×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

نامه ای به سردبیر سایت بهائی پژوهی
1385/10/10

بيش ازيك قرن ونيم است كه طبقه ي خاصي ازعلماي ديني و بعضي نويسندگان درمخالفت بادين جديد بهايي  مطالب مختلف مي گويندومي نويسند.قلم هاي ايشان باعث ريخته شدن خون بيش ازبيست هزار نفرپيروان آ ئين جديد، كه بيش ازدويست نفر از آنها در28 سال اخير شهيد شدند، گرديده است واشكال مختلف مخالفت هنوز نيز ادامه دارد!جهانيان وعلي الخصوص هموطنان عزيز ايراني درسراسر دنيا بايد تفكر نمايند كه اگرآيين جديد باطل است وازبين رفتني ، چرا علي رغم اين همه تكفير ولعن وحبس وقتل وكشتار ومحروميت هاي گوناگون ازبين نرفته كه هيچ بلكه بررشد آن نيزافزوده شده است؟! ونيزبايد باوجدان هايي آزاد، ازآن نويسندگان بپرسند كه چرا163 سال مداوم عليه آن، دروغ وافترانوشته وهنوز نيز مي نويسندومي كشند ومحروم مي كنند!! ازهمه مهم تر بايد اكثريت ملت عزيز ايران كه دوست وهمسايه وهمكارو شريك غم وشادي بهاييان بوده وهستند، ازاقليتي كه وجدان وروح وسيع ايراني ورحمت محمّدي رافراموش نموده اند وبه تنگ نظري ودشمني انس گرفته اند، بپرسند كه ديگر چرا دراين 28 سال اخيركه قدرت ظاهره نيز بيش ازپيش دارند،به آزارواذيت بهاييان مي پردازندوبه دروغ ها وافترا ها وتهمت هاي قديم وجديد ادامه مي دهند!؟ آيا همين حقايق واقعه دليل بر حقانيّت آيين جديد نيست!؟ آيا ادامه ي شديدترازقبل مخالفت هاي بي رحمانه گوياي اين نيست كه اينان نمي خواهند ملت عزيز ايران ازحقيقت وواقعيت آيين بهايي آگاهي كامل حاصل كنند؟!

مثلاً درحالي كه اقدامات 25 ساله ي ضدّ بهايي امثال انجمن حجتيّه، دراول انقلاب توسط انقلابيون اسلامي ، پوچ وبي اثر ارزيابي مي گردد ، ويكي ازسران درمقايسه بانتايج تلاش هاي حجتيّه مدعي مي گرددكه انقلاب اسلامي درهمان اوايل ازطريق حبس وقتل وانواع محروميّت هاي اجتماعي، چنان بهاييان را نابود ساخته كه نفس نمي توانند بكشندولزومي به اقدامات حجتيّه نيست، پس چرا دوباره بساط رديّه نويسي بيش ازقبل گسترده مي گردد وخود مسؤولين امور نيز باتمام قوا دراين راستا قيام مي كنند ودرهمه ي رسانه ها اعمّ از مطبوعات وراديو وتلويزيون واينترنت وحتّي ازطريق ارسال پيام هاي كوتاه تهديد آميز(sms ) عليه آيين جديد وبهاييان دروغ مي گويند !؟ چرا آقاي عبدالله شهبازي ودوستان ِايشان دربرنامه هاي تلويزيوني مربوط به "تاريخ معاصر ايران" وجاعلين كتاب هاي ردّيه به نام خانم مهناز رئوفي ونويسندگان روزنامه ي كيهان ودست اندركاران سايت ضدبهايي " رهپويان وصال..." وآنانكه به روشي سازمان يافته كتب ونامه هاي رديّه راباپست سفارشي براي بهاييان سراسر ايران مي فرستند،يكي پس ازديگري وارد ميدان بي دروپيكر مبارزه ي ناجوانمردانه عليه بهاييان مي شوند وفي الحقيقه به بمباران اطلاعات غلط و تهمت هاواكاذيب تكراري برضدايشان مشغول مي گردند؟!آيا اين همه اقدامات كافي نبوده كه درچندماه اخير نيزاقدامات جديد ديگري، ازجمله داير كردن چندسايت اينترنتي جديد ضدبهايي، صورت گرفته است؟! چه دليل ديگري، جزاستيصال غيرمنصفين نامهربان ،براي اين امر مي توان تصور نمود؟!( البته هميشه علاوه برعلت مزبور، وجه المصالحه قراردادن بهاييان نيز_ همانندسايراقليّت هاي مظلوم ديني وغيرديني درطول تاريخ_ براي منحرف كردن افكار عمومي ازواقعيّات تلخ جاري در يك جامعه ، ازعلل چنين اقداماتي بوده است.) .

ازاقدامات جالب دراين راستا كه واقعا ً حيرت انگيز است ، تأ‌سيس دوسايت جديدومجهّز"بهايي پژوهي" و"بهاييزم ايران" مي باشد! صرف نظر ازدومي به خاطرظاهروباطن ِ تكراري ِآن ، مايلم تاآنجا كه لازم است، مطالبي راجع به اولي راتقديم هموطنان عزيزم نمايم ، چه كه سايت مزبور علي رغم باطن تكراري وظاهرمجهّزوپرمدّعاي آن، مدّعي است كه ظاهروباطنش كاملأ بديع وجديد ودرطول تاريخ 163ساله ي رديه نويسي عليه دين بهايي ، بي نظير وبي همتاست!!يكي ازادعاهاي آن اين است كه روش بديع آن بهاييان را غافلگير كرده وآنان احساس مي كنند بايد ازكتب خود آگاه شوندوچون غافلگير شده اند اين كار برايشان دشوار است ؛ ودراوج خودشيفتگي حتّي مدعي مي شودكه بعضي كتب سايت "بهايي پژوهي" را خود بهاييان نيز ندارند!!سبحان الله! درحالي كه درصفحه ي اصلي سايت، فهرستي ناقص ازدرصد بسيار كمي ازكتب بهايي را كه به دست آورده اند، ارائه ميدهد،دراينجا مدعي مي شود كتبي رادراختيار دارد كه خود بهاييان هم آن راندارند!! ادامه ي بعضي ادعاهاي آنچناني عينأ به قلم سردبيرسايت چنين است:" با لطف وعنایت الهی،"بهایی پژوهی "وارد پنجمین ماه تاسیس خودشد.نیم نگاهی به بعضی دستاوردها در چهار ماهی که گذشت:
1-آغاز نخستین پایگاهگسترده بهایی پژوهی در جهان مجازی به زبان فارسی
2-ارائه ده ها مقاله علمی ومستنددر شناخت رهبران،آموزه هاو تشکیلات بهایی
3-ارائه تجربه گفتگوی آزاد ودوسویه کاربران و پژوهشگران در طول شبانه روز
4-گشایش سی اتاق گفتگو در طول اینمدت با بیش از هزار صفحه گفتگو
5-حضور بهائیان مخالف بیت العدل بدلی (طرفدار بیتالعدل جنینی)و ارائه نظرات آنها
6-ارائه نخستین تجربه مناظره های مکتوب بابهائیان در فضای پژوهشی و مستند
7-ارائه الگوی واقعی گفتگوهای بین الادیان توسطنهاد های مردمی
8-استقبال و حمایت پژوهشگران داخل و خارج کشور با ارسال کامنت وایمیل و مقاله
9-انعکاس گسترده فعالیت سایت در تشکیلات بهایی و شروع اقداماتایذائی آنها
10-لینک دادن ده ها سایت و پایگاه علمی به این سایت بطور خود جوش ومردمی
و توفیق از خداست...        شنبه، ۲۰ آبان ۱۳۸۵" .             

درادعاهاي فوق وديگرقسمت هاي سايت، اين دوستان نامهربان وديرآشناي ما دائمأ اشاره به روش علمي ومنطقي وبي طرفانه ي خود كرده، مدعي هستند تمام مطالبشان مستند ومبتني برآثاروكتب خود بهاييان است. حال آنكه بنده دربررسي مقالات ومطالب اشاره شده درفوق ملاحظه نمودم منابع اصلي آنها آثاربهايي نيست ،بلكه تمامأ رديه هاي متنوعي است كه درطول بيش از يك قرن ونيم نوشته شده است. با يك حساب سرانگشتي ملاحظه مي شودكه سايت" بهايي پژوهي" درحقيقت "سخنگو ومجمع مخالفين دين بهايي" است تا" بهايي پژوهي"، وارائه ي ليست كتب بهايي ونقل قول هاي گزينشي از بعضي صفحات كتب مزبور نيز، جزبراي پنهان كردن حقيقت فوق ومستورداشتن عنادودشمني ديرينه ي دست اندركاران سايت با دين بهايي ،وبه تأ خيرانداختن آگاهي هموطنان عزيزازحقيقت تعاليم بهايي وپتانسيل عظيم وخدايي آن براي رفع اختلافات ودشمني هاي ويرانگرجهاني ، نيست! اگرچه دست اندركاران اين سايت خيلي سعي دارند خودشان رامانند دوستانشان درروزنامه ي كيهان ويا درسايت"رهپويان وصال..."و جاعلين رديه هاي مهنازخانم رئوفي وامثال ايشان،فحّاش ومتعصّب نشان ندهند، وروش خودرا با لنّسبه به آنها علمي وبي طرفانه جلوه دهند، ولي نيّات وسوگيري آشكار ايشان به نفع هرچه مخالف بهايي است، ازهردين ومذهب وفرقه،نشان دهنده ي اين است كه مأ موريتِ داده شده به سايت اين است كه به هرقيمتي كه شده حقانيّت ونفوذ وتأ ثيرات آشكار ورشد دائم التّزايد دين وجامعه ي بهايي را خدشه دارسازد، ولو اين كه دراين راستا مجبور شود طبق قاعده ي غيرانساني ومكارانه وضدخدايي " هدف وسيله را توجيه ميكند "، ازامثال ازل وميسن ريمي كه ازبي وفايان وپيمان شكنان ِدين بهايي هستند، وخود دست اندركاران سايت ازايشان نيز متنفّرند، طرفداري كندوبراي ايشان دلسوزي هم بنمايد، وطبق پيش بيني ِحضرت عبدالبهاء به تدريج باهمه ي مخالفين قديم وجديد بهايي نيزبراي نابودي جامعه ي بهايي سازش وهمكاري كند!! آري منطقأ نيزچنين بايدباشد،چه كه گفته اند" الغَريقُ َيَتشبَّّثُ ِبكُلِّ حَشيش‌"ٍ، وبسيار طبيعي است كه نوك حمله ي ايشان بايد به سمت دين جديدوجامعه ي جهاني هفت مليوني ومركزيت آن يعني" بيت العدل اعظم" ، باشد كه بالنّسبه به آنانكه موردعنايت وحمايت ودلسوزي سايت قرار گرفته اند، زنده وداراي قواي شديد معنوي ِحياتبخش ونبّاض ومؤثّروپويا مي باشد ودربين دول وملل عالم وسازمان هاي بين المللي ونيز سازمان هاي غيردولتي حائزچنان احترام وداراي چنان مرتبه وشخصيت حقوقي اي است كه ازآن با آغوش باز براي رفع انواع مشكلات محلي وملي وبين المللي جامعه ي بشري استقبال مي شود. دراين موردبهتر ومنصفانه تراست كه مسؤولين سايت مزبور فقط نظرات دشمنان بهايي را ارائه ندهند، بلكه نظرات نفوس بيشماري ازسراسر عالم وازهرعقيده ونژادودين وملت رانيز كه به ستايش ازاين دين جديدآسماني پرداخته اندوبعضأ آن را تنها راه نجات جهانيان مي دانند،ارائه فرمايند،"تا نگويي كه اسيران ِ كمند ِ تو كمند"!! فقط درچنين حالتي است كه ادعاي ايشان موردقبول جهانيان قرار مي گيرد وكل شهادت خواهند داد كه "بهايي پژوهي" ، "حقيقت پژوهي" است و نه "حقيقت ستيزي".

اي كاش سردبير محترم ضمن برشمردن دستاوردهاي چهارماهه ي فوق الذّ كر سايت، توضيح مي دادند كه منظورشان ازبند شماره ي 9 مزبورچيست كه نوشته اند ازجمله دستاوردها،"انعكاس گسترده ي فعاليت سايت درتشكيلات بهايي وشروع اقدامات ايذايي آنها " مي باشد! كدام تشكيلات؟ آيا تشكيلات وجامعه ي بهاييان شديدأ تحت نظرومظلوم ايران مدّ ِ نظراست يا بهاييان سراسرعالم؟! اي كاش آنهاكه به بهانه ي دفاع از اسلام وكشور مقدس ايران ،ولي درحقيقت به خاطراهدافي ديگر، بربهاييان ودگرانديشان ستم ها واذيت ها مي كنند، ودرعين حال خود راازبرگ گل نازك تروموردايذا مي دانند، رابطه ي مستقيم "ايمان با حيا" را دركتاب اصول كافي مي خواندند تا چنين نگويند!!امّا هرچه باشد خدا نكند كه بهاييان شما را اذيّت كنند واحساسات وعواطف وروح تشنه ي حقيقت جوي شما را جريحه دارنمايند !!" لا له ساغرگيرونرگس مست وبرمن نام فسق / داوري دارم خدارا من كه را داور كنم؟!" راستش رابخواهيد سايتِ آن عزيزان مرا به ياد چند دهه پيش انداخت كه با چندين نفر ازدست پروردگان مرحوم شيخ محمود حلبي رئيس فقيد انجمن حجتيه مراوده داشتيم وآنان نيزچون شما با آموزش هاي منظمي كه ديده بودند سعي مي كردند بحث را به جايي بكشانند كه دلشان مي خواست وبه ايشان ديكته شده بود.حالا هم  وقتي به جاهاي مختلف سايت شما سرزدم، شمارا خيلي شبيه به آنها يافتم! راستي ! آيا شما همان ها نيستيد كه مجبورأ با كساني كه سال ها اقدامات ضدّ ِ بهايي شما را بي حاصل مي دانستند، سازش نموده، قرارداد بسته ايد تا شايد به اتّفاق درعالم خيال ، توهّم نماييد كه طومارامربهايي را درهم خواهيد پيچيد؟! آيا مي دانيد كه دست هاي شما نيز به خون بيش از دويست شهيد بهايي بيست وهشت سال اخير آغشته است؟! بعضي ازاين شهداي مظلوم همانهايي بودند كه شما با آنها مراوده داشتيد وخود را به حيله ومكر دوست آنها وانمود مي كرديد! آيا علاوه بر شهادت همكيشانتان به بي ثمربودن اقدامات وبي اثر بودن بحث ها وجدل هايتان، خون آن شهداي بهايي دليل محكم تري بربيهوده بودن مخالفت با دين الهي نيست؟! آيا منظور ِ كاربربا نام Alireza11 شما هستيد كه درقسمت "نقد ها ونظرها" درسايت بهايي ِNewnegah ، به تاريخ 22 آبان ،درست دوروزبعدازاعلان دستاوردهايتان درسايت "بهايي پژوهي"، چنين مي نويسد: " سلام! يكي نيست بگه اگه شما يك بار به هر دليلي ( كه دليلش كاملأ اعتقادي واصولي بوده ) از انجمني ها شكست خورديد وحال هم انجمن نفوذش بسيار زياد شده پس چرا دو باره آمده ايد به سمت ايران ...يكي نيست بگه شما تو اين چند سال كجا بوديد كه حالا سروكلتون پيدا شده. هشدار بدهم كه سحر نزديك است . فعاليت انجمن تا چندين ماه ديگر به كمك حوزه علميه رونق گرفته وبهاييان بي همه چيزوبي اعتقاد وبي هويت را مفتضح خواهد كرد.grin : با تشكر". البته درسايت شما اشاره شده بود، بهايي هاي داخل ايران مي ترسند دربحث هاي سايت شركت كنند ، وبلا فاصله هم توضيح داده بود كه ترس ندارد چون توي اينترنت مي شود صدها اسم و آدرس داد وشناسايي هم نشد،امّا اينجا هم بنده متوجّه منظورتان ازترس بهاييان ايران نشدم ! اگر منظوراين است كه به قول عليرضا11، ازمفتضح شدن مي ترسند ، كه چنانچه دربالا ذكرشد،چنين نيست ، واگرهم  منظورترس ازشناخته شد ن ومجازات شدن به خاطر بيان حقايق وآشكارنمودن ديانت بهايي براي هموطنان بهتر ازجان است، كه استقامت بيست وهشت سال دربرابر سيل وطوفان بلاياي مستمر ،گواه شجاعت بهاييان است. آري سري كه درراه محبت وسعادت هموطنان عزيزدرميدان حقيقت برزمين نيا فتد،" بار گرانيست كشيد ن به دوش". "تو مكن تهديدم از كشتن كه من/ تشنه ي زارم به خون خويشتن !"(واگربه قول سردبيرعزيز بنده نيزبراي خود اسم مستعاردرپاي اين نوشته نهاده ام ،به خاطرتوصيه ي فوق ازايشان ، ونيزبه خاطر اين است كه علاقه مندم شما رابه يكي از آرزوهايتان برسانم كه مثل قبل ازانقلاب شديدأطالب جذب بهاييان وارشاد آنان به صراط مستقيم الهي هستيد! آخردرگشتي كه درسايتتان زدم ملاحظه نمودم كه مي خواهيد احدي ازورودي هاي سايتتان را ازدست ندهيد،وبنده مايل نيستم آنان كه علي رغم آمارهاي 28 ساله شان ازبهاييان، هنوز هم به دنبال جمع آوري آمارهاي تمام نشدنيشان وشناسايي سيستماتيك بهاييان هستند،مراازشمابگيرندوبه اين واسطه خداي ناكرده بنده نيز دلخوشيتان راازشما بگيرم.  اگرچه درغيراين صورت هم ازفيض ديدارحضوري شما مانند قبل وبعد از انقلاب محروم نخواهم بود!! "گرتيغ بارد دركوي آن مه/ گردن نهاديم الحكم للّه") .

دوستتان دارم! مي دانيد كه بارها علي رغم بي مهريتان، وبا آن كه بعضي ازشما مرا نجس دانستيد وحتّي مايل به دست دادن واحوال پرسي نيز نبوديد، رويتان را بوسيده ام، وحال نيزازخدا برايتان خير مي خواهم ، واگراين سطور را برايتان نوشتم وپاره اي حقايق را عرض نمودم به خاطر اين بود كه شايد بيش از اين، امر بر شما مشتبه نشود وافتراات وتهمت هاي خود را كه مزمن هم شده حقيقت نپنداريد واذهان انسان هاي بي غرض ومهربان را آلوده نسازيد، وحتي بالا تر از آن،با تقوائي كه دراسلام عزيزوقران مجيد ونهج البلاغه ي مولاي متقيان وصف شده ، به موعود محبوبي كه بيش از هزار سال براي ظهورش تعجيل وگريه مي كرديد، ايمان آوريد ! خود شما امثال چنين متّقيني را كه اول درنهايت دشمني با امر بهايي بودند وبعدأ به آن ايمان آوردند، وحتي درراه اثبات حقانيّتش جان نثار جانان نمودند، مي شناسيد! شما خوب مي دانيد كه خدا همه را مي بيند وبه آشكارونهان قلب ها آگاه است. پس آيا وقت آن نرسيده است كه قلوب دربرابرظهور جديد او خاضع گردد؟!شما وامثال شما ، ونيزبنده وامثال بنده ،هرچه بگوييم وبنويسيم ، هيچ خدشه اي به اصل حقيقت وحقانيت ديانت بهايي وارد نمي شود؛ آنچه مهم است اين است كه افترا ودروغ وتهمت وريا به كار نبريم تا اينكه اگركمكي به كشف حقيقت نمي كنيم ،لا اقل سدّ ِ راه آن نيز نشويم. به اميد وحدت نوع بشر.

نظر خود را بنویسید


با سلام خدمت دوستانمن از

شاهین
ارسال شده در : 1392/10/8

با سلام خدمت دوستان
من از جناب علی میپرسم اگر بهائیت حق است و دلایل حقانیت خود را دارد چرا از بحث ها در حالی که به ارتقاع کلمه الله کمک می کند گرزانید؟
شاید بگوئید شما حق را قبول نمی کنید عیبی ندارد ولی شنوده که می تواند دلایل اقامه شده را بشنود و خود قضاوت کند و دین و راه خود را انتخاب کند پس محکوم کردن شخص و جواب ندادن به سوالاتش شاید توهین به شخص سوم باشد!
ولی راجع به سوالات که در مورد حقانیت اسلام و تشیع هست !عالمان دینی اسلامی به عالمان سایر ادیان از قبیل مسیحیت و یهودیت و حتی سنیان اعلام امادگی مناظره کرده اند چون به حقانیت خود ودلایلشان معتقدند ولی متاسفانه باز هم ان عزیزان حاضر نشدند لذا باز ما در اینجا اعلام میکنیم شما بانی خیر شوید وزمینه مناظره با سایر ادیان را نیز فراهم فرمائید .

توضیح

امین
ارسال شده در : 1391/10/17

سلام برشما
بنده به عنوان کسی که دوستان بهائی زیادی داشته ام و با آنها محشور بوده ام و نظرم را به عنوان یک بیطرف به حقانیت ادیان اعلام می کنم
دوست عزیز
مظلوم نمایی کردن و توسل به مظلوم نمایی برای اثبات حقانیت دیگر بس است! نظر این دوستان اگر هرچند با غرض هم باشد جوابشان باید مدلل باشد نه مظلوم نمایی!!!
اگر وجود شما و افزوده شدن شما!؟ و افزایش سایتها دلیل حقانیت باشد باید به ادعای الهی بودن گوساله پرستان هم توجه کنیم! چه بسا هم وجود دارند هم تعداد زیادی به آن معتقدند و هم ....
اگر استدلال برای حقانیت داشتید به راههای ناجوانمردانه (که بنده خود شاهد آن بوده ام) برای جذب و تبلیغ نمی شدید! و در آب گل آلود فضای بیمار جامعه ایران دنبال ماهی نبودید.
تندی کلام مرا ببخشید
بنده برخلاف تصویرسازی شما نه شما را نجس می دانم ونه از دست دادن و بوسیدن شما ابا دارم اما خواهشمندم در روش و منش جذب و تبلیغ خود تحول ایجاد کنید و منطق را در این زمینه وارد نمائید.

با آرزوی موفقیت برای شما

این بحث بی فایدست عین بحث

محمدرضا
ارسال شده در : 1391/7/28

این بحث بی فایدست عین بحث بهایی ها را شیعه ها هم می تونند بگند مثلا بگن که 160 ساله که بهایی ها دارن تبلیغات علیه اسلام می کنند و این همه سایت و و شبکه ماهواره ای درست کرده اند و از اول اسلام تا الان کلی شیعه کشته شده حتی امامان شیعه هم کشته شدند و .....
یهودی هم می تونه بگه مسیحی هم می تونه بگه
شیطان پرستان هم می تونند همین رو بگن که کلی فشار روشون بوده ولی هرگز از بین نرفتند و بلکه زیاد تر هم شدند
حالا آیا همه این عقاید درست هستند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درضمن این امر بسیار طبیعیه که یک نفر بیاد بگه عقیده من درسته و دیگران باطلند و بعد آن افراد گروه های دیگر به حق یا ناحق شروع به نقد و ابطال آن عقیده ها کنند و این که یک نفر بیاد از این موضوع این چنین گله و شکایت کنه که انگار فقط برای او این اتفاقات می افته کمی غیر طبیعیه
خود بهاییان هم اگر گروهی از آنها اعتقادات مخالفی رو به اسم بهاییت حقیقی علم کنند و موجودیت بهاییت کنونی رو به خطر بندازه ، با او به مبارزه و نفد و ... می پردازند

پس اگر هدف پیداکردن یک دین حق از میان این همه دین و مسلک است بهتره یک میزان و معیار معرفی کنید و با آن دین ها را با هم مقایسه کنید !!!

البته اگه قبول دارید یک دین حق وحود دارد اگرم به درست بودن همه یا غلط بودن همه اعتقاد دارید که نیازی به هیچ بحث و سایت ساختن و تبلیغ و .... نیست

والسلام

موضوع 10.10.85

علی
ارسال شده در : 1390/3/1

جناب مهدی یار محمد زاده عزیز
مهدی یارتان باد. لابد می دانید بیشتر مردم دنیا اسلام را دین الهی نمی دانند. می شود به ما یاد دهید حجت اسلام و اساساً هر دین چیست؟
شما به انبوه سؤالات در مورد اسلام و شیعه و سنی جواب دهید تا ما یاد بگیریم.
تنها به قاضی رفته اید و می گویید بهائیان در سایت بهائی پژوهی حتی یک مناظره را پاسخگو نبوده اند. عزیزم این آمار را از کجا آورده اید؟ از کجا دین و ایمان ایشان را در فضای مجازی فهمیده اید؟ بر فرض صحت آن، میزان پاسخگو بودن ایشان و پاسخگو نبودن را چه دانسته اید؟ چه دلایلی بهائی پژوهی آورده که ایشان پاسخ نداده اند؟ این مطلب مال چهار سال قبل است چه شده دوباره یاد بهائی پژوهی کرده اید. تا حال کجا بودید که الان به فکر دفاع از بهائی پژوهی افتاده اید؟ نمی دانید که از چهار سال پیش سایت های زیادی بر ضد آئین بهائی ایجاد شده اند و همان مطالب را تکرار کرده اند ولی نتیجۀ آن عدم توجه ملت ایران به این اکاذیب و اقبالشان به امر بهائی شده است بطوری که می توانید آمار دست و پا زدن ضد بهائیان را در برابر این حقیقت در اینترنت سرچ کنید.
در این 50 سال پاسخ داده شد؛ بهتر است بفرمایید چه چیز باعث شده ردیه نویسان علیرغم آن پاسخ ها هنوز می نویسند؟ این مهم است.
ادعای تناقض در دین بهائی می کنید. نمی دانم معنای تناقض را نمی دانید یا چیزی دیگر است. می دانید اسلام را پر از تناقض دانسته اند؟ یک نگاهی به وضع امروز اسلام بیاندازید تا ببینید به تناقضات 1400 ساله، تناقضات 33 ساله هم اضافه شده است. آنچه را شما تناقض در دین بهائی در سایت بهائی پژوهی نوشته اید تناقض نیست.
آیا قبول دارید در ایران بر بهائیان ظلم شده؟ اگر بله پس نه کهنه است و نه پوسیده. و اگر قبول ندارید که چه گویم که ناگفتنم بهتر است.
شما بفرمایید در اسلام حکم تحری حقیقت و وحدت عالم انسانی هست یا نه؟ اگر هست که به ما ایراد نگیرید. اما اگر نیست، فکری کنید. چون بدون تحری حقیقت نمی شود به وحدت عالم انسانی رسید.
منظور شما از این جملات نامفهوم است:«البته حق دارید ، خدای احد و واحد اسلام کجا و خدای موهوم بهائیت کجا ، که معلوم نیست در رب اعلی متجلی گشته یا در جمال مبارک ، البته درستش این است که ابتدا در حضرت اعلی و پس از رحلت ایشان در جمال مبارک و این بار پس از ناکامی انبیاء گذشته در هدایت مردم خود مستقیماً برای هدایت بندگان پای به عرصه مادیات نهاده ! و در دو هیکل ظاهر گشته! و واقعاً چه خدای بی حکمتی که نمی دانست هدایت مردم از توان انبیاء خارج است و 160 و اندی سال پیش بالاخره به این نتیجه رسید که امر را تفویض ننماید !»
چرا بحث تکراری گاو و مقام حضرت باب در بهائی پژوهی و دهها سایت دیگر را دوباره اینجا تکرار می کنید؟ این کامنت را گذاشته اید تا دوباره تکرار مکررات راه بیاندازید؟ دوست من شما از ملت ایران عقب افتاده اید. یک نگاهی به دور وبر خود بیاندازید.
باز هم آیۀ بیهمتای قران را در کامنت قبلی تکرار می کنم. بجای تکرار اکاذیب بر ضد بهائیان در آن آیه تفکر کنید: «از زبان جناب ابوالفضائل در کتاب فرائد صفحه ۶۲برایتان میاورم:
"در سورۀ مبارکه شوری می فرماید: "وَ الّذینَ یُحاجّونَ فِی اللهِ مِن بَعدِ مَا استُجیبَ لَهُ حُجّتُهُم داحِضة عِندَ رَبِّهم وَ عَلیهم غَضَبٌ وَ لَهُم عَذابٌ شدیدٌ" ترجمۀ آیۀ شریفه این است که کسانی که مُحاجّه و مُجادله می نمایند در امر خداوند بعد از آن که اجابت کرده شد یعنی خلق قبول نمودند و اجابت کردند حجّت ایشان باطل و زائل است نزد پروردگار و غضب الهی بر ایشان احاطه نماید و عذاب شدید نازل گردد و سورۀ شوری مَکّیه است و وقتی نازل شد که اصحاب حضرت رسول جمعی قلیل بودند مَعَذلِک می فرماید که پس از آن که این جمع قبول کردند و اجابت نمودند خدا را مِن بَعد حُجّتِ مُجادل باطل شد و احتجاجشان سبب نزول خشم خداوند گردد و سبب همین است که بر هر عامل مُتفرّس اگر اندکی تأمّل نماید واضح می شود که جز خداوند تبارَکَ وَ تعالی اَحَدی قادر بر اِنفاذ و اِبقایِ شرایع نباشد و قاهِریّت و اِحاطۀ قدرتِ الهیّه مانع است که شریعتِ باطِلۀ کاذبه باقی ماند." انتهی»
دوست من بهائیان نه تنها به شبهات مطرح شده در مورد دین بهائی پاسخ گفته اند بلکه در مورد شبهات مطرح شده در بارۀ اسلام هم بارها پاسخ گفته اند. شاکر باشید و نه معترض.
دوستدار شما

سوال ؟

مهدیار محمدزاده
ارسال شده در : 1390/2/2

با سلام
دین پژوهی براستی یک وظیفه است
وظیفه ای سنگین
عزیزان بهایی ، شما در مقامی هستید که باید برای اثبات دینتان - که معتقد به الهی بودن آن هستید - حجت بیاورید و براستی قل هاتو برهانکم ان کنتم صادقین
شما حقانیت دین خود را در برابر انبوه سوالات به اثبات برسانید ، آنوقت نه خودتان که جمعیت کثیر ایمان آورندگان از مظلومیت آیینتان دفاع خواهند کرد .
براستی ندیده ام که حتی در یک مناظره - حتی در یک مناظره در همین سایت بهایی پژوهی که معتقید تکراری بر ردیه های زمان شاه است ، بهائیان پاسخ گو بوده باشند ! چرا ؟
واقعاً چرا ؟ ، مگر نه اینکه رهبر شما جناب عبد همین ردیه ها را سبب اعلاء کلمة الله میداند ؟
اگر این ردیه ها تکراری از 50 سال پیش باشد که وضعیت شما اسفبار تر خواهد بود ، چرا که 50 سال برای پاسخ گویی به آن فرصت داشته اید و هیچ نکرده اید ! چرا ؟
واقعاً چرا ؟ مگر نه اینکه به فرموده حضرت جمال مبارک ، تناقض در ادیان الهی راهی ندارد ! پس این انبوه تناقضات را چگونه پاسخ میگویید ؟
چرا به جای پاسخ گفتن مدام بر کوس کهنه و پوسیده مظلومیت جامعه بهائیان در ایران می کوبید ! چرا متمسک به براهین الهی برای دفاع نمی شوید ؟
واقعاً چرا ؟ من درست نمی دانم که اول تعالیم حضرت بهاءالله تحری حقیقت است یا وحدت عالم انسانی - البته به گمانم بین حضرات هم اختلاف بوده - اما به هر ترتیب از جمله تعالیم من یظهره الله تان تحری حقیقت است .
این چه تحری حقیقتی است ؟ آیا کوبیدن بر طبل مظلومیت به جای پاسخگویی کتمان حقیقت و گناهی نا بخشودنی در برابر پروردگار عالمیان نیست ؟
البته حق دارید ، خدای احد و واحد اسلام کجا و خدای موهوم بهائیت کجا ، که معلوم نیست در رب اعلی متجلی گشته یا در جمال مبارک ، البته درستش این است که ابتدا در حضرت اعلی و پس از رحلت ایشان در جمال مبارک و این بار پس از ناکامی انبیاء گذشته در هدایت مردم خود مستقیماً برای هدایت بندگان پای به عرصه مادیات نهاده ! و در دو هیکل ظاهر گشته !
و واقعاً چه خدای بی حکمتی که نمی دانست هدایت مردم از توان انبیاء خارج است و 160 و اندی سال پیش بالاخره به این نتیجه رسید که امر را تفویض ننماید !
و واقعاً چرا ؟
چرا مدام بر طبل مظلومیت می کوبید و انواع تبعیضات را مردود می شمارید ولی در برابر سخن حضرت عبد که تنها و تنها عده ای را بخاطر رنگ پوستشان چونان گاو پنداشته سکوت می کنید و بر خلاف تعالیم صریح خود دست به تأویل و توجیه میزنید و نادانسته در باتلاق رسوایی خود را اسیر تر می نمایید ؟
ای بهائیان عالم ، ای جمعیتی که براستی از آنچه اساس و شالوده بهائیت را ساخته بی خبرید ، یادتان نرود که تحری حقیقت - چه اولی باشد چه دومی - از جمله تعالیمتان است ، پس در تار تنیده شده دینتان چشم و گوش بسته نمانید تا بلعیده شوید ! تا فرصت است در پی نجات باشید !

به امید ظهور هر چه نزدیک تر یگانه منجی عالم انسانی حضرت محمد بن الحسن العسکری روحی فداهما !
راستی ، حضرت اعلی بالاخره باب امام غائب بودند یا قائم موعود یا پیامبر و مظهر ظهور یا کینونیت ذات حضرت حق یا شاید ، کسی که کشیده ای آب دار و تنبیهی معقول و چوبی مضبوط تمامی این مقامات را از ایشان زدود ؟
پاسخش با بهائیان آزاد اندیش

ناشناس عزیز

علی
ارسال شده در : 1389/11/7

ناشناس عزیز، این مطلب مال 4 سال پیش است. جالب آن که هر چه نویسندۀ محترم آن نوشته با عملکرد بهائی پژوهی از آن زمان تا حال وفق دارد. بهائی پژوهی هر چه باشد همان مطالب کذب ردیه های زمان شاه را تکرار کرده و من خود بارها به آن سر زده و دیده ام. اما در مورد تعداد پیروان و بقای ادیان یا از بین رفتنشان، دوست عزیز این در قران آمده است که باطل از بین رفتنی است. ای کاش از همان بهائی پژوهی این سؤالاتی را که کرده اید می پرسیدید! بپرسید چرا به قول شما شیطان پرستی و گاوپرستی باقی است. از همه عجیب تر این آیۀ قران و استدلال آن بر حقانیت اسلام در همان آغاز دعوت در مکه است. این را چگونه تفسیر می کنید. از زبان جناب ابوالفضائل در کتاب فرائد صفحه ۶۲برایتان میاورم:
"در سورۀ مبارکه شوری می فرماید: "وَ الّذینَ یُحاجّونَ فِی اللهِ مِن بَعدِ مَا استُجیبَ لَهُ حُجّتُهُم داحِضة عِندَ رَبِّهم وَ عَلیهم غَضَبٌ وَ لَهُم عَذابٌ شدیدٌ" ترجمۀ آیۀ شریفه این است که کسانی که مُحاجّه و مُجادله می نمایند در امر خداوند بعد از آن که اجابت کرده شد یعنی خلق قبول نمودند و اجابت کردند حجّت ایشان باطل و زائل است نزد پروردگار و غضب الهی بر ایشان احاطه نماید و عذاب شدید نازل گردد و سورۀ شوری مَکّیه است و وقتی نازل شد که اصحاب حضرت رسول جمعی قلیل بودند مَعَذلِک می فرماید که پس از آن که این جمع قبول کردند و اجابت نمودند خدا را مِن بَعد حُجّتِ مُجادل باطل شد و احتجاجشان سبب نزول خشم خداوند گردد و سبب همین است که بر هر عامل مُتفرّس اگر اندکی تأمّل نماید واضح می شود که جز خداوند تبارَکَ وَ تعالی اَحَدی قادر بر اِنفاذ و اِبقایِ شرایع نباشد و قاهِریّت و اِحاطۀ قدرتِ الهیّه مانع است که شریعتِ باطِلۀ کاذبه باقی ماند." انتهی

با سلام و آرزوی هدایت برای


ارسال شده در : 1389/9/14

با سلام و آرزوی هدایت برای هرکسی که طالب آن باشد .
نامه بالا مطالب تامل برانگیزی دارد . در حین مطالعه نامه بالا سوالی در ذهنم جای گرفت . ولی قبل از طرح کردن آن لازم می دانم نکته ای را در مورد پابرجا بودن این به اصطلاح دیانت بهایی عرض کنم . نویسنده محترم فرموده بودند که اگر این دین از بین رفتنی است پس چرا هر روزه به تعداد پیروان آن افزوده می شود ؟ واقعیت این است که کم بودن یا زیاد بودن یا افزایش و کاهش پیروان یک آیین به هیچ عنوان دلیلی بر الهی بودن آن نیست . پیامبران زیادی بوده اند که با گذشت مدتها بعد از آوردن آیین جدید به غیر از عده ی قلیلی پیرو دیگری نداشتند . همچنین آیین های غیر الهی و شیطانی بسیاری هستند که پس از هزاران سال هنوز پا برجا مانده اند . مثل بت پرستی که هنوز هم در مناطقی از شرق آسیا رواج دارد . یا پرستش گاو که سالهاست در هندوستان رواج دارد . لذا منطقی نیست که رشد آیین بهایی را به منزله الهی بودن آن در نظر گرفت .
سوالی که هنگام خواندن متن در ذهنم جای گرفت این است که چرا نویسنده محترم سعی دارد سایت بهایی پژوهی را به حکومت و صاحبان قدرت و انجمن حجتیه نسبت دهد ؟ من بسیار از سایت بهایی پژوهی استفاده کرده ام و مطمئنم هر شخص دیگری که با این سایت آشنایی دارد با چهره تحقیقی و پژوهشی این سایت آشناست . تازه ، به فرض که این سایت متعلق به صاحبان قدرت که دستشان به خون بهاییان آلوده است، باشد ، این چه تفاوتی در سوالات و نقد های مطرح شده در این سایت ایجاد می کند ؟ مگر بهاییان به این سخن حضرت علی معتقد نیستند که می فرمایند : ننگر که که می گوید ، بنگر که چه می گوید . حال سایت بهایی پژوهی به نقد عقاید بهاییت پرداخته است . چرا به جای پاسخ گویی و پاسخ نقدها همیشه به دنبال ارتباط دادن این سایت به عوامل قدرت در ایران هستید ؟

كامل ترين دين

پوريا
ارسال شده در : 1387/7/7

با عرض سلام ميخواستم بگم از نظر من اسلام كامل ترين دينه. من درباره بعضي از اشكالات فقهي كه به اسلام ميشه تحقيق كردم. درباره علت اينكه سن تكليف دخترا 9 ساله يا درباره دليل اينكه شهادت 2 زن برابره 1 مرده و درباره خيلي از مسايل ديگه. اگه واقعا دنبال حقيقتين برين درباره اين ابهامات از كتب فقه اسلام تحقيق كنين خودتون متوجه ميشين اسلام كامل ترين دينه و حكمش تا ابد پايداره. اگه در اين باره سوالي دارين به صورت ايميل ازم بپرسين. تا اونجا كه عقلم برسه جوابتونو ميدم. و ميتونم با چند تا مثال ثابت كنم بهاييت الهي نيست و احكامش زاييده فكر بهاالله ست. با تشكر از شما. [email protected]

نقد بهاییت

سمانه
ارسال شده در : 1386/12/19

[ جدا خیلی مسخره است . دین اسلام را به خاطر اینکه زن از مرد تفاوت حقوقی دارد زیر سوال می برند در حالیکه در همین بهاییت زنان نمی توانند به بیت العدل راه پیدا کنند .چه مسخره است. همه اش شعار است.

سلاممن یک علاقه

petros
ارسال شده در : 1386/8/29

سلام
من یک علاقه مند به تاریخ ادیان هستم .
بحث زیادی در این مورد دارم .
اما فکر میکنم در مورد حقیقت یک دین همه دچار این اشتباه شده اند که حتما باید یک دین را حقیقی و بقیه را باطل بدانیم .
که از نظر من این یک اشتباه بزرگ است .

توضيح بيشتر

جمشيد
ارسال شده در : 1386/5/16

سيناي عزيز،ممكن است توضيح بيشتري با ارائهءمصاديق بدهبد.
متشكرم

...

sina110
ارسال شده در : 1386/4/16

سلام ... از اون موقعی که خودم را شناختم و به ارزیابی ادیان مختلف بدون در نظر گرفتن پیش داوری های رایج اجتماع یک دغدغه ی بزرگ داشتم و آن جستجوی حقیقت بود. حقیقتی که هر گروهی خود را متولی آن قلمداد می کند و آغوش خود را برای هدایت انسانها این گوسفندان از گله دور شده باز می کند. جدا از نقد های منصفانه و یا غیر منصفانه ای که از بهائیت در سایت بهایی پژوهی دیدم یک چیز بیش از همه توجه مرا به خود جلب کرد و آن هم سفسطه ی بهائیان در پاسخ به اشکالات مطرح شده بود . فکر می کنم واقعیت تفکرات شما اصلا در مقایسه با حرف های شما جذاب نیست و شاعرچه زیبا سروده است: نه هر که چهره برافروخت دلبری داند...