سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
در تاریخ جمعه، سیزدهم بهمن ماه سال 1385 از شبكهء اول سیمای جمهوری اسلامی ایران یك سخنرانی پخش شد كه سخنران محترم اتهامات فراوانی به دیانت بهائی وارد آوردند. ایشان دیانت بهائی را یك عرفان افراطی با اهداف استعماری دانستند و اعتقادات و تاریخ و احكام آن را تحریف و تمسخر نمودند. اگرچه این اتهامات جدید نیست و پاسخ آنها در كتب و سایتهای مختلف بهائی و غیربهائی داده شده است، اما به علت انتشار وسیع این سخنرانی لازم به نظر میرسد مستقیماً به آن پاسخ داده شود.
الف- بر خلاف سخنان ناطق محترم، دیانت بهائی یك عرفان افراطی یا تفریطی نیست، زیرا اولاً دیانت بهائی فقط جنبهء عرفانی ندارد، بلكه دارای اهداف و تعالیم مفصل اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی است، ثانیاً جنبهء عرفانی آن نیز بسیار متعادل است، چنانكه حضرت بهاءالله در هفت وادی كه از آثار مهم عرفانی ایشان است ، بعد از بیان مراتب و مراحل سیر و سلوك عرفانی، میفرمایند: «سالک باید در جمیع این اسفار بقدر شعری از شریعت که فی الحقیقه سرّ طریقت و ثمره شجره حقیقت است انحراف نورزد و در همه ء مراتب بذیل اطاعت اوامر متشبّث باشد و بحبل اعراض از مناهی متمسّک تا از کأس شریعت مرزوق شود و بر اسرار حقیقت واقف گردد » دیانت بهائی به صراحت خواستار اعتدال در جمیع امور است، چنانكه حضرت بهاءالله میفرمایند: «هر امری از امور اعتدالش محبوب؛ چون تجاوز نماید سبب ضر گردد»
دیانت بهائی نسبیتگرا، به این معنی كه حق را از باطل و عدل را از ظلم تشخیص ندهد نیست. دیانت بهایی قویا با ظلم مخالف است و در برابر آن نیز می ایستد. حضرت بهاءالله در كلمات مكنونهء فارسی میفرمایند: «ای ظالمان ارض، از ظلم دست خود را كوتاه نمایید كه قسم یاد نمودهام از ظلم احدی نگذرم» البته اگر منش و شیوه اهل بها با آنچه ناطق محترم می پسندد و دوستان وی از آن برای مبارزه با ظلم واقعی و یا بعضا هم غیر واقعی استفاده مینمایند متفاوت است، این را به حساب آنچه شما گفته شده است نمیتوان گذاشت. لابد هر کس که با شما هم روش نباشد هم همین وضع را دارد. لابد مهاتما گاندی ، رهبر نامدار هندوستان ، که بدون جنگ و خونریزی یک کشور را از مستعمره بودن نجات داد هم مشمول این اتهام است؟ از طرف دیگر نسبیت گرایی مستلزم نبود معیار و میزان برای افکار و رفتار و گفتار است درحالیکه در این دیانت مقدس صریحا میزان و معیار مشخص است و آن هم کلام الهی است که بوسیله پیامبر عظیم الشانش برای بشریت به ارمغان آورده شده است. میفرمایند : «کلمات منزله الهیه میزان کل است» مجموعه الواح چاپ مصر ص 78 از آنجا که اساس ادیان الهی یکیست، همانند دیانت مقدس اسلام که کتاب قرآندر آن نقش و همچنین لقب فرقان دارد، حضرت بهاءالله در کتاب آسمانی خود میفرمایند: «قل هذا لقسطاس الهدی لمن فی السّموات و الارض و البرهان الاعظم لو انتم تعرفون» آیه 183
دیانت بهائی نهتنها عقل را ترك نكرده است، بلكه تا جایی برای آن ارزش قائل است كه یكی از تعالیم اساسی بهائی لزوم تطابق دین با علم و عقل است. حضرت بهاءالله در مورد اهمیت عقل میفرمایند: «زبان خرد میگوید هركه دارای من نباشد دارای هیچ نه. از هرچه هست بگذرید و مرا بیابید» البته عقل از نظر بهائی فقط یكی از مواهب الهی به انسان است و در كنار آن مواهب دیگری چون حس و قلب و شهود نیز به انسان بخشیده شده است كه انسان باید همهء آنها را به كار بگیرد و تنها به استفاده از عقل اكتفا نكند.
اگر این اتهامات درست بود دیانت بهائی چنین نقش مؤثری در ترقی تودهء مردم در كشورهای مختلف جهان نداشت [2] ، و مورد ستایش بزرگان علم و ادب و سیاست جهان چون توماس ادیسون، مهاتما گاندی، لئون تولستوی و غیره قرار نمیگرفت. [3]
ب- سخنران محترم ادیان بابی و بهائی را ساختهء روس و انگلیس و جاسوس آمریكا و اسرائیل دانست. دلائل ایشان اینها بود:
1- در زمان ظهور دین بهائی ایران تحت سلطهء روس و انگلیس بوده است: در زمان ظهور حضرت مسیح هم فلسطین تحت سلطهء روم بود. آیا دیانت مسیحی ساختهء رومیان است؟
2- همزمان با دیانت بهائی فرقههای دیگری هم ظاهر شدهاند: اولاً آنها فرقه بودند و هیچیك ادعای این كه دین جدیدی هستند نداشتند. به علاوه، همزمانی دو چیز چگونه دلیل بر منشأ واحد آنها میشود؟ همزمان با حضرت رسول اكرم چندین پیامبر دروغین ادعای پیامبری كردند. آیا این به آن معنی است كه همهء آنها منشأ واحدی داشتهاند؟
3- اولین بحث غربیها با ایران در مورد حقوق بهائیهاست: البته یكی از مهمترین بحثهای غرب ابا ایران بر سر حقوق اقلیتها، از جمله بهائیان، است. در كنار بهائیان همیشه نام اقلیتهای قومی و مذهبی دیگر، حتی اهل سنت و تصوف برده میشود. آیا آنها هم دستنشاندهء غربند؟
4- روسیه از حضرت بهاءالله حمایت كرده است: بله، در زمانی كه حضرت بهاءالله بعد از جریان سوء قصد به ناصرالدین شاه به اتهام مشاركت در آن در زندان سیاهچال طهران اسیر بودند، سفیر روسیه به درخواست شوهر خواهر حضرت بهاءالله كه منشی سفارت روس بود دخالت كرد و از دولت ایران خواستار تحقیق در مورد حضرت بهاءالله شد (چون در آن ماجرا بسیاری از بابیان بیگناه بدون محاكمه كشته شدند). حضرت بهاءالله در لوح خطاب به امپراطور روس این واقعه را ذكر میفرمایند: « قد نصرنی احد سفرائك اذ كنت فی السجن تحت السلاسل و الاغلال. بذلك كتب الله لك مقاما لم یحط به علم احد الا هو. ایاك ان تبدل هذا المقام العظیم » [4] اما این مسأله نمیتواند به این معنی باشد كه دیانت بهائی منشأ الهی ندارد یا دولت روس همیشه از بهائیان حمایت كرده است. بر عكس در همان لوح میبینیم كه حضرت بهاءالله با نهایت عظمت و قدرت امپراطور روس را مورد خطاب قرار میدهند: « ان یا ملك الروس، ان استمع نداء الله الملك القدوس ثم اقبل الی الفردوس المقر الذی فیه استقر من سمی بالاسماء الحسنی بین الملاء الاعلی و فی ملكوت الانشاء باسم الله البهی الابهی. ایاك ان یحجبك هواك عن التوجه الی وجه ربك الرحمن الرحیم » [5] آیا این لحن كلام یك دست نشانده با اربابش است؟
5- حضرت عبدالبهاء به دعوت انگلیس به اروپا رفتند: ایشان به دعوت برگزاركنندگان كنفرانس صلح جهانی در لیكموهونك و نیز به خواهش بهائیان غربی به اروپا و آمریكا سفر كردند، نه به دعوت دولت انگلستان. اما حتی اگر چنین دعوتی صورت گرفته بود، آیا این نشانهء آن است كه بهائیان دستنشاندهء انگلستانند؟
6- قبله و قبر رهبر بهائیان در اسرائیل است: بله، قبلهء بهائیان در عكاست كه امروز در اسرائیل قرار دارد، اما وقتی عكا قبلهء بهائیان شد هنوز اسرائیلی در كار نبود. حضرت بهاءالله به دستور دو پادشاه مسلمان، یعنی ناصرالدین شاه ایران و سلطان عبدالعزیز عثمانی، به بغداد و اسلامبول و ادرنه و بالاخره عكا كه همه در قلمرو عثمانی بودند تبعید شدند و در همان شهر از این عالم رخت بربستند. به علاوه قبلهء مسلمانان در عربستان است. آیا همهء مسلمانان جاسوس عربستان سعودی هستند؟
7- دولت انگلستان به حضرت عبدالبهاء لقب «سر» داد: در زمان جنگ جهانی اول حضرت عبدالبهاء به ساكنان فلسطین خدمات زیادی كردند و برای تخفیف مشكلات آنان زحمات بسیاری متحمل شدند. پس از جنگ، حاكم انگلیسی فلسطین برای قدردانی از این خدمات طی مراسمی لقب و نشان «نایتهود» را به ایشان تقدیم كرد. این یك مسألهء اجتماعی است، نه سیاسی، كه به نظر میرسد فرق این دو مقوله از نظر بسیاری از افراد دور مانده است.
دیانت بهائی یك دیانت جهانی و هدف آن وحدت عالم انسانی است. پیروان دیانت بهائی در همهء كشورهای جهان ساكنند و بنابراین بهائیان اولاً در امور سیاسی مداخله نمیكنند، چون سیاست كشورهای مختلف متفاوت است و اگر بهائیان در كشورهای خود وارد سیاست شوند وحدت جامعهء بهائی به خطر میافتد؛ ثانیاً میكوشند با همهء دولتها و ملتها روابط مطلوبی داشته باشند، زیرا اساس دیانت بهائی بر محبت و صداقت و عدم اعتراض و خشونت است. از همینجا نادرست بودن اتهام دیگر، یعنی اینكه بهائیان از اركان رژیم پهلوی بودهاند معلوم میشود، زیرا همانطور كه گفته شد بهائیان در سیاست مداخله نمیكنند و مشاغل سیاسی نمیپذیرند. پاسخ اتهام بهائی بودن هویدا و دیگر سیاسیون رژیم گذشته در كتب و سایتهای مختلف بهائی و غیربهائی مندرج است، از جمله میتوانید به سایت نگاه تازه (newnegah.org) یا نقطه نظر (noghtenazar.org) مراجعه فرمایید. اما بهائیان مشاغل اداری را میپذیرند و موظفند كه در آن نهایت وفاداری و امانت را به كشور مجری دارند.
پ- یكی دیگر از اتهامات سخنران محترم در مورد سستی احكام بهائی بود، از جمله:
1- اگر خستهاید وضو نگیرید: حكم حضرت بهاءالله این است كه قبل از نماز باید وضو گرفته شود، یعنی دست و صورت شسته شود. در صورتی كه آب پیدا نشود، باید به جای آن پنج مرتبه ذكر «بسمالله الاطهر الاطهر» تكرار شود [6] : «من لم یجد الماء یذكر خمس مرات بسم الله الاطهر الاطهر» همچنین در مواردی كه به علت زخمی بودن دست یا صورت ریختن آب بر روی آن مضر باشد میتوان این ذكر را خواند، نه هر موقع كه فرد خسته بود.
2- فقط یك نماز 9 ركعتی دارند: اگر چنین بود چه اشكالی داشت؟ اما نماز در دیانت بهائی سه نماز است. نماز بزرگ یك بار در شبانهروز، هر وقت فرد حالت روحانیت و توجه داشته باشد، باید خوانده شود. نماز متوسط سه بار در شبانهروز خوانده میشود. نماز كوچك كه فقط یك آیه است یكبار در روز خوانده میشود. یعنی هر فرد باید با توجه به امكاناتش حداقل یكی از سه نماز را بجا آورد.
3- هركس خواست روزه بگیرد: روزه از واجبات دیانت بهائی است كه در 19 روز آخر سال شمسی انجام میشود. كسانی كه از روزه گرفتن معافند معلومند: مسافران، بیماران، زنان حامله و شیرده، زنان در دوران قاعدگی، افرادی كه سن آنان از هفتاد سال بیشتر باشد، كسانی كه به مشاغل خیلی سخت مشغولند، نه اینكه هركس خواست. اما در دیانت بهائی كسی كه به یكی از دلایل فوق روزه نگرفت دیگر لازم نیست قضای آن را به جا آورد، چون خداوند او را از روزه معاف كرده است.
4- حج خانهء باب و بهاست: بله، محل حج در دیانت بهائی خانهء حضرت باب در شیراز و خانهء حضرت بهاءالله در بغداد است. به اعتقاد بهائی چون خداوند مكانی ندارد كه بتوان به آن توجه كرد مكانهایی كه با مظاهر امر الهی، یعنی پیامبران، در ارتباط بودهاند مقدسترین مكانهای زمینند و باید به آنها توجه كرد. در این دور از بین مكانهایی كه به نحوی با حضرت بهاءالله و حضرت باب مربوط بودهاند و برای بهائیان مقدسند دو تا از آنها به عنوان محل حج تعیین شدهاند.
5- فقط ازدواج با زن بابا حرام است؛ با دختر و خواهر میشود ازدواج كرد: در دیانت بهائی همان محارم دیانت اسلام مورد تأیید قرار گرفته است. به اعتقاد بهائی كسانی كه ازدواج میكنند هرچه از نظر خویشاوندی دورتر باشند بهتر است، چون هم به اتحاد عالم بیشتر كمك میكند و هم نسل سالمتری به دنیا میآید. دستور تعیین محارم به عهدة بیتالعدل گذاشته شده است تا در هر زمان به اقتضای شرایط زمان و علم روز حدود محارم را افزایش دهند.
6- همه چیز پاك است: دیانت بهائی تأكید شدید بر نظافت و پاكیزگی دارد، چنانكه به فرمودهء حضرت عبدالبهاء: «نظافت ظاهره هرچند امری است جسمانی ولكن تأثیر شدید در روحانیات دارد». تاکیدات دیانت بهائی در مورد نظافت بدن و لباس و اشیاء بسیار است. اما در دیانت بهائی حكم نجاست از اشیاء و انسانها برداشته شده است. نجاست مفهومی است كه با كثیفی متفاوت است. مثلاً مسلمانان كفار را نجس میدانند؛ این به آن معنی نیست كه آنها كثیفند، بلكه به این مفهوم است كه نباید با آنها تماس داشت. اما بهائیان هیچ فردی را نجس نمیدانند، حتی بزرگترین دشمنان خود را.
به نظر میرسد كه سخنران محترم هر حكمی را كه با احكام اسلام مغایرت داشته باشد به تمسخر میگیرند، درحالیكه احكام در ادیان مختلف متفاوت است و هریك مطابق شرایط زمان از نزد خداوند تعیین میشود.
در مورد حضرت باب و حضرت بهاءالله سخنران محترم تاریخی سراسر اشتباه و توهینآمیز بیان كردند. مجال پاسخگویی به تكتك آن موارد در اینجا وجود ندارد و خوانندگان عزیز را به مراجعه به تواریخ معتبر بهائی و غیربهائی، نه تواریخ نوشته توسط دشمنان، دعوت میكنیم. اما پاسخگویی به چند مورد اساسی ضروری به نظر میرسد.
ت- حضرت باب و حضرت بهاءالله هرگز ادعای خدایی نكردهاند، بلكه بهائیان معتقد به سه عالم حق، امر و خلقند. عالم حق، یعنی ذات الهی، غیب است و درك آن برای انسان ممكن نیست. عالم امر، یعنی پیامبران الهی، واسطهء بین خدا و خلق و خلیفهالله بر روی زمینند و مظهر كامل اسماء وصفات الهی هستند، یعنی همانطور كه نور خورشید در آینه منعكس میشود، بدون اینكه خورشید در آینه حلول كند، به همین ترتیب تجلی الهی در همهء اشیاء و انسانها وجود دارد و كاملترین این تجلی در پیامبران الهی است. به اعتقاد بهائی آیات كلام الهی است كه از زبان مظهر امر نازل میشود، یعنی آن كلمات كلام خود مظهر امر نیست، بلكه كلام خداست. پس اگر از لسان مظهر امر «انی انا الله» بیان شود، این گفتهء خداست، چنانكه خود حضرت بهاءالله به صراحت این مطلب را بیان فرمودهاند. از جمله در لوح شیخ میفرمایند: «به راستی می گویم و لوجه اللّه می گویم این عبد و این مظلوم شرم دارد خود را ب ه هستی و وجود نسبت دهد تا چه رسد ب ه مقامات فوق آن»
ث- نكتهء دیگری كه سخنران محترم به آن اشاره كردند، و حقیقت دارد اما سوء تعبیر فرمودند، سیر تدریجی اظهار امر حضرت باب است. حضرت باب ابتدا خود را باب نامیدند، اما از همان ابتدا هم منظورشان باب منیظهرهالله یعنی حضرت بهاءالله بود، زیرا حضرت باب مبشر به ظهور حضرت بهاءالله بودند، نه باب قائم آل محمد. سپس ایشان به صراحت بیان كردند كه قائم آل محمد هستند، یعنی همان موعودی كه مسلمین در انتظار آنند. البته تصور بیشتر مسلمین از قائم آن است كه ایشان یكی دیگر از ائمهء اطهارند، اما با توجه به احادیث مربوط به ظهور قائم معلوم میشود كه قائم با كتاب جدید و شرع جدید میآید، یعنی قائم پیامبر جدیدی است كه با ظهورش اسلام به هدف و كمال خود میرسد. حضرت باب در مورد سیر تدریجی اظهار امر خود كه هدف از آن آماده كردن مردم برای درك حقیقت بود میفرمایند: خود ایشان دربارهء علل تدریجی بودن اظهار امر خود چنین میفرمایند: «نظر كن در فضل حضرت منتظر كه چقدر رحمت خود را در حق مسلمین واسع فرموده تا آنكه آنها را نجات دهد. مقامی كه اول خلق است و مظهر ظهور آیهء انی انا الله چگونه خود را به اسم بابیت قائم آل محمد ظاهر فرمود.» [7] و نیز میفرمایند: «چون حد این خلق را میدانستم از این جهت امر به كتمان اسم نموده بودم. این همان خلقند كه در حق رسولالله (ص) كه لامثل بوده و هست گفتند انه لمجنون و اگر میگویند ما آنها نیستیم عمل آنها دلیل بر كذب قول آنهاست.» [8]
ج- همچنین سخنران محترم در مورد حضرت بهاءالله چنین بیان كردند كه ایشان ابتدا آدم حكومت و منشی دستگاه اداری بودند، یك دفعه درویش شدند و بالاخره گفتند هیكل اعلی منم، تا حالا نمیدانستم. باید عرض كرد كه اولاً حضرت بهاءالله هرگز در حكومت نقشی نداشتند، بلكه پدر ایشان وزیر بودند، و بعد از فوت پدرشان وقتی به ایشان همان شغل پیشنهاد شد نپذیرفتند. وحی الهی در سیاهچال طهران برای اولین بار بر ایشان نازل شد، اگرچه مقام ایشان از قبل آشكار بود و خیلی از بابیان از آن آگاه بودند. حضرت بهاءالله درویش نبودند، اما دو سال در سلیمانیه زندگی كردند و در آن مدت چون به تنهایی و در غارها زندگی میكردند به درویش مشهور شدند. ایشان در بغداد علناً اظهار امر فرمودند، یعنی مدتی میان اولین وحی الهی و اظهار آن به عموم فاصله افتاد، همچنانكه حضرت رسول اكرم نیز سه سال دعوت خود را پنهانی انجام دادند. این سنت الهی است، زیرا پیامبران مربیان نوع انسانند و تدریج یكی از اصول مهم تربیتی است.
چ- در نهایت سخنران محترم مخاطبان را از «تبلیغات شدید» بهائیان برحذر داشتند. در كشوری كه بیش از صد و پنجاه سال است اتهامات دروغین گوناگون به بهائیان زده شده و هرگز به آنان فرصت پاسخگویی داده نشده است، یعنی روزنامهها و رادیو و تلویزیون هر چند وقت یكبار به بهائیان حمله میكنند و هرچه میخواهند میگویند اما هرگز پاسخهای بهائیان به آن اتهامات را منتشر نمیسازند، بهائیان تنها كاری كه انجام میدهند آن است كه حقیقت دین خود را به طور فردی با هركس كه ارتباط دارند بیان میكنند. تبلیغ از نظر بهائی یعنی رساندن كلام الهی به گوش همهء افراد انسان؛ اینكه آنان ایمان میآورند یا نه به خودشان مربوط است. آیا آزادی بیان به این معنی نیست كه هر فرد بتواند عقاید خود را با دیگران در میان بگذارد؟ این حداقل آزادی است كه هر فرد انسانی داراست و هیچكس هم نمیتواند این حق را از دیگران سلب كند. چرا باید از بیان عقاید دیگر جلوگیری كرد؟ آیا غیر از آن است كه كسی كه این كار را میكند به قدرت پاسخگویی خود شك دارد؟
به امید روزی كه انصاف و حقیقت جانشین بیانصافی و تهمت شود.
منابع:
[1] باید با کلّ حتّی دشمنان بنهایت روح و ریحان مُحِبّ و مهربان بود . در مقابل اذیت و جفا نهایت وفا مجری دارید و در موارد ظهور بغضاء بنهایت صفا
معامله کنید
[2] برای آگاهی از خدمات جامعهء بهائی در كشورهای مختلف به سایتهای مختلف از جمله www.newnegah.org میتوان مراجعه كرد.
[3] برای آگاهی از این نظرات به كتاب عقاید دانشمندان جهان دربارهء دیانت بهائی مراجعه فرمایید.
[4] وقتی در زندان بودم یكی از سفرای تو به من كمك كرد. خدا به این سبب مقام عظیمی برای تو ثبت كرده است. مبادا آن را از دست بدهی.
[5] ای پادشاه روس، ندای الهی را بشنو و به بهشت توجه كن، یعنی به مقری كه مظهر اسماء و صفات الهی در آن مستقر است. مبادا خواهشهای نفسانی تو را از توجه به خدا باز دارد.
[6] به جای تیمم در اسلام
[7] منتخبات آیات از آثار نقطهء اولی، صص84-85
[8] منتخبات آیات از آثار حضرت اعلی، ص86
نظر خود را بنویسید
مناظره
نسرینارسال شده در : 1385/12/7
سلام. من یک محقق هستم و با تتحقیقات جالب به این نتیجه رسیده ام که بهاییت واقعا یک دین الهی نیست و می دانم که نظر من در این سایت انعکاس نمی یابد زیرا ظاهرا تمامی نظرات منعکس شده در این بخش نظرات موافقان فرقه بهاییت است اما روی سخن من با شخص اداره کننده سایت است. اگر توانستید با بنده در مورد بهاییت مناظره نمایید و شکست نخوردید من سخنان آقای رحیم پور را رد خواهم کرد وگر نه شما با تمام وجود باید از بهاییت دست بکشید و آنهایی را که گمراه کرده اید هدایت کنید. می دانم که قبول نمی کنید چون مسلما دلایل شما کاملا با منطق ناسازگار خواهد بود و این را خودتان هم می دانید. به هر حال من وظیفه ای داشتیم که گفتم و به این جهت حجت بر شما تمام شد. حال قبول کنید یا نکنید فقط شخص شما را متوجه خواهد بود زبرا بنده با دلایل عقلی و قلبی به آنچه می گویم اعتقاد راسخ دارم. نمی گویم منتظر تماس شما هستم چون یقینا این کار را نخواهید کرد. باتشکر.
ای کاش میشد در دن
شیرینارسال شده در : 1385/12/6
ای کاش میشد در دنیایی به دور از سیاستهای ریانه کار زندگی میکردیم ای کاش اعتقادات دینی و اخلاقی هر انسانی برای کسب تعالی روحانی و در نهایت داشتن دنیایی مملو از عشق و دوستی بود ایکاش سیاست خود را از دین جدا می کرد چون فرد دینداروخداشناس خود به عدالت رفتار می کند و دنیایی پراز عدالت و به دور از نفرت میسازد و سیاست و قدرت و جاه طلبی به تاریخ می پیوست ای کاش این همه بی احترامی به عقاید متفاوت نبود تا اینگونه دنیا مملواز خشونت نبود ای کاش
//www.saghar.org/modules.
springارسال شده در : 1385/11/29
//www.saghar.org/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=169#1343
پرده تعصب
سهیلارسال شده در : 1385/11/26
با تشکرازمطلبی که در کمال ایجاز نگاشتید
سالهاست که این مطالب را گفته اند ودوستان بهائی در نهایت ادب وبردباری حقیقت را نمایان کرده اند .اما اسفا که چشم دارند ونمی بینند گوش دارند ونمیشنوند .به استان مقدس حق دعا میکنیم که پرده از قلب و فکر شان بردارد تا نور حقیقت را که برای سعادت و نجات همه مردمان جلوه گر است درک نمایند .