×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

حفظ میراث فرهنگی و معنوی بشر؛ وظیفه ای اخلاقی و جهانی
1394/01/20

برگرفته از مجلۀ پیام بهائی، 2015

حفظ میراث فرهنگی و معنوی بشر
وظیفه ای اخلاقی و جهانی

فرح دوستدار

یکی از خبر های تأسف انگیز ماه های اخیر تخریب پی در پی بناها و آثار متعدد باستانی در شمال عراق بوسیله نیروهای دولت اسلامی (داعش) بود. باستان‌شناسان و مقام‌های جهانی این عملیات را محکوم کرده و سازمان ملل متحد آن را "جنایت جنگی" دانسته است. خبرگزاری رویترز این آثار تاریخی را "غیرقابل ارزش گذاری" و این اتفاق را "آسیب غیرقابل برآورد به میراث انسانی" توصیف کرده است. این آثار تاریخی و قدیمی مربوط به دوره تمدن آشوری ها و بابلی ها بود. قدمت برخی از این آثار و مجسمه ها بیش از ٢٥٠٠ سال و برخی نیز به قرن ٧ قبل از میلاد برمی گردد و برخی١٠ هزار ساله بودند.

بنا به کوشش ها و معاهده های مختلف یونسکو، سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد در دهه های گذشته این آگاهی در کشورها ی توسعه یافته جهان ایجاد گشته که بنا های باستانی و اشیای باقیمانده از تمدن های گذشته در هر نقطه جهان که باشد میراثی جهانیست و بخاطر اهمیت فرهنگی وتاریخی آن بخشی از دانش بشری را تشکیل می دهد. از اینرو حفظ ونگهداری این آثار و ممانعت از تخریب آن وظیفه ای اخلاقی و همگانیست.

فاجعۀ فرهنگی تخریب آثار باستانی در عراق بوسیله دولت اسلامی (داعش) که نمونه های دیگر آن نیز در افغانستان بوسیله طالبان و یا در بمبارانهای حمله ایالات متحده امریکا به عراق رخ داد نمونه ای از عواقب تخریبی جنگ و پیشبرد اهداف سیاسی بوسیله اعمال خشونت ورفتار غیر انسانی است. نظر به تمامی عواقب فاجعه بر انگیز جنگ، قبل از هرچیز نابودی انسانها وسپس تمدنها و فرهنگ ها جامعه جهانی بهائی از ابتدای تاریخ این آئین با ایمان به اهمیت تعالیم صلح محور حضرت بهاءالله همت خود را در اشاعه اخلاق و منش صلح جویانه و خصوصا تربیت نسل جوان جهت بنیاد فرهنگی نوین گمارده است. این مقاله راهکارهائی که اعمال تخریبی و از میان بردن آثارباستانی را پیشگیری میکند از سه جنبه مورد توجه قرار می دهد: آگاهی به اهمیت حفظ میراث فرهنگی، تحول فرهنگی و آگاهی جمعی در زمینه عواقب جنگ و لزوم پیشبرد صلح در جهان، مبارزه با افراط گرائی دینی.

اهمیت حفظ میراث فرهنگی و معنوی بشر

میراث فرهنگی کلیه آثار باقی‌مانده ازفرهنگ ها و نسل ها ی گذشته است که نه تنها بخشی از هویت ملی جوامع را تشکیل میدهد بلکه از جنبه جهانی نیز حائز اهمیت بوده و گویای تاریخ و نحوه زندگی فرهنگ ها و اقوام گذشته در ادوار مختلف است. میراث فرهنگی یا شامل اشیاء ملموس است مانند بنا ها و اشیاء مورد استفاده گذشتگان، انواع آثار هنری ، کتابها و غیره و یا آثار غیر ملموس مانند آداب و رسوم، زبان، موسیقی و یا پدیده های طبیعی مانند تنوع زیستی، انواع گوناگون موجودات و گیاهان و مناظر و چشم اندازها.

حفظ و مطالعه این آثار در شناخت تارخ جهان و نحوه تحول و تکامل انسانها در فرهنگ های گوناگون جهان حائز اهمیت بسیار است. علم تاریخ نشانگر مرور حیات در مراحل و ادوارمختلف کره خاکی است و از آنجا که حیات حرکت و تحول است تاریخ مطالعه ی انسان و تکامل فیزیکی و فکری اوست که در آثاری که در ادوار مختلف بوجود آورده و تاکنون بحا مانده آشکار میگردد. از اینرو کلیه ابنیه و اشیای باقیمانده نشانگر نحوه تکامل انسان بر روی کره خاکیست. کشف این آثار بوسیله کنده کاریها و حفظ و مطالعه آنها بخشی از دانش بشری و تاریخ تمدن است.

تاریخ بعبارتی مطالعه ی تغییراتی است که در حیات انسانها، اقوام و ملل در طول زمان صورت گرفته. بدون آگاهی از این دینامیسم ، یعنی آنکه انسان ونحوه زندگی اوچگونه بوده و از چه مراحلی گذشته تا به صورت امروز درآمده ، هرگز نمی توان جامعه بشری را شناخت. میراث فرهنگی در هر نقطه جهان که باشد منحصربه‌ فرد و غیر قابل جایگزینی است از اینرو حفظ و نگهداری آن وظیفه اخلاقی و همگانی همه نسل ها است تا برای آیندگان نیز باقی ماند.

اندیشه حفظ میراث‌ فرهنگی و معنوی بشربوسیله مراجع بین المللی وپایبند ساختن دولت ها از طریق امضای عهد نامه ها اقدامی نسبتا جدید است. در سال ١٩٧٢ میلادی کنفرانس عمومی یونسکو عهدنامه‌ای بین‌المللی تحت عنوان "میراث جهانی یونسکو" بتصویب رساند که برطبق آن آثار تاریخی ، طبیعی و فرهنگی بشر متعلق به تمام انسان‌های زمین، فارغ از نژاد ، مذهب و ملیت خاص بوده و حفظ آنها اهمیت جهانی دارد. براساس این کنوانسیون کشورهای عضو یونسکو می‌توانند آثار تاریخی یا طبیعی ویا فرهنگی کشور خود را نامزد ثبت به‌عنوان میراث جهانی نمایند. پس از ثبت درفهرست میراث جهانی باوجود باقی ماندن این آثار در حیطه حاکمیت کشور مربوطه، حفاظت از آنها به عهده تمام کشورهای عضو خواهد بود. مکان‌های میراث جهانی ثبت‌شده در سازمان یونسکو ساختمان ها، مجموعه و یا شهر، جنگل، کوه، آبگیر، صحرا، بقعه و از این قبیل هستند.

از سال ۱۹۸۹ علاوه بر اشیاء ملموس نظریه حفظ و نگهداری فرهنگ های سنتی در جهان نیز در سازمان ملل متحد مطرح شد. در دهه ۱۹۹۰ میلادی یونسکو در کنار میراث های جهانی میراث‌های فرهنگی و معنوی را نیزبه منظور آشناتر کردن بیشتر جهانیان با ابعاد گوناگون فرهنگ و رسوم ملت‌های جهان ارزشمند قلمداد کرد. نخستین اقدام عملی در این زمینه در سال ۱۹۹۷ در طی یک گردهمایی که از سوی یونسکو و با تلاش روشنفکران مراکش و در شهر مراکش تشکیل شد صورت گرفت. در این همایش مفهوم "میراث زبانی بشر" تعریف و برای پاسداشت "شاهکار" های این میراث اقداماتی پیش بینی گردید. این برنامه منجر به تدوین عهدنامه ای بنام "اعلامیه شاهکارهای میراث زبانی و معنوی بشریت" گشته و پس از بررسی‌های فراوان منجر به ارایه فهرستی از میراث‌های فرهنگی بشر از سوی کشورهای گوناگون در سال ۲۰۰۱ شد. بر طبق این قرارداد دولت‌ها موظف شدند شرح فعالیت‌های انجام شده و تشویق مردم را برای نگهداری این میراث ارایه دهند.

میراث فرهنگی ناملموس بنا به تعریف کنوانسیون رفتارها، نمادها و آئین‌هایی است که یک اجتماع آن‌ها را بخشی از میراث فرهنگی خود می‌شناسد. در سال ۲۰۰۳ "کنوانسیون پاسداری از میراث فرهنگی و معنوی بشر" از سوی یونسکو به تصویب رسید و در سال ۲۰۰۶ به اجرا گذاشته شد و نخستین مجمع عمومی آن در ژوئن همان سال تشکیل گردید و تا ژانویه سال ۲۰۱۲، ۱۴۰ کشور در جهان حداقل یکی از مراحل تصویب، پذیرش، یا پیوستن به این کنوانسیون را گذرانده‌اند.

جنگ عامل اصلی تخریب و ویرانی میراث جهانی

این آگاهی که جنگ عامل اصلی تخریب فرهنگ هاست مطلبی شناخته شده و از ابتدای تاریخ در ادبیات جهان بوسیله شعرا و علمای علم اخلاق درج گشته. از اینرو مطلب جدیدی نیست. مشکل اصلی ایجاد ایمان به لزوم از میان بردن جنگ ، عزم راسخ و یافتن راهکارهائیست که این نیّت خیر را عملی سازد. از اینرو هدف شارع آئین بهائی در آغاز تقلیب نفوس و ایجاد ایمان قلبی به مسئله صلح است که اراده یافتن راهکارها را ایجاد می کند.

موضوع محوری سخنرانی های حضرت عبدالبهاء در سفر های سه ساله ایشان به اروپا و امریکا (از سال ١٩١٠ تا ١٩١٣) سالهای پر طلاطم قبل از جنگ جهانی اول ابلاغ پیام صلح حضرت بهاءالله و تذکر سران دول وپیشوایان اقوام و ملل در مورد نتایج خانمانسوز جنگ بود. یکسال پس از مراجعت حضرت عبدالبهاء به فلسطین شعله های جنگ جهانی اول بلند شد. در ایام پرمحنت جنگ که عواقب آن به اکثر نقاط جهان نیزسرایت نمود و در هنگامی که حضرت عبدالبهاء خاطرشان ملول و افسرده بود تأثرات خود را در مورد عدم مسئولیت سران دول در لوحی تحت عنوان "صوت سلام عام " ابراز میدارند.(١) در بخش هائی از این لوح می فرمایند:

"حضرت بهاء اللّه تقريباً پنجاه سال پيش تعاليمی انتشار فرمود و آهنگ صلح عمومی بلند کرد و در جميع الواح و رسائل بصريح عبارت از اين وقايع حاليه خبر داد که عالم انسانی در خطر عظيم است و در استقبال حرب عمومی محتوم الوقوع زيرا موادّ ملتهبه در خزائن جهنّميّۀ اروپا بشراره ئی منفجر خواهد گشت... هر چند مضرّات جنگ پيش دانايان واضح وآشکار بود ولی حال نزد عموم واضح و معيّن گشت که حرب آفت عالم انسانی است و هادم بنيان الهی و سبب موت ابدی و مخرّب مدائن معموره آتش جهانگير و مصيبت کبری... صدای توپ و تفنگ است که مانند رعد ميرسد و موادّ ملتهبه است که ميدان جنگ را قبرستان جوانان نو رسيده مينمايد. آنچه گويم بدتر از آن است، ای دول عالم رحمی برعالم انسانی ای ملل عالم عطف نظری بر ميادين حرب، ای دانايان بشر از حال مظلومان تفقّدی، ای فلاسفه غرب در اين بليّه عظمی تعمّقی، ای سروران جهان در دفع اين آفت تفکّری، ای نوع انسان در منع اين درندگی تدبّری. حال وقت آن است که علم صلح عمومی بر افرازيد و اين سيل عظيم را که آفت کبری است مقاومت نمائيد."

چندی پس از خاتمه جنگ جهانی اول بار دیگر شعله جنگ جهانگیر بلند شد و اینبار عواقب آن با پیشرفت های تکنیک جنگی و کشف نیروی اتمی نه تنها موجب خرابی بیشتر شهرهای اروپا شد بلکه با بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی ابعاد فاجعه سران ملل را مصمم به عقد قراردادهای بین المللی و تأسیس سازمان ملل متحد نمود. آیا این وقایع بشر را متنبه و از جنگ بعنوان ابزار سیاست رویگردان ساخت؟ زهی افسوس و فغان.

پس ازخاتمه جنگ جهانی دوم تا کنون طبق آمار منتشر شده که در انترنت نیز فابل دسترسی است بیست و سه جنگ به ابعاد جنگ کره و جنگ عراق صورت گرفته و تعداد کشتگان در سایر جنگ های منطقه ای و قبیله ای بیشتر از قربانیان دو جنگ جهانی اول و دوم بوده اند. روال جنگ همچنان ادامه دارد و دائما شعله خانمانسوز آن از نقطه جدیدی سر می کشد.

در تفکر فلسفی و اجتماعی بشر هنوزبطور وسیع و گسترده آگاهی در مورد لزوم از میان بردن جنگ و تأسیس صلحی پایدار صورت نگرفته. دلیل آن تزئید سالیانه تولید سلاح های جنگی در کشور ها و قارات مختلف جهان است. گزینه نظامی هنوز مؤثرترین ابزار سیاست محسوب میشود و افزایش قدرت نظامی در تار و پود اقتصاد جهان تنیده شده است. گوئی بشر در راه رسیدن به آیده آلی که حضرت بهاءالله آن را تقدیر الهی مقررفرموده اند هنوز راهی دراز و پر رنج و الم در پیش دارد.

مبارزه با افراط گرائی دینی

در سالها و خصوصا در ماه های اخیر جهانیان شاهد تصاویر دلخراش تخریب آثار باستانی بدست افراط گرایان اسلامی بودند. ابعاد خرابی های گروه تندروی "دولت اسلامی عراق و شام" معروف به داعش که بخش های زیادی از عراق و سوریه را در تصرف خود درآورده خیلی وسیعتر از اقدام طالبان در انفجار و نابودی دو مجسمه بزرگ بودا در شهر بامیان افغانستان در سال ٢٠٠١ است.

بخش های خبری رسانه ها اخیرا در سراسر جهان فیلم هائی را نشان دادند که اعضای داعش با هل دادن مجسمه های بزرگ به سمت زمین، آنها را می شکنند. برخی مجسمه ها هم پس از برخورد با زمین تکه تکه می شوند و سپس اعضای داعش با استفاده از پتک و چکش های بزرگ به آنها ضربه می زنند. اعضای داعش با حمله به موزه شهر موصل عراق، آثار و مجسمه های باستانی و تاریخی را تخریب کردند.

بنا به گزارش سایت خبری عصر ایران یکی از اعضای داعش در توجیه اقداماتش در این فیلم مدعی می شود: "پیامبر صلی الله علیه و سلم به ما دستور داد مجسمه ها را از میان برداریم و نابود کنیم. صحابه نیز بعد از پیامبر به هنگام فتح کشورها، دست به این اقدام زدند. هنگامی که خدا به ما دستور داده است این مجسمه ها و بت ها را تخریب می کنیم و برای ما اهمیتی ندارد که اینها میلیاردها دلار ارزش داشته باشند."

عضو دیگر داعش هم در توجیه این اقدام خطاب به دوربین گفت: ای مسلمانان این آثار که در پشت سر من می بینید چیزی نیستند جز بت های اقوامی که چیزی جز خدای عزوجل را می پرستیدند. وی افزود:‌ آنچه که آشوری ها و بابلی ها و دیگران نامیده می شوند خدایی برای باران و خدایی برای کشاورزی و خدایی برای جنگ داشتند و برای خدای عزوجل شریک قائل می شدد.

در بخش دیگری از این فیلم، یک عضو داعش با استفاده از دستگاه بزرگ دریل برقی در حال آسیب زدن،‌ خرد کردن و شکستن یکی از مجسمه های سنگی بزرگ تمدن آشوری در حومه موصل است. اعضای داعش قبل از این هم مساجد تاریخی،‌ آرامگاه های تاریخی و قدیمی، مجسمه های مشاهیر و مقبره ها را تخریب و نابود کرده بود.

خانم "لمیاء الغیلانی" باستان شناس عراقی و عضو مرکز باستان شناسی لندن گفت: داعش باعث ضرر و زیانی شده که نمی توان آن را برآورد کرد. این آثار تاریخی نه تنها بیانگر میراث فرهنگی عراق بلکه بیانگر کل میراث فرهنگی جهان هستند. این یک میراث جهانی است. وی اضافه میکند:‌ اعضای داعش مجسمه دو گاو پرنده را نیز نابود کردند.

تخریب این مجسمه‌های باستانی در چند هفته پس از آن صورت می‌گیرد که گروه "دولت اسلامی"، کتابخانه موصل را با بیش از هشت هزار دست ‌نوشته باستانی در آتش سوزاند. سرزمين بين النهرين و گنجینه های نهفته در آن يكي از نخستين گهواره های تمدن بشری است كه ناچار اسلام هم با چنين گهواره تمدنی پيوند دارد.

یکی از عواملی که افراط گرائی اسلامی را دامن می زند این ادعاست که آنچه که اراده الهی و نیاز بشری است تمام و کمال در قرآن آورده شده. این کتاب تا ابد دارای مشروعیت بوده و بعبارتی کامل و جامع و ابدی و برای جمیع بشر است. از اینرو باید آنرا موبمو اجرا نمود و تمام جهان را به زیر خیمه آن درآورد. این نظریه زمینه را برای برداشت افراط گرایانه از دستورات قرآن فراهم میسازد.

در بین متفکرین اروپائی رفته رفته اندیشه لزوم یک رفرم دینی در اسلام قوت میگیرد وجهان آزاد به این تفکر نزدیک میشود که باید زمینه را برای مسلمانان پیشرو آماده ساخت تا بتوانند زمینه را برای تحول در اسلام فراهم سازند. جالب توجه است که حضرت عبدالبهاء در"رسالۀ مَدَنیّه" که هدف اصلی آن بنا به خواسته حضرت بهاءالله شرح علل خرابی و پیشرفت تمدن ها است، توجه ایرانیان را به پیامد های مثبت رفرماسیون در مسیحیت جلب می نمایند و مطلب را اینگونه آغاز میکنند:

"در قرن خامس عشر ميلاد لوطر که اوّل يکی از اعضای اثنا عشر هيئت مذهبيّهء قاتوليک در مرکز حکومت پاپ بود و مؤخّراً محدث مذهب پروتستان گشت در بعضی مسائل که عدم تجويز تزويج رهابين و تعظيم و تکريم صورحواريّين و رؤسای سلف مسيحيّين و عادات و رسوم مذهبيّهء زائده بر احکام انجيل با پاپ مخالفت نمود... " (٢)

حضرت عبدالبهاء سپس به شرح اقدامات لوطر مؤسس مذهب پرتستان میپردازند و آنکه او چگونه عادات و رسوم زائد را حذف کرده و سریعا نظریاتش دراروپا منتشر شد و مورد قبول بسیاری واقع گردید. و در خاتمه می فرمایند:

"هر طائفه ای در ارتفاع ملّت خود مشغول و ما در خواب غفلت مدهوش. ملاحظه نمائيد که اين شخص (لوطر) با وجود آنکه معلوم نبود به چه هوائی پرواز می کند و به چه مقصدی متحرّک به همّت و غيرت رؤسای مذهبش چه قدرترويج شد. حال اگر ملّت باهرۀ حقّ که مظهر تأييدات الهيّه و مطلع توفيقات ربّانيّه است اگر به همّت تامّه و غيرت کامله متوسّلا اِلَی اللّه و منقطعاً عَمّا سِواه تشبّث به وسائل ترويج نمايند و بذل سعی و اقدام کنند البتّه انوار حقّ مبين بر کلّ آفاق ساطع گردد."

در ادامه مطلب حضرت عبدالبهاء عنوان می کنند که پیشبرد دین بوسیله شمشیر، باوجود آنکه در احادیث آمده، ممکن نیست بلکه باید بوسیله هدایت و دلالت صورت گیرد:

"و بعضی نفوس که بر حقائق امور اطّلاعی ندارند و نبض عالم در دستشان نه... همچه گمان می کنند که ترويج به سيف منوط است و به حديث اَنَا نَبيٌّ بِالسّيف استدلال می نمايند. و حال آنکه فی الحقيقه اگر بنظر دقيق ملاحظه نمايند مشهود گردد که در اين عصر سيف واسطۀ ترويج نه بلکه سبب وحشت و دهشت و اشمئزاز قلوب و نفوس گردد و در شريعت مبارکۀ غَرّا اهل کتاب را به قوّۀ قاهره اجبار بر اقرار و ايمان جائز نه و حال آنکه دلالت و هدايت فريضۀ ذمّت هر مؤمن موحّد است."

به این ترتیب حضرت عبدالبهاء در رسالۀ مَدَنیّه به لزوم تحول و تغییر یا رفرم در بسیاری ازعقاید و اصول اسلامی اشاره می کنند. هم اکنون جهان منتظر اقدام مسلمانان خیر خواه است که با استناد به آیه های قرآن کشتار و تخریب را محکوم کرده و بخش هائی از دین خویش را تقویت بخشند که اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر را در این بخش از جهان ممکن می سازد.

یادداشت ها
١- حيات حضرت عبدالبهاء و حوادث دوره میثاق، تألیف محمد علی فیضی، مؤسّسۀ ملّی مطبوعات امری سنه ١٢٨ بدیع، صفحۀ ۲۶۲.
٢- رسالۀ مَدَنیّه صادره از قلم مبارک حضرت عبدالبهاء، لجنۀ نشر آثار امری، صفحۀ ۴۹.

نظر خود را بنویسید