سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
چرا بهائیان باید مجاز به تبلیغ پیام دین خود باشند
نوشته: نرگس توسلیان 1
تاریخ دوم دسامبر 2015
ترجمه: مهرداد جعفری
در تاریخ پانزدهم نوامبر گذشته دولت ایران حملات تازه ای را برعلیه جامعه اقلیّت مذهبی بهائی شروع نمود که منجر به دستگیری بیست نفر بهائی و بستن بیش از دوازده مغازه آنان گردید.
در ایران بهائیان از حقوق بسیاری محروم هستند که این محرومیت ها شامل حق تحصیل در موسسات آموزشی، آزادی در طرز تفکر، عقیده، ایمان و بیان میباشد. گرچه سرکوبی های جامعه بهائیان تقریبا به پنجاه سال پیش یعنی از ابتدای انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی برمیگردد ولی تمامی آن به حمایت و عملکرد دولت انجام گرفته.
توجیه چنین رفتاری در تجاوز و نقض حقوق بشری بهائیان هم به همان دوران اولیه انقلاب اسلامی بر میگردد. در تاریخ سپتامبر 1983، سیّد حسین موسوی تبریزی، دادستان کلّ انقلاب اظهار نمود:
اگر فردی بهائی بنفسه به احکام دیانتی خود بر اساس اعتقادات خویش عمل نماید، چنین نفسی از جانب ما مورد اعتراض قرار نخواهد گرفت بشرطی که دیگران را به بهائیت دعوت ننماید، به تبلیغ نپردازد، اطلاعاتی به محافل ندهد، اخباری در اختیار دیگران نگذارد و با تشکیلات بهائی کاری نداشته باشد. نه تنها ما چنین نفوسی را نمیکشیم حتی زندان هم نمیکنیم.2
طنین مجدد این گفتار دادستان کلّ انقلاب را در دوران اخیر در اظهاراتی مشابه از دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، محمد جواد لاریجانی که در تاریخ یازدهم ژوئن 2011 اظهار کرد میتوان استنباط نمود. 3
"تا زمانی که بهائیان حقوق و قوانین را محترم می شمارند، کسی متعرض آنها نیست و بسیاری از بهائیان بر همین اساس دارای فعالیت های اجتماعی، علمی و اقتصادی هستند، اما اجازه فعالیت تبلیغی برای فرقه خود را ندارند"
اتهام تبلیغ میتواند منحصراً توجیهی کافی باشد که دولت بتواند بهائیان را مجبور به سکوت نماید. دولتمردان معتقدند که با محدود نمودن حق آزادی در داشتن اعتقاد به دیانت بهائی از حقوق اکثریت مسلمان جامعه در مقابل نفوذ بهائیان دفاع مینمایند.3
آزادی بیان، طبق قوانین بین المللی حقوق بشر همانند ، آزادی طرز تفکر و دیانت هم امری مطلق نمیباشد. ماده 18 بند 3 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی اظهار میدارد که هر نوع محدودیت در اظهار آزادنه عقیده و یا دیانت باید مستقیما به نیاز به "حمایت از امنیت عمومی، نظم ،سلامتی و یا اخلاقیات و یا حقوق اساسی و آزادی دیگران " مرتبط باشد.
اظهارات مطالبی در باره دیانت را میتوان محدود نمود اکر شواهدی مبنی بر بکار گرفتن زور و یا اجبار در ارائه اظهارات موجود باشد. در قسمت توضیحات عمومی تحت شماره 22 از ماده 18 همان معاهده ذکر شده اجبار را چنین تعریف میکند که "با بکار گرفتن تهدید و یا زور و یا اجرای مجازات کیفری فرد مومنی و یا فرد بیدینی را وادار به وفاداری به دیانتی و یا انکار دیانت خویش و یا وادار به تغییر مذهب خود نماید."
مگر در صورتی دادگاه مستقلی بتواند ثابت نماید که فردی اجبار بکار برده و یا به حقوق دیگران تجاوز نموده در غیر انصورت طبق قوانین بین المللی حقوق بشر "تبلیغ" حق آزادی دیانتی هر فردی خواهد بود. نتیجتاً حتی اگر یک نفس قبول نماید که بهائیان در ایران میتوانند عملاً به تبلیغ دیانت خویش مشغول گردند محدودیت های شدید دولت ایران را نمیتوان در مورد بهائیان ذیحق دانست. ولی حتی اگر محدودیتی را بر فردی و یا جامعه ای فرضا صحیح دانست عکس العمل این محدودیت ها نباید بعنوان کیفر و مجازات ظاهر گردد و همانطوریکه اسما جهانگیر، گزارشگر ویژۀ سازمان ملل متحد دربارۀ آزادی دین یا عقیده ، اشاره نموده "در حالیکه بعضی از این اعمال (رفتار غیر اخلاقی اجبار به تغیر دیانت) نمی تواند از حمایت قوانین حقوق بشری برخوردار گردد نتیجه اش نباید ملزوما قانون شکنی محسوب گردد."
نظرات متخصصین
پدیده ثابتی، سخنگوی رسمی فارسی زبان جامعه بین المللی بهائی مقیم لندن اظهار میدارد که از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 رسانه های گروهی تحت حمایت دولت بهائیان را بنحو روشمندی مورد حمله قرار داده و در سطح گسترده اطلاعاتی کاذب در باره دیانت بهائی و پیروانش منتشر ساخته و آنان را به اتهام بکار بردن اجبار و زور در تبلیغ دیانت خود متهم نموده.
"با عدم دسترسی به رسانه های گروهی بهائیان احساس میکنند که برای دفاع از خویش باید اهداف و تعالیم دیانتشان را جهت از بین بردن هرگونه سو تفاهمات و نکات ساخته گی که از نتیجه تبلیغات منفی حکومت بوجود آورده برای دیگر مردم ایران تشریح و توضیح دهند تا هموطنانشان بتوانند در باره ایشان و حقیقت عقایدشان به قضاوت بنشینند."
عرفان ثابتی، جامعه شناس متخصص در ادیان، به مثال های دیگری پرداخته تا نشان دهد که چرا حکومت ایران برای این حملات به جامعه بهائی خویش را ذیحق میشمارد که یکی اتهام تبلیغ دیانت میباشد که امروزه این اتهام بسیار عادی شده. "در یک مورد، دستگاه قضائی حکم به تعطیل شرکتی نموده که متعلق به یک فرد بهائی است و اتهامش این بوده که برای تبلیغ کارمندان خویش در مقایسه با دیگران حقوق و مقرری بیش از حدّ معمول پرداخته. این اتهام یکی از مضحکترین اتهامات است. در چه زمانی ومکانی حمایت مالی از کارمندی تحت استخدام یک نفس برابر با تبلیغ است؟ در موردی دیگر مقامات مسئول اظهار داشته اند که بهائیان اجازه ندارند که مردگان خویش را در گورستان مسلمانان دفن کنند زیرا نصب سنگ قبر نشانه تبلیغ دیانتشان میباشد."
ولی تنها متخصصین حقوق بشر و جامعه شناسان نیستند که نسبت به رفتار بهائیان اعتراض مینمایند: بسیاری از مسلمانان اصلاح طلب نیز معتقدند که اظهار نظر و توضیح بهائیان در مورد دیانت خویش و حتی تبلیغ لازمه آزادی ادیان و بیان است.
حسن یوسفی اشکوری بیان میکند که تبلیغ در اسلام هم وجود دارد و بسیار نادرست است که گفته شود که اسلام نفوسی را که درباره دیانت خویش بیانانی چه در سخنرانی و یا با انتشار مقالات اظهار میدارند ممنوع نموده. اشکوری نیز اشاره میکند که فقهای اسلام معتقدند که مردم باید دیانت خویش را به نفسه و با تحقیق انتخاب نمایند نه اینکه از دیگران "تقلید" کنند.4
دانشمند مشهور ایرانی عبدالکریم سروش هم نظریه اینکه تبلیغ در دیانت اسلام هم معمول است را تائید میکند و دلیلش را بر اساس تساوی، عدم تبعیض و چند گرائی در یک جامعه میداند که همگی شهروندان از حقوق مساوی حتی در مورد نشر و گسترش دیانت خویش باید برخوردار باشند.
در حمایت از حقوق بهائیان دانشمند مشهور فلسفه و ادیان، آرش نراقی اظهار میدارد که بنا بر تعالیم اسلام، نفوس محقند که "خطا" نمایند. این امر بر اساس چهار اصل قرار گرفته: (اول) اینکه اماکن عمومی "متعلق به همگان" میباشد و این سنتی که هردو در فقه شیعه و سنی موجود است، (دوم) هر نفسی صاحب اختیار تمام ما یملک خویش میباشد و (سوم) وی حقی مساوی برای استفاده از امکان عمومی داشته و حتی در اداره و مدیریت ان میتواند مشارکت کند و(چهارم) نهایتا اینکه اصل عدالت نسبت به اصول دیانتی ترجیح دارد لذا دیانت باید عادل باشد و بنابراین اصل عدالت بنفسه نمیتواند نکته ای مذهبی باشد.
بنا به نظرات نراقی در جامعه ای با قومیت های متفاوت هیچ نفسی حق ندارد که خط مشی و قوانینی را حمایت کند که فقط بر اساس اصول دیانتی توجیه شده باشد. با توجه به این امر افراد باید بتوانند که به حق "خطا" بودن دیگران حتی اگر قادر به تشخیص خطای تحمل پذیر و خطای تحمل نا پذیر باشد باید احترام بگذارد. نراقی اظهار میدارد که تنها حقوق بشر نه دیانت است که میتواند تفاوتی بین ایندو قائل گردد.
اگر قانونی شرعی با اصول عدالت مخالف باشد چنین قانونی نمیتواند دیگر مورد اعتبار باشد و نباید به اجرا گذاشته شود. بنا براین اگر هر یک از قوانین شرعی از مسلمانان میخواهد که خط مشی وقوانینی را اجرا نمایند که منحصرا بر اساس دیانت توجیه پذیر باشد (بعنوان مثال تبعض در مورد اقلیت های مذهبی)، در آنصورت بنظر میرسد که ان قوانین شرعی که رعایت عدالت را نمینماید باید عاری از هر اعتبار مذهبی باشد.
دانشمند فلسفه ادیان ، یاسر میردامادی نیز معتقد است که مسلمانان هم از نظر اخلاقی و هم از نظر دیانتی باید اجازه دهند که پیروان غیر مسلمان به تبلیغ دیانت خویش در میان جامعه مسلمانان اقدام نمایند. ایشان همچنین اظهار میدارند که بر اساس "قانون طلائی" (قانونی اخلاقی یا معنوی که تمام ادیان از آن پیروی میکنند که با دیگران به همان نحوی رفتار کن که مایلی با خودت بهمان نحو رفتار شود)، اگر مسلمانان انتظار دارند که غیر مسلمانان ایشان را مجاز به تبلیغ دین خویش در میان غیر مسلمانان بدانند بر همین اصل غیر مسلمانان هم باید مجاز باشند که به تبلیغ دیانت خود در میان مسلمانان بپردازند.
آزارهائی که از ترس سرچشمه میگیرد
بهائیان تنها گروهی نیستند که بعلت عدم قبولیت دیانتشان بوسیله دولت ایران مورد صدمه و آزار هستند. مقامات حکومتی، مسلمانان سنی و دراویش گناآبادی را که استنباطات و تفاسیر متفاوتی از اسلام مورد تصویب دولت دارند نیز مورد هدف قرار داده اند. عرفان ثابتی، جامعه شناس بهائی اظهار میدارد که تبلیغ امرالله (جمله ای که بهائیان مورد استفاده قرار میدهند) در اثار دیانت بهائی مواکداً مورد تشویق قرار گرفته. ایشان مجددا بیان میکنند که آثار بهائی بر "تهذیب نفس" تاکید و به تبلیغ بر اساس"اعمال نه حرف " مصر است و بنا براین اصل، "تبلیغ با زور وفشار" را منع نموده و به نشر احکام اجتماعی دیانت بهائی میپردازد که عبارتند از " تساوی حقوق رجال ونساء، استقرار صلح عمومی، معاشرت و مکالمات با تمامی ادیان دیگر، عدم داشتن موسسات رهبری مذهبی، ریشه کَن کردن فقر و ثروت مفرط و تعلیم و تربیت عمومی میباشد و هدف منحصراً ان نیست که نفوس دیانت خویش را تغییر دهند."
عرفان ثابتی معتقد است که مقامات مسئول در ایران با اتهامات تبلیغ به زور مرتبا بهائیان را با ارعاب و تهدید از دیگران جدا نگه داشته اند و با اتهامات دیگر مانند خیانت به وطن و یا تهدید به امنیت ملی متهم میسازند. "انچه که پایه این اتهامات بی اساس است حقیقتی است که رهبران شیعه مسلمان در نظر دارند که اقتصاد دیانتی را منحصر بخود سازند. از این بایت ترس و واهمه دارند از اینکه دیگر ادیان بخصوص دیانت بهائی هم در این میدان وارد شوند. لذا با تمام قوا در ممانعت پیروان جوامع ادیان دیگر به ورود به این چرخه اقتصادی میکوشند.
شاید ترس حکومت از احکام دیانت بهائی است بخصوص احکامی مانند عدم داشتن رهبر مذهبی که علّت اصلی آزار و صدمه بهائیان است. ولی این روند مستمر نادرست نشان دادن جامعه بهائی باعث گردیده که بسیاری از مردم جامعه ایران به جنایاتی بر علیه بهائیان بر اساس نفرت دست زنند، به تخریب منازلشان پرداخته و در بعض موارد به ایشان حمله نمود و به قتل شهروندان بهائی اقدام نمایند. گرچه شواهد بسیاری در دست است که در سالهای اخیر بسیاری از ایرانیان نقطه نظرشان نسبت به بهائیان تغییر نموده ولی حکومت جمهوری اسلامی چنان کارزاری گسترده و قوی بر علیه بهائیان مستقر نموده که تا حدی زیادی و ازجوانب مختلف میتوان گفت که توام با موفقیتی نسبی توانسته که بهائیان را دشمنان مملکت معرفی نماید.
پاورقی:
1.برای اصل این مقاله خانم نرگس توسلیان به زبان انگلیسی مراجعه کنید به. //iranwire.com
2.ترجمه تحت اللفظی مترجم این مقاله بعلت عدم دسترسی به اصل گفتار و بزبان انگلیسی مراجعه کنید به //www.iranhrdc.org/english/publications/reports/3149-a-faith-denie…
3.مراجعه کنید به //www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110629_l21_bahaii_larijani.shtml
4.مراجعه کنید به //yousefieshkevari.com/?p=3715
5.مراجعه کنید به //bahaiat.net/
نظر خود را بنویسید