×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

برخی از اصول اقتصادی آیین بهائی
1387/05/01

*اصولی که در زیر می خوانید از یکی از سخنرانی های دکتر شاهپور راسخ دربارهء اصول اقتصاد بهائی استخراج شده است.

اقتصاد یکی از رشته های علوم اجتماعی است که دربارهء فعالیتها و چگونگی روابط مادی افراد و مقرراتی که بر آنها حاکم است و طرق و وسایلی که باید اتخاذ شود تا موجبات تأمین اجتماعی و رفع احتیاجات مادی و رفاه بیشتر افراد فراهم شود بحث می کند. از میان تعاریف متعدد اقتصاد به عنوان نمونه می توان به این تعریف اشاره کرد:

"علم اقتصاد رفتار انسان را در ارتباط دادن منابع کمیاب که موارد استعمال گوناگون دارند به اهداف معین همچون حداکثر کردن درآمد مطالعه می کند و این مطالعه معمولاً با به کار گیری داده های قیمت در مقایسه انجام می شود." (فرهنگ علوم اجتماعی)

گفته شده که دین به امور روحانی و غیرمادی می پردازد و موضوع دین مبدأ و معاد است. پس چرا اقتصاد در عرصهء دین مطرح می شود؟ اگر به گذشتهء دور هم بنگریم می بینیم که همهء ادیان نقش بارز و مؤثری در عرصهء اقتصادی داشته اند، مثلاً از راه تشویق برخی فعالیتها و یا منع بعضی کارها یا حرام و حلال مواد مصرفی و یا دیدگاه خاص دربارهء فقر و غنا. امروز با اهمیت یافتن بیش از پیش مسائل اقتصادی دین نمی تواند از بحث در مسائل اقتصادی خودداری کند.

اما باید متذکر شد که در آئین بهائی هنوز نظام خاصی تحت عنوان اقتصاد بهائی به عرصهء وجود نیامده است، همانطور که تعلیم و تربیت بهائی و معماری بهائی و غیره شکل نگرفته است، زیرا این گونه نظامات مانند میوه و ثمرهء درخت دین است و فقط هنگامی که درخت به رشد و بلوغ خود برسد ظاهر می شوند. (انوار هدایت، شماره 1868)

به هر حال در آثار بهائی به برخی از خصیصه های روحانی و اجتماعی و اقتصادی که می توان آنها را عناصر مهم در روابط اقتصادی دانست اشاره شده است، ولی باید توجه داشت که این ویژگی ها جدا از کل تفکر بهائی نیست و عمل به آنها و تحقق آنها هنگامی که با عمل به سایر تعالیم این آیین توأم باشد کارآیی و نتیجهء مطلوبتری دارد. به طور خلاصه باید گفت که هدف آیین بهائی- همچون سایر ادیان- ایجاد تمدن جدیدی است که اقتصاد هم جزئی از آن است.

با این مقدمه، فهرستی از برخی خصیصه های عمدهء اقتصاد در آیین بهائی ارائه می شود با این امید که به تدریج هریک از این موارد در همین سایت با تفصیل بیشتری مورد بررسی قرار گیرد.

1- آیین بهائی اقتصاد و رفع نیازهای مادی بشر را وسیله می داند، نه هدف، زیرا انسان موجودی یک بعدی نیست که غم او فقط خوروخواب باشد.

2- انسان، برخلاف آنچه نظریه های اقتصادی فرض می کنند، موجودی نیست که منحصراً اسیر حوائج بدن و صرفاً در پی سود خویشتن باشد. انسان وجودی روحانی و متعالی و دارای نیازهای گوناگون است.

3- دین بهائی بر جنبهء اخلاقی اقتصاد تأکید دارد که باعث می شود مانند دیگر ادیان حرص و طمع در جمع مال و ولع در مصرف آن و روابط ناسالم اقتصادی از قبیل اختلاس و رشوه و غیره را محکوم کند. روابط اقتصادی را اساساً روابطی روحانی می داند، چه که مادیات رابطهء نزدیکی با قلب و روح دارد.

4- مبنای روابط اجتماعی و اقتصادی تعاون و همکاری است، نه تنازع. حتی اگر تنازع قانون طبیعت باشد، انسان به جهت داشتن خرد و روح که برتر از طبیعت است به قوانین متعالیتری از قوانین طبیعت نیاز دارد.

5- برخلاف مکاتب مهم اقتصادی، حامی منافع و مروج مصالح یک طبقه یا گروه خاص نیست، بلکه منافع تمام طبقات و گروههای اجتماعی را در نظر دارد. از نظر بهائی هر امر عمومی، یعنی هر کاری که نفعش به عموم برسد، الهی است.

6- اصول اقتصاد را در چارچوب ملی محدود نمی کند، زیرا سرنوشت همهء بشر روی کرهء زمین را به هم پیوسته می داند. "وآسایش هنگامی دست دهد که هرکس خود را نیکخواه همهء روی زمین داند."

7- ادیان قبل همه با دوران فقر بشر همزمان بوده اند و فقر به عنوان یک اصل پذیرفته شده بود و غنا امری استثنایی به حساب می آمد. اما ظهور آیین بهائی همزمان با آغاز ثروتمندی بشر شد و حضرت بهاءالله مقرر فرمودند که "بعد از تحقق وجود و بلوغ ثروت لازم و این ثروت اگر از صنعت و اقتراف حاصل شود نزد اهل خرد ممدوح و مقبول است." گدایی حرام شده و کار عبادت محسوب می گردد و نظام اجتماعی ملزم به حمایت از فقرایی شده است که با وجود کار و تلاش از عهدهء تأمین معاش خود بر نمی آیند. ولی کار و امرار معاش هدف اصلی زندگی نیست.

8- آیین بهائی مروج مساوات به معنای برابری مطلق نیست، زیرا معتقد به اختلاف استعدادها و قابلیتها و لیاقتهاست، بلکه طرفدار تأمین حد مناسب معیشت برای همه است. یعنی هرکس به تناسب استعداد و کار و تلاش و نیازش دریافت کند. "روزی عالم رو به ترقی شایسته می رود که در آن اغنیاء به نوعی زندگی کنند که آن زندگی برای عامهء مردم مقدور باشد."

9- تأکید بر حفظ محیط زیست و منابع طبیعی و پرهیز از اتلاف و اسراف این منابع دارد. طبیعت جلوه گاه صنع الهی و مظهر نظم الهی است.

10- مروج اجتناب از عزلت و رهبانیت و ارج نهادن کار و خدمت در حکم عبادت است، کارهایی که مفید و موجب بهبود زندگی خود و دیگران باشد، مثل کشاورزی، صنعت، هنر و غیره، و به ثروت بادآورده- مثل قمار و سفته بازی و رانت خواری و غیره اعتقادی ندارد، زیرا کار وسیله ای برای تحقق هویت آدمی و خودشناسی و شکوفایی استعدادهای نهفته است.

11- تمدن فراغت که ظاهراً بشریت به سوی آن در حرکت است به معنی گذراندن وقت به بطالت یا خوشگذرانی نیست، بلکه گرچه از کار برای تأمین معاش تا حدی کاسته می شود، ولی پرداختن به امور هنری و فرهنگی و اخلاقی جای آن را می گیرد و خلاقیت علمی و تکنولوژیکی در جهت بهره برداری بهتر از منابع جای آن را می گیرد.

12- کنز کردن پسندیده نیست، بلکه به جریان انداختن ثروت در راه خیر عمومی مطلوب است. ربح مجاز است، ولی با رعایت عدل و انصاف، زیرا امروزه دیگر کمتر کسی حاضر است قرض الحسنه بدهد.

13- باید یک واحد پول بین المللی رواج یابد (که البته جز در قالب یک حکومت بین المللی معنای کامل و ارزش واقعی خود را پیدا نمی کند).

14- مستخدمین صرفاً یک دستمزد و حقوق ثابت و معلوم دریافت نمی کنند، بلکه در منافع هر کاری که می کنند سهیم می شوند، یعنی به لیاقت و تلاش افراد هم توجه می شود، مثل سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها.

15- اختلاف نظرها و مشکلات میان طرفهای اقتصادی باید از طریق مذاکره و گفتگو حل و فصل شود.

16- پیشنهاد شده که در هر روستا صندوقی تأسیس شود که منابع درآمدی مشخصی از قبیل مالیات، مال بی وارث، تبرعات و غیره داشته باشد و صرف مخارج ضروری همان روستا شود که این کار را می توان در سطح شهر و کشور و منطقه نیز توسعه داد.

17- نفی استعمار، یعنی نباید کشورهای در حال توسعه هزینهء توسعه و پیشرفت کشورهای توسعه یافته را بپردازند.

18- احکام اقتصادی خاصی در آیین بهائی وضع شده است از قبیل قانون ارث – که چنانچه کسی بدون وصیتنامه فوت کند ثروت او بین هفت طبقه از خویشاوندانش تقسیم می شود – و حکم حقوق الله – که 19% از درآمد مازاد بر مخارج سالانه را شامل می شود- و تشویق اوقاف و پرداخت زکات – که هنوز جزئیات آن تشریع نشده است.

19- تشویق قناعت و عدم اسراف و منع پرداختن به اموری از قبیل قمار و استفاده از مواد مخدر و مشروبات الکلی که علاوه بر زیانهای دیگر آن، هزینه های سنگینی در بر دارد.

20- کاهش هزینه های نظامی و تسلیحاتی از طریق تشویق صلح و مشورت در نظام بین المللی.

21- تشویق سرمایه گذاری و ابتکار و سود فردی که در قالب نفع و مصلحت جامعه صورت گیرد.

22- تشویق یک اقتصاد غیرمتمرکز اما تحت نظارت و هدایت کلی یک قوهء مقننهء بین المللی که اعضای آن نمایندگان نوع بشر هستند.

نظر خود را بنویسید


تو نظر بهتری

جواب نفر قبلی
ارسال شده در : 1391/12/7

تو نظر بهتری داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ واقعا که!

عجب اصول احمق خر


ارسال شده در : 1387/7/26

عجب اصول احمق خر کن و عوآم فریبانه ای

The origin of these points

Hooshmand Badii
ارسال شده در : 1387/5/11

This list of points mentioned are from a talk given by Dr. Shapoor Rassekh and it could be nice to mention his name as the main author of these ideas Thanks.