سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
اخیرا از همه جهات، در روزنامه و مجله، رادیو و تلویزیون و مدرسه و خلاصه هر تریبونی كه در اختیار باشد، علیه دیانت بهایی تبلیغات منفی می شود و هر نوع نسبت خلاف واقع و تهمت و افترا كه به نظرشان برسد در مورد این دیانت به كار می برند تا اذهان ملت ایران را نسبت به این دیانت و پیروان آن خراب نمایند. هر روز طعنه ای می زنند و صدمه ای وارد می آورند. بهاییان را به خاطر محبت به حضرت بهاالله و حضرت عبدالبها، سرزنش و ملامت می نمایند و در معرض دشنام و استهزاء قرار می دهند. گاه می گویند، بهائیان خدا را قبول ندارند و نجس هستند، گاه می گویند جاسوسند و ساخته و پرداخته استعمار و گاه آن را فرقه ای از اسلام می نامند. گاه تهمت زنند كه بهائیان عفت و عصمت و محرم و نا محرم در ازدواج ندارند. احكام و تعالیم آن را به استهزاء می گیرند و نامربوط و بی اساس می خوانند. و تمام سعی و تلاش خود را می نمایند تا دیانت بهایی را زشت و بد جلوه دهند و مردم را از نزدیك شدن به آنها و تحقیق در مورد آنها باز دارند و چهره آن را زشت نمایند اما تمام این تلاشها مرا به یاد این مطلب كه در یكی از كتابها خوانده بودم انداخت و آن مطلب این بودكه: «نفوسی كه منصفند، فحص می كنند. تحقیق می كنند. همان فحص و تدقیق سبب هدایت آنها می شود. مثل این است كه كسی بگوید در فلان اطاق، شمعی است خاموش. بعد شخص سامع فحص كند، ببیند روشن است.
می شنود در فلان باغ، درختان زرد برگ و شكسته و تلخ ثمر است و گلها بد بو. زنهار نزدیك نروید. لابد نفوسی كه منصفند به این قناعت نمی كنند. بلكه می گویند: می رویم و می بینیم و تحری حقیقت می نمائیم. چون فحص و تدقیق می نمایند، می بینند، درختهای باغ در نهایت اعتدال است، ساقه ها در نهایت راستی، برگها در نهایت سبزی، شكوفه ها در نهایت معطری، میوه ها در نهایت حلاوت، گلها در نهایت طراوت. پس می گوید: الحمد لله آن بدگو سبب شد كه من به این باغ راه یافتم. سبب هدایت من شد.»
مطمئنا این كلام در مورد ملت ایران نیز كه این بد گویی ها را می شنوند صادق است.
نظر خود را بنویسید
خورشید، نه شمع
iranzadارسال شده در : 1386/8/29
بادرودبه شما خوبان
این یورشهای زورمندان بی خرد،نشان می دهددرسرای ایران
نه شمع که خورشیدراستین حضرات باب ،بهاالله وعبدالبهاءدر
جای جای این سرزمین ستمدیده رخ نموده است.ألیس الصبح بقریب؟شمادرایران نیستیدتاحس کنید که چه روزگاری است.پایه های خرافه یکی پس ازدیگری داردفرومی ریزد
دفترایام راسازونوایی دگر/خط دل یارراحال وهوایی دگر