×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

جرمش اين بود كه اسرار هويدا مي كرد
1387/05/16

گفت آن يار كزو گشت سردار بلند
جرمش اين بود كه اسرار هويدا مي كرد

تاريخ گواه است كه هر كه اسرار هويدا كند، سرش بر دار رود! حال چه اسرار ديني باشد و چه علمي و فرهنگي و چه سياسي و غيره! هفت مدير محبوب و شجاع جامعۀ 300000 نفري بهائيان ايران چند ماه است به خاطركشف اسرار ظلم هائي كه بر بهائيان ايران رفته و مي رود در زندان اوين اند.
 
دراين ميان، شير زني ايراني نيز با همكارانش در كانون مدافعان حقوق بشر ايران، به بيان و افشاي محروميّت هاي هموطنان بهائي شان پرداخته اند. آنان فاش ساخته اند كه محروميّت جوانان بهائي از تحصيلات دانشگاهي، مخالف اسلام و قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و مجامع حقوق بشر در سراسر عالم است. اما ناجوانمردان بي انصاف كه مشاهده نموده بودند، به قول جناب عباس ميلاني، صد سال اكثر روشنفكران ايران عزيز به خاطر شدت بهائي ستيزي بعضي علماي اعلام، جرأت دفاع ازحقوق بهائيان را نداشته اند، با خود گمان نمودند كه حال نيز بايد چنين باشد! اما وقتي ملاحظه كردند ديگر آن دوران گذشته و ايرانيان عزيز از تعصبّات مذهبي بيزارگشته اند و از ميان آنها مردان و حتي زناني كه خود نيز قرن ها از حقوق خود محروم بوده اند، به دفاع از حقوق بهائيان برخاسته اند، متوهّم شده اند كه لابد هركس چنين كند، يا بهائي و صهيونيست و اسرائيلي است، و يا ازعوامل و جاسوسان ايشان!

به اين خاطر اراده كردند به ايشان گوشمالي مختصري بدهند. ازجمله در نامه هائي تهديدآميز به ايشان نوشتند: "خانم شیرین عبادی به تو گفتیم رفتار غیراسلامی و منطبق با رفتار بهائیّت خود را ترک کن ولی تو به خوش رقصی برای خارجیان و بهائیان ادامه دادی دخترت را هم در این راه وارد کردی!" پيرو آن براي آن كه چهرۀ حقوق بشر در ايران عزيز بيش ازاين درصحنۀ بين المللي و افكارعمومي خدشه دار نشود، رياست محترم جمهوري آقاي احمدي نژاد براساس اصل لزوم تأمين امنيّت جاني و مالي همۀ شهروندان ايراني، طي حكمي رسمي به ناجا دستوردادند امنيّت خانوادۀ سركارخانم شيرين عبادي چهرۀ معروف و جهاني مدافع حقوق بشر در ايران را كه توسط عواملي ناشناس طي نامه هائي كتبي تهديد به مرگ شده اند، تأمين نمايد. خبرگزاري فارس هم اعلان نمود: فرمانده نيروي انتظامي طي دستوري به پليس امنيّت عمومي ناجا خواستار برقراري حفاظت از شيرين عبادي و شناسايي ريشه‌هاي تهديدهاي انجام گرفته عليه وي شد.[1]

اما قضيه به اينجا ختم نشد! اخيراً كه خانم عبادي و دوستانشان اعلان نموده اند وكالت هفت مدير عزيز جامعۀ بهائيان ايران را قبول مي نمايند، تهديدكنندگان ناشناس مزبوركمي از پشت پردۀ نامه هاي پنهاني سر بيرون كرده، در روزنامه هايي كاملاً آشنا براي ملت عزيز ايران، در خبري ويژه چنين نوشته اند:

مركزيت فرقه صهيونيستي بهائيان دراسرائيل با ارسال نامه اي به شيرين عبادي، از اقدامات وي در برگزاري كنفرانس مطبوعاتي حق آموزش و پرورش و نيز مفاد بيانيه پاياني كنفرانس مزبور تقدير كرد و آن را نشان ازحسن نيّت(!)، صداقت(!) و شجاعت شيرين عبادي و همكارانش دانست! گفتني است شيرين عبادي كه اقدامات مشكوك خود را درپوشش محفلي موسوم به كانون مدافعان حقوق بشردنبال مي كند، مهرماه گذشته از فردي به نام پرهام اقدسي به عنوان نماينده دانشجويان بهايي محروم ازورود به دانشگاه براي شركت دركنفرانس موسوم به حق آموزش وپرورش دعوت به عمل آورده و در بيانيه پاياني كنفرانس نيزخواستار به رسميت شناختن حقوق جامعه بهائي(!) شده بود. درگزارش رسمي مركز بهائيان موسوم به بيت العدل اعظم(!) كه در 21 نوامبر 2007 انتشار يافته از اين اقدام شيرين عبادي به عنوان صفحه جديدي در تاريخ پيشرفت امر مبارك بهائيت(!) تجليل شده است! با اين قبيل اقدامات به آساني مي توان فهميد چرا صهيونيست ها براي اعطاي جايزه صلح نوبل به شيرين عبادي تلاش گسترده اي داشتند تا آنجا كه تلاش پيگير و گسترده آنان، ترديد برخي از محافل غربي را نيز برانگيخته بود. [2]

بايد به ايشان خاطرنشان كرد كه اينك تمام آزادگان جهان ازهمۀ مظلومان درهرجاي عالم دفاع مي كنند ومظلومين نيز از ايشان تشكر مي كنند و مختص جامعهء بهائي نيست. تشكر جامعۀ جهاني بهائي از خانم عبادي و دوستانشان نه تنها انساني و بجاست، بلكه مورد قبول خداوند نيز مي باشد كه عادل است و حامي مظلومان. مگر در فرهنگ حاكم بر اين سرزمين نيست كه هر كه از مردم تشكر نكند، شكرانهء خدا بجا نياورده است؟! چگونه است كه ايشان فراموش كرده اند وقتي به دستور حضرت رسول مهاجرين مسلمان در اوايل اسلام از ظلم قريش به پادشاه مسيحي حبشه پناه بردند و آن پادشاه از حقوق ايشان دفاع نمود، حضرت رسول در پاسخ به لطف بي دريغ او علاوه بر تشكر برايش هدايائي نيز فرستادند؟! حال آن كه جامعهء بهائي صرفاً از ايشان تشكر كرده و شجاعت و انصافشان را ستوده! راستي اگر مانند حضرت رسول به ايشان هديه و پولي نيز داده مي شد، چه مي گفتند؟!

متأسفانه ازچالش هاي بعضی از مسؤولين ايران عزيزمان اين است كه همه چيز را براساس توهّم توطئۀ سياسي مي بينند و نه حقايق آشكار انساني! به ياد دارم يكي از ايراداتي كه در مجلس وقت به مرحوم مهندس بازرگان رئيس دولت موقت گرفته شد اين بود كه چرا ازجامعهء بهائيان ايران درقبال كمك هاي ايشان به حساب 100 امام براي تنگدستان تشكر و قدرداني كرده بود! همچنين به جاي تشكر ازجواناني كه در شيراز به خدمت كودكان و نوجوانان يكي از محله هاي محروم آن ديار قيام كرده بودند، ايشان را به زندان مي اندازند.

اينك محققين منصف جهان و سازمان ملل و سازمان هاي غير دولتي مي دانند كه ديانت بهائي و جامعۀ جهاني و نيز مركزيت آن، داراي شخصيتي حقيقي و حقوقي مستقل از جميع دول عالم و از جمله اسرائيل است. اگر بهانۀ بي انصافان، اسرائيل و صهيونيسم است، بايد عرض نمود چنان كه ده ها بار حداقل دراين 30 سال اخير توضيح داده شده، توجه بهائيان ايران و جهان به اسرائيل به اين خاطر است كه حدود 140 سال قبل، حضرت بهاءالله شارع ديانت بهائي و خانواده و بعضي همراهانشان به دستورسلاطين قاجار و عثماني آن روز به عكا كه در اثر تغيير و تحولات تاريخي اكنون دركشور اسرائيل واقع گرديده، تبعيد و زنداني شدند و در همان جا وفات يافتند. توجه بهائيان به اسرائيل به خاطر وجود اماكن مذهبي بهائي ازجمله مقبرۀ حضرت بهاءالله و مركزيت روحاني و اداري آن درآنجاست، و نه به خاطر ضديّت با اسلام و يا توطئه عليه ايران عزيز. شاهد صداقت ايشان آن كه 30 سال است بهائيان ايران از زيارت اماكن مقدسۀ خود دراسرائيل محروم اند!

شايد توقع مي رود بهائيان ايمانشان را صرفاً در قلوب خود نگهدارند و از آن با هموطنانشان چيزي نگويند و در برابر هر محروميّت و ظلمي كه برايشان تحميل شده و مي شود دم برنياورند و سكوت اختياركنند و به دفاع مشروع مطابق با آموزه هاي دينيشان نپردازند! اگرچنين است بايد عرض نمايد امري است نشدني! چه كه مخالف آموزه هاي همۀ اديان و آزادگان جهان است كه فرموده اند آنچه برخود نمي پسندي بر ديگران مپسند! آيا ايشان فراموش كرده اند كه آقاي خميني در پاسخ به نامۀ دانشجويان مسلمان مقيم امريكا و كانادا مورخ 22/4/1351 نوشتند: ...صداي برادران رنجديده و مسلمان ايران را به دنيا برسانيد و با آنان همدردي كنيد. به وحشيگري ها، آدمكشي ها، قانون شكني ها و ديگر جناياتي كه پيوسته در ايران جريان دارد اعتراض نمائيد...![3]

گرچه بايد اشاره كرد چون نامۀ ايشان مربوط به مسائل سياسي زمان بوده، آنچه اينك در مورد بهائيان مطرح است، قابل قياس با آن نبوده، بسي مهم تراست، چه كه مربوط به عدم رعايت كم ترين حقوق شهروندي و از جمله حق برخورداري از تحصيلات عاليه براي بزرگ ترين اقليت ديني اين مرز و بوم است! دراين صورت، براستي بايد از بي انصافان نامهربان پرسيد كه آيا دفاع از جوانان بهائي كه حدود 25 سال از تحصيلات عاليه محروم بوده اند، براي سركار خانم عبادي و همكارانشان _ و نيز براي ديگر افراد و گروه هاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي و دانشگاهي و حقوق بشركه در اين سال ها چنين كرده اند _ اخلال در امنيّت و جرم و ننگ و شرمندگي است و يا خود، ايجاد امنيّت و عين افتخار و سربلندي ابدي است؟!

ملاحظه فرمائيد كه وزير محترم علوم دولت جمهوري اسلامي ايران در تأئيد اين حقيقت، به نقل از شبكه خبر دانشجو(بسیج) چه گفته اند!

جلوگيري از علم آموزي و گسترش علم در هيچ آموزه بشري و هيج ديني پسنديده نيست. محمد مهدي زاهدي صبح امروز در حاشيه مراسم افتتاحيه سوّمين جشنواره فرهنگ و ملل در جمع خبرنگاران ضمن محكوميت آپارتايد علمي موجود در جهان گفت: بنده سال گذشته در مجمع عمومي بر اين مسئله تاكيد كردم كه جلوگيري از علم آموزي با هيچ آموزه بشري و ديني سازگاري ندارد... وي با بيان اينكه خداوند نور، علم و علما را با هم يكسان دانسته است، تصريح کرد: اين بدان معنا است كه همه بايد به دنبال علم آموزي باشند.[4]

آيا ادعاي خانم عبادي و همكارانشان در دفاع از لزوم حقّ تحصيلات عاليه براي جوانان بهائي، كه همين روزها نيزهمچون سال هاي قبل چندصد نفرازآنها عليرغم دادن امتحان كنكورازانتخاب رشته بازداشته شده اند، جز آن چيزي است كه جناب وزير علوم در فوق گفته اند! خانم عبادي هم همين حرف جناب وزير را زده بودند كه، "من می‌توانم با قاطعیت بگویم که‌ در مورد این اقلیت دینی در ایران، نوعی آپارتاید فرهنگی پیش آمده است."[5]

و اي كاش فقط محروميّت از تحصيل بود! چه كه بايد گفت جوانان بهائي علاوه بر اسيري در چنگ آپارتايد علمي مزبور در گفتۀ وزير محترم، 165 سال است كه همراه با كودكان و بزرگسالان بهائي اسير چنگال بمراتب قوي تر آپارتايد ديني نيز هستند!

آري چنين وقايعي به نقل از امثال خبرگزاري هاي فوق الذكر نه تنها صفحه جديدي در تاريخ پيشرفت ديانت بهائي در ايران عزيزگشوده، بلكه صفحۀ جديدي از بيداري ايرانيان عزيز نيز كه سابقۀ چند هزار ساله در رعايت حقوق دگرانديشان داشته ودارند، گشوده است. عزت و افتخار و احترام و آبرو و شجاعت از آن ِ آنهائي است كه در اين صحنۀ جديد از بيداري وجدان ايراني نقشي شايسته دارند.

ايران عزيز آباد و جان ايرانيان شاد باد

[1]   www.farsnews.com/newstext.php?nn=8701270877
[2]   www.kayhannews.ir/870513/2.htm#other213
درجائي ديگر (رجانيوز) چنين آمده است: سران بهاييت در بيت العدل مستقر در اسرائيل با ارسال تقدير نامه‌اي به كانون مدافعان حقوق بشر ايران، ازخدمات شيرين عبادي و ساير اعضاي اين كانون به فرقه بهاييت صميمانه تقديركرد. به گزارش جهان به نقل از فارس سران فرقه ضاله بهاييت از شيرين عبادي رئيس كانون غيرقانوني مدافعان حقوق بشر به دليل همكاري وي با اين فرقه تقدير كردند. در گزارش32، مورخ 6 اكتبر 2007 كه به بيت العدل بهائيان(مستقردراسرائيل) ارسال شده، ازشيرين عبادي و كانون مدافعان حقوق بشر به دليل برگزاري يك كنفرانس مطبوعاتي با عنوان حق‌ آموزش و پرورش در 26 مهرماه 1386 تشكر شده است. در اين گزارش كه از شيرين عبادي و اعضاي كانون غيرقانوني مدافعان حقوق بشر در ايران با عنوان احباي عزيز تأكيد شده است: برگزاري اين كنفرانس، نشانه‌اي از حسن نيت و صداقت مسئولين كانون و همچنين آمادگي جو ايران براي فعاليت‌هايي كه احباي عزيز در عرض چند سال گذشته به آن مبادرت ورزيده‌اند، مي‌باشد. بيت‌العدل توصيه مي‌ فرمايند كه هيات ياران در نامه‌اي خطاب به كانون مدافعان حقوق بشر از حسن نيت، صداقت و شجاعت ايشان در دفاع از حقوق جامعه بهايي تشكركنند. به دنبال اين گزارش، بيت العدل بهائيان كه دراسرائيل مستقراست با ارسال تقديرنامه‌اي به كانون مدافعان حقوق بشر ايران، خدمات شيرين عبادي و ساير اعضاي اين كانون را به فرقه بهاييت صميمانه مورد تقدير قرار داد...
اين خبرگزاري ها كه معلوم نيست گزارش مزبور چگونه به دستشان رسيده(!) ظاهراً بقدري دستپاچه بوده اند، كه نوشته اند گزارش كنفرانس مزبوركه در 26 مهر 1386 برگزارشده، 6 اكتبر(14 مهر) 2007 (يعني 12روز زودتر از تشكيل آن!) ارسال شده! همچنين مانند هميشه شكلي تحريف شده از گزارش مزبور را ارائه داده اند! از جمله اين كه بيت العدل اعظم برخلاف آنچه درفوق القا شده مستقيماً از كانون مزبور تشكر نفرموده است، بلكه بواسطۀ مديران جامعۀ بهائي ايران(هيأت ياران) چنين نموده است! از بامزه ترين تحريفات مزبور آن كه نوشته اند: در اين گزارش كه از شيرين عبادي و اعضاي كانون غيرقانوني مدافعان حقوق بشر در ايران با عنوان احباي عزيز تأكيد شده است!... كشف اين حقيقت براساس نوشتۀ منبع خبري فوق كه بالاخره بيت العدل اعظم و يا ياران ايران، كداميك نامۀ تشكر مزبور را نوشته اند، خود امري است كه فقط ازعهدۀ امثال همان منبع بر مي آيد و بس!
[3]   كتاب صحيفۀ نور، نشر مركز فرهنگي انقلاب اسلامي، جلداول، ص 186
[4]   سه شنبه، 18 تیر ماه 1387 برابر با 2008 Tuesday 08 July
www.iranpressnews.com/source/042922.htm
[5]   راديوزمانه، 14 مرداد 1387
www.radiozamaaneh.com/humanrights/2008/08/post_262.html

نظر خود را بنویسید


آق خسرو دلت خوشه

خسرو یونانی
ارسال شده در : 1387/6/12

آق خسرو دلت خوشه هااااااااااا
این چرت و پرتها که هر دوتاش یکی بودپس چرا هم دوباره نویسی کردی و هم وقت ما رو گرفتی؟
"عرض خود می بری و زحمت ما میداری"

جاسوس و جاسوسی

خسرو از یونان
ارسال شده در : 1387/5/16

جناب سردبیر محترم بلحاظ تصحیح یک اشتباه در این نوشته لطفاً پیام قبلی را نادیده بگیرید
**************************************** در تفسیرات و بیانیه هایی که هر از چندی از طرف افراد مسئول حکومتی ودر تعاقب آن از طرف برخی از متعصبین مذهبی در سطوح مختلفه جامعه ارائه می گردد بارها و بارها از نسبت دادن بهائیان به صهیونیزم و یا جاسوسان اسرائیل یاد شده و می شود. گذشته از دلایل و براهین قاطع و مستند در ردّ این ادعای موهوم و مبغضانه که آنهم بارها و بارها از طرف بهائیان صدیق و امین ارائه گشته و هریک از آن می تواند جوابی کافی وشافی و اثباتی جامع و کامل بر ردّ این تهمت باشد، بنده مایلم که فقط یک مطلب بسیار ساده بجهت اهل سوء ظنّ و ارباب تعصب بگویم و سؤال کنم که آیا یک جاسوس در عرف جامعه آن کسی نیست که به هرحیله و اسبابی خود را از انظار مخفی می دارد و مرتب شکل و شمایل خود را تغییر می دهد ومحل سکونت خود را عوض می کند و هر از چندی به اسمی جدید ظاهر می شود تا کسی او را نشناسد و به اسرارش پی نبرد و از عملیات زیر زمینی و خرابکاریهایش آگاه نگردد؟ آیا رفتار و حرکت بهائیان با مراتب فوق هیچ مطابقت دارد؟ الحمدلله بهائیان مشهور آفاقند وبه حسن اخلاق و آداب زبانزد خاص و عام. اگر یک جاسوس به پنهان کردن و تغییر دادن مشخصات خود، خود را مخفی نگاه می دارد و از اسیری و مجازات فرار می کند، یک بهائی بر عکس معروف همگانست و هر وقت مسئولین مملکتی و رؤسای امور تصمیم بر جلب یکی از بهائیان می گیرند براحتی و با در دست داشتن تمام مشخصاتش او را احظار می کنند و جالبتر آنکه وقتی به اومی گویند دست از ایمان و عقیده ات بردار تا آزادت کنیم، او بر خلاف یک جاسوس بر اعتقاد خود صادقانه تأکید می کند و با آنکه می داند عواقب این صداقت و ایمان، زندان و باختن جان است دست از گفتن حقیقت بر نمیدارد و همان گونه که بارها اثبات شده بخاطر این صداقت جان خود را از دست داده. آیا واقعاً معنی جاسوس و جاسوسی را می دانیم؟

خسرو از یونان.

جاسوس و جاسوسی

خسرو از یونان
ارسال شده در : 1387/5/16

در تفسیرات و بیانیه هایی که هر از چندی از طرف افراد مسئول حکومتی ودر تعاقب آن از طرف برخی از متعصبین مذهبی در سطوح مختلفه جامعه ارائه می گردد بارها و بارها از نسبت دادن بهائیان به صهیونیزم و یا جاسوسان اسرائیل یاد شده و می شود. گذشته از دلایل و براهین قاطع و مستند در ردّ این ادعای موهوم و مبغضانه که آنهم بارها و بارها از طرف بهائیان صدیق و امین ارائه گشته و هریک از آن می تواند جوابی کافی وشافی و اثباتی جامع و کامل بر این حقیقت باشد، بنده مایلم که فقط یک مطلب بسیار ساده بجهت اهل سوء ظنّ و ارباب تعصب بگویم و سؤال کنم که آیا یک جاسوس در عرف جامعه آن کسی نیست که به هرحیله و اسبابی خود را از انظار مخفی می دارد و مرتب شکل و شمایل خود را تغییر می دهد ومحل سکونت خود را عوض می کند و هر از چندی به اسمی جدید ظاهر می شود تا کسی او را نشناسد و به اسرارش پی نبرد و از عملیات زیر زمینی و خرابکاریهایش آگاه نگردد؟ آیا رفتار و حرکت بهائیان با مراتب فوق هیچ مطابقت دارد؟ الحمدلله بهائیان مشهور آفاقند وبه حسن اخلاق و آداب زبانزد خاص و عام. اگر یک جاسوس به پنهان کردن و تغییر دادن مشخصات خود، خود را مخفی نگاه می دارد و از اسیری و مجازات فرار می کند، یک بهائی بر عکس معروف همگانست و هر وقت مسئولین مملکتی و رؤسای امور تصمیم بر جلب یکی از بهائیان می گیرد براحتی و با در دست داشتن تمام مشخصاتش او را احظار می کنند و جالبتر آنکه وقتی به اومی گویند دست از ایمان و عقیده ات بردار تا آزادت کنیم، او بر خلاف یک جاسوس بر اعتقاد خود صادقانه تأکید می کند و با آنکه می داند عواقب این صداقت و ایمان، زندان و باختن جان است دست از گفتن حقیقت بر نمیدارد و همان گونه که بارها اثبات شده بخاطر این صداقت جان خود را از دست داده. آیا واقعاً معنی جاسوس و جاسوسی را می دانیم؟