×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

اگر عُلمایِ عصر طریقِ وحدتِ انسان ها را روشن نمایند...
1398/02/13

اگر عُلمایِ عصر طریقِ وحدتِ انسان ها را روشن نمایند... (۱)

نوشتۀ مایکل کِرتوتی ‌(Michael Curtotti) (۲)

هشتم اکتبر ۲۰۱۷
ترجمۀ مهرداد جعفری

نظریّۀ (حاکمیّتِ ملّی) که شاید بتوان گفت فرقه ای برای خود می باشد، امروزه دیانت اصلی نوع بشر شده. شدّت عبادتِ «بُتِ» ملیّت مسلماً گواه صحیحی نیست که حاکمیّت ملّی قادر است بنیانِ رضایتْ بخشی در مورد سازمان دادن سیاسیِ جامعۀ بشری باشد... حقیقتْ کاملاً عکسِ آن است... به نظر منصفانه می رسد که اگر نوع بشر قادر به ادامۀ حیات باشد تدریجاً نظریۀ حاکمیّت ملّی و عمل به آن را رها خواهد نمود.» ۳

کلمات بالا قسمتی از نوشته های یکی از مورّخین پیشرو قرن بیستم میلادی است. هر چند بسیاری هستند که همراه و هم نظر وی می باشند ولی در واقع بسیار محدودند نفوسی که طریقِ وحدتِ بشری را روشن می نمایند. حضرت شوقی ربّانی ولیِّ اَمرِ دیانت بهائی نوۀ حضرت عبدُالبَهاء، فرزند اَرشَدِ حضرت بَهاءُالله سالیانی گذشته چنین مرقوم فرمودند:

«تعالیم حضرت بَهاءُالله در وهلۀ اولیٰ با هر نوع فکر محدود و تنگ نظری و تعصّب مخالف است. هرگاه مرام های متداول و مؤسّسات دیرینه و مفاهیم اجتماعی و عقائد مذهبی نتواند رفاه و سعادت قاطبۀ نوع انسان را ترویج نماید و هرگاه نتواند به رفع حوائج و نیازهای بشری که پیوسته به سوی تکامل در حرکت است رفع نماید چه بهتر که آنها را به یک سو افکنیم و به طاقِ نسیانشان اندازیم و از زمرۀ عقائدِ متروکشان شمریم زیرا جهان محکوم به قانون کَون و فساد و ترکیب و تحلیل است لهذا آن قواعد و عقائد نیز از تغییر و تبدیل و کَون و فساد که دامن همه را می گیرد مُستثنی نیست. از این گذشته هر قانونی و هر مکتب سیاسی و اقتصادی فقط برای آن خلق شده که حافظ منافع بشری مِنْ حَیثِ المَجموع باشد و برای آن نیست که بشر برای حفظ آنها فدا شود.» ۴

در «لوحِ مبارکِ مَقصود» که در اَواخرِ دوران حیات حضرت بَهاءُالله نازل گردیده می فرمایند:

«اگر عُلمایِ عصر بگذارند و مَنْ عَلَی الْاَرْضْ [ساکنین زمین] رائحۀ مَحَبَّت و اِتّحاد را بیابند در آن حیٖنْ نفوسِ عارفه بَر حُرّیّتِ حقیقی آگاه شوند؛ راحت اَندَر راحت مشاهده نمایند؛ آسایش اَندَر آسایش.» ۵

مضافاً:

«اگر حُکَما و عُرَفایِ مُشفِق ناس را‌ آگاه نمایند جمیعِ عالَم قطعۀ واحده مشاهده گردد. هٰذا حَقٌّ لارَیْبَ فیٖهِ.» ۶[مضمون به فارسی: این حقیقت است و شکّی در آن نیست.]

بسیاری از افراد جامعۀ بشری جهان را به عنوان یک کشور در نظر نمی آوردند زیرا که از ابتدا این چنین آموزش دیده اند که جهان یک کشور نیست و این طرز تفکّرِ قرارْدادی ای است که جامعۀ بشری برای خود اختراع نموده که فِی الواقعْ سَرابِ مَحْضْ است و حقیقتی ندارد. این نکته در جهان امروز دیگر امری کهنه و پوسیده شده که با امور رفاهیِ امروزۀ نوعِ بشر اصولاً سَرِ ناسازگاری دارد.

از آنچه در بالا ذکر شد می توان نتیجه گرفت که نقطۀ مرکزیِ تعلیم و تربیت و دانش جهت پیشرفت نوع انسانی موضوعاتی می باشند که حضرت بَهاءُالله در «لوحِ مقصود» پیروان خویش را یاد آور می شوند. (یعنی جهانْ شمولی را می توان آموزش داد.)

«انسانْ طِلَسْمِ اَعظم است ولکن عدمِ تربیت او را از آنچه با اوست محروم نموده » ۷

«انسان را بِمَثابهِ معدن که دارای اَحجارِ کریمه [سنگ های قیمتی مانند اَلماس، زُمرّد، فیروزه] است مشاهده نما، به تربیتْ جواهرِ آن به عرصۀ شهود آید و عالَمِ انسانی از آن مُنتفع گردد.» ۸

«عُلَمایِ عصر باید ناس را در تحصیل علومِ نافعه اَمر نمایند تا خود و اَهلِ عالَم از آن مُنتفع گردند.» ۹

لذا گرچه دانش کمک به رفاه جامعه می نماید ولی بر همین قرار محدودیّت در کسبِ علم هم عامل رنج و صدمه و درد نوع بشر خواهد شد.

«مشاهده فرمائید سالهاست نَه اَرضْ ساکن است و نَه اَهلِ آن. گاهی به حَرب [جنگ] مشغول و هنگامی به بلاهای ناگهانی مُعَذَّبْ. بَأسا و ضَرّاء [سختی و عذاب] اَرض را احاطه نموده مَعَ ذلِک اَحَدی آگاه نَه که سببِ آن چیست و علّتِ آن چه، اگر ناصِحِ حقیقی کلِمه [ای] فرموده آن را بر فساد حمل نموده اند و از او نپذیرفته اند، انسانْ مُتحیّرْ که چه گوید و چه عرض نماید...» ۱۰

پاورقی ها:
توجّه: برای «محفوظ بودن حقّ چاپ» به اصل مقاله به انگلیسی مراجعه فرمائید.
(۱). این مقالۀ شمارۀ ۱۷۸ نویسنده می باشد.
(۲).مایکل کِرتوتی به مناسبت جشن دویستمین سالگرد تولّد مبارک حضرت بهاءالله که در ۲۱\۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ برگزار می گردد تعهّد شخصی نموده که تا آن روز ۲۰۰ مقاله در مَواضیع مختلفۀ دیانت بهائی بنویسد. برای اصل این مقاله ها به: //beyondforeignness.org/ مراجعه فرمائید.
(۳). ترجمه از کتاب: Arnold Toynbee, The Reluctant Death of Sovereignty, Center for Study of Democratic Institutions, July 1970
(۴). نظمِ جهانی بهائی، صفحۀ ۳۶.
(۵). مجموعه اَلواح نازله بعد از کتابِ اَقدَس، لوحِ مَقصود، صفحۀ ۹۶.
(۶). ایضاً، صفحۀ ۱۰۵.
(۷). ایضاً، صفحۀ ۹۶.
(۸). ایضاً.
(۹). ایضاً، صفحۀ ۱۰۲.

نظر خود را بنویسید