سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
با تشکر از خانم فرح دوستدار برای ارسال این مقاله:
افزایش نابسامانی و مشکلات روانی در جهان
فرح دوستدار
سازمان بهداشت جهانی ( WHO ) که یکی از آژانس های تخصصی سازمان ملل متحد است و نقش سازمان دهی به بهداشت جامعه جهانی را برعهده دارد در گزارش های متعددی گسترش امرض روحی و نابسامانی های روانی را درجهان و خصوصا در کشورهای در حال رشد نگران کننده اعلام میکند خصوصا از آنجا که بیماری های روانی کمتر از امراض جسمی قابل رؤیت است و صدمه های ناشی از آن مانند بیماریها جسمی و معالجات طبی بچشم نمی آید در نتیجه دولت ها و مراجع رسمی نیز علاج آنرا کمتر در برنامه کار خود قرار میدهند.
در گذشته تصویرابتدائی و ساده انگارانه ای در مورد وضع روحی انسان رواج داشت. فرد یا سالم بود یا دیوانه و مختل العقل . حد فاصلی بین این دو وجود نداشت وبر روی ناراحتی های روح و روان انسان سرپوش گذاشته میشد. کاوش در مسائل روح و روان از دوران باستان مباحثی فلسفی بشمار می آمد چنانچه در آثار افلاطون و ارسطو موجود است. دراوائل قرن یازده میلادی ابوعلی سینا در زمینه نیروی فکر و تخیل و حافظه و نظائر آن به کند و کاو میپردازد. در آثار فلاسفه دیگر نیز مانند دکارت و اسپینوزا و بسیاری دیگر نیز در قرن های شانزده و هفده میلادی تجزیه و تحلیل حالات روحی انسان دیده میشود. ولی روانشناسی بعنوان علم شناخت روان انسان وتشخیص بیماریهای مربوط به آن از قرن نوزده میلادی رواج می یابد.
با وجود پیشرفت علم روانشناسی در دو قرن گذشته، برداشت منفی از آن و اجتناب از یاری گرفتن از متخصصین در هنگام مقابله با مشکلات پیچیده زندگی همچنان در بسیاری از جوامع متداول است. اختلالات روانی در ظاهر خاموش و بیصدا هستند ولی عواقب آن نه تنها خود فرد بلکه خانواده و جامعه را نیز تحت تأثیر منفی قرار میدهد.
رایج ترین مشکلات روحی عبارتند از افسردگی، اضطراب، ضایعه های ناشی از وقایع ناگوار در زندگی، اعتیاد و ناتوانی جهت کنترل غرائز گوناگون، اختلالات شخصیتی تا انواع سخت امراض روان پریشی ( schizofrenia ) که به مداوای روانپزشکی و تجویز دارو نیاز دارد.
سازمان بهداشت جهانی افزایش گسترده ناراحتی های روانی در سطح جهانی را نگران کننده اعلام کرده و پیشبینی میکند که چنانچه به همبن روال پیش رود تا سال ٢٠٣٠ افسردگی گسترده ترین مشکل سلامتی در جهان خواهد بود.
در رسانه های ایرانی یکی از مسائل مورد بحث افزایش نگران کننده اختلالات روانی در ایران است سایت شبکه خبر ایران در گزارشی در تاریخ ٢٣ مرداد ١٣٩٣ تحت عنوان "آژیر قرمز افزایش بیماری های روانی" عنوان میکند که مطابق تحقیقات انجام شده در برهه زمانی ١٠ ساله ٨٠ تا ٩٠ میزان شیوع بیماری روانی در ایران ٦٣ درصد افزایش یافته. شایعترین اختلال روانی بین نسل جوان افسردگی است. سایر اختلالات به ترتیب شامل خصومت و پرخاشگری، تفکر پارانوئیک (کجخیالی و وهم )، وسواس، حساسیت در روابط متقابل، روان پریشی و ترس هستند.
بر طبق این تحقیقات دختران بیشتر از پسران مبتلا به افسردگی میشوند و نزد پسران اختلال تفکر پارانوئیدی بیشتر است. این اختلالات بنا بر گزاریش های مختلف ریشه در آسیبهای اجتماعی دارند.
طبق دادههای آماری، دومین بیماری رایج در ایران پس از بیماریهای قلب و عروق، اختلالهای روانی هستند. دبیر انجمن روانپزشکان ایران در سال ۱۳۸۶ در همایش سالانه این انجمن گفته بود که وضعیت اقتصادی و اجتماعی افراد در بروز بیماریهای روانی بسیار موثرند. جامعهشناسان ایرانی نیز متفقا تأکید میکنند که رواج اضطراب، افسردگی، انزوا و بیعملی یا پرخاشگری و ستیزه جویی، در اغلب موارد ناشی از نارواییها و نابسامانیهای اجتماعی است.
گزارش های متعدد پزشکی که در رسانهها انعکاس یافته حاکی بر آنست که اجبارهای اجتماعی و اقتصادی و قراردادن افراد در چارچوبی ایدئولوژیک و از پیش تعیین شده یکی از مهمترین دلایل به هم خوردن تعادل روحی افرادند. بسیاری از روی مصلحت در بیرون از خانه با ایدئولوژی حاکم دست به سازش میزنند و تظاهر میکنند. بطور نمونه رعایت حجاب دلیل این مدعا است که چون اجباریست همه از آن تبعیت میکنند، در حالیکه این تبعیت به معنای قبول آن نیست. در چنین جامعه ای ستیزدائمی و درونی انسانها با هنجارهای ناخواسته و غیر منطقی و ترس و نگرانی تعادل درونی آنها را مختل ساخته و موجب بروز انواع اختلالات روانی میگردد. در حقیقت علاوه بر مشکلات و مسائل شخصی که در سایر جوامع نیز موجود است، در ایران موقعیت اجتماعی و فشارهای مراجع دینی و حکومتی عامل اصلی گسترش اختلالات روانی اند.
راهکارهای پیشنهادی سازمان بهداشت جهانی
در سه زمینه کلی سازمان بهداشت جهانی توصیه های خود را به ممالک جهان عرضه میدارد:
١- نظارت بر ارائه خدمات درمانی با کیفیت مناسب بوسیله گنجاندن مشکلات روحی در ردیف سایر بیماریها، پائین آوردن مخارج درمانی و ایجاد راهکارهای پیشگیرانه مانند بالابردن مالیات مشروبات الکلی و مشکل کردن دستیابی به مواد مخدر.
٢- افزایش خدمات کمک رسانی و کاریابی برای افرادی که در معرض خطر ابتلا به امراض روحی قرار دارند. کمک به کودکان و جوانان جهت به خاتمه رساندن دوره ابتدائی و متوسطه و کارآموزی و فراهم ساختن محیط های سالم ورزشی و امکاناتی که جوانان را از انحرافات حفظ کند. ایجاد رابطه و امکان همکاری بین سازمانهای مسئول مسائل روانی با سایر سازمانهای خدمات اجتماعی.
٣- گنجاندن حق و حقوق افرادی که دچار مشکلات روانی هستند در رده حقوق بشربوسیله وضع قوانین جدید و با کمک سازمان ملل متحد. تقویت و بسط جامعه مدنی و ادغام کردن افراد جامعه در آن.
سازمان بهداشت جهانی در تمامی زمینههای فوق به کشورها توصیههای عملی و مشخصی را ارائه میدهد. راهکارهای ارائه شده این سازمان بیشتر در زمینه معالجه افراد بیمار و بهبود شرایط زندگی آنهاست، بدون آنکه به بررسی علل بروز ازدیاد روزافزون مشکلات روانی در جوامع مختلف بپردازد و یا بطور ریشه ای راههای پیشگیری را بررسی کند. در هر حال آگاهی به ارتباط جسم و روان و آنکه هر انسانی ممکن است در برخورد با شرایط سخت زندگی در معرض فشارهای روانی قرار گرفته و نیاز به یاری کارشناس متخصص داشته باشد، قدمی مهم در راه مبارزه با نابسامانیهای روحی است و کلیشههای سنتی که انسان یا سالم است یا دیوانه را شکسته و موانع موجود یاری خواستن از روانشناس و روانپزشک را برطرف میسازد.
دیدگاه دیانت بهائی
هدف اصلی دین بفرموده حضرت بهاءالله ایجاد رفاه و آسایش مردمان است: "خواست يزدان از پديداری فرستادگان دو چيز بود: نخستين رهانيدن مردمان از تيرگی نادانی و رهنمائی بروشنائی دانائی، دوم آسايش ايشان و شناختن و دانستن راههای آن. پيمبران چون پزشکانند که به پرورش گيتی و کسان آن پرداختهاند تا بدرمان يگانگی بيماری بيگانگی را چاره نمايند." (بهاءالله، یاران پارسی، صفحه ٤٦)
تعالیم، احکام و توصیههای دیانت بهائی در مجموع هدفش بنا کردن جامعه ای سالم است و انسان را یاری میدهد تا راه پیچیده و سخت زندگی را آسان تر بپیماید بدون آنکه نقش سایر نهادهای اجتماعی و بهداشتی را انکار کرده یا تقلیل دهد. در اینجا به برخی از تعالیم بهائی که در زمینه های ١- فردی و ٢- اجتماعی بروز امراض و نا بسامانی ها را پیشگیری میکند اشاره میرود:
١- در زمینه زندگی فردی
لزوم مراجعه به پزشک با کفایت - یکی از احکام حضرت بهاءالله مراجعه به طبیب حاذق است: "امر مبرم الهی آنکه بايد مريض به طبيب حاذق رجوع نمايد و آنچه بگويد به آن عمل کند." (گنجینه حدود و احکام صفحه ٢۴٣) این حکم در دورانی نازل شد که مردم اکثرا هنگام بیماری به دعا نویس مراجعه میکردند و دعا را نیز نمیخواندند، بلکه آنرا در ظرف آب انداخته و آن آب را مینوشیدند به امید آنکه شفا یابند.
نقش روحانیات در سلامت جسم – تأثیر دعا و معنویت چندیست که مورد تحقیق دانشمندان علم عصب شناسی و روانپزشکان قرار گرفته و نشان داده میشود که چگونه دعا و نیایش بر ظربان قلب اثر گذارده و فشار خون را پائین آورده و موجب آرامش اعصاب میگردد. ترویج و تشویق جهت توجه به امور معنوی یکی از وظائف اصلی ادیان است. بفرموده حضرت عبدالبهاء:
"نظربملکوت اعلی کنيد تا احزان روح و ريحان گردد و افسردگی و پژمردگی نشاط و انبساط و آزادگی و آسودگی شود" (مکاتیب جلد ٧، صفحه ١٩٧)
حضرت عبدالبهاء در یکی از مکاتیب خود خطاب به پزشکی اشاره به تأثیر روحانیات در معالجه امراض میکنند:
"اسباب شفای امراض دو نوع است: سبب جسمانی و سبب روحانی. امّا سبب جسمانی معالجه طبيبان و امّا سبب روحانی دعا و توجّه رحمانيان و هر دو را بايد بکار برد و تشبّث نمود. امراضی که بسبب عوارض جسمانی عارض گردد به دوای طبيبان معالجه شود و بعضی امراض که به سبب امور روحانی حاصل شود، آن امراض به اسباب روحانی زائل گردد. مثلاً امراضی که منبعث از احزان و خوف و تأثّرات عصبيّه حاصل گردد، معالجه روحانی بيش از علاج جسمانی تأثير دارد پس اين دو نوع معالجه را بايد مجری داشت هيچيک مانع از ديگری نيست..." (منتخباتي از مكاتيب حضرت عبدالبها - جلد ١، صفحه ۱۴٧) در نامه دیگری در همان کتاب صفحه ١٤٨ اشاره میکنند:
"ای طبيب اديب... تو الحمد للّه که دو قوّه داری، طبابت جسمانی و طبابت روحانی و روحانيّات را نفوذی عظيم در عالم جسمانی. مثلاً مريض را بشارتی ده و سرور و تسلّی ده و به وجد و طرب آر. بسيار واقع که آن سرور و فرح سبب شفای عاجل شد... حال چون چنين است، به دو قوّه معالجه نما. احساسات روحانيّه را در امراض عصبيّه تأثيری عجيب است."
لزوم رعایت اعتدال – یکی از اندرزهای حضرت بهاءالله رعایت اعتدال در تمامی امور زندگانی است. در کلمات فردوسیه میفرمایند: "هر امري از امور اعتدالش محبوب، چون تجاوز نمايد سبب ضرگردد." (ورق نهم از فردوس اعلي)
حضرت عبدالبهاء در یکی از مکاتیب خود بروز امراض جسمی و روحی را نتیجه خارج شدن انسان از حالت اعتدال و عصيان و طغيان او در برابر تعاليم هدايت بخش الهي عنوان میکنند:
"...محقّق است، اگر چنانچه بشر از اوساخ عصيان و طغيان بری بود و بر ميزان طبيعی خلقی بدون اتّباع شهوات سلوک و حرکت مينمود، البتّه امراض باين شدّت تنوّع نمیيافت و استيلا نمينمود زيرا بشر منهمک در شهوات شد و اکتفا به اطعمه بسيطه نکرد. طعامهای مرکب و متنوّع و متباين ترتيب داد و منهمک در آن و در رذائل و خطايا شد و از اعتدال طبيعی منحرف گشت، لهذا امراض شديده متنوّعه گوناگون حادث گرديد... پس معلوم شد که عصيان و طغيان انسان را مدخلی عظيم در امراض است... چون اطبای حاذقه معالجات را به اغذيه رسانند و اطعمه بسيطه ترتيب دهند و نفوس بشر را از انهماک در شهوات منع کنند، البتّه امراض مزمنه متنوّعه خفّت يابد و صحّت عموميّهء انسانيّه بسيار ترقّی کند و اين محقّق و مقرّر است که خواهد شد." (منتخباتي از مكاتيب حضرت عبدالبها - جلد ١، صفحه ۱۴٩)
٢- در زمینه اجتماعی
روان سالم در محیطی سالم رشد میکند. دستیابی به جامعه ای مطلوب و پسندیده یکی از دغدغه های فکری بشر از ابتدای تاریخ تا کنون بوده است. حضرت بهاءالله نیز رسیدن به چنین نظامی را که آن را نظم جهان آرا مینامند، در محور تعالیم خود قرار میدهند. نشانه های اصلی مشخص کننده این نظم نوین که در آثار بهائی به تفصیل بیان شده، میتوان بطور خلاصه در این اصول عنوان کرد:
برقراری عدالت اجتماعی – بمعنی برابری حقوقی انسانها، تقسیم عادلانه ثروت و ایجاد امکان تحصیل، پیشرفت و رفاه برای همگان. با وجود آنکه این اصول بخشی از اعلامیه جهانی حقوق بشر را تشکیل میدهد، ولی اجرای آن در سطح جهانی نیاز به رشد اخلاقی و آمادگی وجدانی انسانها دارد. در این زمینه ادیان میتوانند نقش مؤثری ایفا کنند.
برقراری صلح و آرامش – رفتار و روابط صلح آمیز را باید ابتدا در خانواده آموخت و در خانه تمرین کرد و سپس به جامعه و در سطح کشوری و جهانی و در زمینه های سیاست و اقتصاد بسط داد.
خدمت به جمیع نوع بشر- به فکر دیگران بودن و بهبود زندگی تمامی انسانها را در نظر داشتن جامعه را از بیگانگی و دشمنی دور ساخته و بسیاری از نابسامانیها و مشکلات روانی انسانهای تنها و بی پناه را که امروزه در سطح جهانی در حال گسترش است، پیشگیری میکند.
سلامت روح و روان نیز مانند سلامت جسم - بنا به تأکید سازمان بهداشت جهانی - جزئی از حقوق اولیه افراد بشر است. دستیابی و حفظ آن تنها در جامعهای ممکن میگردد که هیچ انسانی تنها و بحال خود گذاشته نشود. غمخواری و یاری به دیگران وظیفه ای فردی و یکی از توصیههائی است که به طور مکرر در آثار بهائی دیده میشود.
حضرت عبدالبهاء در نامه ای بیک بانوی فعال چنین مینگارند:
" دمی فراموش نشوی و نَفَسی از خاطر نروی. از خدا خواهم که در آن اقليم ياران را همدم و نديم يکديگر نمائی و کلّ را به اتّحاد و اتّفاق و محبّت همراز و دمساز کنی تا از مؤانست و الفت بشور و وله آيند و وجد و طرب کنند و بر محبّت و تعلّق افزايند. کوره هر چند پر آتش است، ولی محتاج به دَم است، تا فضّه و ذهب را بگدازد و جسم جامد مايع گردد و رخ برافروزد. حرکت محتاج به محرّکست و از صبر و سکون هموم و غموم خيزد و افسردگی و پژمردگی حاصل گردد. يا امة البهآء سبب حرارت قلوب شو و التهاب و انجذاب نفوس تا کلّ بنار اللّه الموقده برافروزند و بوجد و طرب آيند و نغمه و آهنگ بلند کنند." (مکاتیب عبدالبهاء جلد ٧،صفحه ١٩٣)
نظر خود را بنویسید