×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

تعداد بهائيان
1385/04/14

تعداد بهاییان نسبت به 160 سالی كه از ظهور آنان می گذرد ، بسیار اندك است. دنیای امروز دنیای آمار است و بسیاری از اطلاعات به وسیله آمار ارائه می گردد. چنانچه اگر فی المثل عرضه یك محصول صنعتی یا معرفی یك پدیده طبیعی، منظور نظر باشد كاربا ارائه امار و ارقام به خوبی انجام شده، اذهان به سوی آن جلب می گردد.
البته ارائه نوع این آمار به هدفی كه دنبال می شود بستگی دارد؛ مثلأ هنگامی كه لازم است توجه مردم به اخبار و حوادث طبیعی چون زلزله جلب گردد، آماز انبوهی از كشته شدگان، مجروحین، خسارات مالی و خانه های تخریب شده، احشام تلف شده و نیز نیازهای نقدی و جنسی، از رسانه های گروهی ارائه می گردد . حتی گاه دیده و شنیده شده كه گویندگان رسانه های خبری اعداد و ارقام را با تأكید و كشش مخصوصی ادا می نمایند و گاه برای بزرگ نمایی بعضی ارقام در مورد امور مالی آن را به ریال معرفی می كنند تا رقم بزرگتری به حساب بیاید و بیشتر جالب توجه باشد. با ذكر همین مثال می توان نتیجه گرفت كه از آمار و ارائه آن می توان بهره برداری های خاص و جهت دار صورت داد. در همین رابطه یكی از ایرادات و اشكالاتی را كه بر دیانت بهایی گرفته اند، آنكه دیانتی كه بعد از 160 سال فقط 6 میلیون پیرو دارد، دیانت نیست. دلائلی در رد این نظریه وجود دارد كه ذیلأ توجه خوانندگان گرامی را به آن جلب می نمایم :
ازآنجا كه بررسی آماری، یكی از عمده روش های سنجش رشد یك جامعه محسوب می گردد، اگر بخواهیم این نوع بررسی را میزانی برای اثبات حقانیت ادیان به حساب آوریم چاره ای به جز مقایسه ادیان بایكدیگر نداریم. البته چون در زمان ظهور ادیان بزرگی مانند اسلام، مسیحیت و یهود ثبت آمار به صورت امروزی وجود نداشته، باید به آمار تقریبی اكتفا نمود. جمعیت مردم جهان در زمان ظهور اسلام تقریبأ 200 میلیون نفر بوده است(1)وا ین در حالی است كه جمعیت مسلمانان شیعه بعد از 150 سال یعنی در زمان امام جعفر صادق(ع) بسیار اندك بوده است؛ زیرا كه امام جعفر صادق(ع) خود فرموده اند كه «مومن اقل از كبریت احمر است»(2). تشبیه مومن واقعی در آن زمان به كبریت احمر كه عبارت از فسفر قرمز و عنصری بسیار كمیاب است، دلیلی بر كمیابی و یا حتی نایاب بودن مومن واقعی درآن زمان می باشد. تعداد شاگردان و پرورش یافتگان مكتب امام جعفر صادق را تا 4000 تن گفته اند(3) كه البته همگی این تعداد شیعه نبودند و بودند كسانی كه فقط برای كسب علم حضور داشتند. لذا می توانیم نتیجه بگیریم كه حتی با دیدی خوشبینانه تعداد مومنین فداكار و واقعی در زمان حضرت صادق (ع) به صد هزار نفر نمی رسید؛ یعنی از هر 2000 نفر یك مسلمان واقعی .
در دیانت حضرت مسیح 160 سال بعد از ظهور حضرت مسیح البته آمار مسیحیان بسیار كمتر از این بود؛ یعنی از هر 4000 نفر در دنیا، یك نفر مسیحی بوده است. چرا كه می دانیم مسیحیت بعد از 300 سال عالم گیر شد. در مورد دیانت یهود نیز این مقایسه قابل ذكر نیست؛ زیرا پس از 160 سال، یهودیان، بخش های بسیار محدودی را از كره زمین اشغال نموده بودند. پس از این مقایسه به ذكر آمار بهاییان می پردازیم كه در حال حاضر با توجه به جمعیت بهاییان و كل عالم، نسبت مربوط را یك به هزار می بینیم. یعنی از هر هزار نفر در جهان یك نفر بهایی است. ضمن آنكه طرح این نكته ضروری است كه تعداد پیروان یك دین شرط لازم و كافی برای اثبات حقانیت نیست؛ نظری به جمعیت پیروان ادیان مختلف در زمان فعلی می افكنیم تا این موضوع روشن ترشود. در حال حاضر پیروان مسیحیت دو میلیارد نفر، پیروان سنی یك میلیارد نفر و پیروان شیعه دویست میلیون نفر می باشند . آیا ذكر این آمار می تواند دلیلی بر حقانیت مسیحیت در برابر عدم حقانیت شیعه باشد؟ حاشا كه چنین باشد.
تحلیل دیگر در آمار نشان می دهد كه نسبت فعلی پیروان دیانت بهایی به جمعیت جهان در برابرزمان ظهور افزایش داشته؛ چنانچه در زمان ظهور دیانت بهایی جمعیت كره زمین 1/1 میلیارد نفر بوده است(5) و جمعیت بابیان 100000نفر، یعنی از هر 11 نفر، یك نفر به این دیانت ایمان داشته و در حال حاضر از هر 1000 نفر یك نفر بهایی است. لذا جمعیت جهان تا به حال 6 برابر شده است؛ در حالی كه جمعیت بهاییان 11 برابر گشته است. بنابراین توسعه دامنه پیروان این دیانت همگام با رشد جمعیت نیست؛ بلكه از آن پیشی گرفته است .
عالم انسانی مرحله طفولیت و صباوت را پشت سر گذارده و در آستانه بلوغ خود قرار گرفته است. این بلوغ و تكامل در هر زمینه، وظائف و مسئولیت های وی را سنگین تر و خطیر تر نموده است. هر دیانتی شرط یا شرایطی را برای دخول پیروان در ظل خود داراست. برای یك مسیحی ایمان به مسیحیت با غسل تعمید، حضور در كلیسا و بعضی احكام جزئی میسر می شود . برای مسلمان شدن اقرار به وحدانیت خداوند و نبوت حضرت رسول اكرم (ص) و ولایت حضرت علی(ع) ( شیعه ) كافی است و برای بهایی بودن، بشر بالغ باید حائز شرایط و حدودی به مراتب بیشتر و كاملتر از ادیان قبل گردد تا بهایی محسوب گردد. احكام ، اوامر و نواهی در تمام زمینه های فردی و اجتماعی ، چهار چوب زندگی فرد بهایی را معین می نماید و به بیانی مصرح از این دیانت «ایمان عبارت از اقرار به وحدانیت الهیه نه بلكه قیام به جمیع شئون و كمالات ایمان است» . استحكام و قطعیت احكام آن به حدی است كه تجاوز از بعضی از احكام اجتماعی، فرد را از سلك پیروان این دین خارج ساخته، جامعه بهایی فرد را از خود سلب نسبت می نماید. از دیگر حدودی كه در این رابطه ذكر آن لازم است آنكه تقیه و پوشانیدن عقیده تحت هر شرایطی جایز نیست و بهایی كسی است كه مرد و مردانه ، با شهامت و به صورت آشكار ، اعتقاد خود را ابراز نماید ، حتی اگر به اذیت و آزار و از دست دادن اموال و حتی جان شیرین منجر گردد . لذا این شدت تمسك به اعتقاد در دیانت بهایی باعث می شود كه هر فردی در سلك آن وارد نشود .
گر خیال جان همی هستت به دل، اینجا میا
ور نثار جان و سرداری بیا و هم بیار
بنابراین ما شاهد رشد قابل توجه آماری در پیروان این دیانت نیستیم و البته ایمانی هم كه به سادگی بتوان آن را به دست آورد یا به خاطر اندك زحمتی آن را رها نمود، ایمان نیست. به شهادت تاریخ تا كنون 20000 بهایی در راه آرمان خود جان داده اند كه درزمره آن ها، از علما و فضلای زمان نیز بوده اند .
نكته دیگری كه در اینجا لازم به ذكر است حیثیت واعتباری است كه یك نهضت عظیم روحانی ازخود به جای می گذارد. توجه بفرمایید كه مومنین اولیه در هر ظهور در بین همنوعان خود اگر چه به ظاهر تحت فشار و در معرض انواع بهتان بوده اند، ولی دارای آبرو و اعتبار بوده و به دلیل استقامتی كه از ایشان ظاهر می شده، تحسین هر ناظر منصفی را بر می انگیختند. این حالت وجه مشترك تمام ادیان الهی است كه ارتباطی به قلّت یا كثرت پیروان آن دین ندارد. در حال حاضر این موضوع در جامعه بهایی قابل بررسی است. آیا تا به حال شنیده اید كه بگویند سارقی بهایی بوده است یا قاتلی یا معتاد و قاچاقچی مواد مخدری ...؟ به شهادت بسیاری از مدیران و معلیمین مدارس، اكثر محصلین بهایی از همكلاسان خود از لحاظ درسی و اخلاقی جلوتر بوده اند. به علت تأكیدات و تعلیمات اكیده ای كه در دیانت بهایی درباره تعلیم و تربیت و كسب علم وجود دارد پیروان این دیانت اكثرأ از اقشار تحصیل كرده و با سواد هستند و حتی اگر موانع ظاهری چون ممنوعیت برای ورود به دانشگاه و حتی مدرسه برایشان گذاشته شود، فرد بهایی موظف است تمام امكانات خود را بسیج نماید تا تعلیم و تربیت فرزندش به تعویق نیفتد .
بنابراین بر اساس آنچه مطرح گردید، ضمن آنكه ثابت شد كه دیانت بهایی از لحاظ رشد و افزایش تعداد پیروان حتی نسبت به ادیان گذشته تقدم نیز دارد و همچنین نسبت آن با افزایش تعداد جمعیت جهان در حال تغییر بوده، از آن سبقت گرفته است ، این موضوع نیز مطرح گردید كه فقط تعداد و كمیت ظاهری نیست كه ملاك و میزان ارزیابی یك دیانت قرار می گیرد؛ بلكه كیفیت و عمق ایمان و تمسك به اصول و شعائر پیروان یك دین نیز درجهت اثبات حقانیت آن دین، دارای ارزش و اهمیت خاص خود می باشد.

منابع:
1- سالنامه آماری
2- ایقان شریف
3- امام صادق (ع) و مذاهب چهار گانه ص 98
4- سايت Adherents.com
5- سالنامه آماری

نظر خود را بنویسید


مناظره

نسرین
ارسال شده در : 1385/12/7

سلام. من یک محقق هستم و با تتحقیقات جالب به این نتیجه رسیده ام که بهاییت واقعا یک دین الهی نیست و می دانم که نظر من در این سایت انعکاس نمی یابد زیرا ظاهرا تمامی نظرات منعکس شده در این بخش نظرات موافقان فرقه بهاییت است اما روی سخن من با شخص اداره کننده سایت است. اگر توانستید با بنده در مورد بهاییت مناظره نمایید و شکست نخوردید من سخنان آقای رحیم پور را رد خواهم کرد وگر نه شما با تمام وجود باید از بهاییت دست بکشید و آنهایی را که گمراه کرده اید هدایت کنید. می دانم که قبول نمی کنید چون مسلما دلایل شما کاملا با منطق ناسازگار خواهد بود و این را خودتان هم می دانید. به هر حال من وظیفه ای داشتیم که گفتم و به این جهت حجت بر شما تمام شد. حال قبول کنید یا نکنید فقط شخص شما را متوجه خواهد بود زبرا بنده با دلایل عقلی و قلبی به آنچه می گویم اعتقاد راسخ دارم. نمی گویم منتظر تماس شما هستم چون یقینا این کار را نخواهید کرد. باتشکر.

javab

خوشبخت
ارسال شده در : 1385/11/12

kheylee khobeh .dastet dard nakoneh