سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
انسان دارای سه بعد یا جنبه است، بدین معنی که خلقت او بر این سه وجه تشکیل شده: جسم،عقل و روح.
جنبه جسمانی همان فیزیک وجسم انسان است که از طریق نیازهایی چون خوراک، پوشاک، خواب و هوا شناخته می شود. جسم ما مخلوق خداست و نباید تحت ظلم و مورد بی توجهی واقع شود، بلکه باید ما را به این فکر واداردکه چرا خداوند آن را به ما عطا نموده است؟ آیا هدف او این بوده که ما همواره به دنبال خوشیها باشیم و یا اهدافی مهمتربرای جسم قائل است؟
بله، این جسم خانه روح ماست. اگر جسمی نباشد روحی که بدان تعلق داشته باشد نخواهد بود واصلاً موجودی به نام انسان خلق نخواهد شد. بنا براین لازم و ضروری است که در حفظ سلامت و شادابی آن کوشا باشیم، چرا که این سلامتی در ترقی فکر وعقل و همچنین روح ما تاثیر زیادی دارد.
جنبه عقلانی وجود انسان که متمایز کننده او ازحیوانات است به ترقیات فکری و پیشرفتهای عقلانی او اشاره می کند. اختراعات واکتشافات فراوان ودستاوردهای علمی همه گویای نیروی عقل انسان در بین سایرموجودات است و همان علت حکومت انسان بر طبیعت است. همه کائنات مجبورند، اما انسان مختار است: او می تواند به قوه عقل و اختیار بر دریاها حکومت کند، بر آسمانها تسلط یابد و بسیاری از غیر ممکن ها را ممکن سازد.
و اما جنبه روحانی انسان مربوط به روحی است که از طرف خالق یکتا در هنگام تشکیل اولین سلولهای جسم به او عطا نموده است و او را تبدیل به موجودی پاک و قابل ستایش نموده است. وجود روح انسانی باعث می شود که نه تنها از سایر موجودات جدا شود، بلکه جلوهای الهی یافته و به این ترتیب با خدا ارتباط بر قرار کند، موهبتی که سایر موجودات از آن بی بهره اند و انسان خاکی را مبدل به وجودی روحانی و آسمانی می سازد.
وجود روح امری قطعی و اثبات شده است وکمتر کسی را دچار شک می سازد، اما متاسفانه کمتر مورد توجه و دقت قرار میگیرد. سیستم آموزشی ما نیازمند این است که به روح به عنوان مهمترین بعد وجود انسان توجهی خاص مبذول دارد. ارواح نیازمند تربیت صحیحند، همانطور که اجسام و عقول ازطرق گوناگون تحت مراقبت و پرورش می باشند.
با کمی دقت در ميیابیم که امکانات رفاهی و مادی با سرعتی محیر العقول در حال پیشرفتند وهمگی در جهت کسب آسایش و راحتی بیش از پیش در خدمتند. هر روز صنعتی جدید، علمی جدید ویا هنری جدید خلق می شود و به بازار میآید. در حالیکه کسب رفاه و آسایش جسمانی امری مقبول و پسندیده است اما افراط در آن منجر به نتایج خوبی نخواهد شد. حیوانات نیز در رفع نیازهای مادی و جسمانی خویش تلاش میکنند، پس انسان و حیوان در این جنبه مشترک هستند.
تربیت علمی و عقلانی نیز تا حدودی از طریق مدارس وکلاسهای علمی گوناگون اقشار جامعه را جلب می نماید و سعی می کند با پرورش عقل بشر تا حدودی خدمت نماید، اما در این بین تربیت و پرورش قوای روحانی موردغفلت و بی توجهی قرار گرفته است و کمتر دیده می شود که برای رشد و تعالی مهمترین و اصلی ترین بعد وجود انسان بر نامه ریزی و کاری صورت گیرد.
لذا به نظر می رسد که در مدارس تربیت روحانی باید در اولویت قرار داشته باشد، چرا که روح باعث بقای انسان است. نه اینکه به تربیت جسمانی و انسانی(عقلانی) رسیدگی نشود، بلکه بیشتر به آن اهمیت داده شود. اگر این تربیت با جدیت پیگیری شود چه بسا که دو نوع دیگر تربیت نیز آسانتر انجام خواهد شد. پس باید اصول وارزشهای اخلاقی و روحانی در مدارس بنحو صحیح و منظم آموزش داده شود.
اولین و مهمترین موضوعات القا محبت خداوند در قلوب کودکان است که از سن کم با پروردگار خویش که علت خلقت ایشان است ارتباطی صمیمی و عمیق بر قرار نمایند چرا که او نزدیکترین مفهوم به هر انسانی است؛ او خالق ماست؛ اما امروزه این مفهوم بسیار دور شده است. باید همه انسانها احساس عشق و محبتی سرشار از خداوند در قلوبشان داشته باشند وهمواره او را به جهت نعمتهایش بستایند و سعی نمایند با اعمالشان ابواب رحمتش را بر روی خود بگشایند. بنا بر این باید همواره آنچه او از روی مهر و لطف به بندگانش بخشیده به اطفال تفهیم گردد. باید خدا در زندگی روز مره آنان جا باز کند و همواره از او ذکر شود و همچنین بسیار مهم است که از اولین سالهای تحصیلی این مسئله آغاز گردد چرا که در غیر این صورت در سنین بالاتر تلاشها کم تاثیرتر و پرزحمت تر خواهند بود.
روش القا محبت خدا به اطفال بسیارمهم است و نباید در محیطی پر از وحشت، تعصب و خشم باشد، بلکه باید با نهایت شفقت ومحبت فضایی آرام و پذیرا ایجاد نمود تا اطفال خود با خدا ارتباط بر قرار کنند و بتوانند براحتی سوالات و ابهامات خود را مطرح سازند.
اخلاق و فضائل عالم انسان باید در مدارس ترویج گردند. صحبت از دوستی و محبت صداقت و امانت و انصاف تفاهم و همدلی صبر واستقامت ایثار و فداکاری عفت و عصمت احترام به والدین و....باید وجود داشته باشد و تدریس گردد وبنحوی صورت گیرد که تاثیر این قبیل دروس در اعمال آنان نمودار گردد، نه اینکه صرفاً نمرات خوب بر روی کاغذها درج شود.
موسیقی همانند نردبانی است که برای ارتقاي ارواح مفید می باشد و بر کودکان تاثیر بسیاری دارد زیرا قلوبشان پاک است .هنگامی که در فضای آموزشی موسیقی روحنوازملایم و مناسب طنین انداز باشد، علاوه بر ایجاد آرامش، فضایی زیبا می آفریند که منجر به کشف استعدادات کودکان می شود. پس آموختن حقایقی درخصوص موسیقی نیزباید جزء دروس مدرسه قرار گیرد. این حقایق به آنها این امکان را میدهد که هم موسیقی حقیقی را از انواع مجازی موجود که بر تعدادشان افزوده می گردد تشخیص دهند و همچنین در بسیاری اززمینه ها که علم آن را اثبات نموده، چون هوش ریاضی، پیشرفت قابل توجهی داشته باشند و هم قلب و روح خود را به آرامش حقیقی نزدیک کنند.
کسب علوم و فنون نسبت به فضائل اخلاق در درجه دوم اهمیت قراردارد. اگر علم و دانش باعث کمک و خدمت واقعی به سایر انسانها نباشد وفقط در جهت منافع شخصی استفاده گرددبه هدف واقعی خود نرسیده است. اگر علم منجر به ساخت ادوات جنگی و یا کمرنگ شدن اصول اخلاقی گردد هرگز مورد قبول نیست و عدم آن بهتر از وجودش است . کودکی که بهره ای از علم ندارد اما اخلاقش زبانزد خاص و عام است نافع تر از کودکی است که در علوم مهارت کامل داشته اما هیچ کس از دست و زبانش آسایش ندارد.
بنا بر این تربیت آداب و اخلاق و تعدیل صفات انسانیه و کسب کمالات روحانیه برای زندگی در این دنیا لازمتر هستند چرا که باعث میشوند این اطفال در آینده در زندگی فردی و اجتماعی و حتی علمی و جسمی خویش موفقترباشند پس بکوشیم که تحصیل علم و اخلاق را توأمان سازیم واین جای خالی را در بین خانواده ها پر نمائیم.
حضرت عبدالبها در خصوص مواد آموزشی مدارس اینگونه می فرمایند:
تعلیمات مکتب اطفال مفصل است وحال فرصت میسر نیست لهذا مختصر جزئی تعلیم مرقوم می گردد: اول تربیت آداب و نربیت به اخلاق و تعدیل صفات و تشویق بر اکتساب کمالات و تحریص بر تمسک به دین الله و ثبوت بر شریعت الله و اطاعت و انقیاد تام به حکومت عادله و صداقت و امانت به سریر سلطنت حاضر وخیر خواهی عموم اهل عالم و مهربانی با کل امم و تعلم فنون مفیده و السن اجنبیه و حسن سلوک و مداومت ادعیه خیریه در حق ملوک ومملوک و اجتناب از قرائت کتب طوائف مادیه امم طبیعیه واز حکایات و روایات عشقیه وتالیفات غرامیه خلاصه جمیع دروس محصور در اکتساب کمالات انسانیه این تعالیم تربیت مکتب هاست که مختصر مرقوم می گردد.
و در مورد اولویت و اهمیت تربیت روحانی نسبت به سایر انواع تربیت می فرمایند:
....مدارس علوم باید دبستان تعلیم و ادب باشد و در آداب و اخلاق بیش از علوم و فنون اهتمام نمایند زیرا ادب و نورانیت اخلاق مرجح است. اگر اخلاق تربیت نشود علوم سبب مضرت گردد علم و دانش ممدوح اگر مقارن حسن آداب و اخلاق گردد والا سم قاتل ....اساس دبستان اول تعلیم آداب و اخلاق و تحسین اطوار و کردار باشد.
نظر خود را بنویسید
فنلتنلتنلاتن
6فعهنفنارسال شده در : 1386/9/12
یک مقاله در باره ی ایکه :
چرا در گذشته در حکا یات از حیوا نات استفاده می کرند ؟
بگذارید با تشکر
خواهش می کنم جواب متن نظر من را بدهید
کامبیوترارسال شده در : 1386/8/2
مطالب خوب است ولی به مطلب چرا دانش اموزانی که نمره ریاضی بالاتر از 18 دارند نمره ادبیات بالای 18 کسب می کنند نام من هادی بورعلی است
1
11ارسال شده در : 1386/7/28
شما بهائیان واقعا به فکر آن دنیا نیستید؟
فوق العاده بود
رویاارسال شده در : 1386/4/22
مقاله فوق العاده ایست. برای ما والدین که با حقیقت تلخ نظام آموزشی ناکارآمد ایران روبرو هستیم و شاهد هدر رفتن اوقات فرزندان بی گناه خود در این مدارس میباشیم ، دیدگاههای واضح و روشنی را ارائه دادید. امیدوارم که این دیدگاهها به مرحله عمل هم برسد .
فرید عزیز ، برای
میثمارسال شده در : 1386/4/22
فرید عزیز ، برای درک حقیقت لازم نیست که تاریخ دان باشیم. اباذر که از بزرگترین اصحاب رسول اکرم (ص) بود سواد خواندن و نوشتن نداشت ولی مومن شد، در حالیکه ابو جهل از محققین و دانشمندان عرب بود و لقب اصلی وی اباالحکم بود یعنی پدر حکمت . اما علم او حجاب وی گشت و سبب شد که به حضرت رسول اکرم ایمان نیاورد .
علت پند آمیز بودن
فریدارسال شده در : 1386/4/17
به دلیل این که می فهمیم باید محقق و تاریخ دان باشیم تا مانند شما دچار دام بهائی گری نشویم
با سپاس
فریدارسال شده در : 1386/4/16
از شما تشکر میکنم برای این نوشتههای که پندا آمیز است برای ماجوانها امیدوارام که موفق باشید
علت دوستی
شاهپورارسال شده در : 1386/4/15
به دلیل همسان بودن پیامبر شما و خدایتان با پیامبران ما در کتاب مقدس
قسم بر گفته
شاهپورارسال شده در : 1386/4/15
به روح کثیف حسین نوری رذل قسم
علت دوست داشتن
شاهپور برنابا جویندهارسال شده در : 1386/4/14
چون سران شما هم مانند پیامبران ما در کتاب مقدس زناکار بودند .
اما بی شعوری
شاهپور بارنابا…ارسال شده در : 1386/4/14
اما نمی دانم رووسای شما ( حسین علی نوری و عباس افندی و شوقی افندی و ... ) هم چرا مانند پیامبران ما در کتاب مقدس همه زناکار بودند ؟!عهد عتیق ما را که خوانده ای ؟
//www.evangelic.blogfa.com
دوستی
شاهپور بارنابا…ارسال شده در : 1386/4/13
شما را دوست دارم
حماقت بهائی ها
شاهپیورارسال شده در : 1386/4/13
خیلی مادر قحبه هستی که دست از این فرقه ی جعلی پوشالی بر نمی داری
گوسفند باب ملعون و بهای شهوتران
//www.jc.blogfa.com