×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

ساختن آینده با تار و پود قدیم
1396/06/20

ساختن آینده با تار و پود قدیم (۱)

نوشتۀ مایکل کِرتوتی ‌(Michael Curtotti) (۲)

۲۵ می ۲۰۱۷
ترجمۀ مهرداد جعفری

قرن نوزدهم شاهد دورانی با تغییرات بسیار شدید در سراسر عالم بود. با دیدگاهی متفاوت در قرن بیست و یکم، ممکن است امور مربوط به قرن 19 نظری کمی «قدیمی» باشد ولی دورانی از تغییرات بود که جهان کم تر سابقۀ آن را دیده بود. گرچه بعضی از مناطق عالم شاهد انقلاباتی بود ولی در نواحی دیگری اصلاحاتی تقریباً در تمام امور زندگی بشر بوقوع پیوست. این قرن زمانی بود که دنیای جدید متولّد شد. حضرت بهاءُالله در چنین قرنی زندگی نمودند و غالباً با آثارشان تمایل به اصلاح جامعۀ بشری را نشان دادند. روشی که حضرت بهاءُالله برای بافتن آینده با کار گرفتن تار و پود قدیمی پیش گرفتند، امری است که می تواند بصیرت و بینش آثارشان را نشان دهد که غالباً باعث تفکّر است.

غالباً گذشته را نمی توان بآسانی «دور» انداخت و با «تازگی» جایگزینش نمود. این بیان با نظریۀ این که تغییر در جامعه تدریجی است نکتۀ متضادّی می باشد- مطرود نمودن سریع گذشته- که بعضی از اوقات با خشونت و انقلاب همراه است.

در آثار حضرت بهاءُالله آنچه را که در گذشته ثبت شده حال بنحوی بدیع در لابلای مجموعۀ آثار حضرتشان می توان پیدا نمود. به عنوان مثال در مقاله ای قبلی ما شاهد آن بودیم که چگونه نحوۀ پوشیدن لباس و زینت آلات که در گذشته محدودیّت هایی داشته امروزه حضرت بهاءُالله بجای آن، صفات و کمالات روحانی را زینت آلات حقیقی محسوب نموده اند. نکتۀ دیگر این که در گذشته عقاید مربوط به هفت آسمان و ستارگان امروزه نقطۀ عطفی در اساس اتّحاد و وحدت می باشد که قبلا بدان اشاره گردیده. از هر دو مثال ذکر شده می توان استنباط نمود که اموری از گذشته به امروز مربوط گشته ولی رنگ، بو و شکلش جلوۀ تازه ای به خود گرفته.

می توان این تغییر تازه و یا نو شدن را در مورد دیانت مشاهده نمود. تعداد بسیاری از جنبش های قرن نوزدهم سعی نمودند ادیان را که برای سال ها خشکی و تصلّب در جامعه ایجاد نموده بودند کنار گذاشته و با خشونت بسوی جامعه ای حرکت کنند که مذهب در آن نقشی نداشته باشد. می توان از دو کشور فرانسه و ترکیه در این مورد یاد نمود. می توان از مثال های دیگر هم به یاد آورد ولی در بعضی از جوامع هم بذر رجوع به دوران گذشتۀ نفوذ مذهب کاشته شد.

بدون هیچ تردیدی حضرت بهاءُالله مَظهرِ ظهور هستند، لذا آثار ایشان وارث مسائلی دیانتی و الهی است. برعکس بسیاری از متفکّرین آن دوران و حتّی این زمان مذهب را امری کهنه به شمار نیاورده که باید از آن صرف نظر نمود. در حقیقت امری است که عاجلانه دوران امروزه بدان نیاز دارد.

«کلمةُ الله در ورقِ دوّم از فردوسِ اَعلیٰ: قلمِ اَعلیٰ [حضرت بهاءُالله و قلمِ حضرتشان] در این حین مَظاهرِ قدرت و مَشارقِ اقتدار یعنی ملوک و سلاطین و رؤسا و اُمرا و علما و عرفا را نصیحت می فرماید و به دین و به تمسّک به آن وصیّت می نماید، آنست سبب بزرگ از برای نظم جهان و اطمینانِ مَنْ فِی الاِمکان[اهل جهان]، سستیِ ارکانِ دین سببِ قُوّتِ جُهّال و جرأت و جسارت شده. براستی می گویم آنچه از مقامِ بلندِ دین کاست بر غفلتِ اَشرار افزود و نتیجه بالاخره هَرج و مَرج است. اِسْمَعُوا یا اُولِی الاَبصارِ ثُمَّ اعْتَبِرُوا یا اُولِی الاَنظار.» (۳) [مضمون فارسی: بشنوید ای صاحبان بصر سپس عبرت و پند گیرید ای صاحبان نظر.]

همان طوری که از مثال بالا دیده شد آنچه را که حضرت بهاءُالله برای آینده طرّاحی نموده اند به نحو شگفت انگیزی با آنچه که در گذشته بشریّت شاهدش بوده متفاوت است. بقدری متفاوت و جامع است که به نظر می رسد بکار گرفتن کلماتی مانند «دین و مذهب» در مورد تعالیم و آثار حضرت بهاءُالله کاربرد مناسبی نداشته و صادق نمی آید. به عنوان مثال در میان این تعالیم می توان نداشتن طبقه ای خاصّ به عنوان طبقۀ روحانی را در نظر گرفت.

مثال دیگری که از شکل گذشته گرفته شده و امروزه به نوعی تازه ابراز شده اَوامِر و احکامی است که در کتاب مستطابِ اَقدَس نازل گردیده. این اَوامِر و احکامْ گذشته را فراموش ننموده، بلکه همان رشته را دنبال نموده ولی بنحوی بدیع عرضه نموده.

به عنوان مثال از حکمی که نفس انسانی را «نجس» نامید نمی توان براحتی صرف نظر نمود. لازمه اش در نظر گرفتن اصل چنین حکمی است زیرا مُلغی نمودن آن بتنهایی از جانب حضرت بهاءُالله هنوز ممکن بود باقی مانده ای برای دنیای امروزه بجا بگذارد.

«قَدِ انْغَمَسَتِ الاَشیاءُ فى بَحرِ الّطّهارَةِ فى اَوَّلِ الرِّضوانِ اِذْ تَجَلَّيْنا عَلىٰ مَنْ فِى الاِمکانِ بِاَسمائِنَا الحُسْنىٰ وَ صِفاتِنَا العُليا»۳ [مضمون به فارسی: به تحقیق که در اوّل رضوان [منظور اوّل عید رضوان در 22 آپریل 1863 میلادی در باغ نجیب پاشا در بغداد است که حضرت بهاءالله رسالتشان را علنی فرمودند.] زمانی که بر اهل امکان به نیک ترین اسماء و برترین صفات خود تجلّی فرمودیم، همه چیز در دریای پاکی و طهارت فرو رفت.]

الغای چنین حکمی به نوعِ بَدیعْ فَجرِ یومی جدید است. تعصّباتِ مذهبی که حاصل از این حکم قدیمی است حال بمراتب فراتر رفته و تمرکز انسان را در طهارت مطلقه می داند که نتیجه عاجل حاصل از آن لغوِ حکم «نجاست» در تمام موارد است.

«وَ حَکَمَ بِاللَّطافَةِ الکُبریٰ» (۵) [مضمون به فارسی: و حکم فرمود به عالی ترین لطافت و پاکیزگی]

حکم دیگری را که می توان نام برد حکم ارث است که رشته ای در گذشته دارد و در کتاب اَقدَس ادامه یافته ولی اساساً شکلی دیگر به خود گرفته. هر یک از افراد موظّفند آن طوری که مایلند در مورد دارایی خویش تصمیم بگیرند. در چنین شرایطی به نظر می رسد حکم ارث نازله لزوم اجرائی ندارد زیرا از همگان خواسته شده نسبت به دارایی خویش وصیّت نامه ای بنویسند. در این مورد نادر سعیدی معتقد است این حکم در درجۀ اُولیٰ نمادی از تحقّقِ پیشگویی های ادیان گذشته است. (۶) مثال دیگری از حکمی است که در گذشته به زمان حال کشیده شده.

یکی دیگر از احکامْ مُعافیت خانم ها است از اجرای صَلاة و صوم در دورۀ بخصوص در هر ماه. مجدداً این حکم هم ریشه ای در گذشته دارد. در بسیاری از ادیان گذشته بانوان در آن ایّام «نجس» محسوب می شدند و حضرت بهاءُالله این حکم را چشم پوشی ننمودند زیرا همان طوری که دیدیم حضرت بهاءُالله صریحاً حکم طهارت به تمام اشیاء و نفوس دادند. این حکم که در گذشته باری سنگین بدون اختیار و بدون توجّه به شرایطِ خلقتشان بر دوش زنان بود حال حضرت بهاءُالله بنحوی تازه بصورت امتیازی برایشان در آوردند.

«قَدْ عَفَا اللهُ عَنِ النِّساءِ حینَ ما یَجِدْنَ الدَّمَ الصَّومَ وَ الصَّلوٰةَ وَ لَهُنَّ اَنْ یَتَوَضّأنَ وَ یُسَبِّحْنً خَمْساً وَ تِسعینَ مَرَّةً مِنْ زَوالٍ اِلیٰ زَوالٍ "سُبحانَ اللهِ ذِی الطَّلعَةِ وَ الجَمالِ". هذا ما قُدِّرَ فِی الکِتابِ اِنْ اَنْتُمْ مِنَ العالِمینَ.» (۷) [مضمون به فارسی: به تحقیق که خداوند از خانم ها عفو فرمود نماز و روزه را حینی که خون می یابند [عادت ماهانه می شوند] و بر ایشان است که از زوالی [زوال از ظهر تا غروب است] تا زوالِ [بعد] وضو بگیرند و نود و پنج بار برای تسبیح خدا بگویند: "پاک و مقدّس است خداوند صاحب طلعت و جمال". این است آنچه که در کتاب مقدّر شد اگر شما از دانایانید.]

ذکر این آیات در آن دوران بخصوص در هر ماه تلویحاً گویای این نظر است که شرایط جسمانی بانوان مانعی در برقراری تماس با خالق نخواهد بود و شاید بتوان گفت که در این حکم تقدّسی بخصوص برای ایشان در نظر گرفته شده زیرا اشاره ای به «مادرْشاهی» ایّام قدیمه می باشد که در فرهنگ مدرن امروزه بکلّی فراموش گردیده.

مثال دیگر حکومت سلطنتی است که حضرت بهاءُالله اراده شان بر این تعلّق گرفته است که این نوع حکومت بطور کلی از بین نرفته بلکه به عنوان مشروطۀ سلطنتی بجا بماند.

در کتاب مستطابِ اَقدَس بسیاری دیگر از تعالیم را می توان یافت که بنحو بدیعی گذشته را به امروز مرتبط نموده که هنوز اجرای تعدادی از آنان عملی نیست که باید تدریجاً این احکام مُجریٰ گردد که این خود نشان دهندۀ استقرار تدریجی تمدّنی جدید است که گذشته بدون انقطاع در آینده ادامه می یابد.

«اَوامرِ اِلهیّه به مَنزلۀ بَحر است و ناس [مردم] به مَنزلۀ حیتان [ماهیان] لَوْ هُمْ یَعرِفُونَ [اگر ایشان بدانند] ولکن به حکمت باید عمل نمود... اکثری ضعیفند و از مقصودِ اوّلیّه بعید. باید در جمیع احوال حکمت را ملاحظه نمود تا امری احداث نشود که سبب ضوضاء و نِفاق و نُهاقِ نفوس غافله گردد، قَدْ سَبَقَتْ رَحمَتُهُ العالَمَ وَ فَضلُهُ اَحاطَ العالَمینَ. [به تحقیق که رحمتش عالم را پیشی گرفته و فضلش عالمیان را احاطه کرده است.] باید به کمال مَحَبَّت و بردباری ناس [مردم] را به بَحرِ مَعانی متذکّر نمود. کتاب اَقدَس بِنَفسِه شاهد و گواه است بر رحمتِ اِلهیّه.»(۸)

ادامۀ گذشته در آینده را از جنبه ای می توان به وحدتِ حقایقِ اشیاء تشبیه نمود. نوع بشر امروزه تفاوتی بزرگ با پیشینیان ندارد و در واقع زندگی امروزه بسیار پُرمعنا خواهد شد که ادامۀ بسیاری از داستان ها و زندگیِ همنوع را که قبل از ما زیستند به هم متّصل نمود. تعالیم حضرت بهاءُالله با تعالیم مَظاهِرِ قبلیه وابستگی کامل دارد و در واقع تحقّق آنچه که قبلاً پیشگویی شده می باشد. گذشته را نباید محکوم کرد و فراموشش نمود به همان مقداری که بچگی و جوانی خویش را نمی توانیم فراموش و محکوم نماییم. رسیدن به مرحلۀ بلوغ هم لازمه اش تغییراتی است اجباری و نمی توان از آن صرف نظر نمود. به هر تقدیر گذشته مقام خود را داشته و به عنوان گذرگاهی برای حال و آینده باید محترم شمرده شود.

پاورقی ها:
توجّه: برای «محفوظ بودن حقّ چاپ» به اصل مقاله به انگلیسی مراجعه فرمائید.
(۱). این مقالۀ شمارۀ ۴۹ نویسنده می باشد.
(۲).مایکل کِرتوتی به مناسبت جشن دویستمین سالگرد تولّد مبارک حضرت بهاءالله که در ۲۱\۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ برگزار می گردد تعهّد شخصی نموده که تا آن روز ۲۰۰ مقاله در مَواضیع مختلفۀ دیانت بهائی بنویسد. برای اصل این مقاله ها به: //beyondforeignness.org/ مراجعه فرمائید.
(۳). مجموعه ای از الواح حضرت بهاءُالله نازله بعد از کتاب اَقدس، کلماتِ فردوسیّه، صص: ۳۴، ۳۵.
(۴). کتاب مستطاب اَقدس، بند ۷۵.
(۵). ایضاً، بند ۷۶.
(۶). مراجعه کنید به: Nader Saeedi, Logos and Civilization pp 271- 274
(۷). کتاب اَقدس، بند ۱۳.
(۸). کتاب اَقدس، قسمت مقدّمه، صص: ۱۳، ۱۴.

نظر خود را بنویسید