×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

پاسخی به ردّیه «حامیان شیطان»
1386/08/12

نگردد شاخکِ بی بُن، برومند (پروین اعتصامی)

متجاوز از یکصد و پنجاه سال پیش، دیانت بهائی، همچون نهالی خرّم و تازه، در سرزمین پاک و مقدّس ایران، بدست مرحمت پروردگار کاشته شده و غرس گردید. اکنون پس از گذشت بیش از یک و نیم قرن، آن نهال سبز به خون سرخ بیشتر از بیست هزار شهید، آبیاری گردیده و مبدّل به درختی تنومند و بارور شده است و در طی زمان، عمیقا در دل و جان میلیون ها تن از پیروان مشتاق خود در سراسر عالم ریشه دوانیده است و شاخ و برگش به بیش از یکصد و بیست هزار نقطه دنیا و فزونتر از دو هزار قوم و قبیله، رسیده است.1
آنان که به دیده انصاف به عظمت این آئین آسمانی، نگریسته اند؛ آنرا ستایش نموده و همچون اقبال لاهوری همه خطوط و سیرهای متنوع فکری ایران را بار دیگر به صورت یک ترکیب جامع در آن یافته اند.2
مع الاسف، برخی نیز از پس پرده غرض و عداوت بدان خیره شده و چون سَر از سِّر عظمت و پیشرفت آن در نیاورده اند؛ آنرا محصول نیروهای استعمار و دست ساخت عوامل خارجی و غربی دانسته اند. غافل از آنکه این شجره الهیه، لاشرقیه و لاغربیه است. غافل از آنکه در تاسیس ادیان الهی، دستی به جز دست خداوند در کار نیست و پیشرفت و رشد هر آئین الهی در درجه اوّل، نتیجه قوه الهیه و تائیدات خداوند است. و چون اهل ظلم و عدوان از این حقیقت غفلت نمودند؛ با این شجره الهیه از سر ستیز در آمدند و با آن درآویختند و بر آن سنگ ردّیه باراندند و با این فعل خود، ناخواسته بر پرُباری این درخت گواهی دادند. چه که هر عقل سلیم، نیک میداند که کس نزند بر درخت بی بَر ، سنگ.
تاریخ یکصد و پنجاه ساله گذشته، مشحون از مخالفت های پی در پی با آئین بهائی است که گاه در قالب آزار و کشتار، گاه در شکل محرومیت و محدودیت و گاه در هیئت ردّیه نویسی آشکار شده است. و اینک، ردّیه حامیان شیطان نیز از همین قبیل و قماش است.
نویسندگان (و در واقع گردآورندگان) حامیان شیطان نیز به مانند اسلاف خود با چشم پوشی از منشاء الهی و آسمانی ادیان بابی و بهائی، آنها را ساخته استعمار می دانند و در این طریق ابا ندارند از اینکه در این تعارض گرفتار آیند که منشاء این ادیان را در صفحه ای، روسیه و مترجم سفارت آن کشور بدانند و در صفحه ای دیگر، انگلستان و در همان صفحه، اسرائیل و خاندان های یهودی.
و نیز باکی ندارند از اینکه تن بدین تناقض سپارند که در جایی (یادداشت های دالگورکی) از بیسوادی میرزا حسینعلی نوری بگویند و در موضع دیگر بر با سوادتر بودن او نسبت به سید باب، شهادت دهند. از آن هم هراسی به دل راه نمی دهند که به ریسمان پوسیده یادداشت های کینیاز دالگورکی تمسّک و اتّکاء نمایند. یادداشت هائی که اساتید و اندیشمندانی چون مجتبی مینوی و عباس اقبال آشتیانی، آنرا ساختگی و نوشته شخصی ایرانی می دانند و شدت اشتباهات و سستی عبارات آن به حدّی است که حتی کسروی (مخالف سر سخت آئین بهائی) را هم به نوشتن اظهارات ذیل واداشته است:
«سه چهار سال پیش، نوشته ای بنام یادداشت های کینیاز دالگورکی به میان آمده که زنجیر خوشبختی گردانیده شده و کسانی نسخه هائی برداشته به این و آن می فرستند ... بی گمان این چیزساخته ایست و چنانکه بتازگی دانسته شد؛ یک مرد بی مایه بلند پروازی که در طهران است و سالها به شناخته گردانیدن خود می کوشد، این را ساخته و از یک راه دزدانه میان مردم پراکنده3»

در این میان ردیه حامیان شیطان در جهت تخریب وجهه آئین بهائی در این هم تردید روا نمی دارد که از زبان شاهزاده روسی (دالگورکی) به مردم ایران، اهانت نماید و تحقیر گرداند و بگوید هر رطب و یابسی بگوئی؛ مردم زیر بار تو می روند. حتی اگر خواهر را به برادر حلال کنی.
گذشته از این موارد که ناشی از استفاده از منابع متعدد و نامعتبر قدیم و جدید و به هم آمیختن آنها همچون دست و پا های کوتاه و بلند و ناهمگون در پیکر واحد است؛ نویسندگان این ردّیه به مواردی پرداخته اند که از قبیل غلط فاحش و یا تحریف آشکار است:
«مدّعیند که شوقی افندی ... برای اولین بار نام ارض اقدس و مشرق الاذکار را برای بزرگداشت اسرائیل استفاده نمود»
آیا آن دوستان نویسنده، آیه کریمه قران مجید را ملاحظه نفرموده اند که از زبان حضرت موسی خطاب به قومش در باره سرزمین فلسطین فرموده : یا قوم ادخلوا الارض المقدسه.4
و یا پیش از آن کلام حضرت ذکریا را که می فرماید: و خداوند یهودا را در زمین مقدّس برای ملک خود بتصرف خواهد آورد و اورشلیم را بار دیگر خواهد برگزید5 و نیز این مطلب را که صاحب قاموس کتاب مقدّس، فلسطین را به اراضی مقدسه معروف می داند.6
بعلاوه مشرق الاذکار، عنوانی از برای معابد بهائی در سراسر جهان است و ربطی به اسرائیل ندارد.
مولفین ردّیه، برخی از احکام بابی و بهائی را به صورتی تحریف شده، تحت عنوان برخی احکام منحرف بهائیان فهرست نموده اند:
«نوشته اند که اگر مردی نتوانست خانمش را باردار کند، حلال است خانمش با اجازه همسرش با مرد دیگری که هم مسلک آنها است هم بستر شود. کتاب بیان ص 298»
اول آنکه این حکم، همانطور که نوشته اند از کتاب بیان و بالنتیجه در زمره احکام بابی است و نه بهائی. بهائیان به احکام مندرج در کتاب اقدس عامل می باشند. ثانی اینکه اصل حکم در کتاب بیان فارسی با آنچه که در ردیه آمده متفاوت است: فرض لکل احد ان یتاهل لیبقی عنها من نفس یوحد الله ربّها ... حتی آنکه اذن داده شده اگر سبب منع در طرفی مشاهده شود اختیار اقترانی باذن آن تا آنکه ثمره از وجود آن ظاهر گردد.
آنچه که در این بیانات مبارکه، مورد توّجه واقع نشده؛ آنست که حضرت باب لفظ اقتران را به معنای ازدواج بکار برده اند و نه به معنی نزدیکی جسمانی7. در حقیقت مقصود آن حضرت اینست که از آنجائی که هدف از ادواج ایجاد ثمره و فرزندی است که به ذکر یگانگی پروردگارش پردازد لذا در صورتی که چنین امری در یکی از طرفین با اشکال مواجه گردد؛ طرف دیگر می تواند با اذن و اجازه همسرش به ازدواجی (اقتران) دیگر مبادرت نماید.
و در موردی دیگر نوشته اند: از زنها فقط زن پدر بر شما حرام است (خواهر، عمه و خاله حلال هستند یعنی می توانید با آنها ازدواج کنید)
اصل آیه کتاب اقدس چنین است: قد حرّمت علیکم ازواج آبائکم8 ... (مضمون آیه: بر شما زنان پدر، حرام گردید) ملاحظه میشود که در این آیه خبری از قید فقط و نیز حلّیت ازدواج با نزدیکان نیست و دوستان ردّیه نویس بدان افزوده اند. ضمن آنکه حضرت عبدالبهاء و حضرت ولی امرالله بیان فرموده اند که هر چند در کتاب مستطاب اقدس منحصرا حرمت نکاح پسر با زوجات پدر ذکر شده ولی این دلیل بر آن نیست که ازدواج با سایر محارم جایز باشد. مطابق هدایت حضرت بهاءالله، تشریع احکام مربوط به حلّیت و حرمت نکاح اقارب (خویشان) راجع به بیت العدل اعظم است9. از طرف دیگر حضرت عبدالبهاء فرموده اند: در اقتران (ازدواج) هر چه دورتر، موافقتر. زیرا نسبت و خویشی بین زوج و زوجه، مدار صحّت بنیه بشر و اسباب الفت بین نوع انسانی است.10
در مورد حکمی دیگر از حضرت باب، نوشته اند: بر معلم، حرام است شاگرد را بزند... (الی آخر)
آیا می توان چنین حکمی را منحرف دانست؟ مگر آنکه به معنای انحراف از روشها و رسوم خشک تربیتی در آن زمان، در نظر گیریم که اجازه می داد معلمین، شاگردان خود را زیر بار کتک و فلک گیرند. آیا جای آن نیست که به چنین قانون مترقی و پیشروئی در عصر قاجاریه، ببالیم و مفتخر گردیم؟
در موضعی دیگر از ردیه حامیان ... به نامه شیطانی اشاره شده است. و مقصود از آن، نامه جامعه بهائیان به ریاست جمهوری در دوره آقای خاتمی است. در ابتدای مطلب نویسندگان ردّیه، سخن از مظلوم نمائی به میان آورده و سعی در انکار تضییقات و مظالم وارده بر بهائیان نموده اند. غافل از آنکه، خود، در ستون اول همان صفحه به دیدگاه مراجع اشاره نموده اند که معامله با بهائی مطلقا جایز نیست و بهائیت محکوم به نجاست است. معاشرت با آنان جائز نیست ... آیا چنین عباراتی نمی تواند منشاء و معرّف تضییقات وارده بر بهائیان باشد؟ ضمن آنکه بهائیان مفتخرند که در میان چنین دیدگاه هائی، مولایشان، حضرت بهاءالله ندای وحدت عالم انسانی سر داده و به معاشرت با جمیع ادیان امر نموده و چنین فرموده اند:
سراپرده یگانگی بلند شد. به چشم بیگانگان یکدیگر را نبینید. همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار11
اکنون در خاتمه این جوابیه، به درج نامه جامعه بهائی که در حقیقت احقاق حقوق اولیه افراد این جامعه است؛ مبادرت می نمائیم . تا خواننده آگاه و منصف خود، قضاوت نماید که آیا این تظلم نامه را می توان نامه شیطانی نامید؟
رياست محترم جمهوری اسلامی ايران جناب آقای خاتمی
بيش از ١٦١ سال است كه بهائيان در كشور مقدس ايران سرزمين آبا و اجدادی خود كه به نام پر افتخار آن به خود ميبالند به علت پيروی از آئين جديد و در حالی كه بزرگترين اقليت دينی در اين كشور محسوب میشوند تا به امروز همواره معرض انواع اذيت و آزار و قتل و كشتار واقع شده و انواع تضييقات و بلايا و محروميتهای گوناگون را در سبيل ايمان به خداوند تحمل كرده و بنا بر دلائل و مدارك موجود بر خلاف همه موازين دين و قانون و اخلاق در مسائل مختلفه فردی و اجتماعی دچار تبعيضات ناروا و مظالم گوناگون بوده اند و هر زمان در اين كشور تحولات سياسی و اجتماعی به وجود آمده است تحريكات جديدی بر عليه اين اقليت دينی به عمل آمده و حقوق مسلم ايشان به نحوی تضييع شده است از جمله در سال ١٣٥٧ كه انقلاب اسلامی ايران واقع شد و قانون اساسی آن تدوين و تصويب گرديد هر چند صراحتا در اين سند ذكری از حقوق جامعه بهائی به ميان نيامد ولی با توجه به اينكه قانون اساسی نظام را بر پايه ايمان به خدای يكتا و اختصاص حاكميت و تشريع به او و لزوم تسليم در برابر امر او و معاد و عدل الهی و كرامت و ارزش والای انسان و نفی هر گونه ستمگری و ستم كشی و سلطه پذيری و قسط و عدل تعريف مینمود چنين انتظار میرفت كه دوران ظلم و ستم بر بهائيان به سر آيد و عدل و داد جايگزين آن شود تا بتوانند تحت حكومت عدل منبعث از احكام الهی به زندگی خود ادامه دهند ولی مع الاسف چنين نشد. روز به روز فشار بر اين جامعه مظلوم شديدتر و دامنه مظالم و تضييع حقوق در شئون مختلفه زندگی گسترده تر شد به نحوی كه جان و مال و مسكن و شغل افراد مورد تعرض واقع شد. عدهای در دهات و بعضی شهرها به منازل بهائيان هجوم آورده و آنان را به زور و عنف مجبور به ترك لانه و آشيانه خود نمودند. چنانكه مجبور شدند شبانه فرار اختيار نمايند و در مكانهای امن ساكن شوند و تا مدتها متواری بمانند سپس دادگاههای شرع تحت عنوان اعراض از اموال مايملك آنها را ضبط و حتی به فروش رساندند صدها نفر از پيروان اين آئين را بنا بر اتهامات بی اساس و واهی به اعدام محكوم و اموالشان را مصادره نمودند. هزاران كارمند صديق را از ادارات بدون هيچگونه وجهی اخراج و بعضی از آنها را با زندانی نمودن مجبور به بازپرداخت حقوق دريافتی ساليان خدمت خود نمودند. كارگران را از كارخانه جات و شركتها اخراج كردند و هيچگونه وجهی بابت سنوات خدمت و خسارت اخراج و حق بيمه به آنها نپرداختند حتی حقوق تقاعد افراد سالمند و از كار افتاده را كه حاصل پرداختهای آنان در دوران خدمت به صندوق بيمه و بازنشستگی بود قطع نمودند. در مقاطعی خاص دانش آموزان را از مدارس اخراج كردند و محروميت تيز هوشان از مدارس مخصوص و شركت در المپيادهای درسی همچنان استمرار دارد و به دلائلی از ادامه تحصيل دانشجويان در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ممانعت به عمل آوردند كه هنوز ادامه دارد. مراكز دفن اموات را تخريب و تصرف نمودند و اجساد را به نقاط نا معلومی بردند و اماكن مقدسه و متبركه بهائی را كه مورد احترام بهائيان سراسر عالم میباشد مصادره و بعضا به كلی تخريب نمودند. بدين ترتيب انواع و اقسام مظالم را بر جامعه بهائی روا داشتند كه مدارك و مستندات آن كلا موجود است. اين روند همچنان ادامه يافت و بهائيان بر اساس اصول اعتقادی خويش كرارا به دولت متبوعه خود كتبا و شفاها تظلم و دادخواهی نمودند و رويه و تصميمات آنها را كه بر خلاف آيات قرآنی و شرع انور و قانون اساسی و ميثاقهای بين المللی بود به سمع مسئولان امور رساندند و بر اين نكات پافشاری نمودند كه جامعه بهائيان ايران با وجود تمام فشارها و تعديات ابدا به اعمال خلاف قانون دست نمیزتد خير خواه دولت و ملت استو در هيچ حزب و دسته سياسی مشاركت نمینمايد به اصول و مبانی اعتقادی خود پای بند است و در مسير خدمت و محبت به ابنا بشر و صلح و دوستی و اتحاد اديان گام بر میدارد. مع الاسف توجهی ننمودند و گامی در جهت آزادی و احقاق حق پيروان آئين بهائی بر نداشتند.
وقتی اين اعمال را از ديدگاه شرع انور و آيات قرآن مجيد مورد توجه قرار میدهيم ملاحظه میكنيم كه خداوند ديانت مقدسه اسلام را بر مبنای برادری و برابری صرف نظر از عقيده رنگ و قوميت و تظاير آن قرار داده و صرفا فضل و تقوی را نزد خود قابل اكرام دانسته است. مستند اين مطلب آيه شريفه ١٣ سوره الحجرات است كه میفرمايند: يا ايهاالناس انا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوبا و قبايلا لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقيكم ان الله عليم خبير از نظر ديانت مقدسه اسلام مردم در قبول دين آزادند و هر كس میتواند از دين خود پيروی كند وهيچكس حق ندارد دين خود را به زور و عنف به ديگری تحميل نمايد آيات شريفه لا اكراه فی الدين ... لكم دينكم ولی الدين مبين اين امر است. از نظر ديانت مقدسه اسلام مردمی كه تحت لوای اين آئين زندگی مینمايند از امنيت مال و جان و ناموس برخوردار بوده و هيچكس حق ندارد به مال و جان و مسكن افراد تعرض نموده يا هتك حرمت نمايد: من قتل نفسا او فسادا فی الارض فكانما قتل الناس جميعا اسلام دين رحمت صلح و دوستی است. آيات و رحمتی وسعت كل شيئ ما ارسلناك الا رحمه للعالمين حاكی از رحمت خداوند نسبت به تمام قبائل ملتها و كل بشر صرف نظر از قوم نژاد رنگ مذهب و عقيده میباشد.

وقتی از ديدگاه قانون اساسی ايران اين وقايع را بررسی میكنيم توجه به اصول ١٤ و ١٩ و ٢٠ و ٢٢ و ٢٣ و بندهای ١٤ و ٨ و ٩ اصل سوم اين تصوير را از قانون اساسی به دست ميدهد كه آن سند تساوی در برابر قانون محفوظ و مصون بودن جان و مال و شغل و مسكن و آزادی عقيده انتخابشغل برخورداری از تامين اجتماعی دادخواهی و برخورداری از روند عادلانه دادرسی مشاركت در اداره امور عمومی كشور و برخورداری از حق آموزش و پرورش و امسال اينها صرف نظر از هر نوع وابستگی قومی زبانی و مذهبی را به رسميت میشناسد و مبين اينست كه اتباع و شهروندان بدونهيچگونه تبعيضی میتوانند از اين حقوق بهره مند گردند.
در مقررات بين المللی و در صدر آن منشور ملل متحد و اعلاميه جهانی حقوق بشر همه بر تساوی افراد بشری و برخورداری آنان از حقوق و آزاديهای اساسی بدون تبعيض از حيث نژاد جنس زبان يا مذهب تصريح شده است: مقدمه و مواد ٥٥ و ١٣ و ٧٦ منشور ملل متحد و ماده ٢ اعلاميه جهانی حقوق بشر (مصوب دولت ايران در سال ١٣٢٤) ماده ٢ ميثاق بين المللی حقوق مدنی و سياسی و مواد ١٨ و ١٩ و ٢٤ و ٢٥ و ٢٦ (مصوب دولت ايران در سال ١٣٥٤) كنوانسيون رقع تبعيض در تعليم و تربيت يونسكو (مصوب دولت ايران در سال ١٣٤٦) مقاوله نامه شماره ١١١ در مورد رفع تبعيضدر استخدام و اشتغال مسوب سازمان بين المللی كار (مصوب دولت ايران در سال ١٣٦٣) كل بر تبعيضات ناروا بر جامعه بهائی ايران دلالت دارند.
از جمله در اعلاميه جهانی حقوق بشر در اسلام كه در سال ١٩٩٠ ميلادی به تصويب اعضا كنفرانس اسلامی رسيد به طور كلی مبانی حقوقی ١- حق حيات ٢- حق كرامت انسانی ٣- حق تعليم و تربيت ٤- حق آزادی مسئولانه ٥- حق مساوات در مقابل قانون را برای كليه انسانها شناخته و عدم انجام آنها را ارتكاب خطا در دين به شمار آورده است.
علی رغم كليه موازين الهی و قانونی و اجتماعی كه به طور اختصار به شمهای از آن اشاره شد در دايره حاكميت جمهوری اسلامی ايران در اوائل انقلاب تصميمی اتخاذ شد كه بشريت را دچار بحت و حيرت نمود. متوليان فرهنگی كشور تحت عنوان انقلاب فرهنگی تصميم گرفتند دانشجويان بهائی شاغل به تحصيل در دانشگاهها و موسسات عالی كشور را كه بعضا ترمهای پايانی را میگذراندند از دانشگاهها اخراج و از ورود داوطلبان جديد تحصيلات عالی صرفا به علت بهائی بودن جلوگيری به عمل آورند و سپس در سال ١٣٦٩ شورای انقلاب فرهنگی طی مصوبهای مدون صراحتا جوانانبهائی را از تحصيلات عاليه محروم و باب پرورش و شكوفائی استعدادهای فطری عدهای از جوانان اين مرزو بوم را مسدود تمود. اين وضعيت قريب بيست سال ادامه يافت تا اينكه در آذر ماه ١٣٨٢ در نشريه پيك سنجش (نشريه وابسته به وزارت علوم) رسما اعلام شد كه برای اولين بار درتقاضانامه شركت در آزمون سراسری از دين داوطلبان سئوال نمیشود و فقط پرسيده میشود داوطلب در آزمون چه معارف دينی شركت مینمايد كه داوطلبان بهائی به علت محدوديت مذكور در اصل ١٣ قانون اساسی الزاما در معارف اسلامی شركت مینمايند پس از اخذ كارت ورودی و شركت در آزمون و اعلام نتائج مرحله اول ملاحظه شد موفقيت جوانان بهائی چشمگير بوده و بالغ بر ٨٠٠ نفر كه صدها نفر از آنها حائز رتبههای يك تا چهار رقمی و بيشتر بوده اند واجد شرايط برای انتخاب رشته میباشند پس از دريافت كارنامه داوطلبان بهائی متوجه شدند در كارنامه صادره دين داوطلب اسلام قيد شده است و اين دوگانگی تصميم موجب حيرت و تعجب جامعه بهائی گرديد و متاسفانه خبر مسرت بخش وشادی آفرين عدم پرسش از دين داوطلبان كنكور كه جلوهای از تامين آزادی عقيده و تلاشی در راه تحقق مبانی حقوق بشر و رفع تبعيضات در امر آموزش و پرورش از ناحيهدولت جمهوری اسلامی بود عمر كوتاهی داشت و از آنجائی كه قبول شدگان مرحله اول با توجه به اين كارنامه انتخاب رشته را نوعی تبری از عقيده خود میدانستند از اين اقدام و بالطبع از رفتن به دانشگاه منصرف شدند و آنطوری كه روش جامعه بهائی است به ارسال تظلم نامهها به مقامات ذی ربط پرداختند و سازمان سنجش آموزش كشور تلفنی به معدودی از كسانی كه تظلم نامههايشان را دريافت داشته بود اعلام داشت كه به شكايتشان رسيدگی و ستون دين را از كارنامههايشان حذف نموده است و تصريح نمودند كه به تمام هم كيشان اطلاع دهيد تا برای تصحيح كارنامهو انتخاب رشته مراجعه نمايند و اين امر مجددا بارقه اميدی در دل جوانان بهائی دميد و مجاز شدگان به سرعت مراجعه و به انتخاب رشته پرداختند ولی بل كمال تاسف در هنگام اعلام نتائج ملاحظه شد كه تعداد انگشت شماری از داوطلبان بهائی تنها در رشته زبان انگليسی پذيرفته شده اند كه به نظر میرسد اعلام اسامی اين افراد معدود صرفا به جهت انحراف افكار بين المللی صورت گرفته باشد در حالی كه دلائل و مستندات محكم و غير قابل انكاری وجود دارد كه میبايست اغلب شركت كنندگان بهائی در كنكور سراسری كه مجاز شناخته شده بودند در دانشگاههای كشور پذيرفته میشدند. لذا همچنان اين سئوال در ذهن اعضای جامعه بهائی در ايران و سارسر جهان و تمام آزادانديشان و طرفداران حقوق بشر باقی میماند كه آيا اتخاذ چنين تصميمات غير عادلانه و تشبث به چنين روشهائی ماهيت آن آشكار و هدف آن ايجاد تبعيض و تضييع حقوق مسلمه يكجامعه مظلوم است موافق عدل و انصاف میباشد؟ آيا میتوان عدهای طالب كمال را به صرف اعتقاذات دينی از تحصيل علم و دانش و بروز استعدادات خدادادی آنها محروم و ممنوع نمود؟ به هر تقدير ٢٥ سال از دوران حكومت اسلامی میگذرد بهائيان در برابر هر جفائی وفا نمودند و تعديات گوناگون و تصييقات شديد پر دامنه موجب نشد كه هرگز سر موئی از منتهج قويم الهی پا فراتر گذارند و همچنان به حكم ايمان و اعتقاد به حبل صبر و تحمل متمسكند و انتظار دارند كه اولياء محترم امور در اين مدت طولانی كه برای رفع شبهه و سوء ظن مدت قابل توجهی است دريافته باشند كه بهائيان معتقد به وحدانيت الهيه و معترف به حقانيت جميع اديان و مرسلين و بقای روح و مصدق كليه كتب آسمانی میباشند و بنا بر احكام شريعت خود از حكومت و مقررات مملكتی اطاعت میكنند و در تامين منافع وطن از طريق خدمات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و عمرانی ساعی و جاهدند و برای استقرار فضائل و كمالات عالم انسانی و تحقق آرمانهای بين المللی از جمله صلح عمومی و وحدت عالم انسانی از هيچ تلاش و فداكاری دريغ نمیورزند. حال انتظار اينست كه نسبت به تامين آزادی جامعه بهائيان ايران و اعاده حقوق مسلوبه و رعايت حقوق انسانیآنان به موجب اصول قانون اساسی اقدام عاجل معمول فرمايند.
با احترام
جامعه بهائيان ايران

منابع:

1- بر اساس اطلاعات تا سال 2001
2- بسط و توسعه فلسفه ماوراءالطبیعه در ایران ، محمد اقبال لاهوری
3- بهائی گری، احمد کسروی ص 70 تهران 1322
4- سوره مائده آیه 21
5- کتاب ذکریای نبی باب دوم آیه 12
6- قاموس کتاب مقدّس، مستر هاکس ص 660 ذیل کلمه فلسطین
7- رجوع به باب سابع از واحد سابع از کتاب بیان فارسی (ص 200 سطر آخر) استعمال کلمه اقتران در معنای نکاح ( ازدواج ) را ثابت می نماید.
8- کتاب اقدس بند107
9- ز یادداشت های کتاب اقدس، یادداشت 133
10- همان جا
11- مجموعه الواح مبارکه چاپ مصر ص 265

نظر خود را بنویسید


سايت ابساگر را ب

افشافساگر
ارسال شده در : 1387/4/30

سايت ابساگر را ببينيد //efshagar1.blogfa.com/

لطفا به سوالات ج

5فق
ارسال شده در : 1386/10/30

لطفا به سوالات جواب دهید

چرا؟

5قق
ارسال شده در : 1386/10/11

چرا فقط به اقای خاتمی نامه نوشتیم؟
و به بقییه ی رئیس جمهور ها نامه ارسال نشد؟
با تشکر

حقیقت

sepeed
ارسال شده در : 1386/8/16

اصلاح عالم از اعمال طیبه طاهره واخلاق راضیه مرضیه بوده
حضرت بهاالله
کسی که بدنبال حقیقتی به این بزرگی هست بی شک حقانیتی الهی را داراست