سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
وقتی در دنیای غرب از تعالیم اجتماعی بهائی سخن میرود ضمن این که آن هارا می پذیرند ولی در خیلی موارد به آن ها به عنوان امری بدیهی می نگرند و فراموش میکنند که اولاً این تعالیم حدود ۱۶۰سال پیش به دنیا عرضه شده وثانیاً هنوز کشور های زیادی هستند که مردمش اعتقادی به خیلی ازاین تعالیم ندارند وسرانشان متوجه اهمیت آن ها نیستند ازجمله این تعالیم تساوی حقوق مرد وزن است.
در این کشور ها اغلب زن ها مورد تجاوز وتعدی قرار میگیرند زیرا نه تنها در فرهنگ جامعه حقوق زن مطرح نیست بلکه از نظر قانون نیز مورد حمایت قرار نمی گیرند. نفس این که یک مرد می تواند بیش از یک همسر داشته باشد خود نشانه بارزی از عدم تساوی حقوق است. چه بسیار دیده می شود که زن ها از همسرانشان کتک می خورند. نکته جالب اینست که آثار این گونه رفتار حتی در میان مردم این کشور ها که به ممالک پیشرفته مهاجرت نموده اند (مثلاً کانادا) مشاهده میشود وشما می ببینید که چگونه سازمان های مربوطه در کشورهای پیشرفته درگیر شکایات خانوادگی ومسائل مربوط به آن هستند.یکی از نمونه های بسیار تاثر آور آن کشته شدن شاعره با احساس افغانی نادیا انجمن به دست شوهرش در هرات است که طبق گفته بی بی سی در ۵ نوامبر ۲۰۰۵ اتفاق افتاد.او فقط ۲۵سال داشت واز ۱۵ سالگی شعر می سرودواخیراً در هرات به اغلب جلسات شعر خوانی دعوت میشدو مورد احترام وتوجه فراوان بودوگویا همین احترام وتوجه حس حسادت شوهرش را تحریک کرد بطوری که از سوی او مورد لت وکوب شدید قرارگرفت وکشته شد و به گفته پلیس آثار ضرب وجرح بر روی جسداوبه چشم میخوردوشوهرش دربازجوئیهای مقدماتی اعتراف به کتک زدن او نموده است. بطوری که در خبر آمده به اعتقاد بسیاری از شعرای افغانستان اودر غزلسرائی دست بالائی داشته است ویک مجموعه شعر از او منتشر شده بود.
فریدون آژند شاعر و عضو انجمن ادبی هرات خانم نادیا را از جمله شعرائی میداند که زبان وپرداخت نو در اشعارش قابل لمس بود او میگوید نادیا می توانست برای شعر آینده افغانستان یک استثناء باشد.بسیاری مرگ این شاعره رافاجعه ادبی برای افغانستان خوانده اند.
من وقتی نمونه هائی از اشعارش به دستم رسیدفوق العاده متاثر شدم واشکم سرازیر شدواین فاجعه در ذهنم بعد وسیعتری پیدا کرد. درزیر دونمونه از اشعارش را می آورم تا به عظمت احساس شاعرانه او پی ببرید.دلم می خواست دسترسی داشتم وبه خانواده اش می گفتم که بدانند دلهای زیادی در دنیا از این جنایت سوخته است.
آزار مکش قفل دلم وا شدنی نیست
گنجینه لطف تو بزرگ است بزرگ است
راهی که فرا روست دوتا خط موازی است
توصیف مکن از خط و خالم مفریبم
شاید تو مسیحا شده ای لیک مزن دم
کم رنگ ترین واژه دیوان حیاتم
بگذار که نا خوانده و بیگانه بمیرد
تندیس تمنای تو پیدا شدنی نیست
پیکره کوچک من جا شدنی نیست
یعنی که حدیث من وتو ما شدنی نیست
پروانه پرسوخته زیبا شدنی نیست
دردی که دلم راست مداواشدنی نیست
در خط کج و ریز که خوانا شدنی نیست
این واژه نفرین شده معنا شدنی نیست
فریاد بی آوا
صدای گام های سبز باران است
این جا میرسند از راه، اینک
تشنه جانی چنددامن از کویر آورده، گرد آلود
نفسهاشان سراب آغشته، سوزان
کامها خشک وغبار اندود
اینجا میرسند از راه، اینک
دخترانی درد پرور، پیکر آزرده
نشاط از چهره هاشان رخت بسته
قلب ها پیر وترک خورده
نه در قاموس لبهاشان تبسم نقش می بندد
نه حتا قطره اشکی می زنداز خشک رود چشمشان بیرون
خداوندا!
ندانم میرسد فریاد بی آوایشان تا ابر
تاگردون؟
صدای گامهای سبز باران است
نظر خود را بنویسید
داستان نادیا انجمن
ملیکاارسال شده در : 1388/1/27
من هم یک افقانی هستم واز ایران نظر میدهم من هم از مرگ نادیا انجمن شاعره افقان که میتوانست کشور مارابه اوج موفقیت برساندمن اگر میتوانستم گردن شوهرش رابه طناب دار اویزان میکردم تادرس عبرتی برای دیگران شود
موفقیت شما را خواهانم
…ارسال شده در : 1387/6/16
سلام حالت خوبه؟
بله متاسفانه واقعا در جامعه ما افغانی ها یک چنین چیزهایی تازگی نداره
مه خودم گاهی وقتا فکر می کنم خدایا کی افغانستان به دور از تمام ان چیزی که می شه زشت نامید پاک شود.
تاج الدین حسنی 0799342078
ohaam
dibaارسال شده در : 1386/3/24
واقعا تاسف آوره.این اتفاق در اینجا در کانادا هم تکرار شد. یک دختر افقانی توسط برادرش به ضرب گلوله کشته شد. چرا? چون توی مدرسه با یک پسر بیشتر از حد یک سلام وعلیک حرف زده بوده.