سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
حکایت کنند که دانش آموزی از درس جغرافیا، فقط در مورد کشور پاکستان اطلاعات جامعی داشت. روز امتحان معلم از او پرسید که رودها و کوهها و شهرها و محصولات مهم فرانسه را نام ببر. وی با اینکه هیچ چیز در باره فرانسه نمی دانست خود را نباخت و با قیافه حق به جانب گفت:
«فرانسه؟ آهان بله فرانسه. فرانسه رودها و کوهها و شهرها و محصولات مهمی دارد درست مثل پاکستان. اما پاکستان، پایتخت آن اسلام آباد است و شهرهای آن کراچی و پیشاور و لاهور و .....» معلم متحیر و متعجب گفت: خیلی خوب بگو ببینم صادرات چین چیه؟ و دانش آموز که دیگر به قول معروف راه افتاده بود بلافاصله گفت: «چین خیلی صادرات داره. همه چی صادر می کنه، از شیر مرغ گرفته تا جون ادمیزاد، به همه کشورا هم چیز صادر می کنه، به پاکستان هم صادر می کنه، اما پاکستان ...»
و مجددا، مفصلا در باره پاکستان دادسخن داد و به همین ترتیب معلم از هر کشوری که پرسید، دانش آموز رند، با ترفندی آن را به پاکستان ربط داد وبا گفتن جمله معروف خود یعنی اما پاکستان، از پاکستان گفت. ناگفته نماند که معلم دانا هم این رندی او را با یک صفر دو گوش پاداش داد. نام این دانش آموز رند و زرنگ رضا قریبی بود که این صفر هم او را متنبه نکرد و کماکان این رویه را دنبال می نمود بلکه در جایی به ثمر نشیند. سالها گذشت تا این که بخت و اقبال به او روی آورد و روزنامه ای به نام جام جم که آوازه شهرت وی را در این فن شریف شنیده بود از وی دعوت بعمل آورد و یک صفحه از ویژه نامه مخصوص خود با نام ایام را به او هبه نمود. وظیفه او این بود که ثابت نماید که پدر حضرت بها ءالله یعنی میرزا عباس نوری ملقب به میرزا بزرگ وزیر از عاملان و دست نشاندگان استعمار تزاری است. اما از بخت بد هر چه گشت هیچ چیز در این باره نیافت. ماموران ایام نیز مرتبا سر می زدند و از نتیجه کار، جویا می شدند نزدیک بود که ایام نه به کام ، که ناکام گردد که بناگاه فرشته نجات رسید. بله، او کسی نبود جز شاهزاده امام وردی میرزا پسر فتحعلی شاه. وی نهایتا مقاله خود را چنین نگاشت که:
«بله در باب ارتباط میرزا بزرگ نوری با استعمار تزاری روس، باید بگویم که او منشی امام وردی بود و اما امام وردی، بله، خانه او منزلگاه سفرای روس بود و با توجه به این که روسها بی جهت که سرشان را پایین نمی اندازند و به منزل کسی بروند نتیجه می گیریم که روسها در ماجرای مرگ فتحعلیشاه دست داشته اند. این امام وردی معلوم الحال، در جریان انتقال سلطنت از فتحعلی شاه به به محمد شاه، به رقبای شاه جدید پیوست و 15 هزار سرباز برداشت و به قزوین رفت تا راه ورود بر شاه جدید و وزیرش قائم مقام را به پایتخت ببندد که البته افتضاح کرد و شکست خورد و به ایلچی روس پناهنده شد و مصونیت سیاسی یافت و لذا هنگامی که بقیه را داغ و درفش می کردند وی به اصطلاح قسر در رفت. خلاصه سال بعد جمعی از شاه زادگان مخالف شاه (و از جمله همین امام وردی ملعون) به قلعه اردبیل فرستاده شدند و سه سال بعد با دو برادرش ظل السلطان و رکن الدوله از آنجا گریخت و به روسیه پناهنده شدند. دولت روسیه می خواست به آنها پول و خانه و امکانات دهد اما آنها توقعات بیشتری داشتند که من اینجا نمیخام اونا رو بگم. به هر حال امپراتور قبول نکرد. از آن طرف محمد شاه هرات را محاصره کرد و نیکولای اول به ایروان رفت. و چون نمی دانم چه جوری شد که دولت روس یه چند وقتی بود که بر خلاف قبلا ها، با دولت ایران خوب شده بود و از اونا حمایت می کرد بنابراین امام وردی به عثمانی پناهنده شد که این یکی یعنی دولت عثمانی، با انگلیس ارتباط های مشکوک داشت. دوباره تزار با امام وردی خوب شد و نزد شاه وساطت امام وردی را کرد و ظل السلطان هم خود خودش، یک نامه به پالمرستون وزیر خارجه انگلیس نوشت و اقرار کرد که هفت ماه در حمایت دولت روس بوده اند. سرتان را درد میارم اما دانستن اینها برای اثبات جاسوسی این بهاییها بسیاربسیار لازمه، خلاصه این سه نفر پس از ورود به عثمانی در خط سازش با انگلستان افتادند که خود داستانی دراز و عبرت انگیز دارد و اگر عمری باقی بود و ایام به کام بود براتون می گم. ضمنا این امام وردی که شما در مورد اون از من پرسیدید، داماد محمد خان قاجار و شوهر خواهر پسر وی، محمد حسن خان سردار ایروانی بود. ایناروبا جزئیات دقیقش برا این می گم که یه وقت فکر نکنید من راجع به میرزا بزرگ نوری و اینکه با استعمار روس پیوند داشت هیچی نمی دونم. بله تاریخ هر دوی اینها یعنی محمد حسن خان و محمد خان را از وابستگان سیاست روسیه در ایران می شناسد. عباس امانت(مورخ بهایی تبار) از محمد حسن خان با عنوان یکی از تحت الحمایگان جاه طلب روسیه یاد می کند. می بینید که بهایی ها، خودشون هم اعتراف کردند تازه محمد حسن خان سردار، از قضا متهم به دخالت در توطئه ترور نافرجام ناصرالدین شاه بود که حسین علی بها نیز در ردیف متهمان ردیف اول آن قرار داشت. ملاحظه می کنید که همه چیز جور در میاد. پس همتون متوجه شدید که چه ارتباط عمیقی بین میرزا بزرگ نوری و تزار بود. شایان ذکر است که هیچ کس قبل از من متوجه این قضیه نشده بود خب حق هم داشتند که سر در نیارن. چون کار ساده ای نبود من هم با هزار زحمت متوجه شدم . البته محیط جام جم هم خیلی کمک کرد که من همین جا از همشون تشکر می کنم.»
ماخذ: به نقل از ویژه نامه جام جم 6/6/1386 با کمی دخل و تصرف ،تاکید می کنم فقط با کمی.
و به این ترتیب بود که آقای رضا قریبی این بار هم پاکستان خود یعنی امام وردی میرزا را پیدا کرد. جالب است که بدانید خود اقای قریبی در همین مقاله می نویسد که: میرزا عباس نوری از 1230 ه ق به وزارت امام وردی منصوب شد دقت کنید این تاریخ یعنی پنج سال قبل از تولد حضرت باب و سی سال قبل از اظهار امر ایشان..نمی دانم خوانندگان مقاله او، این بار چه نمره ای به او می دهند.
نظر خود را بنویسید
کینیا ز دالگورکی
hamidارسال شده در : 1386/11/2
کینیا ز دالگورکی که بوده است؟
همه این آسمان ور
fahimehارسال شده در : 1386/8/18
همه این آسمان وریسمان بافتنها از تعصب وجهالت سر چشمه میگیره اگر انسانی بدون تعصب و غرض این مطالب را بخواند آگاه میشود که حکومت ایران و ویژه نامه های وابسته کاملا کم آورده ندو نمی دانند چه میکنن(دتعصب هادم بنیان انانیست
غريق درياي جهل
tabashaارسال شده در : 1386/7/19
شهلا عزيز:ميگويند كسي كه در حال غرق شدن است به هر خس وخاشاكي چنگ ميزند.اين بي نواها هم در درياي تعصب كوركورانه وجهل فرهنگي در حال غرق شدن هستند.چاره اي جز اين ندارند كه هر روز تهمتي جديد و دروغي تازه (از نوع احمقانه) دست و پا كنند.
من نمیدانم این ا
شهلاارسال شده در : 1386/7/18
من نمیدانم این افراد چه اصراری دارند که بهاییت را دست نشانده وجاسوس روسیه هم بدانند در صورتیکه جمهوری اسلامی روابط حسنه وتنگا تنگی با روسیه دارد سیاست روسیه نسبت به دنیا تغییری نکرده است فقط کمی کوچک شده است اینگونه دروغ پردازی طبل رسوایی خود را به صدا در آوردن است