×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

طاهره، قره‌العين
1386/07/07

طاهره، قرة‌العین، بانوی شاعر ایرانی در قرن نوزدهم میلادی (13 ه. ق.) است. او در قزوین در خانواده‌ای از علما و روحانیون شیعی به دنیا آمد و در سن 36 سالگی در شهر طهران به خاطر حمایت از آئین بابی به دستور حكومت به قتل رسید.
طاهره یكی از معروفترین پیروان سید علی محمد باب است كه در 1260 ه.ق. (1844 م.) در شهر شیراز خود را به عنوان پیامبر یك دین جدید معرفی كرد. این اقدام شورش و انقلاب عظیمی در ایران ایجاد كرد كه با مقاومت حكومت و علمای مذهبی مواجه شد. عده زیادی به باب ایمان آوردند و بیش از بیست هزار نفر به خاطر اعتقادشان به او جان خود را از دست دادند. قیام باب بعدا با اعلان دینی جدید به نام دین بهائی ادامه پیدا كرد كه اكنون پیروانی در سراسر جهان از اقوام و نژادهای گوناگون دارد.
بهائیان برای طاهره مقام روحانی والایی قائلند، اما طاهره در نزد غیر بهائیان بیش از هر چیز به عنوان یك ادیب و شاعر توانا شهرت دارد؛ هر چند كه ایرانیان به دلیل نسبتش به آئین بابی، كمتر در این باره سخن گفته‌اند. شخصیتهایی چون ادوارد براون، كنت دو گوبینو و اقبال لاهوری تسلط او را بر زبان و ادب فارسی و مهارتش را در سرودن اشعار روان، پرشور و خالی از تكلف و تصنع، بسیار ستوده‌اند. اشعار طاهره را با مولوی و عراقی مقایسه كرده‌اند، یعنی دو شاعر بزرگی كه از حیث روانی و شور و حال و جوشش طبیعی اشعارشان در صف نخست شعرای ایران قرار گرفته‌اند. شاید مهمترین ویژگی اشعار طاهره همین شور و حال و جنبش وحركتش باشد. استفاده از وزنهای تند و خیزابی و تركیب اصوات و تكرار كلمات همه در خدمت همین شور و جوشش است؛ شور و حالی كه نمی‌توان آن را از افكار و اعتقادات شاعر جدا كرد.
در ایران قرن نوزدهم كه بی‌كفایتی شاهان، استعمار كشورهای غربی و فقر و بیسوادی مردم را غرق در فلاكت و بدبختی كرده بود، عدّه زیادی انتظار ظهور منجی را می‌كشیدند. برای كسانی كه باب را همان منجی موعود می‌دانستند، قیام او بشارت بزرگی بود كه خبر از فرارسیدن دوران تازه‌ای می‌داد. طاهره در اشعار خود خبر از رستاخیز جدید و ظهور موعود می‌دهد و شور و شوق و شادی خود را اظهار می‌دارد:
ای عاشقان، ای عاشقان، شد آشكارا وجه حق
طلعات قدس، بشارتی كه جمال حق شده برملا
ای خفته، رسید یار، برخیز
از خود بنشان غبار، برخیز
هین مظهر مهر و لطف آمد
ای عاشق زار یار برخیز
هان سال نو و حیات تازه‌ست
ای مرده لاشه پار برخیز
این سبك بیان تا حدی یادآور اشعار شورانگیز مولوی است.
گاهی مانند بنده‌ای عاشق، به ستایش موعود می‌پردازد و آرزو می‌كند كه در راه او جانش را فدا كند:
اگر آن صنم ز ره ستم پی كشتنم بنهد قدم
لقد استقام بسیفه و لقد رضیت بما رضی
و گاهی به سرزنش مخالفان آئین تازه می‌پردازد و آنها را به خاطر بی‌اعتنایی به پیام باب یا مقاومت در مقابل آن به شدت مورد ملامت قرار می‌دهد، چنان كه با زبانی كنایه آمیز، كه یادآور سبك رندانه حافظ است، وابستگان به دین سنتی و قدرت و حكومت را مخاطب می‌سازد و اعلام می‌كند كه كوچكترین ارزشی برای آنها و وابستگیهایشان قائل نیست:
تو كه غافل از می و شاهدی، پی مرد عابد و زاهدی
چه كنم كه كافر و جاحدی ز خلوص نیت اصفیا
تو و ملك و جاه سكندری، من و رسم و راه قلندری
اگر آن نكوست تو در خوری، وگر این بد است مرا سزا
در هر دو حال، طاهره از وزنهای شورانگیز، صنعت تكرار، قافیه‌های درونی و صور خیال سود جسته است. اشعار طاهره نشان دهنده تسلط او به زبان عربی، اصطلاحات قرآنی و احادیث اسلامی است. او این اصطلاحات را با ظرافت در شعر خود به كار می‌گیرد تا پیام خودش را كه فرا رسیدن قیام موعود است، اعلام كند.
آن دسته از اشعار او كه آمیزه‌ای از زبان فارسی و عربی (ملمع) است، نشان می‌دهد كه تا چه حد بر هر دو زبان تسلط دارد و می‌تواند با فصاحت این دو را تركیب كند. غزل معروف او با مطلع:
جذبات شوقك الجمت بسلاسل الغم و البلاء
همه عاشقان شكسته دل كه دهند جان به ره بلی
نمونه قابل توجهی از این مهارت اوست.
اما نكته قابل توجه این است كه هیچیك از صنایع و ویژگیهای هنرمندانه از روح شعر طاهره جدا نیستند و مانند زیورهایی جدا از پیكر شعر بر آن بسته نشده‌اند، بلكه همراه با پیام و مفهوم شعر از عمق عشق طاهره جوشیده‌اند.
طاهره به آنچه در شعر خود می‌گوید اعتقاد دارد و زندگیش شاهدی برای این مدعاست. او وقت و حیات خودش را صرف ابلاغ پیام جدید كرد و به اثبات حقانیت ادعای جدید پرداخت و در برابر كسانی كه با این ادعا مخالفت می‌كردند، مقاومت كرد تا زمانی كه جان خودش را از دست داد. شعر طاهره مانند زندگی اوست و زندگیش مانند شعرش: مملو از شور و شوق و تلاش برای اثبات فرا رسیدن یك دوران جدید.
ماجرای حاضر شدن او بدون حجاب در جمع پیروان برگزیده باب معروف است. این اقدام باعث شد كه عده‌ای او را یكی از اولین قهرمانان ایرانی جنبش زنان معرفی كنند. بهائیان هدف او را از این كار اعلام استقلال ادعای باب از شریعت اسلام و پایان اعتبار جنبه‌های ظاهری احكام اسلامی می‌دانند، زیرا در نزد بابیان و بهائیان حجاب، به شكلی كه در اسلام رایج است، مطرح نیست و افراد در انتخاب نوع پوشش خود آزادند، زیرا در اعتقاد بابی و بهائی رعایت اصول اخلاقی مانند عفت و پاكدامنی ارتباطی با نوع پوشش اشخاص ندارد. به هر حال این كار غیر متعارف طاهره در ایران آن زمان اقدام متهورانه‌ای بود كه از اعتقادش نشأت می‌گرفت و نشانه شور و جنبش و حرارت وی در اعتقادش بود.
طاهره و دیگر شعرای بهائی مانند نعیم، با اشعار ساده و شورانگیزشان انقلابی در سبك پرتكلف و كم محتوای آن دوران ایجاد كرده‌اند و با خود جنبش و حركتی نو در تمام جنبه‌های فرهنگ ایرانی به همراه آوردند. بی شك نسلهای آینده نقش ایشان را در تحول فرهنگ و ادبیات ایران مورد تأمل قرار خواهند داد و تجلیل خواهند نمود.

منابع:
تذكره شعرای قرن اول بهائی، جلد اول
طاهره، قره العین
خوشه‌هایی از خرمن ادب و هنر، دوره حضرت طاهره
مطالع الانوار (ترجمه تلخیص تاریخ نبیل زرندی)

نظر خود را بنویسید


neshaneh

arapor
ارسال شده در : 1386/8/15

ba doroud va sepas az shoma
tahereh neshane afarinesh ensan kamel ast
che kasi mitavanad bar labe daryaye ishan pa begozarad?
afarin be sharaf shoma dar neshan dadan in neshane
an rooz dir nist ke tandis tahereh dar iranzamin sanad eftekhar hame shavad.