×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

ايران
1386/07/04

نمی دانم از كجا شروع كنم و چه بنویسم امّا حرف های زیادی دارم درست در 164 سال پیش ابرهای سیاه جهل و ظلمت كشور ایران را پوشانده بود از هر طرف كه نگاه می كردی تمام مردم در تعصّب و بدبینی و شك و نادانی به سر می بردند و مانند حیوانات به زندگی خود ادامه می دادند و همه منتظر ناجی و منجی بودند كه بیاید و آنها را از این منجلاب نجات دهد. بالاخره نویدی كه در جمیع كتب الهیه داده شده بود، به حقیقت پیوست و شمس ابهی از ایران طلوع فرمودند و عالمیان را مژده داد كه بالاخره این جهان جهان دیگر خواهد شد. در شرق و غرب عالم صیت امر جلوه گر خواهد شد امّا ایرانیان خود را از این فیض محروم نمودند و كمر به قتل و تبعیدش بستند. موعود امم را در تبریز به دار آویختند و مصلح و مسیح ناجی خود را تبعید نمودند و هنوز منتظر ناجی خود هستند. تمام این عقوبت ها و عذاب ها و فقر و ظلم و ستم در ایران از این سرچشمه می گیرد كه موعود امم را از ایران اخراج كردند.
آری اگر تو خوب گوش كنی صدای فریاد یا صاحب الزمان جناب ملّا حسین و اصحابشان را می شنوی صدای پای هزاران عاشق را می شنوی كه به قلعه ی شیخ طبرسی رسیدند. آوای و شعرها و سرودهایی كه در زندان سیاهچال و یا در هر جای دیگر به گوش می رسد. خنده ها و اشكهایشان را می بینی آری از هرجا گذر كنی و هرجا رد شوی ردی از پای دوست می بینی كه بر این خاك مانده چقدر معجزات از این عاشقان به گوش مردمان رسیده كه خود آن را تصدیق دارند. آری سرزمین من پر است از این نشانه ها و یادها، سرزمین من بوی محبوب را می دهد. سرزمین من دیار عشق و عاشقی است. چه عشاقی كه در زندان ها جان خود را از دست دادند تا نام ایران تا ابد بدرخشد. در زیر شكنجه ها فریاد برآوردند قل الله یكفی عن كل شیء من الله فلیتوكل المتوكلون و امّا ارباب كین و غضب هرگز نتوانستند ریشه این درخت را خشك كنند بلكه از آن درخت شاخه های بارورتر از قبل رویانید كه تحمّل همان تنه را داشت و هرگز زیر بار تبر سنگدلی و قساوت نشكست بلكه هر روز میوه ای بهتر از قبل به ثمر رساند. اگرچه عدّه ای جان و مال و هستی خود را فدا كردند تا ایران آباد بماند و بهشت برین گردد. حال در این برهه از زمان كه وظیفه ی دیگری بر روی دوش من و تو جوان ایرانی است، آیا ما هم می توانیم نام ایران را پر رنگ تر از قبل به ثبت برسانیم؟ ما كه باید عالم را به حركت درآوریم آیا در ایران را به حركت درآوریم یا نه؟ به امید آن روز و سبدی پر از موفّقیت در دستانمان.

نظر خود را بنویسید


iran payande bad

rezvan
ارسال شده در : 1386/7/8

iran payande bad