سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
الآن مدتی است که حکومت ایران توسط سازمانهای بین المللی مربوطه، به نقض حقوق بشر متهم می شود. جدیدترین مورد هشدار به ایران، به بازداشت رهبران غیر رسمی جامعۀ بهائی در این کشور مربوط می شود. [1] بعد از گذشت بیش از چهار هفته از دستگیری این افراد، هنوز هیچ اطلاعی از وضعیت آنان در دست نیست. رئیس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و یک مقام دیده بان حقوق بشر، معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقا، طی نامۀ سرگشاده ای به مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران، به این بازداشت اعتراض کرده و خواهان آزادی زندانیان یا اعلام دقیق اتهامات آنان و محاکمۀ ایشان به صورت علنی و رعایت حق محاکمۀ عادلانه در مورد آنان شده اند. گروههای متعدد دیگری نیز از ایرانی و غیر ایرانی به بازداشت این افراد معترض شده و در مورد وضعیت ایشان ابراز نگرانی کرده اند.
یکی از نکات مهم در بطن تمام این اعتراضات این است که ایران یکی از امضاء کنندگان معاهدات بین المللی دربارۀ حقوق بشر است و باید به تعهدات خود در این باره عمل کند. مادۀ 18 اعلامیۀ جهانی حقوق بشر به آزادی اندیشه، وجدان و دین مربوط می شود [2] که بعدا در مادۀ 18 میثاق بین المللی حقوق سیاسی مدنی مورد تأکید قرار گرفته است. گو این که دولت ایران معتقد است این افراد را نه به دلایل اعتقادی بلکه به دلایل امنیتی دستگیر کرده است، اما در این صورت هم مواد مربوط به اصل برائت و حق محاکمۀ عادلانه [3] مسؤولین را ملزم می کند که محل زندانیان را مشخص کرده، اتهامات آنها را در یک دادگاه علنی و بی طرف مورد بررسی قرار دهد و به آنها اجازۀ دفاع و حق داشتن وکیل بدهد. و البته این در حالی است که صرف اتهام اقدام علیه امنیت ملی توسط بسیاری از گروهها مورد تردید قرار گرفته و جامعۀ بهائی نیز آن را قویا رد می کند.
بازداشت رهبران بهائی در ایران، فقط یکی از موارد نقض حقوق بشر علیه بهائیان است. تخطئۀ اعتقادات آنان و توهین به مقدساتشان در رسانه ها و وارد کردن انواع اتهامات علیه آنان بدون اجازۀ پاسخگویی، اخراجشان از مشاغل دولتی، مصادرۀ اموالشان، محروم ساختن جوانانشان از تحصیلات عالیه، آزار کودکانشان در مدارس، زیر نظر گرفتن اقداماتشان، و گاه حبس، تبعید و اعدام عده ای از آنان، هر یک به تنهایی از موارد نقض حقوق بشر محسوب می شود. عدم پذیرش آنان به عنوان یکی از اقلیتهای دینی رسمی در قانون اساسی جمهوری اسلامی وضع را دشوارتر می کند. این در حالی است که حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی، احترام و مساوات در برابر قانون، حق مالکیت، کار، تحصیل، انتخاب عقیده و ابراز آن، همگی از موارد ذکر شده در اعلامیۀ حقوق بشر و میثاقهای مربوط هستند که به موجب آن، «هر کس می تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیدۀ سیاسی یا هر عقیدۀ دیگر و هم چنین منشأ ملی، اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر» از آنها بهره مند گردد [4] . لازم به ذکر است بهائیان تنها گروهی نیستند که طبق گزارشات کمیسیون حقوق بشر، حقوقشان در ایران نقض می شود، اما یکی از گروههای عمده هستند که مسألۀ دفاع از حقوقشان تجربۀ مهمی در مسیر پیشرفت حقوق بشر بوده است. یکی از این موارد به سالهای اولیۀ پس از پیروزی انقلاب بر می گردد که عدۀ زیادی از بهائیان دستگیر، زندانی یا اعدام شدند. در آن زمان بهائیان توانستند بدون این که دست به خشونت یا مبارزۀ سیاسی بزنند یا در صدد انتقامجویی برآیند، فقط با توسل به راه های پیش بینی شده در سیستم حقوق بشر سازمان ملل، جلو شدیدترین خشونتها را بگیرند. اکنون یک بار دیگر این نگرانی به وجود آمده که جامعۀ بهائی ایران با خطری جدی رو به رو است و مسألۀ حقوق بهائیان یک بار دیگر مطرح شده است. این بار افراد و گروههای متعدد و مختلفی، حتی با تمایلات سیاسی مخالف یکدیگر، در داخل و خارج کشور، به دفاع از حقوق بهائیان برخاسته اند. روحانیون مسلمان، حقوقدانان، اساتید دانشگاه و گروههای دیگر لزوم رعایت حقوق بهائیان را مورد توجه قرار داده اند. مسؤولین امور در ایران خواه ناخواه باید در برابر این اظهار نظرها واکنش نشان دهند.
البته مقامات ایرانی اغلب گفته اند که حقوق بشر مسأله ای است که برخی دولتهای قدرتمند از آن به عنوان حربه ای برای جلوگیری از پیشرفت سایر کشورها استفاده می کنند. آنها به موارد متعدد نقض حقوق بشر در جهان و از جمله به سوء استفادۀ امریکا از مسألۀ حقوق بشر برای تجاوز به سایر کشورها اشاره می کنند. علاوه بر این، به عنوان یکی از کشورهای مروج ایدۀ حقوق بشر اسلامی، برخی از موارد حقوق بشر، از جمله آزادی دین و عقیده، را به عنوان دستاورد تمدن غرب زیر سؤال می برند و برای آن محدودیتهایی قائلند. این کاملا درست است که نقض حقوق بشر در هر جا و به هر شکل بسیار ظالمانه است و باید از آن جلوگیری شود. این هم درست است که نقض حقوق بشر توجیه مناسبی برای فجایعی که امروزه در کشورهایی مانند عراق و افغانستان اتفاق می افتد، نیست، اما درست به همین دلیل هیچ کشوری نمی تواند نقض حقوق بشر در سایر نقاط جهان را بهانه قرار دهد و از انجام تعهداتش در بارۀ رعایت این حقوق شانه خالی کند. به علاوه نمی توان انکار کرد که هم در تعالیم و هم در تاریخ اسلام نمونه های درخشانی از مدارای مذهبی و آزادی اندیشه و وجدان وجود داشته است و موارد نقض حقوق بشر علیه بهائیان نه با اصول اخلاقی و نه با تعالیم عالی اسلامی سازگار نیست. همۀ این امور ایران را ناگزیر می کند که دیر یا زود تکلیف خود را با مسألۀ حقوق بشر روشن کند.
ناگفته نماند که کشور و ملت ایران سابقه ای طولانی در دفاع از حقوق بشر دارند. از جمله می توان به آزادی و مدارای مذهبی در امپراطوری وسیع ایران در دورۀ هخامنشی، و آزادی بیان و تبادل افکار در دورۀ درخشان تمدن ایرانی-اسلامی اشاره کرد، امری که به پیشرفت و غنای فرهنگ و اندیشۀ ایرانی و اسلامی منجر گردید. ادبیات ایران، به ویژه در شاخۀ عرفان اسلامی، بیانگر اصول آزادی، برابری و برادری است و فرهنگ مدارا را ترویج می کند. یکی از افتخارات ملت ایران آن است که شعر جاودانۀ سعدی بر سر در ساختمان سازمان ملل متحد نگاشته شده است: «بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند». ایرانیان علی رغم سابقۀ طولانی استبداد در کشورشان، مشتاق و مدافع آزادی و عدالت بوده اند و همین یکی از دلایل گرایش آنان به اسلام بود. در دوران انقلاب اسلامی، یکی از انگیزه های مردم بهره مند شدن از آزادی و عدالتی بود که تعالیم اسلام نوید می داد. با کمال شگفتی باید گفت آئین بهائی که امروز پیروانش در ایران از بسیاری از حقوق اساسی محرومند، خود نمونۀ آئینی است که از ایران برخاسته و مدارا، دوستی و اتحاد میان همۀ اقوام و ملتها، و برابری و برادری انسانها را تعلیم می دهد. [5]
پاسخی که ایران امروز به مسألۀ حقوق بشر می دهد، پیوند این کشور با سابقۀ ملی، فرهنگی و مذهبیش را نشان می دهد و افتخارات فردایش را رقم می زند.
[1] جامعۀ بهائی ایران با بیش از 300000 نفر جمعیت بزرگترین اقلیت دینی این کشور محسوب می شود، اما قانون اساسی و دولت جمهوری اسلامی ایران هنوز آن را به رسمیت نمی شناسد. ادارۀ امور داخلی این این جامعه به طور غیر رسمی و با اطلاع مسؤولین امور، بر عهدۀ یک جمع 7 نفره بوده که اکنون تمام اعضاء آن در بازداشت به سر می برند.
[2] در این ماده آمده است: هر شخصی حق دارد از آزادی اندیشه، وجدان و دین بهره مند شود. این حق مستلزم آزادی تغییر دین یا اعتقاد و همچنین آزادی اظهار دین یا اعتقاد، در قالب آموزش دینی، عبادتها و اجرای آئینها و مراسم دینی به تنهایی یا به صورت جمعی، به طور خصوصی یا عمومی است.
[3] مواد 9 و 10 اعلامیۀ حقوق بشر «هیچکس را نباید خود سرانه توقیف، حبس یا تبعید کرد» و «هر شخص با مساوات کامل حق دارد که دعوایش در دادگاهی مستقل و بی طرف منصفانه و علنی رسیدگی شود و چنین دادگاهی دربارۀ حقوق و الزامات وی یا هر اتهام جزایی که به او زده شده باشد، تصمیم بگیرد» و مواد مربوط در میثاق بین المللی حقوق سیاسی مدنی
[4] مادۀ 2 اعلامیه
[5] «عالم یک وطن محسوب است و من علی الارض اهل آن» دریای دانش، ص 20
«جمیع بشر در نزد خدا یکسانند. حقوقشان حقوق واحده. امتیازی از برای نفسی نیست» خطابات عبدالبهاء، جلد 2، ص 148
نظر خود را بنویسید