×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

رستاخيز خرد
1386/03/01

این روزها هركس به فراخور خود سعی دارد چیزی را نابود نماید وبر مزار آن بایستد ودر رثای آن داد سخن دهد وآنگاه وانمود كند كه از پرستندگان آن بوده است. آنچه می خوانید نیم نگاهی است بر مرثیه ای كه نمی دانم چه كسی بر مزار خرد سروده است. این نویسنده نه چندان چیره دست كه نام پرسوز وگداز« بر مزار خرد» را بر نوشته كم مایه خود نهاده است، حق داشته بر مزار خرد بگرید و ندای واعقلا و واخردا سر دهد چرا كه آثار بی مایگی و كم خردی در نفس نوشته اش مشهود وهویداست و اینكه ایشان خوانندگان خویش را نیز همانقدر كم خرد فرض نموده اند، خود نمود بارز دیگری از فقدان خرد ورزی این دوستدار خرد است.
القصه آنچه را بنا داریم در این مختصر مورد بحث قرار دهیم فضا سازی ضعیف و آشكارا غرض ورزانه داستانواره‌ایشان بر علیه اهل بها نیست وحتی مورد نظر نداریم تا بابی را در باره چگونگی ‌تضعیف شریعت مقدس حضرت مسیح در نوشته ایشان بگشاییم. از آن گذشته نمی خواهیم با استفاده از نقل قولها واصطلاحاتی كه ایشان به دهان بهائیانی گذاشته اند كه در داستانواره شان از آنها نقل قول می كنند، نشان دهیم كه چقدر ساده لوحانه به تحریف حقایق پرداخته اند؛ این اصطلاحات ابداً معمول بهائیان نیست ودست كم ایشان هیچگاه خود نام شریعت خویش را به «بهائیت» تقلیل نمی دهند اصطلاح معمول ومتداول بهائیان «امر مبارك» یا «امر بهایی» است وگاه برای ایجاد زبان مشترك از اصطلاح «دیانت بهایی» نیز استفاده می نمایند. بلكه مایلیم تا حد ممكن از مبحث نقد موازین ادراك مندرج در مفاوضات حضرت عبدالبهاء ونیز برخی مكاتیب ایشان سخن بگوییم وهمچنین برخی از شبهات ایشان در باره موارد مذكور در آثار حضرت عبدالبهاء را كه به زعم ایشان غیر علمی است، مرور نماییم ودر نهایت به استناد برخی آثار بهایی به مقام وجایگاه علم وعقل در این دیانت بپردازیم.
اما مبحث «موازین ادراك» كه در مفاوضات حضرت عبدالبهاء در قسم فب مذكور است توسط آن حضرت ذكر می گردد تا ناقص بودن حدود ادراك آدمی را برای خانم بارنی كه راجع به سؤال فلسفی حدود شناخت آدمی پرسیده بوده اند روشن نمایند در این مطلب می خوانیم كه میزان حس ناقص است چون خطا دارد وبه عنوان مثال به پاره ای خطاهای این میزان اشاره می شود از جمله مشاهده سراب یا حقیقی پنداشتن تصویر آینه و... آنگاه میزان عقل طرح می شود وناقص بودن آن را بر اساس اختلاف آراء بین خردمندان وفلاسفه وتغییر آراء ایشان در مدت كوتاه ونیز رد استدلالهای عقلی بواسطه استدلالهای عقلی دیگر اثبات می نمایند. درمرحله بعد میزان نقل به میان می اید و ناقص بودن آن بر اساس اینكه نقل را عقل ادراك می نماید مستدل می نمایند آنچه در نهایت از اثبات نقص این موازین معمول ادارك بیان می نمایند این است كه زعما وعلما و هر كس دیگری كه با میزان بشری خود به شناخت وتفسیر آیات وبیانات الهی موفق شده است دارای میزانی ناقص وناتمام بوده كه محتمل الخطا است ولذا برای فهم كلمات الهی وافی به مقصود نیست و تقلید از ایشان در این مقوله جایز نمی باشد بلكه میزان تام خود روح القدس است. در رسیدن تأییدات روح القدس ونیل به یقین در دیانت الهی از این طریق هر فرد تنها ومنحصر به فرد است وبنابر این یقین واستدلال هیچكس میزان وملاك یقین ویا عدم یقین فرد دیگر نخواهد بود.
خواننده منصف درخواهد یافت كه نه در پذیرش دلایل انكارناپذیرآن حضرت برای بیان نقص هریك از موازین ادراك مشكلی برای خردمندان پیش می آید ونه مقصد از بیان نقص میزان عقل نفی خردگرایی است. دیگر قرنهاست كه پرشورترین طرفداران عقلانیت وخردگرایی نیز نمی توانند ونمی خواهند آن را به عنوان میزانی تام وخطا ناپذیر معرفی نمایند در واقع با ظهور كانت در فلسفه اروپا وامام محمد غزالی در حكمت اسلامی هردو حوزه تفكر دیگر نتوانستند راهی را كه پیش از آن می پیمودند ادامه دهند وچرخشی جدی در نگرششان به عقل به عنوان میزان یقینی تام حاصل گشت. مبحث نقد موازین ادراك در الواح دیگر حضرت عبدالبهاء نیز موجود است از جمله در لوحی در مكاتیب عبدالبهاء صفحه 109 كه برای تفسیر این آیه قرآن به كار می رود كه :«ماكذب الفؤاد مارأی» در این آیه میزان ادراك حقیقی كذب ناپذیر فؤاد دانسته شده وحضرت عبدالبهاء برای اثبات حقیقت این حدیث از ناقص بودن سایر موازین استفاده می نمایند تا تام بودن میزان فؤاد را برای درك كلمات الهیه اثبات نمایند.
اما نكته دیگر در مطلب این نویسنده محترم این بود كه نمونه ها یی از اطلاعات خلاف علوم امروز را در بین آثار حضرت عبدالبهاء یافته اند واین را ترویج خرافات واوهام وضد علم شمرده بودند. به نظر میرسد كه ایشان اول باید نگاهی به كتب مقدسه قبل ونیز باورها وعقاید اصولی ادیان سائره بیندازند وآنها را با میزان علم بشر قرن بیست ویكم بسنجند ومشاهده فرمایند چه میزان از اطلاعات وپیش فرضهای آنها ونیز چه تعداد از باورهای اصلی واساسی آن ها از محك علم امروز جان سالم به در می برد. اولا بیان عقاید قوم به عنوان موضوع فرعی در اثبات مطلبی اساسیتر متداول و رایج نه تنها در ادیان سابق بوده است كه از جمله مواد استدلال در جدل وخطابه نیز می باشد وتحت عنوان «مسلمات ومقبولات» از آنها نام می برند دوستان علاقمند را به مطالعه این مباحث از منطق دعوت می نماییم ثانیاً آنكه در مواردی از نقل قولهای ایشان خدشه و مجامله وپرده پوشی نیز به چشم می خورد .در مكاتیب جلد دوم صفحه 135 حضرت عبدالبهاء‌در باره چگونگی ایجاد رعد وبرق می نویسند:« واماالرعد والبرق،فالبرق عباره عن اجتماع قوتین عظیمتین السلبیه والایجابیه أی القوه الجاذبه والقوه الدافعه فمتی اجتمعت هاتان القوتان یبرق البرق ویخرق الهواء ویخلوالفضاء ثم یرجع الهواء لمحل الخلاء ویحصل منه تموج فی الهواء ویتأثر من تموج اهواء عصب الصماخ فیكون هوالرعد»ملاحظه می گردد كه این بیان از چگونگی حصول رعد وبرق چه مخالفتی با علم دارد وچگونه است كه دوست علم نواز ما آن را نفهمیده وبه نحو دیگری تأویل نموده اند؟ ندانیم.درمجموعه‌امر وخلق از حضرت عبدالبهاء در مورد چگونگی ایجاد رعد و برق چنین منقول است:« واما ماده برق قوه جاذبه ودافعه است كه چون در روز ابر وباران به یكدیگر تصادم نمایند، انفجار سریع كند.» مشاهده می شود كه دوست ما كه مرقوم نموده اند حضرت عبدالبهاء وقوع رعد وبرق را ناشی از برخورد ابر وباران دانسته اند در خواندن متن فارسی ساده ای دچار مشكل بوده اند چرا كه «روز ابر وباران» را كه متمم جمله است با فاعل آن اشتباه گرفته اند. شاید ایشان مایل بوده اند با این خطاهای آشكار در ادبیات فارسی غربی بودن خود را به اثبات برسانند چرا كه امضای ایشان در انتهای نامه اینچنین است:« دوستدار تو جیمز. ف. جكسون» كه البته با این موضوع كه خود را دانشجوی رشته دكترای زبان و ادبیات فارسی معرفی نموده اند، در تناقض آشكار است. نیز در مورد تركیب آب از اكسیژن وئیدروژن در مكاتیب جلد یك صفحه 261 می خوانیم كه :« ... از عنصر مائی كه به اصطلاح فلاسفه این ایام اكسیجن وهیروجن، نشو ونما نماید.» ایشان مرقوم نموده اند كه حضرت عبدالبهاء «آب را تركیب هیدروژن وكربن دانسته اند.» ونیز در مكاتیب جلد سه صفحه 483 نیز در باره توضیح مطلبی عین همین عبارت مندرج است. ضمناً ایشان نوشته اند كه حضرت عبدالبهاء‌« پیدایش كرم را در میوه را نتیجه خلق الساعه» می دانند. حضرت عبدالبهاء در تفسیر مشهور به «كنت كنز» كه در شرح حدیث قدسی« كنت كنزآً مخفیآً أحببت أن أعرف فخلقت الخلق لكی أعرف» كه در مكاتیب جلد دوم مندج است در ذیل توضیحات مربوط به خلقت( ص24) بر حسب عقاید رایج بین عرفا كه مخاطبین اصلی واولیه این تفسیر بوده اند، یكی از اقسام خلقت را خلق الساعه ذكر می نمایند كه چنانكه مذكور گشت برای بیان مطلبی اساسی تر در بین تمام استدلالیون رایج است. نیازی نیست به بسیاری از مواضیعی كه در ادیان قبل بر همین اساس مذكور است اشاره شود فقط بحث سكون زمین وحركت خورشید وآسمانهای هفتگانه وقطعات چهارگانه زمین، سرزمینهای غیر موجود جابلقا وجابلسا علائم نا محقق برای ظهور پیامبران پیشین مثل اینكه موعود مسیح باید سوار بر اسب واز آسمان می آمد در حالی كه حضرتش با شتر واز سرزمین خاك وآتش ، عربستان ظهور فرمود و... می تواند نشانه ها واشاراتی باشد كه یك حرف از آن بس است.
و اما مقام وشأن علم وعقل ونیز علما وحكما در دیانت بهایی آنچنان مشهور و واضح است كه دوست علم نواز ما ناچار شده است دامن آن را ملوث ومخدوش سازد تا از این طریق مانع جلب انظار اندیشمندان ودانشجویان به دیانت بهایی گردد واین وظیفه چنان برای ایشان حیاتی وواجب بوده است كه برای نیل به آن هر اشتباه وخطایی را بر خود جایز شمردند. باری به اصل مطلب می پردازیم.به نظر میرسد بهتر است همانگونه كه ایشان نیز مایل بوده اند مستقیم به آثار ونوشتجات بهایی مراجعه نماییم و از میان آیات وآثار بسیار زیادی كه در اینباره موجود است به برخی اشاره نماییم كه العاقل یكفیه الإشاره.
از آثار حضرت بهاءالله مؤسس دیانت بهایی:
«دانایی از نعمتهای بزرگ الهی است، تحصیل آن بركل لازم.» طرازرات طراز ششم
« علم بمنزله جناح است از بریا وجود ومرقات است از برای صعود، تحصیلش بر كل لازم. ولكن علومی كه اهل ارض از آن منتفع شوند نه علومی كه به حرف ابتداء شود وبه حرف منتهی گردد. صاحبان علوم وصنایع را حق عظیم است بر اهل عالم... فی الحقیقه كنز حقیقی از برای انسان علم اوست و اوست علت عزت ونعمت وفرح ونشاط وبهجت وانبساط...» لوح شیخ نجفی- ص20
« حضرت موجود می فرماید: حكیم دانا وعالم بینا دو بصرند از برای هیكل عالم، انشاءالله ارض از این دو عطیه كبری محروم نماند وممنوع نشود.» لوح مقصود-ص17
از آثار حضرت عبدالهاء مبین آیات وجانشین حضرت بهاءالله:
«حال نیز در نهایت تأكید رجا از احبای الهی می نمایم كه بقدر امكان بكوشند ودر توسیع دایره تعلیم آنچه بیشتر كوشند خوشتر وشیرین تر گردد. حتی احبای الهی چه صغیر وچه كبیر چه ذكور وچه اناث، هریك به قدر امكان در تحصیل علوم و معارف وفنون متعارف چه روحانی و چه امكانی بكوشند.» مكاتیب عبدالبهاء، جلدیك- ص231
« كلیه بركات منشأ الهی دارد، اما هیچیك از آنها قابل قیاس با قدرت تحقیق و تدبر نیست، موهبتی اعظم از آن تصور نتوان نمود، و ثمرات جنیه اش را انتهایی نبوده ونخواهد بود. جمیع بشر متنعم از این ثمراتند. سایر نعمات موقت است اما این غنای ابدی است...عالمان نمایندگان حقیقی بشریتند...در حقیقت علم آینه تمام نمای اشكال وصور گوناگون كائنات است. علم اساس كلیه پیشرفتهای انسانی است.» خطابات حضرت عبدالبهاء در كانادا-سال 1912
ولی امر دیانت بهایی در این باره می نویسند:
« حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء مقام والائی برای اهل علم وفرهنگ قائل بودند وحضرت بهاءالله در یكی از الواح مباركه احترام به آنها را فرض وواجب دانسته اند،‌بعلاوه شك نیست كه وسعت نظر ناشی از آشنایی با علوم متنوعه سبب درك وفهم بیش از پیش اهمیت امر مبارك واصول آن خواهد شد.» توقیع 14 دسامبر 1924 خطاب به یكی از بهائیان
با توجه به مفاد آثار فوق نه تنها در میابیم كه دیانت بهایی برای علم وعالمان نقش واهمیتی فوق العاده قائل است وبه هیچوجه از علم واندیشه‌آنان بیمی ندارد،بلكه برای فهمیده شدن اصول ومفاهیم عمیق خود كسب علم را واجب وتحصیل را ضروری می شمارد.
در هر حال آرزومندیم در آینده شاهد تأملات وبررسیهای منصفانه تری از جانب دوستانمان باشیم. وهمانگونه كه قرآن كریم امر می فرماید «إن جائكم فاسقٌ بنبإٍ فتبینوا» بررسی وتحقیق منصفانه در باره ‌هر امری كه هر كسی مدعی آن می گردد را در دستور كار اندیشه خویش قرار دهیم.
«آنچه را دارائید بنماید اگر مقبول افتاد مقصود حاصل است والا تعرض باطل است» این هدایت دیانت بهایی در باب بیان عقاید ونظرات است . لذا بضاعت ناچیز نگارنده تقدیم می گردد، تا چه قبول افتد وچه در نظر آید.
جانتان خوش باد

نظر خود را بنویسید


ساا

سارا
ارسال شده در : 1387/7/8

غنی و کامل نبود پیشنهاد میکنم در این مورد بیشتر تحقیق کنید در مجموع خوب بود

احسنت

erfan
ارسال شده در : 1386/6/1

فوق العاده مستدل و جامع بود .

كبوتر عزيز، با ت

شكيبا
ارسال شده در : 1386/3/7

كبوتر عزيز، با تشكر از مقالهء جامع شما، و با اين اميد كه به زودي در جهان هرچيز به جاي خود بنشيند: علم به جاي خود، عقل به جاي خود، و دين نيز به جاي خود. فعلاً كه به نظر مي‌رسد هيچ چيز سر جاي خودش نيست.