آيا انصاف است جواني از تحصيل علم محدوم شود آن هم در كشوري كه معلمان زحمتكش نهضت سواد آموزي افراد سالخورده و افرادي را كه در دورترين نقاط كشور ساكن هستند و از نعمت سواد محرومند را با زحمت پيدا كرده و براي سواد آموزي آنان از هيچ كوششي دريغ نمي كنند از تحصيل عده اي جوان مستعد كه به شهادت تمامي همكلاسي ها ودبيران و معلمانشان جزء باهوش ترين و كوشا ترين دانش آموزان بوده و اكثر آنان از فضائل اخلاقي نيز بر خوردار هستندو بسياري از آنان در دوسالي كه اجازه شركت در كنكور به آنان داده شد توانستند رتبه هايي بسيار خوب مثل رتبه اول زبان ورتبه هاي يك رقمي و دورقمي را كسب كنند از تحصيل محروم باشند. البته بايد به كساني كه مانع تحصيل اين جوانان مي شوند حق داد زيرا مي دانند حتي اگر اين دانشجويان در دانشگاه مجاز به سخن گفتن در باره ي عقايدشان نباشند باز هم به واسطه ي تاثيري كه تعاليم اين دين در پيروانش گذاشته است داراي منش و رفتاري هستند كه سبب جلب توجه اسا تيد و دانشجويان خواهد شد و خواهند فهميد كه اين دانشجويان بهايي هستند و همين امر سبب نگراني مسؤلان خواهد شد زيرا سالها سعي كرده اند بهائيان را افرادي خطر ناك معرفي كنند و مردم را از تماس با آنان منع نمايند و در اين صورت با حضور دانشجويان بهايي در دانشگاه هر چه اين دوستان عزيز رشته كرده اند پنبه خواهد شد و حقايق آشكار خواهد گشت آن هم در ميان طبقه دانشجو و تحصيل كرده ي مملكت كه اذهان و افكار بسياري از آنان روشن است و عقل و علمشان مانع تعصب و بي انصافي آنان است و حقابق را مي بينند و حاضر به قبول اكاذيب و افتراء نخواهند بود.ساليان درازي است كه بسياري از مردم ايران در مواجه شدن با بهائيان گفته اند عجب انسان شريف- راستگو- با تقوا- درستكار- قابل اعتمادي است. ولي حيف كه بهائي است هم وطن عزيز آيا تا به حال از خود پرسيده ايد چه جيز سبب شده بهائيان اينگونه مورد قضاوت هم وطنان غير بهائي خودقرار گيرند؟

این محرومیت چه دلیلی می تواند داشته باشد به جز اینکه دولت ایران از این می ترسد که مردم با بهائیان در تماس باشند و به حقایق پی ببرند؟

با تشکر فراوان از مدیر گرانقدر سایت ،

آقای ابوالحسن نواب شما بهتر از هرکس میدانید این علت اخراج که از آن یاد نمودید بسیار امری است موهوم و غیر واقعی ، چرا هر دفعه موضع خود را برای توجیه نمودن دیگران برای اخراج بهاییان ا زدانشگاه عوض میکنید ؟ قصد شما از این کار چیست ؟ و یا بهتر بگویم قصد " از ما بهتران " شما چیست ؟ چرا اینقدر سفسطه و مغلطه و آسمان ریسمان میسازید ؟ چرا اصل مطلب را بیان نمیکنید ؟ آیا میترسید از اینکه علت اصلی اخراج بهاییان از دانشگاههای کشور را بیان کنید شدیدا مورد تمسخر و انتقاد شدید ملت فهیم و عزیز ایران و سایر اندیشمندان دنیا قرار گیرید؟؟
آیا وحشت دارید نور قداست و محبت و عشق و تقوای جوانان بهایی مانند نگین الماس در دانشگاهها ی کشور آنقدر بدرخشد و تلا لو نماید که نظر روشنفکران را جلب نماید که این نفوس مقدسه مومنه چه کسانی اند ؟ و آنوقت از " ما بهتران " و وابستگانشان کم بیاورند و نتوانند در میدان تنزیه و تقدیس و علم و تقوی با این حریفان قدر مسابقه دهند و شدیدا ضعف و بطلان روشهای آنان بر دیدگان ملت ایران واضح و مشهود آید ؟ این اظهارات فقط بنده نیست بلکه حرفهای از صمیم قلب بسیاری از اساتید ، دانشجویان و فرهیختگان غیر بهایی جامعه آگاه و خبیر و عزیز ایران است .
پس ، خواهشمندم به عنوان یک هموطن بهایی شما ،دست از این خذعبلات و اکاذیب بردارید و بیش از این آبروی خود و حکومت ایران را نریزید. شما و " از ما بهتران " شاید در نهایت تا هفتاد سال از عمرتان را به خاطر اشاعه این اهداف مزورانه حکومت اسلامی به بهترین موقعیت های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی برسید اما باقی حیات ابدی روحتان در عالم بعد را میخواهید با چه توشه و منبع معنوی ادامه دهید و به سعادت حقیقی برسید ؟؟؟؟ اگر تقوای الهی داشته باشید این سوال آخر من باید شما و سایر همکاران شما را به فکر فرو برد و بر جمیع افکار و اطوارتان تجدید نظرنمایید و تصمیم جدی بگیرید و برای یکبار هم شده راست و حقیقت را بگویید . و اگر تقوای الهی نداشته باشید و هر طور که هواهای پلید نفسانی شما بر شما حاکم میشود میخواهید حرکت کنید . اتنخاب با خود شماست . اما در آخر متوجه میشود نیروی الهی غلبه اش بر نیروی شیاطین مسلم و مبرهن است .

من آنچه شرط بلاغ است با تو و از ما بهتران گفتم حال میخواهید بپذیرید یا نه ؟ بقیه حساب شما با منتقم قهار خداوند بی انباز است.

در هر حال بهتر آگاهید جوانان نازنین بهایی ایران بهترین و خاضعترین و مهربانترین و نجیبترین و صادقترین و با وفاترین وخادمترین برای جامعه مقدس ایران هستند .