×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

نوبت شما و نوبت ما!؟
1389/06/02

منبع: ایران گلوبال

از دوستی شنیدم که تلویزیون فارسی بی بی سی روز سه شنبه 19 مرداد 1389 در برنامه نوبت شما به پخش نظرات مردم درباره بهائیان پرداخته بود. دوستم می گفت که آقایی زنگ زده بود و همه بهائیان ایران به جاسوسی و مظلوم نمایی متهم کرده بود. چون من یک بهائی ایرانی هستم لازم دانستم که چند جمله ای در این باره بنویسم.

قبل از هرچیز از آن آقای محترم یا افراد دیگری که طرز تفکری مشابه ایشان دارند خواهش می کنم این نوشته را نخوانند، زیرا ممکن است عصبانی و ناراحت شوند و چون از جمله احکام دیانت ما محزون نکردن دیگران است و من یک انسان جائز الخطا هستم ممکن است نتوانم به خوبی از عهده اجرای این حکم برآیم و ناخواسته ایشان را ناراحت کنم.

می دانید خیلی راحت می توان با یک جمله کسی را متهم کرد، مثلاً به دزدی، دروغ گویی، بی عفتی و جاسوسی. ولی واضح است که وارد کردن اتهام بدون ارائه سند و مدرک هیچ ارزشی ندارد و کاری خلاف قانون است. برای همین، در قوانین همه کشورها اصل بر برائت شهروندان است مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.

به علاوه واضح است که اگر کسی با یک جمله متهم شمرده شود و بخواهد از خود دفاع کند باید دلایل و مدارک متعددی ارائه کند تا بی گناهی خود را ثابت نماید و نمی تواند با یک جمله ساده که من دروغگو یا دزد یا بی عفت یا جاسوس نیستم مخاطب را قانع کند.

این هموطن گرامی گفته بودند که بهائیان مظلوم نمایی می کنند. اما چرا اصطلاح مظلوم نما را برای ما به کار می برند؟ زیرا تمام افراد و خانواده های بهایی ساکن ایران برای همسایه ها و هم محله ای ها و در شهرهای کوچک برای همشهریان خود شناخته شده هستند و هم کم و بیش با وضعیت زندگی آنها آشنایند و کوچکترین رفتار و حرکات و ارتباطات آنها زیر ذره بین است.

پس همه می بینند که شهروندان بهائی همواره مورد ظلم و آزار بوده اند. از اخراج از دانشگاه ها و محرومیت از حق تحصیل تا اخراج از ادارات دولتی و ممنوعیت استخدام دولتی و انواع مزاحمتها برای مشاغل معمولی که به جهت گذران زندگی خود دست و پا کرده اند. بنابراین طبیعی است که نمی توانند بگویند بهائیان ظالم نما هستند و می گویند مظلوم نما! اما این پسوند "نما" برای چیست؟

اگر بگویند بهائیان مظلوم هستند، آن وقت باید به دنبال ظالم بگردند و این اصلاً به مصلحت آنها نیست. بنابراین پسوند "نما" مانند یک لالایی شیرین، وجدانهای خواب آلوده را به خواب ناز می برد و صورت مسأله را پاک می کند و هیچ کس هم مسؤول بی عدالتی های روا شده در حق بهائیان ایران در متجاوز از صدوپنجاه سال شناخته نمی شود. (بین خودمان بماند، ترجیح می دهم مظلوم نما باشم تا ظالم. شما چی؟)

آن آقای محترم که به برنامه نوبت شما در تلویزیون فارسی بی بی سی زنگ زده بود همچنین تمام بهائیان ایران را از کوچک و بزرگ و زن و مرد و پیر و جوان، جاسوس دانسته بود. من گرچه در تمام عمرم امکان آشنایی با یک جاسوس را نداشته ام اما در فیلمهای تلویزیونی دیده ام که یک گروه یا یک کشور کسانی را در کشور رقیب اجیر می کند یا به آنجا می فرستد تا اطلاعات سری و محرمانه و بسیار مهمی را که از طرق عادی قابل دسترسی نیست به دست آورند و برای اربابان خود ارسال کنند و در مقابل این کار سخت و خطرناک که در آن بیم جان است، مزد قابل توجهی دریافت کنند.

حال به وضعیت بهائیان ایران نگاهی می اندازیم. حداقل از ابتدای انقلاب اسلامی همه قبول دارند که بهائیان را حتی از ساده ترین و معمولی ترین مشاغل دولتی اخراج کرده اند تا چه رسد به مناصب مهم و حساس امنیتی و نظامی. پس بسیار واضح است که هیچ اسراری در اختیار ندارند تا به کسی بدهند.

از سوی دیگر، بهائیان در هرکجا ساکن باشند همه همسایگان و اهل محل و حتی همشهریان در شهرهای کوچک کاملاً آنها را می شناسند و کوچکترین حرکات و ارتباطات آنها را زیر نظر دارند، درحالیکه چنانچه در فیلمها نشان داده می شود جاسوسان اشخاصی ناشناخته هستند و کسی نمی داند که آنها جاسوسند، تا بتوانند کار خود را انجام دهند.

سوم آنکه جاسوسان معمولاً دلبستگی عمیق به کشوری که در آنجا مشغول جاسوسی هستند ندارند و منافع ملی آنجا یا هرجای دیگری چندان اهمیتی برایشان ندارد و در واقع فقط به دنبال نفع شخصی خود هستند، در حالیکه همه ایرانیان به چشم خود دیده اند که بهائیان همواره به آب و خاک اجدادی خود عشق ورزیده اند و در هر سمتی به کار مشغول بوده اند با نهایت دلسوزی و امانت داری و دقت وظیفه خود را انجام می دهند و هرجا که پا می گذارند از جان و دل به آبادانی آنجا قیام می کنند، چه در عرصه کشاورزی چه دامداری چه صنعت و تجارت. حتی اخیراً شنیده شده که این گونه اقدامات را جزء جرایم بهائیان دانسته اند و کارهایی از قبیل ایجاد مهد کودک یا سوادآموزی یا حفظ محیط زیست برای بهائیان جرم است.

چهارم آنکه بهائیان به موجب تعالیم و احکام صریح و قاطع دینی خود از دخالت در امور سیاسیه کشوری که در آن ساکن هستند و هرگونه فعالیت حزبی ممنوع می باشند، زیرا طرفداری از یک حزب یا گروه یا کشور می تواند به معنی مخالفت با حزب یا گروه یا کشور دیگر باشد، در حالی که اساسی ترین تعلیم آیین بهائی اتحاد و محبت با همه مردم جهان است.

پنجم آنکه جاسوسان به جهت خطر جانی که هرلحظه تهدیدشان می کند دستمزد کلانی می گیرند، ولی بهائیان ایران نه تنها هیچ پولی از جایی نمی گیرند بلکه در فعالیتهای اقتصادی خود هم با انواع محدودیتها روبه رو هستند و به علاوه یکی دیگر از اتهامات آنها این است که به اسرائیل پول می فرستند. آخر این چه جاسوس نادانی می تواند باشد که چنین کاری بکند؟

من هرچه فکر کردم ما چه وجه تشابهی با جاسوسها داریم فقط یک چیز به خاطرم رسید و آن روحیه جستجو و کنجکاوی و اگر حمل بر خودستایی نشود هوش و شجاعت بیشتر نسبت به دیگران است. زیرا در فیلمها هم جاسوسها به طور متوسط از مردم عادی باهوشتر و مدیر و مدبرتر و تیزبین تر هستند. نمی گویم علت این ویژگی های بهائیان ایمان به دین بهائی است بلکه ویژگی ژنتیکی آنهاست، زیرا اجداد آنها در ایران در زمان ظهور آیین جدید به فکر تحقیق و جستجو افتادند.

آنها جرأت کردند نزد مؤمنان اولیه بروند و به طور مستقیم از آنها درباره اعتقاداتشان سؤال کنند. (این راه صحیح جستجوی حقیقت است زیرا مثلاً نمی توان حقانیت اسلام را از یک کشیش مسیحی یا خاخام یهودی یا راهب بودایی پرسید- از این اشخاص می توان درباره دیانت خودشان کسب اطلاع کرد- بلکه باید مستقیماً با سؤال از یک مسلمان مطلع و با قرائت کتاب قرآن مورد بررسی قرار داد.)

آنها وقتی از منشأ الهی و حقانیت آیین جدید مطمئن شدند این جرأت و جسارت را داشتند که ایمان خود را علناً ابراز کنند، در جامعه ای که افراد قدرتمند آن طرز تفکری شبیه آن آقای محترمی که به بی بی سی زنگ زده بود داشتند و بسیار متعصب و آماده هرگونه اقدام خشونت آمیز علیه بهائیان بودند درحالیکه قانون و قوه قضائیه نیز حمایتی از شهروندان بهائی نمی کرد. در چنین محیط خشن و متعصبانه ای خطر کشته شدن، مضروب شدن، سوزانده شدن خود و خانواده و غارت و تخریب اموال را به جان خریدند، ولی ایمان خود را اظهار کردند.

خصوصیات ژنتیکی تا حدودی به نسلهای بعدی هم می رسد و همچنان آیین بهایی افرادی با این خصوصیات هوش و تفکر و جرأت و خلاقیت را به خود جذب می کند. البته این امر به طور نسبی است. اجداد ما از قید و بند تقلید کورکورانه و کفایت به عقاید آباء و اجداد خود و آسودن زیر چادر گرم توده مردم صرف نظر کردند و به عبارتی این ویژگی جاسوسان حرفه ای است. فقط تفاوت در آن است که جاسوسان این خصوصیات را در جهت کسب نفع شخصی به کار می برند و بهائیان به جهت اصلاح عالم و خیر امم.

در واقع باید بگویم تهمت جاسوسی برای بیگانگان در تب و تاب رشد احساسات ملی گرایانه در ایران تهمتی بسیار زیرکانه بود زیرا در ابتدا بهائیان را جاسوس روسیه قلمداد کردند، زیرا بعد از جنگهای ذلت بار ایران و روس و از دست رفتن بخشهای بزرگی از خاک ایران، مردم نسبت به روسها احساسات بدی داشتند. بعد از مدتی بهائیان را جاسوس انگلیس دانستند زیرا سیاستهای استعماری امپراطوری انگلیس در ایران با منافع ملی ما همسو نبود.

بعد از آن بهائیان را جاسوس اسرائیل شمردند زیرا بعد از تأسیس کشور اسرائیل تعداد زیادی از فلسطینی های مسلمان از خانه و کاشانه خود آواره شدند و چندین نبرد خونبار بین دو گروه در گرفت. احتمالاً حالا بهائیان را جاسوس امریکا می دانند زیرا بعد از انقلاب اسلامی روابط ایران و امریکا بسیار تیره شده است.

علاوه بر این تهمت جاسوسی، تهمت بی عفتی به بهائیان هم زیرکانه بود. گرچه از نظر من جاسوسی و بی عفتی همان قدر زشت و گناه است که دروغ گویی، تهمت زدن، دزدی، غیبت کردن و دیگر صفات ناپسند. اما چون جامعه ایرانی متأسفانه چندان نسبت به غیبت و دروغ حساس نیست فعلاً چنین تهمتهایی شنیده نمی شود.

به هرحال به همه هموطنان خود یک توصیه کلی دارم. همان طور که قرآن می گوید درست نیست که از پشت وارد خانه شوید بلکه باید از در وارد شوید (بقره 189)، راه شناخت حقیقت مشخص است: راه مستقیم و بی واسطه. پرسش از بهائیان و مطالعه کتب آنها که در اینترنت و در سایتهای بهائی موجود است.

نظر خود را بنویسید