×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

بحران پناه‌جویی در جهان
1394/09/02

با تشکر از خانم فرح دوستدار برای ارسال مقالۀ زیر:

بحران پناه‌جویی در جهان

فرح دوستدار

در سال‏ها و خصوصاً درماه‏های اخیر جهان شاهد سیل آوارگانیست که از مناطق جنگ‏‏زده و آسیب‏دیده با دستی تهی و در شرایط سخت فرار و در جستجوی مکان امنی به مناطق مجاور و بیش از همه به کشورهای اروپای غربی پناه می‏آورند. بنا به گزارش خبری اتّحادیه اروپا «جهان از زمان جنگ جهانی دوّم با بدترین بحران آوارگی مواجه است و دولت‏های اروپائی خود را موظّف می‏دانند که این بحران را به‌گونه‌ای "متمدّنانه" حل کنند».

دفتر کمیساریای مسئول آوارگان در سازمان ملل متحد در گزارش خود در پائیز سال ٢٠١۵ اعلام کرد که شمار پناه‏جویانی که در هفت ماه آغازین این سال از طریق دریای مدیترانه به اروپا وارد شده‏اند بیش از ۲۵۰ هزار نفر است. این تعداد بیش از کل پناهجویانی است که در سال ۲۰۱۴ از طریق دریای مدیترانه به اروپا آمده‌اند. شمار این پناهجویان در سال ۲۰۱۴ حدود ۲۱۹ هزار نفر بود. این آمار روزانه رو به افزایش است.

سرنوشت‌‌های انسانی در پس آمار پناهندگان

رؤیای رسیدن به غرب برای بسیاری از این مهاجران به قیمت از دست دادن جان شیرین خود در آب‏های سرد دریا تمام می‏شود. بر طبق گزارش دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، در نیمه اول سال ٢٠١۵ بیش از دو هزار و ۵٠٠ نفر در تلاش برای عبور از دریای مدیترانه جان باخته‌اند.

تصاویر دلخراش بدن بی جان کودک سه ساله سوری در دوّم سپتامبر ٢٠١۵ همراه با شعار "انسانیت به ساحل آورده شده" به سرعت در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد و به خبر اول بسیاری از رسانه‏های جهان تبدیل گشت. این کودک سه ساله که آیلن کوردی نام داشت، یکی از 12 پناهنده سوری اهل کوبانی بود که در تلاش برای رسیدن به سواحل یونان غرق شد و پیکر بی جان وی همراه با جسد برادر پنج ساله‌اش در سواحل منطقه توریستی بدروم ترکیه پیدا شد. تارنمای روزنامه انگلیسی ایندیپندنت Indipendent در مقاله‏ای نوشت: «اگر این تصاویر به شدت تکان دهنده از پیکر بی‏جان کودک سوری که به ساحل آورده شده است، رویه اروپا را تغییر ندهد، چه چیزی این رویه را تغییر خواهد داد؟»

"مادری فرزندش را به دریا نمی‌سپارد، مگر آنکه دریا امن‌تر از خشکی باشد" این جمله پس از انتشار تصویر تکان دهنده کودک سوری در شبکه‌های اجتماعی میان کاربرانی دست به دست می‌شد که خشم‌ و نگرانی خود را از جنگ و وقایع ناشی از آن ابراز می‏داشتند.

در میان پناهجویانی که به اروپا می‌آیند، شمار زیادی کودک و نوجوان وجود دارد که والدین‌ آنها به امید آینده‌ای بهتر فرزندانشان را تنها راهی سفری پرخطر ‏کرده‏اند. تنها در کشور آلمان تخمین زده می‌شود که در سال جاری ۲۰ تا ۳۰ هزار پناهجوی جوان، به تنهایی و بدون همراهی والدین‌شان پا به خاک این کشور بگذارند. مسئولیت رسیدگی به اوضاع این پناهجویان بر عهده اداره نوجوانان هر شهری که این دختران و پسران نوجوان به آنجا منتقل شده‌اند است. حل بحران پناهجوئی در صدر اخبار اروپا و خصوصاً کشور آلمان قرار گرفته و پارلمان و شورای فدرال آلمان مسئله رسیدگی و حمایت بهتر از این نوجوانان را در دستور کار خود قرار داده است.

در این میان باید این پرسش را مطرح کرد که پدران و مادران این نوجوانان تا چه اندازه باید مستأصل شده باشند، که حاضر شوند فرزند دلبند‌شان را تنها راهی مکانی ناشناخته کنند، تنها به این امید که او را از وضعیتی که در آن گرفتارند برهانند.

این کودکان ونوجوانان پناه‏جو یا پدر خود را در جنگ های داخلی از دست داده‏اند و یا بزرگ‌ترین فرزند خانواده هستند که امید دارند پس از ورود به اروپا بتوانند خانوادهای‌شان را نیز به این کشورها بیاورند. آنها پس از رسیدن به اروپا با آسیب‌های روانی ناشی از جنگ و جدایی از والدین دست و پنجه نرم می‌کنند. مسائل و مشکلات ناشی از ورود هزاران پناهنده به اروپا بسیاری را به تفکّر در مورد علل وضعیت کنونی واداشته و این سؤال‏ها را مطرح می‏ازند که علّت و ریشه این بحران را چگونه می‏توان برطرف ساخت؟ چه راهکارهائی می‏تواند عواقب بحران پناه‏جوئی را تخفیف بخشد؟

ریشه یابی علل بحران

بدون تردید انسان هائی که در سرزمین و محل سکونت خویش از امنیت و رفاه نسبی برخوردار باشند کمتر حاضر به ترک دیار خود و تحمّل مشقت پناه‏جوئی خواهند شد. جنگ‏ها، کُشت و کُشتارها، ویرانی شهرها، حکومت‏های خودکامه‏ای که برای حقوق شهروندان خود ارزشی قائل نیستند و بحران‏های اقتصادی ناشی از جنگ و فساد سیاسی سردمداران حکومت‏های استبدادی، علل اصلی فرار انسان‏ها از این نواحی و پناه آوردن به نقاط امن‏تر است.

علل و عوامل سیاسی و واقعی بروز این وقایع را تنها تاریخ‏دانان آینده با دردست داشتن مدارک و شواهد می‏توانند روشن سازند. آنچه امروز مشاهده می‏شود در درجه اوّل سوء استفاده ابزاری از دین و تعالیم دین است، دینی که با روح زمان سازگاری ندارد. بسیاری از نقدها نیز متوجّه سیاست‏های کشورهای غربی است که بخاطر منافع ملّی خود موجبات بسط و تقویت گروه‏های تروریستی و بالا گرفتن دامنه جنگ‏های منطقه‏ای را فراهم ساخته‏اند.

در بحبوحه این وقایع، بهائیان بیانات بی‏شماری را بخاطر می‏آورند که بیش از صد سال پیش حضرت بهاءالله و سپس حضرت عبدالبهاء و حضرت ولیّ امرالله در مورد عواقب رویه حاکم و جهت انذار بشر و پیشگیری از وقایع هولانک آینده نازل فرمودند از جمله:

" انشآءالله از همّت اولیا و حکمای ارض اهل عالم به ما ینفعهم آگاه شوند. غفلت تا کی اعتساف تا کی انقلاب و اختلاف تا کی.... اریاح یأس از جمیع جهات در عبور و مرور است و انقلابات و اختلافات عالم یوماً فیوماً در تزاید است آثار هرج و مرج مشاهده می‏شود چه که اسبابی که حال موجود است بنظر موافق نمی‏آید. از حقّ جلّ جلاله می‏طلبم که اهل ارض را آگاه نماید و عاقبت را بخیر منتهی فرماید و به آنچه سزاوار است مؤیّد دارد" ( منتخباتی از آثارحضرت بهاءالله نسخه موجود در کتابخانه مراجع و آثار بهائی نص شماره ١١٠)

حضرت عبدالبهاء در خطابه‏ای که در نیویورک در تاریخ ١٢ مه سال ١٩١٢ ایراد کرده‏اند علل جنگ را ناشی از جهل بشر ، سوء تفاهم و عدم تربیت عنوان می‏کنند:

"چون نظر به تاريخ مي‏کنيم ملاحظه مي‏نمائيم که از اوّل عالم الی زماننا هذا بين بشر جنگ و جدال بوده يا جنگ بين اديان بوده يا حرب بين اجناس بوده يا نزاع و جدال بين دول بوده يا بين دو اقليم بوده و جميع اينها از جهل بشر ناشی و از سوء تفاهم و عدم تربيت منبعث. زيرا اعظم نزاع و قتال بين اديان بوده و حال آنکه انبيای الهی بجهت اتّحاد و الفت بين بشر آمدند..." (خطابات جلد ٢ صفحه ۶۰ )

حضرت ولی امرالله در توقیعی خطاب به بهائیان غرب در سال ١٩٣١ بین دو جنگ جهانی اوّل و دوّم به عوامل انحطاط فرهنگ حاکم در جهان اشاره می‏کنند. عواملی که تا به امروز ادامه داشته و پایه های نظام جامعه جهانی را بلرزه در آورده:

"احياء و بازگشت تعصّبات دينی و خصومات نژادی و غرور وطنی، شواهد روز افزون خود پرستی و سوء ظنّ و خوف و تزوير و ريا، اشاعه تروريسم و قانون شکنی و شرب مسکرات و جنايت، داشتن عطش مفرط و کوشش حادّ و بی حدّ برای کسب مال و لذّت و شؤن ناچيز دنیوی... اينها همه بظاهر ظاهر از خواصّ بارزه جامعه فاسد منحطّ اين زمانند، جامعه‏ای که چاره ديگرش نيست جز آنکه يا زندگی تازه يابد يا به مرگ و نيستی دچار شود..." (ندا به اهل عالم صفحه ٢٠ ، ٢١ )

تحوّل ارزش‏ها

کشورهای عضو اتّحادیه اروپا وحدت خود را نتیجه شناخت ارزش‏های مشترکی می‏دانند که بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصول دموکراتیک بنا شده‏اند. ورود هزاران هزار پناه‏جویی که از کشورهای اسلامی به اروپا آمده و جزئی از ساکنین این جوامع می‏گردند به عقیده بسیاری خطری برای ارزش‏های بنیادین این جوامع خواهد بود زیرا در جوامع اسلامی به برابری انسان‏ها و به آزادی آنها ارزش داده نمی‏شود، جان انسان‏ها بی ارزش است و خشونت و پایمال کردن حقوق زنان جزئی از فرهنگ این جوامع را تشکیل می‏دهد.

درچند دهه گذشته جوامع لیبرال غربی بر این گمان بودند که آزادی‏خواهی و ارزش‏های دموکراتیک به آنان حکم می‏کند که به مهاجرین و پناهجویان اسلامی اجازه دهند روش زندگی خود را ادامه داده و باور های خود را حفظ کنند. این رویه موجب گردید که گروه‏های بسیاری پس از سالیان دراز نیز خود را با جوامع غربی منطبق نساخته و همبستگی بین آنان و جوامع میزبان ایجاد نگردید.

پیشگیری چنین بی‏گانگی تنها بوسیله شناساندن ارزش‏های دموکراتیک به ساکنین تازه وارد ممکن می‏گردد. این مسئله امروزه مورد توجّه و بحث سیاستمداران اروپا واقع گشته. یکی دیگر از چالش‏های حکومت‏های اروپائی که پذیرای تعداد زیادی پناهجو شده‏اند نارضائی و نگرانی گسترده شهروندان بومی آنان است که دلواپس دگرگونی‏های فرهنگی در جوامع خود هستند. آیا حکومت‏های غربی قادر خواهند بود تنش‏های فرهنگی را تقلیل داده وجامعه خود را یک‏پارچه سازند؟ با توجّه به ارزش‏های مادّی، روحیه رقابت و سودجوئی شخصی و فردگرائی که در این جوامع حکمفرماست، رسیدن به چنین هدفی مشکل خواهد بود. با توجّه به آثار بهائی می‏توان گفت که بیش از هرچیز تربیت روحانی با هدف ایجاد وحدت و یگانگی قادر خواهد بود قلب‏ها را به هم نزدیک ساخته و اختلافات فرهنگی را از میان بردارد. تربیتی که برمبنای نصایح مشفقانه‏ای از این قبیل است:

"بايد با جميع طوائف و ملل يگانگی نمود و نظر به عنف و شدّت و سوء نيّت و ظلم و عداوت ننمود، بلكه به افق عزت قديمه بايد نظر كرد كه اين كائنات هر يك آيتی از رب الآياتند و به فيض الهی و قدرت ربّانی به عرصه وجود قدم نهادند، لهذا آشنا هستند نه بيگانه يار هستند نه اغيار، و به اين نظر بايد معامله نمود، پس ياران بايد در نهايت مهربانی و محبّت با دوست و بيگانه هر دو الفت و محبّت نمايند، و ابدا نظر به استحقاق و استعداد نكنند در هر صورت نهايت مهربانی فرمايند از شدت عناد و و جدال و بغضا و عدوان خلق شکست نخورند..."(مکاتیب حضرت عبدالبهاء جلد ٨ صفحه ٢٤١)

تربیت وآموزش راهی به سوی پیوستگی و اتحاد

ارزش‏های دموکراتیک را باید آموخت. اکثر پناه‏جویان از ممالکی می‏آیند که مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق شهروندی را در مدارس نیاموخته‏ند. مسئولان در کشورهای غربی ناگزیر خواهند بود جهت حفظ امنیت و آرامش در کشورشان ساکنین تازه وارد را به این ارزش‏ها آشنا سازند. در مورد لزوم تربیت واحد حضرت عبدالبهاء میفرمایند:

"حضرت بهاءالله وحدت تربيت را اعلان نموده که به جهت اتّحاد عالم انسانی لازم است که جميع بشر يک تربيت شوند رجالاً و نساءً دختر و پسر تربيت واحد گردند. و چون تربيت در جميع مدارس يک نوع گردد ارتباط تامّ بين بشر حاصل شود. و چون نوع بشر يک نوع تعليم يابد وحدت رجال و نساء اعلان گردد بنيان جنگ و جدال بر افتد و بدون تحقّق اين مسائل ممکن نيست. زيرا اختلاف تربيت مورث جنگ و نزاع ، مساوات حقوق بين ذکور و اناث مانع حرب و قتال است" (پیام ملکوت صفحه ٢٣۴)

مشکلات اقتصادی

سازمان‏دهی بحران پناه‏جویانی که با دست خالی از دریا عبورکرده و بسیاری با پای پیاده خود را به اروپا رسانده‏اند نیازمند بودجه اقتصادی هنگفتی است. علاوه برآن ورود هزاران نفر و اکثراً افراد جوان به کشورها نیازمند ایجاد بازارهای کار است. هم اکنون برخی از شهرداری‏ها ناگزیر شده‏اند ساختمان‏هائی که با تعداد زیادی واحد مسکونی وسال‏ها بوسیله صاحبان آن خالی گذاشته شده‏اند را برای اقامت پناه‏جویان مورد استفاده قرار دهند.

یکی از موانع از میان بردن فقر و گرسنگی در جهان، تراکم ثروت در دست تعداد کمی از افراد است. آیا می‏توان امیدوار بود که صحنه‏های تکان دهنده‏ای که در رسانه‏ها منعکس می‏شود، انسان‏های بی‏پناهی که هستی خود را در اثر جنگ‏ها و ویرانی‏ها از دست داده‏اند و خانواده‏های آواره و کودکان بی‏سرپرست عاقبت اغنیای جهان را بیدار نماید ورفتار آنان را مصداق این بیان حق سازد که می‏فرماید :

"ای برادران، با يكديگر مدارا نمائيد و از دنيا دل برداريد به عزّت افتخار منمائيد و از ذلت ننگ مداريد. قسم به جمالم كه كل را از تراب خلق نمودم و البته به خاك راجع فرمايم. ای پسران تراب اغنیا را از ناله سحر گاهی فقرا اخبار كنيد كه مبادا از غفلت به هلاكت افتند و از سدره دولت بی‌نصيب مانند." (بهاءالله شمس حقیقت صفحه ٢١٣)

آیا می‏توان امیدوار بود که که بحران کنونی پناه‏جویان منجر به آگاهی قشر وسیعی گشته و ناتوانی نظام‏های کنونی در زمینه پیشگیری از جنگ‏ها و اختلافات بین المللی را آشکار سازد و جهانیان را به جستجوی نظامی کارآمدتر بر انگیزد؟

نظر خود را بنویسید