×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

ازدواج موقت آزاد شد
1386/06/03

«ازدواج موقت آزاد شد» این خبری بود كه تیتر بعضی روزنامه ها را به خود اختصاص داده بود. تیتری جنجال بر انگیز. بسیاری زنان و مردان به این حكم اعتراض نمودند زیرا آن را توهینی به شرافت و پاكی خود می دانستند. اما بعضی نیز این حكم را قابل دفاع ذكر كردند زیرا ریشه آن را در احكام و سنت های پیامبر یافته اند و به استناد آیات و احادیث آن را درمانی برای جامعه ای كه بی بند و باری جنسی در آن رایج شده، می دانند. البته با اذعان به اینكه این آیات همزمان با زمان جنگ بر پیامبر اسلام ، نازل شد، یعنی زمانی كه بسیاری زنان به خاطر جنگ، بی همسر و بدون سرپرست شده بودند.(مصاحبه با اعظم طالقانی دبیر كل جامعه زنان، هفته نامه غریو 7 تیر شماره 135).
اما آیا چنین درمانی مربوط به آن زمان یعنی حدود 1400 سال پیش و در آن شرایط خاص، برای درد امروز در قرن بیست و یكم هم قابل اجرا است؟
مطمئنا پیامبران طبیبان حاذقی هستند كه با شناخت دردهای زمان خود، به دانایی و مطابق مقتضیات همان زمان، درمانی برای آن تجویز می نمایند. و یكی از حكمتهای ظهور پیامبران مختلف همچون حضرت موسی، حضرت عیسی، حضرت محمد، حضرت باب وحضرت بها الله در زمانهای متفاوت در طول خلقت بشر نیز همین تغیر مقتضیات زمان و نیاز بشر به احكامی مطابق با مقتضیات دائم التغیر زمانه است والا اصول دین، در همه ادیان مشترك است. همه پیامبران امر به یكتا پرستی و عبادت خداوند واحد نموده اند، همه آنها امر به اخلاق حسنه و ارزشهای انسانی همچون محبت و ایثار و مهربانی و همكاری نموده اند. اما این درد های بشر است كه با گذشت زما ن، متفاوت می شود. لذا درمان آن نیز متفاوت خواهد بود.
امروزه این اعتقاد در امر درمان كاملا به اثبات رسیده است چنانچه اگر به بروشور راهنمای داروها یی كه پزشكان تجویز می نمایند، توجه كنید این عبارت را خواهید خواند: «این دارو برای بیماری فعلی شما تجویز شده است لذا از مصرف آن در موارد مشابه و یا توصیه آن به دیگران خودداری نمایید.»
حضرت بهاالله می فرمایند: «رگ جهان در دست پزشك دانا است. درد را می بیند و به دانایی درمان می كند. هر روز را رازی و هر سر را آوازی. درد امروز را درمانی و فردا را درمان دیگر ... دیده میشود گیتی را دردهای بی كران فرا گرفته و او را بر بستر ناكامی انداخته. مردمانی كه از باده خود بینی سرمست شده اند، پزشك دانا را از او باز داشته اند. این است كه خود و همه مردم را گرفتار نموده اند. نه درد می دانند نه درمان میشناسند. راست را كژ انگاشته اند و دوست را دشمن شمرده اند .» (دریای دانش ص 3)
اما درد امروز چیست؟ آیا درد امروز همان درد1400 سال پیش یعنی از میان رفتن مردان بر اثر جنگ یا هر حادثه دیگر و كاهش تعداد مردان نسبت به زنان در جامعه و بی سرپرستی زنان و عدم توانایی آنان در اداره زندگی خویش است؟!
آیا درمان آن درد یعنی ازدواج موقت با نیت سرپرستی زنان بدون سرپرست برای درد امروز یعنی بی بند و باری اخلاقی و جنسی قابل اجرا است؟
پس درمان درد امروز كدام است؟
خداوند خالق هستی در مسیر استمرار ظهورات خود، پزشك دانای دیگری را به نام حضرت بهاالله موسس دیانت بهایی ظاهر و برای هدایت بشر مبعوث فرمود. اصول و احكام الهی به زبان فارسی و عربی، بالغ بر صد جلد كتاب و الواح كه مشتمل بر وحی الهی برای عصر حاضر می باشد و داروی دردهای كنونی بشر است، نازل فرمود.
در آثار دیانت بهایی در مورد علت عمده مشكلات امروزی از جمله بی بند و باری اخلاقی كه جامعه را فرا گرفته چنین می فرمایند: « مسئله ای كه شما با آن مواجه هستید مربوط به جوانان امروزی می شود كه برای بسیاری از آنها لا ینحل مانده و سخت آنان را پریشان كرده است ... فی الحقیقه علت عمده سیئات كه حالیه در جامعه شایع و بسیار متداول است، فقدان روحانیت می باشد.» (حضرت ولی امرالله)
و نیز می فرمایند: « جامعه امروز در نهایت فساد اخلاق و رفتار نفوس، كاملا مخالف و مباین تعالیم انبیاء الهی است و اخلاق جوانان ... یوما فیوما رو به انحطاط می رود. تنها علاج مفاسد حاصله قبول و اجرای اوامر حضرت بهاالله راجع به تقوی و تنزیه است.»
بررسی كل آنچه در دیانت بهایی در مورد كسب روحانیت، تعلیم داده شده و نیز تعالیم و هدایات حضرت بهاالله در مورد تقوی و تقدیس مطمئنا در این مقاله نمی گنجد و لازم است محقق، خود به مطالعه آثار دیانت بهایی پردازد. فقط چند مورد به عنوان نمونه در اینجا ذكر می گردد:
1- تعليم و تربيت اطفال
یكی از زمینه های كسب روحانیت در دیانت بهایی، اهمیت دادن به مسئله تربیت اطفال دختر و پسر از دوران كودكی است. چنانچه در آثار دیانت بهایی اینگونه تاكید شده: «اول تكلیف یاران و اماء احمانی، آن است كه به ای وجه كان در تربیت و تعلیم اطفال از ذكور و اناث كوشند .» (مكاتیب ج 1 ص 334)
همچنین می فرمایند: «دار التعلیم باید در ابتدا اولاد را به شرایط دین تعلیم دهد تا وعد و وعید مذكور در كتب الهی ایشان را از مناهی منع نماید و به طراز اوامر مزین دارد. ولكن به قدری كه به تعصب و حمیه جاهلیه منجر و منتهی نگردد.»( كلمات فردوسیه)
و نیز می فرمایند: «تربیت اطفال به آداب روحانی الهی، اساس بنیان است و تا اساس محكم نگردد، ابنیه متفرعه را ثمری نبخشد .» (گلزار تعالیم)
و نیز می فرمایند: «باید از بدایت اطفال را به تربیت الهی پرورش داد و همواره به ذكر حق متذكر نمود تا محبت الله در طینت آنان ثبوت و قرار یابد و با شیر امتزاج نماید.»
«تعلیم و تهذیب بعد از بلوغ بسیار دشوار شود. تجربه شده كه نهایت سعی و كوشش را می نمایند تا خلقی از اخلاق نفسی را تبدیل كنند، نمی شود. اگر الیوم اندكی متنبه گردد، بعد از ایام معدودی، فراموش كند و بر حالتی كه معتاد و خوی نموده، راجع گردد.»
بر اساس این آیات و بسیاری آیات دیگر، در دیانت بهایی تربیت دختر و پسر از سن شیر خواری، بر پدر و مادر واجب شده و پس از آن جامعه نیز در تربیت اخلاق و القای فضایل به والدین كمك می كند و دختر و پسر چون به سن 4 سالگی می رسند، در كنار یكدیگر، در كلاسهایی كه بدین منظور تشكیل می گردد، شركت می كنند. كلاسهایی كه در آن ذكر حق میگردد و از بزرگواری حق سخن گفته می شود، كلاسهایی كه در آن از تقوی و تقدیس و عفت و عصمت سخن گفته می شود و منع متابعت نفس و هوی می شود. بدین ترتیب عفت و عصمت از همان دوران كودكی چون شیر در طبیعت و طینت اطفال رسوخ تام می نماید و جزئی از وجود و طبیعت آنان می گردد.
2- تعليم ديانت بهايی در مورد تقوی و تقديس
در آثار دیانت بهایی تقوی و تقدیس چنین تعلیم داده شده است: «طهارت و تقدیس باید اصل مسلم و میزان مكمل رفتار و اطوار یاران، در روابط اجتماعی آنان با اعضاء داخل جامعه همچنین در تماس و ارتباطشان با عالم خارج باشد.» (ظهور عدل الهی ص 62)
و نیز می فرمایند: «این تقدیس و تنزیه با شئون و مقتضیات آن از عفت و عصمت و پاكی و طهارت و اصالت و نجابت، مستلزم حفظ اعتدال در جمیع مراتب و احوال از وضع پوشش و لباس و ادای الفاظ و كلمات و استفاده از ملكات و قرائح هنری و ادبی است. همچنین توجه و مراقبت تام در احتراز از مشتهیات نفسانیه و ترك اهواء و تمایلات سخیفه و عادات و تفریحات رذیله مفرطه ای است كه از مقام بلند انسان بكاهد و از اوج عزت به حضیض ذلت متنازل سازد. و نیز مستدعی اجتناب شدید از شرب مسكرات و افیون و سایر آلایشهای مضره و اعتیاد ات دنیه نا لایقه است. این تقدیس و تنزیه، هر امری را كه منافی عفت و عصمت شمرده شود، خواه از آثارو مظاهر ادب و هنر و یا پیروی از طرفداران خلع حجاب و حركت بلا استتار در مرآی ناس و یا آمیزش بر طریق مصاحبت و یا بی وفایی در روابط زنا شویی و بطور كلی هر نوع ارتباط غیر مشروع و هر گونه معاشرت و مجالست منافی با احكام و سنن الهیه را محكوم و ممنوع می نماید.» (ظهور عدل الهی ص 63)
حضرت بهاالله می فرمایند: «كونوا فی الطرف عفیفا» یعنی نگاهت، پاك باشد.
ونیز می فرمایند: «اهل بها نفوسی هستند كه اگر بر مداین ذهب مرور كنند، نظر التفات به آن ننمایند و اگر چه جمیع نساء ارض به احسن طراز و ابدع جمال ظاهر شوند، به نظر هوی در آنها نظر نكنند.» (گنجینه حدود و احكام ص 299)
و نیز می فرمایند: «هر نفسی از او آثار خباثت و شهوت ظاهر شود او از حق نبوده و نیست.» (گنجینه حدود و احكام ص 299)
«در الواح الهیه در مسئله فحشاء به قدری زجر و عتاب و عقاب مذكور كه به حد و حصر نیاید. كه شخص مرتكب فحشاء از درگاه احدیت مطرود و مردود و در نزد یاران مذموم و در نزد عموم بشر مرذول. حتی در بعضی كلمات، بیان خسران مبین و محرومیت ابدی است.» (مكاتیب ج 3 ص 371)
در دیانت بهایی «ذره ای از عصمت اعظم از صد هزار سال عبادت و دریای معرفت است» (مكاتیب ج 1 ص 450)
و نیز «عند الله امری اعظم از عصمت و عفت نیست. این اعظم مقامات عالم انسانی است و از خصائص این خلقت رحمانی و دون آن از مقتضیات عالم حیوانی.» (بدایع الاثار ج 2 ص 268)
در دیانت بهایی رعایت عفت و عصمت خاص زنان نیست بلكه هم دختر و هم پسر ملزم به رعایت آن می باشندو والدین باید كوشش نمایند بر اساس این تعالیم، دختر و پسر خود را طوری تربیت نمایند كه چون به سن بلوغ می رسند به هوی و هوس آلوده نگردند. بدین ترتیب دختران و پسران كه از كودكی در كنار یكدیگر بزرگ شده اند و از ابتدا به تربیت الهی پرورش یافته اند و همواره تقوی و تقدیس و عفت و عصمت و عدم پیروی از نفس وهوی، به آنان تعلیم داده شده است، مطمئنا به مشكلی كه در حال حاضر جامعه را فرا گرفته، دچار نخواهند شد. چنانچه نمونه و شاهد آن جامعه بهائیان است كه دختر و پسر در كنار هم بزرگ می شوند و با هم مصاحبت و معاشرت دارند اما معاشرتی كه به هوی و هوس آلوده نیست. به یكدیگر نگاه می كنند، اما در نگاه عفیفند زیرا از كودكی، عفیف تربیت شده اند لذا معاشرتشان با تمایلات نفسانی آلوده نیست و این یكی از معجزات تعالیم حضرت بهاالله برای این عصر است. و این امری است كه برای بسیاری از كسانی كه شاهد آن هستند قابل درك و باور كردنی نمی باشد لذا انواع اتهامات را جهت رد آن بر جامعه بهایی وارد می كنند.

نظر خود را بنویسید


بازديد كننده عزيزبهاييان

شفيق
ارسال شده در : 1389/1/2

بازديد كننده عزيز
بهاييان اظهار نظر نمي كنند . فقط مي گويند اگه جامعه امروز ما به تجويزاتي كه طبيب حقيقي از جانب خدا آورده ، عمل مي كردند امروز اينگونه جامعه و مردم دچار مشكل نمي شدند كه مجبور شوند قوانيني مثل ازدواج موقت را رواج دهند . خدا قوانين جديدي را مطابق مشكلات امروز جامعه فرستاده اما عده اي با لجاجت سعي مي كنند نپذيرند و مدعي اند كه آنچه خود دارند خيلي خوب است .

ع

hh
ارسال شده در : 1387/8/13

کتاب جامعه شناسی ازدواج موقت(متعه)نوشته مرتضی رضوی

درباره این نوشته

محور بحث

: ما و عصري كه در آن هستيم

: مكتب در ميان اين فرهنگ مسلّط

: آسيب شناسي

: ماهيت اخدان و ادامه بحث از ماهيت سفاح

: سر و صدا و مراسم، در عروسي ها

: ماهيت نكاح

: نفوذ خزنده سفاح و اخدان در جامعه

: منشأ سفاح و اخدان در اروپا

: نکاح متعه

: ماهيت نكاح متعه

«اِشهاد بر عقد نكاح» ـ «اِشهاد بر نكاح»

نسخه آنلاین://www.binesheno.com/Files/books.php?idVeiw=1132&level=2&subid=1132

دانلود پی دی اف://www.binesheno.com/pdf/halagat3.pdf

همین مونده که شم

یک بازدید کننده
ارسال شده در : 1386/9/18

همین مونده که شما بهایی ها بخواید در این رابطه اظهار وجود کنید!

دوست عزیز مقاله

mojgan
ارسال شده در : 1386/6/8

دوست عزیز مقاله شما بسیار جالب وجاذب بود به نظر بنده ازدواج موقت راهی است برای ترویج فساد از راه قانون یعنی عملا با ازاد شدن ازدواج موقت فساد قانونی شده انسان اشرف مخلوقات است چه فرقی بین انسان با حیوان است اگر نتواند بر نفس سرکش مهار زند با تشکر

doost aziz maghaleye shoma bes

mojgan
ارسال شده در : 1386/6/8

doost aziz maghaleye shoma besyar jaleb va jazeb bood be nazare man ezdevaje movaghat bahaneyi ast baraye ravaje fesade ghanooni yani tarvije fesad ba estefade az ghanoon ensan agar natavand bar tamayolate nafsani khod mahar bezanad mannd heyvan ast vali ensan ashrafe makhlooghat ast va maghame ensan bozrg ast