سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
خبر گزاري جمهوري اسلامي(ايرنا/ كد خبر 197658/ www.irna.ir) روز سه شنبه 30 مهر 1387، مقاله اي را از آقاي لطف الله لطفي(پژوهشگر تاريخ معاصر ايران!) با عنوان "فاشيسم زير بناي انديشهء سياسي بهائيّت" منتشر كرد. در مقالهء مزبور، آقاي لطفي به طرح فهرست مختصري از ايرادهاي فرانچسكو فيچيكيا، يك غربي برگشته از دين بهائي ــ به اصطلاح اسلامي، "مرتد" ــ پرداخته و مژده نيزداده است كه كتاب رديهء او عليه ديانت بهائي دردست ترجمه به فارسي است![1]
گفتني است كه عليرغم ژست ظاهري پژوهشي، آقاي لطفي آنچه درمعرفي فيچيكيا وكتاب ضد بهائي او ارائه داده اند، تماماً از مقدمهء جوابيهء رديهء فيچيكيا با عنوان " راست را كژ انگاشته اند"[2] گرفته شده كه حاصل تلاش خود بهائياني است كه آن را نوشته اند و نه حاصل زحمات وپژوهش هاي پژوهشگرتاريخ معاصر ايران!
مقالهء ايشان در شرايطي از طرف خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي منتشر مي شود كه مديران جامعهء بهائيان ايران(ياران ايران) چند ماه است كه بلاتكليف در زندان اوين به سر مي برند و بيش از300000 هزار نفر بهائي ايراني نيزدچار انواع محروميّت ها و ستم ها از طرف دولت جمهوري اسلامي وعوامل آشكار وپنهان آن مي باشند.
مقاله دقيقاً در جهت اهدافي نوشته شده كه مدتي است بطوري جدي وپيگير در دستوركار بهائي ستيزان دولتي وغيردولتي قرار گرفته است. محور اهداف مزبور زير سؤال بردن تشكيلات ديني ــ اجتماعي بهائي و مستبد وغير دموكراتيك جلوه دادن آن است تا به اين وسيله ملت ايران را نسبت به آن بدبين نموده، توجيهي براي ستم هاي وارده بر بهائيان ارائه نمايند! غافل ازآن كه اينك نه تنها ايرانيان عزيز، بلكه كل جامعهء جهاني بر كذب اين قبيل اتهامات راجع به دين بهائي و تشكيلات وپيروان آن پي برده، بارها ظلم هاي وارده برايشان در30 سال اخير را محكوم نموده اند. جديدترين ومهم ترين نمونه آن اعلان نگراني و انتقاد رسمي جناب بان كي مون دبير كل سازمان ملل متحد در خصوص وضعيت حقوق بشر در ايران، مورّخ 30 مهر 1387، است كه در آن از جمله به "افزايش خشونت عليه بهائيان" اشاره شده است.[3]
آقاي لطفي در حالي بر خلاف حقيقت مي نويسند، "عقايد سياسي رهبريت تشکيلات جهاني بهاييّت متأثر از گرايشات فاشيستي است. اعضاي تشکيلات دربرابرهرگونه تفکرانتقادي، نوآوري، آزادي بيان، انتقاد از مقررات سخت و سانسور با طرد فوري ازسوي تشکيلات روبرو ميشوند"، كه مراجع تقليدشان با اِعمال آپارتايدي آشكار، همهء اقليت هاي يهودي، مسيحي(ازجمله ارامنه)، زرتشتي، بهائي، ودگرانديشان و مرتدين را نجس دانسته، حتي دست دادن با آنان را ممنوع اعلام كرده اند![4]
در حقيقت ترس امثال ايشان اين است كه به شهادت همهء نوگرايان وروشنفكران ايران، افكار عمومي ايرانيان تغيير كلي نموده و ديگرچنين آپارتايدي را نمي پذيرد و به دنبال راه چاره است. توجه ايرانيان به ديانت بهائي و تماس ايشان با بهائيان واطلاع از حقيقت تعاليم و آموزه هاي بهائي و بر ملا شدن اكاذيب واتهامات امثال آقاي لطفي نيزاز آثارهمين تغييرمباركِ اجتناب ناپذيراست. طرح اتهامات و اكاذيب كهنه وتكراري امثال فيچيكيا در خصوص تشكيلات بهائي كه تشريع ومنصوص خود حضرت بهاءالله است و نه علماي بهائي، در واقع نوعي فرافكني توسط امثال آقاي لطفي در خصوص تشكيلاتي است كه به آن وابسته اند. آقاي لطفي بايد از خود بپرسند بهائي ستيزاني امثال جام جميان و كيهانيان وآقايان شهبازي و سيد هادي خسروشاهي وغيره از نشر و تكرار اكاذيب بي وفايان ِ از دين برگشته اي امثال "صبحي ِ" در ايران چه طرفي بستند كه حال ايشان و دوستانشان مشغول نشر و ترجمه و اشاعهء اكاذيب "فيچيكيا"يي شده اند كه رديه اش در آلمان توسط پروتستان هايي منتشر شده كه از قضا به قول خود ايشان مخالف اسلام اند و جالب آن كه اخيراً جمهوري اسلامي را نيز به خاطر" قانون مجازات اسلامي"(قانون ارتداد) محكوم كرده اند؟![5]
براستي چرا ايشان كه حقايق را عمداً مخفي مي كنند، در مقاله شان ابداً اشاره نمي كنند كه ماجراي كتاب رديهء سراپا دروغ فيچيكيا و پاسخ بهائيان به آن به كجا انجاميد و چه نتايجي براي بهائيان آلمان داشت؟! مركز جهاني بهائي در پيام رضوان 2000 خود ضمن بر شمردن توفيقات وپيروزي هاي حاصلهء جامعهء جهاني بهائي، از جمله در اين خصوص چنين اشاره كرده اند:
"...در آلمان براي اولين بار بهائيان را در مذاكرات بين الاديان شركت دادند. اين رويداد طرز تلقي فرقه هاي مسيحي را نسبت به امر بهائي تغيير داد. به سبب كتابي كه يكي از ناقضين]فيچيكيا[ عليه امر نوشته و توسط مؤسسهء مطبوعاتي كليساي لوتران در سال 1981 نشر، شد فرقه هاي مسيحي آلمان براي مدتي طولاني از تماس با احبّاء]بهائيان[ احتراز مي كردند. درمان اين حالت پرهيز و احتراز كتابي عالمانه]"راست را كژ انگاشته اند"[ در600 صفحه بود كه توسط سه نفر از احباء تأليف شده و يكي از ناشران غير بهائي و بسيار سرشناس آلمان آن را در سال 1995 منتشر نمود. انتشار اين اثر نشانهء پيروزي بسيار مهمي براي جامعهء بهائي آلمان محسوب مي گردد. ترجمهء انگليسي اين كتاب نيز در سال آخر نقشه منتشر گرديد".[6]
و در بيانيهء "قرن انوار"، صص105- 106 در بارهء توفيق ديگري كه در سال 1998 نصيب جامعهء بهائيان آلمان شد، چنين آمده است:[7]
"در سالهای آخر قرن بيستم بسياری از محافل ملّی در خدمات امور خارج از جامعه بهائی، خود به کسب پيروزیهای قابل توجّهی موفّق شدند. دو مثال برجسته[8] در اين مطلب ماهيّت و اهمّيّت چنين پيشرفتی را اثبات مینمايد. يکی موفّقيّتی بود که نصيب محفل ملّی آلمان شد. داستان از اين قرار است که در محلّی اولياء امور دولتی رأيی صادر کردند که ماهيّت هيأتهای انتخابی بهائی از لحاظ قانونی با قوانين مدنی آلمان مغايرت دارد. دادگاه عالی آلمان استيناف محفل روحانی بهائيان توبينگن را قبول کرد و چنين رأی داد که نظم اداری جزء لايتجزّی از دين بهائی است و از عقايد بهائی انفکاک ندارد. دادگاه عالی رسيدگی به اين قضيّه را در حوزه اختيارات خود شمرده و در توجيه اين مطلب شواهدی آورد مبنی بر اينکه آئين بهائی خود يک ديانت است. چنين رأيی در جامعهای مثل آلمان بسيار اهمّيّت دارد زيرا اصحاب کليسا که مخالفين امر بهائی در آن کشورند مدّتهاست میکوشند امر بهائی را يک فرقه و يا مذهب جلوه دهند. نظر به اهمّيّت موضوع قسمتی از رأی دادگاه را نقل میکنيم: "ماهيّت امر بهائی به عنوان يک دين و جامعه بهائی به عنوان يک جامعه دينی چه در حيات روزانه و چه در سنّت فرهنگی و رأی عامّه و چه بنا بر علم تطبيق اديان واضح است و شکّی در آن نيست."
با ديدن اين نمونه ها بايد به ايشان گفت"ساعتِ خواب"! چه كه ايشان حقيقتاً تازه از خواب بيدار شده و تازه متوجه شده اند كه يك بهائي سوئيسي سال ها پيش از جامعهء بهائي جدا شده و با همدستي "دفترمرکزي کليساي پروتستان آلمان مختص مسائل عقيدتي"، رديه اي سراپا اوهام و دروغ عليه دين بهائي منتشر نموده و چند صباحي باعث سوء تفاهم آلمانيان گشته، و چون پاسخ مستدل آن پس از 14 سال بي اعتنائي توسط جامعهء بهائي داده شده، نه تنها سوء تفاهمات رفع شده، بلكه "دادگاه عالي آلمان" شهادت قطعي داده كه ديانت بهائي "دين است وفرقه نيست" و نهايتاً دفترمركزي مزبورنيز پي به حقيقت امر برده است و لذا رديهء فيچيكيا و ستم هايي كه به جامعهء بهائي شده نه تنها موجب ضرّ آئين بهائي نشده، بلكه سبب روشن شدن حقايق آن و نفوذ و توسعه و شهرت بيشتر آن نيز شده است،[9] به طوري كه ضمن اعتراض فوق الذكر به "قانون ارتداد"،[10] "جامعهی بهايی ايران از جمله اقليتهای مذهبی در ايران است که اعضای آن با بيشترينفشار و محدوديت و تعقيب و بازداشت روبرو هستند. بازداشت هفت تن از رهبران جامعهیبهايی در اواخر بهار گذشته آخرين نمونهی تعقيب و آزار پيروان اين گروه دينی است". اسقف "مارتين شيندهوته"، مسئول امور خارجی کليسای پروتستان در آلمان شهادت داد كه
چنين است كه اين ادعاي آقاي لطفي نيز هيچ وپوچ مي گردد كه در تأييد فيچيكيا نوشته، "فعاليت تشکيلات بهائيت در بسياري از کشورها ممنوع اعلام شده است زيرا فعاليت آنها در جهت تهديد دولت و همراه با فعاليتهاي براندازنده است"! چه كه با آنچه ذكر شد، نه تنها چنين نيست، بلكه اكثر دول عالم آراء ونظرات وپيشنهادها واقدامات وخدمات بهائيان كشورهاي خود را با جان و دل مورد استقبال قرارداده و مي دهند وبه بهائيان اطمينان كامل دارند.[11] در حقيقت جناب لطفي ذوق زده از ادعاي همتايشان فيچيكيا، قياس به نفس فرموده، تصور كرده اند اكثر دولت ها نيزچون ايران، خدمات واقدامات بشردوستانهء بهائيان را سوء تعبير نموده، از جمله ايشان را به جرم رسيدگي به كودكان ونوجوانان فقير ومحروم به زندان مي اندازند![12]
باري علاوه بر تهمت ديكتاتوري و فاشيستي بودن تشكيلات بهائي به عنوان محور مقاله شان، آقاي لطفي ظاهراً [13] به قول خودشان نظري اجمالي نيز برمحتواي کتاب ضد بهائي فيچيكيا انداخته اند و بيشتر مقاله را به فهرستي ازاكاذيب وايرادات تكراري وي اختصاص داده اند كه پاسخ مفصل ومستدل آن در كتاب "راست را كژ انگاشته اند" موجود است. نكتهء جالب آن كه ايرادات او كاملاً شبيه به ايرادات بهائي ستيزان ايراني قبل وپس از انقلاب اسلامي است، به طوري كه پاسخ هاي آن را علاوه بركتاب مزبور، مي توان در سايت هاي بهائي نيزــ از قبيل نقطه نظر و ولوله درشهر و نيونگاه و غيره ــ يافت!
ايراد وي به احكام وتعاليم بهائي در كتاب مستطاب اقدس و ادعاي عدم چاپ ونشرآن در غرب به دليل سخت و عجيب وغريب بودن تعاليم مزبور،[14] سعي در تخطئهء مركز جهاني بهائي، سلطنت طلب خواندن بهائيان در مشروطه ودورهء پهلوي و تكرار شبههء ارتباط امير عباس هويدا با بهائيان، از جملهء موارد مذكورند.
با همهء اين احوال، به دنبال آشكار شدن كذب اتهام بمب گزاري حسينيهء رهپويان وصال شيراز و نمايشگاه بين المللي طهران و شكست سناريوي بهائي جلوه دادن خانم عبادي و دخترشان و رسوايي طومارسازي عليه بهائيان، لب مقصود آقاي لطفي از كالبد شكافي جريان شكست خوردهء فيچيكيا ، جز اين نيست كه با ادامهء جو سازي هاي متنوع مزبورعليه مديران زنداني جامعهء بهائي، ستم هاي 30 ساله به جامعهء بهائيان ايران را توجيه نمايند و فضا را براي محكوميت "ياران ايران" و سركوب بيشتر بهائيان آماده تر سازند. چنان كه نيّت درونشان را به نقل از فيچيكيا چنين آشكار مي كنند:
"فيچيکيا در تحليل خود از وضعيت تشکيلات بهائيت ايران در نظام جمهوري اسلامي ايران، تضاد ميان مقامات دولتي و بهائيان را ناشي از جوهر و ماهيت تشکيلات بهائيت ميداند. او از آنجايي که تشکيلات بهائيت ايران را مروج و حامي حکومت سلطنتي ايران ميداند معتقد است که نبايد تعجب کنيم که ما در ايران شاهد خشم ايرانيان با چنين تشکيلاتي باشيم و از نظر او از آنجايي که تشکيلات بهائيت مخالف با مردمي شدن و اصلاح ساختار دولتي ايران بودند و به طور مخفيانه با دربار عليه مردم توطئه مي کردند لذا طبيعي است که اين تشکيلات با خشم فزاينده تودههاي مردم ايران روبرو شود.گفتني است ترجمه فارسي اين کتاب در دست اقدام است".
آقاي لطفي مطمئن باشند كه مانند آنچه در آلمان واقع شد، خدمت بزرگي به جامعهء بهائيان ايران مي نمايند! چه كه دوستانشان مشغول ترجمه و چاپ كتابي هستند كه پاسخش قبلاً داده شده و اكاذيبش آشكار گرديده است! فقط اين باقي مي ماند كه چون امثال ايشان ادعا مي كنند كه پژوهشگرواهل تحقيق اند، لابد از بدي روش هاي فاشيستي آگاه اند و حد اقل از اين به بعد سعي خواهند نمود مانع تحقيقات هموطنان عزيز در بارهء ديانت بهائي نشوند و اگر هموطني اراده نمود بهائي شود، او را طبق "قانون ارتداد"، زنداني و يا محكوم به قتل نكنند!
[1] آقاي لطفي قبلاً نيزمقاله اي با عنوان "پيرامون بهاييّت" نوشتند كه پاسخ آن از جمله با عنوان "هويج عطوفت، بجاي چماق خشونت" داده شد. اين مقالهء ايشان درحقيقت دنبالهء اكاذيبشان در مقالهء قبلي است. آدرس مقالهء قبلي وپاسخ آن كه جواب بسياري از اكاذيب مقالهء دوّمشان نيز محسوب مي شود، چنين است: //www.asriran.com/fa/pages/?cid=50681 //www.noghtenazar2.info/content/view/593/10/
[2] دانلود كتاب مزبور در: //www.udoschaefer.com/books_div1.php#crooked .
[3] //www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2008/10/081021_la-kimoon-iran.shtml
[4]//www.mt-bahjat.com/index.php?option=com_content&task=view&id=1096&Itemid=45 . ازجمله در رسالهء آقاي بهجت چنين آمده است: "...362- كافر چه كسى است؟ حكم تماس با اهل كتاب چيست؟ ج- تعريف كافر در مسأله ى 110 رساله آمده است و اهل كتاب هم، كافر و نجس اند. 363- مراد از اهل كتاب چه كسانى هستند؟ ج- منظور يهود و نصارى و مجوس هستند.364- نظر اسلام را درباره ارمنى، مسيحى، كليمى، يهودى و زرتشتى بفرماييد. ج- همه كافر بوده و نجس هستند. 365- ارامنه اى كه در ايران زندگى مى كنند، چه حكمى دارند؟ ج- در حكم با ساير كافران يكسان مى باشند- 366- حكم دست دادن با مسيحيان چيست؟ ج- مثل ساير كفّار هستند. 367- آيا مى توان با اهل كتاب معاشرت داشت و از طعام آن ها استفاده كرد؟ ج- آن ها كافر و نجس هستند. 368- معاشرت، غذا خوردن و رفت و آمد با فرقه بهاييّت چه حكمى دارد؟ ج- آن ها كافر و نجس هستند. 370- اهل حقّ يا على اللهى ها پاك اند يا نجس؟ ج- نجس اند. 371- آيا ورود افراد غير مسلمان در اماكن مقدسه مانند حرم امامان و حرم حضرت معصومه ـ عليهاالسّلام ـ جايز است؟ ج- چون آن ها نجس اند، نبايد به آن اماكن وارد شوند.379- مسلمانى كه به دين ديگر بپيوندد، حكم دين در مورد او چيست و از لحاظ اخروى چه سرنوشتى دارد؟ ج- حكم او مرتد فطرى است كه وجوب قتل و جدا شدن زوجه اش و تقسيم مالش بين ورثه از جمله احكام مرتد فطرى است و در آخرت نيز اهل عذاب است." (براي ديدن سايرفتاوي مشابه از ديگر مراجع تقليد، به رساله هاي موجود درسايت هاي ايشان مراجعه شود)
نيز رجوع شود به: "اصول كافي"، ج 1، ص89؛ همان ، ج 2، صص 320 و304 و 292؛ همان، جلد ج 3 ص 340 ؛ همان، ج4، ص98 و100-101،467. كتاب " نشانه هاي ظهور" ازمرحوم حاج شيخ محمد خادمي شيرازي، ازانتشارات مسجد جمكران،چاپ هفتم، 1383،صص:38_39. و"رسالهء توضيح المسائل نُه مرجع" تدوين وتطبيق حاج شيخ لطيف راشدي وسعيدراشدي، از"حوزهء مقدس علميّهء قم" نشر"مؤسّسهء فرهنگي تسنيم"،تهران: پيام عدالت: سال1385.
[5] از جمله اعتراض كليساي پروتستان آلمان به تعيين مجازات اعدامدر قوانين جمهوری اسلامی برای خارجشدگان از دين اسلام (مرتدين) است.
//news.gooya.eu/politics/archives/2008/09/076982.php
[6] در اين مورد در خود كتاب "راست را كژ انگاشته اند"، صص681-682 نوشته شده، ولي آقاي لطفي عمداً اين قبيل حقايق را مطرح نمي كنند.
[7] بيانيهء مزبور را مي توانيد در اين آدرس دانلود فرمائيد: //reference.persian-bahai.org/fa/t/uhj/
[8] شرح دومين مورد مذكور در همان منبع چنين است: "امّا اين جامعه بهائی برزيل بود که در مسير روابط خارجی بهائی به ظفری دست يافت که تا کنون در تاريخ امراللّه بینظير است. روز28 مي 1992 عالیترين مجمع قانونگزاری کشور يعنی مجلس نمايندگان برزيل به مناسبت انقضاء يک قرن از صعود حضرت بهاءاللّه جلسهای مخصوص در پارلمان آن کشور تشکيل داد. ناطق مجلس پيام بيت العدل اعظم را در جلسه قرائت کرد و نمايندگان تمام احزاب پارلمان يک يک برخاسته از سهمی که امر بهائی و بنيانگذارآن حضرت بهاءاللّه در بهبود اوضاع نوع انسان داشتهاند تقدير نمودند. در خطابه مؤثّری که يکی از نمايندگان بانفوذ پارلمان ايراد کرد تعاليم بهائی را چنين وصف کرد: "بزرگترين اثر دينی که تا به حال از قلم شخصی واحد صادر شده است." چنين تمجيد و توصيفی از ماهيّت امر بهائی و خدمات محوّلهاش در جهان که از بالاترين مقامات قضائی و قانونگزاری دو کشور بزرگ جهان صادر شد پيروزی روحانی بزرگی است که از پيروزی در ميدان تبليغ کمتر نيست زيرا از آن راه درهائی گشايش میيابد که نفوذ پيام شفابخش حضرت بهاءاللّه را به حيات اجتماع انسان منتقل میسازد."
[9] در اين مورد رجوع شود به قسمت "خاتمه"ي كتاب "راست را كژ انگاشته اند"، صص 684- 678.
[10] براي ديدن اصل خبر، به يادداشت شمارهء 5 مراجعه شود.
[11] براي ديدن ده ها بل صدها نمونه از آن، علاوه برمنبع مذكور در يادداشت 6، مراجعه شود به: كتاب هاي "نگاهي تازه به ديانت بهائي" و " گفتاري كوتاه دربارهء امر بهائي" و " بهائيان وايران آينده" و"آئين جهاني بهائي" و... ، مندرج در آدرس://www.aeenebahai34.info/component/option,com_docman/task,cat_view/… ؛ وجزوهء " لزوم دين" و " نظر برخی از دانشمندان، بزرگان و مستشرقین عالم درباره دیانت بهائی "، مندرج درآدرس ://www.aeenebahai34.info/content/category/18/142/31/
[12] مثل نمونهء شيراز. رجوع شود به: //news.persian-bahai.org/ و//shiraz54.blogfa.com/ و //www.sedayedoost87.info/
[13] به نظر مي رسد نظر اجمالي ايشان به ايرادات فيچيكيا نيز مانند شرح جريان رديهء وي، از همان كتاب "راست را كژ انگاشته اند" گرفته شده باشد، چه كه خودشان نوشته اند كتاب فيچيكيا هنوز در دست ترجمه است!
[14] جالب آن كه كتاب مستطاب اقدس اينك ترجمه شده و در دسترس همهء جهانيان است.
منبع: سلام دموکرات
نظر خود را بنویسید
بسیار عالی !
مهینارسال شده در : 1387/8/18
مثل همیشه زیبا ، دقیق و صریح بیان فرمودید! ممنون
این حکایات و قصه های بهایی ستیزان همواره تکراری است و با این ترفندها و حیله ها هرگز ره به جایی ندارند..!! از سویی مگر رسوایی و بی آبروتر شدنشان، و از سویی دیگر پیروزی و قدرتمند تر شدن نهال الهی !این سنت الهی است. و هیچکس یارای مقابله با سنت الهی را نخواهد داشت .
همانطور که با لعاب عنکبوتی هرگز نتوان روی قصر باشکوه و پر عظمت را پوشاند..!! و از بین برد ..!! به همچنین طنین مگسان هرگز با نفیر و صر صر شدید القوی مقابلی نتواند کرد!!
حامد عزیز ! از زحماتت نهایت امتنان و سپاس را دارم !
خواهر حقیقی شما ! مهین
اصلاح يك پاراگراف
حامدارسال شده در : 1387/8/16
پاراگراف زير در مقالهء فوق درهم چاپ شده. صحيح آن چنين است"
با ديدن اين نمونه ها بايد به ايشان گفت"ساعتِ خواب"! چه كه ايشان حقيقتاً تازه از خواب بيدار شده و تازه متوجه شده اند كه يك بهائي سوئيسي سال ها پيش از جامعهء بهائي جدا شده و با همدستي "دفترمرکزي کليساي پروتستان آلمان مختص مسائل عقيدتي"، رديه اي سراپا اوهام و دروغ عليه دين بهائي منتشر نموده و چند صباحي باعث سوء تفاهم آلمانيان گشته، و چون پاسخ مستدل آن پس از 14 سال بي اعتنائي توسط جامعهء بهائي داده شده، نه تنها سوء تفاهمات رفع شده، بلكه "دادگاه عالي آلمان" شهادت قطعي داده كه ديانت بهائي "دين است وفرقه نيست" و نهايتاً دفترمركزي مزبورنيز پي به حقيقت امر برده است و لذا رديهء فيچيكيا و ستم هايي كه به جامعهء بهائي شده نه تنها موجب ضرّ آئين بهائي نشده، بلكه سبب روشن شدن حقايق آن و نفوذ و توسعه و شهرت بيشتر آن نيز شده است،[9] به طوري كه ضمن اعتراض فوق الذكر به "قانون ارتداد"،[10] اسقف "مارتين شيندهوته"، مسئول امور خارجی کليسای پروتستان در آلمان شهادت داد كه "جامعهی بهايی ايران از جمله اقليتهای مذهبی در ايران است که اعضای آن با بيشترين فشار و محدوديت و تعقيب و بازداشت روبرو هستند. بازداشت هفت تن از رهبران جامعهی بهايی در اواخر بهار گذشته آخرين نمونهی تعقيب و آزار پيروان اين گروه دينی است". لطفاً مسؤول محترم سايت آن را در اصل متن مقاله نيز درست كنند باتشكر