سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
با تشکر از خانم فرح دوستدار برای ارسال مقالۀ زیر:
بحران پناهجویی در جهان
فرح دوستدار
در سالها و خصوصاً درماههای اخیر جهان شاهد سیل آوارگانیست که از مناطق جنگزده و آسیبدیده با دستی تهی و در شرایط سخت فرار و در جستجوی مکان امنی به مناطق مجاور و بیش از همه به کشورهای اروپای غربی پناه میآورند. بنا به گزارش خبری اتّحادیه اروپا «جهان از زمان جنگ جهانی دوّم با بدترین بحران آوارگی مواجه است و دولتهای اروپائی خود را موظّف میدانند که این بحران را بهگونهای "متمدّنانه" حل کنند».
دفتر کمیساریای مسئول آوارگان در سازمان ملل متحد در گزارش خود در پائیز سال ٢٠١۵ اعلام کرد که شمار پناهجویانی که در هفت ماه آغازین این سال از طریق دریای مدیترانه به اروپا وارد شدهاند بیش از ۲۵۰ هزار نفر است. این تعداد بیش از کل پناهجویانی است که در سال ۲۰۱۴ از طریق دریای مدیترانه به اروپا آمدهاند. شمار این پناهجویان در سال ۲۰۱۴ حدود ۲۱۹ هزار نفر بود. این آمار روزانه رو به افزایش است.
سرنوشتهای انسانی در پس آمار پناهندگان
رؤیای رسیدن به غرب برای بسیاری از این مهاجران به قیمت از دست دادن جان شیرین خود در آبهای سرد دریا تمام میشود. بر طبق گزارش دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، در نیمه اول سال ٢٠١۵ بیش از دو هزار و ۵٠٠ نفر در تلاش برای عبور از دریای مدیترانه جان باختهاند.
تصاویر دلخراش بدن بی جان کودک سه ساله سوری در دوّم سپتامبر ٢٠١۵ همراه با شعار "انسانیت به ساحل آورده شده" به سرعت در رسانههای اجتماعی منتشر شد و به خبر اول بسیاری از رسانههای جهان تبدیل گشت. این کودک سه ساله که آیلن کوردی نام داشت، یکی از 12 پناهنده سوری اهل کوبانی بود که در تلاش برای رسیدن به سواحل یونان غرق شد و پیکر بی جان وی همراه با جسد برادر پنج سالهاش در سواحل منطقه توریستی بدروم ترکیه پیدا شد. تارنمای روزنامه انگلیسی ایندیپندنت Indipendent در مقالهای نوشت: «اگر این تصاویر به شدت تکان دهنده از پیکر بیجان کودک سوری که به ساحل آورده شده است، رویه اروپا را تغییر ندهد، چه چیزی این رویه را تغییر خواهد داد؟»
"مادری فرزندش را به دریا نمیسپارد، مگر آنکه دریا امنتر از خشکی باشد" این جمله پس از انتشار تصویر تکان دهنده کودک سوری در شبکههای اجتماعی میان کاربرانی دست به دست میشد که خشم و نگرانی خود را از جنگ و وقایع ناشی از آن ابراز میداشتند.
در میان پناهجویانی که به اروپا میآیند، شمار زیادی کودک و نوجوان وجود دارد که والدین آنها به امید آیندهای بهتر فرزندانشان را تنها راهی سفری پرخطر کردهاند. تنها در کشور آلمان تخمین زده میشود که در سال جاری ۲۰ تا ۳۰ هزار پناهجوی جوان، به تنهایی و بدون همراهی والدینشان پا به خاک این کشور بگذارند. مسئولیت رسیدگی به اوضاع این پناهجویان بر عهده اداره نوجوانان هر شهری که این دختران و پسران نوجوان به آنجا منتقل شدهاند است. حل بحران پناهجوئی در صدر اخبار اروپا و خصوصاً کشور آلمان قرار گرفته و پارلمان و شورای فدرال آلمان مسئله رسیدگی و حمایت بهتر از این نوجوانان را در دستور کار خود قرار داده است.
در این میان باید این پرسش را مطرح کرد که پدران و مادران این نوجوانان تا چه اندازه باید مستأصل شده باشند، که حاضر شوند فرزند دلبندشان را تنها راهی مکانی ناشناخته کنند، تنها به این امید که او را از وضعیتی که در آن گرفتارند برهانند.
این کودکان ونوجوانان پناهجو یا پدر خود را در جنگ های داخلی از دست دادهاند و یا بزرگترین فرزند خانواده هستند که امید دارند پس از ورود به اروپا بتوانند خانوادهایشان را نیز به این کشورها بیاورند. آنها پس از رسیدن به اروپا با آسیبهای روانی ناشی از جنگ و جدایی از والدین دست و پنجه نرم میکنند. مسائل و مشکلات ناشی از ورود هزاران پناهنده به اروپا بسیاری را به تفکّر در مورد علل وضعیت کنونی واداشته و این سؤالها را مطرح میازند که علّت و ریشه این بحران را چگونه میتوان برطرف ساخت؟ چه راهکارهائی میتواند عواقب بحران پناهجوئی را تخفیف بخشد؟
ریشه یابی علل بحران
بدون تردید انسان هائی که در سرزمین و محل سکونت خویش از امنیت و رفاه نسبی برخوردار باشند کمتر حاضر به ترک دیار خود و تحمّل مشقت پناهجوئی خواهند شد. جنگها، کُشت و کُشتارها، ویرانی شهرها، حکومتهای خودکامهای که برای حقوق شهروندان خود ارزشی قائل نیستند و بحرانهای اقتصادی ناشی از جنگ و فساد سیاسی سردمداران حکومتهای استبدادی، علل اصلی فرار انسانها از این نواحی و پناه آوردن به نقاط امنتر است.
علل و عوامل سیاسی و واقعی بروز این وقایع را تنها تاریخدانان آینده با دردست داشتن مدارک و شواهد میتوانند روشن سازند. آنچه امروز مشاهده میشود در درجه اوّل سوء استفاده ابزاری از دین و تعالیم دین است، دینی که با روح زمان سازگاری ندارد. بسیاری از نقدها نیز متوجّه سیاستهای کشورهای غربی است که بخاطر منافع ملّی خود موجبات بسط و تقویت گروههای تروریستی و بالا گرفتن دامنه جنگهای منطقهای را فراهم ساختهاند.
در بحبوحه این وقایع، بهائیان بیانات بیشماری را بخاطر میآورند که بیش از صد سال پیش حضرت بهاءالله و سپس حضرت عبدالبهاء و حضرت ولیّ امرالله در مورد عواقب رویه حاکم و جهت انذار بشر و پیشگیری از وقایع هولانک آینده نازل فرمودند از جمله:
" انشآءالله از همّت اولیا و حکمای ارض اهل عالم به ما ینفعهم آگاه شوند. غفلت تا کی اعتساف تا کی انقلاب و اختلاف تا کی.... اریاح یأس از جمیع جهات در عبور و مرور است و انقلابات و اختلافات عالم یوماً فیوماً در تزاید است آثار هرج و مرج مشاهده میشود چه که اسبابی که حال موجود است بنظر موافق نمیآید. از حقّ جلّ جلاله میطلبم که اهل ارض را آگاه نماید و عاقبت را بخیر منتهی فرماید و به آنچه سزاوار است مؤیّد دارد" ( منتخباتی از آثارحضرت بهاءالله نسخه موجود در کتابخانه مراجع و آثار بهائی نص شماره ١١٠)
حضرت عبدالبهاء در خطابهای که در نیویورک در تاریخ ١٢ مه سال ١٩١٢ ایراد کردهاند علل جنگ را ناشی از جهل بشر ، سوء تفاهم و عدم تربیت عنوان میکنند:
"چون نظر به تاريخ ميکنيم ملاحظه مينمائيم که از اوّل عالم الی زماننا هذا بين بشر جنگ و جدال بوده يا جنگ بين اديان بوده يا حرب بين اجناس بوده يا نزاع و جدال بين دول بوده يا بين دو اقليم بوده و جميع اينها از جهل بشر ناشی و از سوء تفاهم و عدم تربيت منبعث. زيرا اعظم نزاع و قتال بين اديان بوده و حال آنکه انبيای الهی بجهت اتّحاد و الفت بين بشر آمدند..." (خطابات جلد ٢ صفحه ۶۰ )
حضرت ولی امرالله در توقیعی خطاب به بهائیان غرب در سال ١٩٣١ بین دو جنگ جهانی اوّل و دوّم به عوامل انحطاط فرهنگ حاکم در جهان اشاره میکنند. عواملی که تا به امروز ادامه داشته و پایه های نظام جامعه جهانی را بلرزه در آورده:
"احياء و بازگشت تعصّبات دينی و خصومات نژادی و غرور وطنی، شواهد روز افزون خود پرستی و سوء ظنّ و خوف و تزوير و ريا، اشاعه تروريسم و قانون شکنی و شرب مسکرات و جنايت، داشتن عطش مفرط و کوشش حادّ و بی حدّ برای کسب مال و لذّت و شؤن ناچيز دنیوی... اينها همه بظاهر ظاهر از خواصّ بارزه جامعه فاسد منحطّ اين زمانند، جامعهای که چاره ديگرش نيست جز آنکه يا زندگی تازه يابد يا به مرگ و نيستی دچار شود..." (ندا به اهل عالم صفحه ٢٠ ، ٢١ )
تحوّل ارزشها
کشورهای عضو اتّحادیه اروپا وحدت خود را نتیجه شناخت ارزشهای مشترکی میدانند که بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصول دموکراتیک بنا شدهاند. ورود هزاران هزار پناهجویی که از کشورهای اسلامی به اروپا آمده و جزئی از ساکنین این جوامع میگردند به عقیده بسیاری خطری برای ارزشهای بنیادین این جوامع خواهد بود زیرا در جوامع اسلامی به برابری انسانها و به آزادی آنها ارزش داده نمیشود، جان انسانها بی ارزش است و خشونت و پایمال کردن حقوق زنان جزئی از فرهنگ این جوامع را تشکیل میدهد.
درچند دهه گذشته جوامع لیبرال غربی بر این گمان بودند که آزادیخواهی و ارزشهای دموکراتیک به آنان حکم میکند که به مهاجرین و پناهجویان اسلامی اجازه دهند روش زندگی خود را ادامه داده و باور های خود را حفظ کنند. این رویه موجب گردید که گروههای بسیاری پس از سالیان دراز نیز خود را با جوامع غربی منطبق نساخته و همبستگی بین آنان و جوامع میزبان ایجاد نگردید.
پیشگیری چنین بیگانگی تنها بوسیله شناساندن ارزشهای دموکراتیک به ساکنین تازه وارد ممکن میگردد. این مسئله امروزه مورد توجّه و بحث سیاستمداران اروپا واقع گشته. یکی دیگر از چالشهای حکومتهای اروپائی که پذیرای تعداد زیادی پناهجو شدهاند نارضائی و نگرانی گسترده شهروندان بومی آنان است که دلواپس دگرگونیهای فرهنگی در جوامع خود هستند. آیا حکومتهای غربی قادر خواهند بود تنشهای فرهنگی را تقلیل داده وجامعه خود را یکپارچه سازند؟ با توجّه به ارزشهای مادّی، روحیه رقابت و سودجوئی شخصی و فردگرائی که در این جوامع حکمفرماست، رسیدن به چنین هدفی مشکل خواهد بود. با توجّه به آثار بهائی میتوان گفت که بیش از هرچیز تربیت روحانی با هدف ایجاد وحدت و یگانگی قادر خواهد بود قلبها را به هم نزدیک ساخته و اختلافات فرهنگی را از میان بردارد. تربیتی که برمبنای نصایح مشفقانهای از این قبیل است:
"بايد با جميع طوائف و ملل يگانگی نمود و نظر به عنف و شدّت و سوء نيّت و ظلم و عداوت ننمود، بلكه به افق عزت قديمه بايد نظر كرد كه اين كائنات هر يك آيتی از رب الآياتند و به فيض الهی و قدرت ربّانی به عرصه وجود قدم نهادند، لهذا آشنا هستند نه بيگانه يار هستند نه اغيار، و به اين نظر بايد معامله نمود، پس ياران بايد در نهايت مهربانی و محبّت با دوست و بيگانه هر دو الفت و محبّت نمايند، و ابدا نظر به استحقاق و استعداد نكنند در هر صورت نهايت مهربانی فرمايند از شدت عناد و و جدال و بغضا و عدوان خلق شکست نخورند..."(مکاتیب حضرت عبدالبهاء جلد ٨ صفحه ٢٤١)
تربیت وآموزش راهی به سوی پیوستگی و اتحاد
ارزشهای دموکراتیک را باید آموخت. اکثر پناهجویان از ممالکی میآیند که مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق شهروندی را در مدارس نیاموختهند. مسئولان در کشورهای غربی ناگزیر خواهند بود جهت حفظ امنیت و آرامش در کشورشان ساکنین تازه وارد را به این ارزشها آشنا سازند. در مورد لزوم تربیت واحد حضرت عبدالبهاء میفرمایند:
"حضرت بهاءالله وحدت تربيت را اعلان نموده که به جهت اتّحاد عالم انسانی لازم است که جميع بشر يک تربيت شوند رجالاً و نساءً دختر و پسر تربيت واحد گردند. و چون تربيت در جميع مدارس يک نوع گردد ارتباط تامّ بين بشر حاصل شود. و چون نوع بشر يک نوع تعليم يابد وحدت رجال و نساء اعلان گردد بنيان جنگ و جدال بر افتد و بدون تحقّق اين مسائل ممکن نيست. زيرا اختلاف تربيت مورث جنگ و نزاع ، مساوات حقوق بين ذکور و اناث مانع حرب و قتال است" (پیام ملکوت صفحه ٢٣۴)
مشکلات اقتصادی
سازماندهی بحران پناهجویانی که با دست خالی از دریا عبورکرده و بسیاری با پای پیاده خود را به اروپا رساندهاند نیازمند بودجه اقتصادی هنگفتی است. علاوه برآن ورود هزاران نفر و اکثراً افراد جوان به کشورها نیازمند ایجاد بازارهای کار است. هم اکنون برخی از شهرداریها ناگزیر شدهاند ساختمانهائی که با تعداد زیادی واحد مسکونی وسالها بوسیله صاحبان آن خالی گذاشته شدهاند را برای اقامت پناهجویان مورد استفاده قرار دهند.
یکی از موانع از میان بردن فقر و گرسنگی در جهان، تراکم ثروت در دست تعداد کمی از افراد است. آیا میتوان امیدوار بود که صحنههای تکان دهندهای که در رسانهها منعکس میشود، انسانهای بیپناهی که هستی خود را در اثر جنگها و ویرانیها از دست دادهاند و خانوادههای آواره و کودکان بیسرپرست عاقبت اغنیای جهان را بیدار نماید ورفتار آنان را مصداق این بیان حق سازد که میفرماید :
"ای برادران، با يكديگر مدارا نمائيد و از دنيا دل برداريد به عزّت افتخار منمائيد و از ذلت ننگ مداريد. قسم به جمالم كه كل را از تراب خلق نمودم و البته به خاك راجع فرمايم. ای پسران تراب اغنیا را از ناله سحر گاهی فقرا اخبار كنيد كه مبادا از غفلت به هلاكت افتند و از سدره دولت بینصيب مانند." (بهاءالله شمس حقیقت صفحه ٢١٣)
آیا میتوان امیدوار بود که که بحران کنونی پناهجویان منجر به آگاهی قشر وسیعی گشته و ناتوانی نظامهای کنونی در زمینه پیشگیری از جنگها و اختلافات بین المللی را آشکار سازد و جهانیان را به جستجوی نظامی کارآمدتر بر انگیزد؟
نظر خود را بنویسید