سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
چند روز پیش، ابوالحسن نواب - رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم چیزهایی گفت که بعداً آرزو میکند کاش اقلاً منتشر نشده بود و اسباب بی اعتباری بیشتر ایشان و مرکزی که ریاستش را بر عهده دارند، نگشته بود. پس از مقدمه مبسوطی دررعایت حقوق پیروان ادیان مختلف در اسلام، در قسمتی ازفرمایشات ایشان که ظاهراًبه گفته خودشان در ژنو هم " در کنفرانسی" بیان شده، آمده: " این را من در کنفرانسی در ژنو هم مطرح کردم. گفتم اگر کسی در انگلستان اعلام کند که از اعضای اصلی القاعده یا طالبان است، دولت انگلستان حاضر است به او اقامت بدهد؟ بهاییت از دید ما یک دین نیست. یک فرقه استعماری است که امروز هم مرکزیتشان در جایی است که امنیت و آرامش مسلمانان هر لحظه از سوی آنجا تهدید میشود؛ یعنی اسرائیل."
آقای نواب نمی داند که امثال همین حرف های بی اساس و سرا پا دروغ است که آبروی ایران و اسلام را در جهان به خطر می اندازد به نحوی که صد لبخند و کلام موقرانه آقای خاتمی و سیصد کتاب ادیبانه دکتر سروش هم نمی تواند درمانش کند؟ آقای نواب نمی داند که آدم هایی که می گوید در ژنو این حرف را به ایشان زده، برخلاف مظلومینی که در ایران پای صحبتش نشسته اند، برای اینکه حرفش را جدّی بگیرند و به آن نخندند، از او دلیل و مدرک خواهند خواست؟ و اگر کنجکاو شوند و در کتاب های بهایی به دنبال اثبات حرف " رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم" بگردند، درست ضدّ آن را خواند یافت؟ خواهند دید که آموزه های بهایی برای ایجاد صلح و وحدت آمده وبهاییان به دستور بهاءالله خود را نیکخواه اهل عالم می دانند و می خواهند. بنیان فکر و عمل "القاعده و طالبان" کجا و و این بیان بهاءالله کجا که: "امروز انسان کسی است که بخدمت جميع من علی الأرض قيام نمايد." اقلاً با مصادره کتاب های بهایی که به کرّات و مرّات در سی سال گذشته اتفاق افتاده، از رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم توقع می رود بداند که نصیحت بهاءالله به پیروان خویش چنین است:
"بايد جميع دوستان الهي به اداب و اخلاق و اقوال طيبه لايقه مزين باشند . صفات پسنديده به منزله جنود است و از براي امر الهي ناصر و معين ، طوبي از براي نفوسي كه به اين جنود مداين قلوب را تصرف نمودند ،" و "بايد جميع فوق همم اهل عالم طيران نمايند و در صدد ان باشند كه جميع من علي الارض را تربيت نمايند و به صراط مستقيم هدايت كنند يعني به مقامي كه لايق شان انسان است" (آیات الهی 2:22 ).
در ادامه، آقای نواب گفت که "الآن اینطور نیست که بهاییها را بکشند. دستگیر نمیشوند. اخراج نمیشوند. " خواننده و شنونده حیران می ماند که اگر جمهوری اسلامی بهاییان را مشابه "القاعده و طالبان" می بیند، پس چطور است که به فرمایش ایشان همۀ حدود سیصدهزار بهایی "دستگیر نمی شوند"؟ غیر از این است که خود آقای نوّاب می داند چه تهمت بی پایه و شرم آ وری زده است؟ و اگر واقعاً چنان که حرف این "رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم" درست است که بهاییان [لابد از شغل و تحصیل] "اخراج نمی شوند،" چطور بلافاصله در توجیه عدم پذیرش جوانان بهایی در دانشگاه ها داد سخن داده اند که: "اما هروقت غرب پذیرفت اعضای رسمی القاعده در دانشگاههای غربی بهرایگان به دانشگاه بروند، آنوقت میتوانند انتقاد کنند که چرا اگر کسی رسما بگوید بهایی است، نمیتواند در دانشگاههای ایران درس بخواند." در تلوگفته این " رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم" البته این معنی هم نهفته است که اگر بهاییان "رسماً" نگویند بهاییند، دیگر نه مشابه القاعده اند، و نه به مثابه طالبان! این چه جورتشابهی است که به صرف پوشاندن و انکار ایمان نقض می شود؟
آقای " رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم" با آنچه گفته اند، فقدان مطالعه و تحقیق خود را دردیانت بهایی اثبات کرده اند(از وضع مطالعه شان در بقیه ادیان خبر ندارم)، وبه این ترتیب اعتبارمرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم، و متأسفانه، بالاتر از آن، احترام ایران و اسلام امروز را هم در "کنفرانسی در ژنو" به خطر انداخته اند.
منبع: //akhtararjmand.blogspot.com/2008/12/blog-post_1633.html
نظر خود را بنویسید