من سيارة آبي هستم؛ مادر، بسترودوست ديرين شما. اين بارتوجهم به سمت شماانسان هااست، برترين موجودات عرصة پهناورم. نمي دانيدچقدردوستتان دارم، بيشترازجانم؛ آنقدركه به شمااجازه داده ام هربلائي راكه مي خواهيدبرسرم بياوريد. امااين كه موضوعي غم انگيزاست، پس باشدتاروزي ديگردربارة آن گفتگوكنيم. اكنون مي خواهم ازپديده اي ديگرحرف بزنم؛ پديده اي كه اين روزهاذهن وروح تعدادبيشماري ازفرزندان عزيزم، انسان هاراسخت به خودمشغول كرده است؛ مي خواهم ازفوتبال حرف بزنم؛ آري من، مادرِبزرگوارتان، سيارة آبي هم،  مي خواهم ازفوتبال سخن بگويم.

شايدشگفت زده شويدوپيش خودبگوئيد سيارة آبي رابه فوتبال چه ربطي؟ آخرسيارة زيباي زمين مي خواهددربارة اين سرگرمي جهاني آدم هاچه بگويد؟ يااصلاچه چيزي داردكه بگويد؟ امامن به شمامي گويم كه چيزهاي بسياري دربارة همين بازي موردعلاقة شمادارم كه بگويم؛ چيزهائي هم مثبت هم منفي. امادراين آغازِسخن، بهتراست ازجنبه هاي مثبت فوتبال برايتان بگويم؛ آن هم ازديدگاه والاي خودم كه ناشي ازآموزه هاي روح بزرگم مي باشد وبسيارمتفاوت ازديدگاه هاي شماآدميان است. اما فوتبال وبعضي جنبه هاي مثبت آن؛ گفتم بعضي، چون اين بازي جنبه هاي مثبت ومنفي فراوان دارد وامروزمي خواهم به يكي ازجنبه هاي مثبت آن اشاره كنم. پس خوب گوش بسپاريدببينيدچه مي گويم وبنگريدچگونه مي گويم.يك موج بلنداحساس مي بينم؛ موجي كه به بلنداي قله هاي اورست است؛ موجي كه به چشمان ظاهري نمي آيد؛ اماهركسي باقدري تامل مي تواندآن راتجسم كند. ماهيت اين موج، احساس است؛ يعني آنچه ازدرون دل انسان هابرمي خيزد؛ آنچه كه قلب وروح آن هارامتاثر مي سازد؛ آخرمي دانيدكه احساس يك چيزي عالي ترازادراك است؛ احساس كارِدل است؛ اماادراك عمل ذهن است. احساس امري روحاني است؛ اماادراك جرياني عقلاني است. پس موج بلندي ازاحساس چيزغريبي مي شود. كمي فكركنيد. تازه اهميت اين پديده منحصربه اين هانيست. اين موج بلند، جهانگيراست؛ ازيك نقطه آغاز مي شودوتمامي سطح وسيع مرافرا  مي گيرد؛ ازخاوردورم گرفته تاباختردورترم؛ ازشمالگان بعيدم گرفته تاجنوبگان بعيدترم؛ همه جاراپوشش مي دهد؛ يعني اين موج افراشتة احساس همه گيراست؛ همه پوش است؛ جهان شمول است. امابازشگفتي آن تنهابه اين چيزهانيست؛ بلكه اين پديدة تازه، سرعتي بي اندازه دارد؛ درست درهمان لحظه كه درميدان فوتبال توليدمي شود، همه پهنه دوًارم رادرمي نوردد؛ دريك لحظه  افق هاي شرقيم راطي مي كندوبه كرانه هاي غربيم مي رسد؛ دريك آن ارض هاي شماليم راپوشش  مي دهدوبه سرزمين هاي جنوبيم گام مي نهد. چه پديدة اعجاب آوري!آري فرزندانم، من سيارة آبي، سيارة كهن سال شماكه بيش ازملياردهاسال ازعمرم مي گذرد، تاكنون هرگزچنين پديده اي راتجربه نكرده بودم؛ اماحالا، هرروز، وقتي يكي ازقهرمانان سرشناس ميدان فوتبال، ازهرملتي كه باشد، اين توپ گردوكوچك رابايك ضربه وارددروازه اي مي كند؛ ناگهان مي بينم يك موج بلنداحساس درهمان نقطه شكل مي گيرد؛ اوج مي پذيردودريك چشم به هم زدن، طول وعرض پيكرپهناورم راطي مي كند؛ مي دانيديعني چه؟ يعني اينكه درآني مليون ها، بلكه ملياردها قلب انساني، احساسي مشترك ومشابه راتجربه مي كنند؛ پديدة عجيبي كه من، سيارة آبي، باهمه عمرطولانيم هرگزنديده بودم. چقدرزيباست! چقدرشگفتي زااست!روح بزرگم چقدربه وجدمي آيدوقتي به اين پديده مي انديشم. شماچطور؟

اماآيااين نوعي اتحاداحساسي نيست؟ اتحادي كه زمان ومكان رادر مي نورددودروراي مرزهاي قراردادي شماانسان هاعمل مي كندوقلوب مليون هانفوس انساني راازهرسن وسالي، وباهرفكروفرهنگي، وازهرجنس ونژادي، به ناگهان دريك زمان، به يك نوع پاسخ ويك نوع احساس وحتي يك نوع حركت وجنبش، وامي دارد؟ وآيا اين اتحاداحساسي نشانة بارزي ازامكان ايجاداتحادفكري وسرانجام اتحاداجتماعي آدميان نيست؟ من، سيارة آبي، وقتي قدري تامل  مي كنم وبخصوص به قابليت هاي روح بزرگم رجوع مي نمايم، مي بينم به راستي همين طوراست؛ وقتي يك توپ ويك شوت ويك تورمي تواندچنين موج متحدي ازشوروشگفتي برآفريند، حتما دراين روزگاران پيشرفت وترقي، دراين ايام بديع، درعرصه گستردة من، چيزهاي ديگري هم هست كه مي توانندچنين كنند. آري، من، سيارة آبي، بستركهن نياكان شما، يقين دارم كه وجودچنين اتحادي احساسي دليل واضحي است برامكان تحقق اتحادسياسي واجتماعي وحتي روحاني تمامي نژادهاي گوناگون گيتي، شماچطورفكرمي كنيد؟ اگربامن ، سيارة آبي، مادرخودوزيستگاه ديرين پدرانتان، دربارة اين پديدة تازه صحبت كنيدوافكاروعواطف خودرابازگوئيد، من هم بيشتروبيشتر، دراين زمينه ونيززمينه هاي زيباوبعضاهم غم افزاي ديگركه به زندگي شماوزندگي خودم هردو، مربوط مي شود؛ همچنان برايتان سخن خواهم گفت والبته دراين مسيرازقلبيت هاي سرشارروح اعظمم مددخواهم گرفت. واكنون بدرودتاروزي ديگر.