در هفته ای كه گذشت، مهم ترین خبر دادگاه اعضای سابق هیئت یاران بود. كه البته باز هم برگزار نشد. در این 17 ماهی كه از بازداشت آنان می گذرد، این چهارمین بار است كه دادگاه به تعویق می افتد. این تعویق های پی در پی، باعث شده كه ما شك كنیم. شك كنیم كه آیا اصلا دادگاهی در كار هست؟ اگر این شك ما درست باشه، كه با این شواهد فكرمیكنم درست هم باشه، نمیدونم چرا هنوز این هفت نفر را در بازداشتگاه موقت نگه داشتن؟ چرا به قید وثیقه آزاد نمیشن؟ یا اینكه چرا حداقل به بند عمومی منتقل نمیشن؟ خلاصه اینكه این خبر خیلی خیلی جدی بود و ما هم اصلا حال و حوصله شوخی با خبرهای جدی را نداریم!!

وقتی كه بازپرس وقاضی و دادستان، مشغول بررسی ابعاد تعویق این دادگاه بودند، مجلس نمایندگان آمریکا با صدور قطعنامه ای خواهان آزادی این هفت نفر که بیش از یک سال و نیم است بر اساس قرار بازداشت موقت در زندان هستند شد. آقای سلطانی، یكی از وكلای این هفت نفر، پرونده این افراد را "حجیم" و "غیرعادی" توصیف کـرد. البته ما یه حدسی میزنیم كه شاید بعلت حجم زیاد پرونده وبعلت مشكلات نقل و انتقال آن به دادگاه، این دادگاه لغو شده باشد.

فعلا تا خبر بعدی و زمان لغو دادگاه بعدی بشنوید از سایتی به اسم خدمت كه به نقل از جوان آنلاین، گزارش داده: « فعالیت جاسوسی بهائیان در ایران به شکل سازمان یافته افزایش یافته است.» اگر یادتان باشد در مقاله قبل بطور كامل اینگونه اخبار ونوع نقل آنها را بررسی كردیم و البته هیچ نتیجه ای هم نگرفتیم!! اما اینبار خیلی موضوع فرق كرده. گویا خانمی به اسم ش.د با تعدادی از افراد در یکی از توابع استان اصفهان ضمن شناسایی برخی افراد در نهادها و موسسات مختلف درقبال پرداخت وجوهاتی از آنان خواسته است که اطلاعاتی از تعدادی از مراکز دولتی و انتظامی در اختیار وی قراردهند.

البته ما مانده ایم كه این خانم، برفرض درست بودن خبر، این اطلاعات را برای چه كاری میخواسته؟ من نمیدونم چرا تواین مملكت هركی هركار اشتباهی میكنه باید ربطش بدن به بهائی ها، من تو مدرسه یه دوستی داشتم كه خیلی شیطون بود، همیشه ماها رو تشویق می كرد كه كلاس را تعطیل كنیم بعدم خودش با نامردی هرچه تمامتر میرفت سركلاس و غیبت ما را میزد و فردا هم ما پای دفتر در انتظار چوب محبت معلم و مدیر بودیم كه بر دستان نحیف مان فرود آید. بعد كه مراسم متنبه شدن ما انجام میشد، ما از این دوستمون شاكی میشدیم كه همش تقصیر شماست. تو عالم كودكی این دوست ما یه جواب خیلی خوبی به ما داد كه تا امروز كردیم آویزهء گوشمون، حالا برای شما هم میگم تا شما هم همین كارو بكنید، دوست ما گفت: «من شیطانم، میخوام شما رو گول بزنم، شما عاقل باش وگول نخور!!» خدائیش جواب از این دندان شكن تر شنیده بودید؟ من كه درد دستم یادم رفت دیگه. آقا حالا برفرض محال، كه این خبر راسته، باید بگردید دنبال دلیل كه چرا كارمندای برخی ادارات جاسوسی میكنن و اطلاعات را میفروشن. حقوقشون كمه، تورمشون زیاده، یا با رئیسشون دعوا كردن، به نتایج انتخابات...آخ ببخشید داشتم حرف سیاسی از خودم...بگذریم.

اما حالا كه كار به اینجا رسید بنده هم باید اعتراف كنم كه من هم یك چندباری جاسوسی كردم، مثلا یكبار رفته بودم شهرداری ببینم این وضعیت نامناسب كوچه ما چطورمیشه و آسفالتشو كی تعمیر میكنن و خلاصه كه كلی اطلاعات ذی قیمت به دست آوردم كه حتی خودمم چیزی ازش نفهمیدم، برای همین فروختمشون به دول خارجی الان هم فكركنم 4-5 سالی باشه اون بنده خداها دارن روش كار میكنن اما هنوز جواب نگرفتن!!

اما من فكر میكنم راوی این خبر احتمالا قبل از اینكه این خبررا چاپ كنه، داشته فیلم «پیشنهاد بی شرمانه» را میدیده و این حقیر حدس میزنه كه احتمالا خانم ش.د باید همون دیانا (دمی مور) باشه. تعجب كردید؟ در ادامه خبر آمده كه: «فرد یاد شده برای جلب نظر همکاری افراد مورد نظر خود حتی پیشنهاد اعمال منافی عفت در قبال دریافت اطلاعات داده است». این دیگه از اون حرفاستاااا. من باز دارم یك احتمال دیگه هم میدم كه راوی عزیز ما شب قبلشم داشته فیلم «كازینو رویال» میدیده كه اینجوری جوگیر شده. خب حالا اشكال نداره، ما كه فهمیدم اینجا هم نوشتیم كه اطلاع رسانی كرده باشیم دیگران هم بدونن اما یه پیشنهاد. آقای خبرنگار محترم، یه لطفی بكن، چندتا فیلم دست اول و روز دنیا را برو ببین.

آهان، داشت یادم میرفت، سایت خدمت این خبر را به نقل از جوان آنلاین نقل كرده، اما یكی از دوستان بسیار نكته سنج ما كشف كردند كه «این سایت چنین خبری ندارد و از شهریور امسال نیز فعالیت خبری نداشته است.» واینكه «قدیمی ترین منبع انتشار خبر همان وبلاگ اخبار مهدوی می باشد. که با امضاء فرهنگسرای تخصصی مهدویت مطلب منتشر می کند.» حالا چرا با اسم جوان آنلاین خبر منتشر شده بازم دارم یاد یه فیلم دیگه می افتم كه...
اما در لحظهء آخر كه مشغول نوشتن این سطور بودم، خبر رسید كه خانم شیرین عبادی، در مصاحبه ای با روزآنلاین اعلام كردند كه: «به ایران باز می گردم». چند روز پیش كه داشتیم روزنامه می خوندیم، یك خبری را خواندیم كه دلمان گرفت، روزنامه ابتکار در گزارشی اعلام كرده، «ایران که دارای یکی از کارآمدترین قشر جوانان در بین کشورهای خاورمیانه است ، مغزهای خود را با سرعتی هشداردهنده به خارج صادر می کند. این خبرگزاری شمار جوانان ایرانی تحصیل کرده ای را که همه ساله از جمهوری اسلامی می گریزند ۱۵٠ هزار نفر برآورد کرده است. ایران از نظر فرار مغزها در صدر کشورهای جهان قرار دارد. طبق آمار صندوق بین المللی پول، سالانه بین ۱۵٠ تا۱۸٠هزار نفر از ایرانیان تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام می کنند و ایران از نظر فرار مغزها در بین ۹۱ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته جهان مقام اول را از آن خود کرده است. خروج سالانه ۱۵٠تا ۱۸٠ هزار ایرانی با تحصیلات عالی از این کشور معادل خروج ۵٠میلیارد دلار سرمایه سالیانه از این کشور است.»

البته با خواندن این خبر دلمان برای خوراك مغز هم كمی تنگ شد!! اما چكار كنیم كه این كله پزی محله ما هم جوگیر شده كه شاید ایشون هم جز مغزهاست و رفته خارج و گویا آنجا برای خودش كسی شده!! بگذريم، حالا با شنیدن بازگشت خانم عبادی، باخودمان گفتیم كه از آن ۱۵٠ هزار نفر یك نفرشان دارد به ایران بازمی گردد. خب البته ما دعا می كنیم همانطور كه برنده صلح نوبل به ایران می آید صلح هم به ایران برگردد. همانطور كه این فعال حقوق بشر به ایران می آید، كه امیدواریم خدا به او بسیار رحم كند، حقوق بشر هم به ایران برگردد و محترم داشته شود. فكر ميكنم ادامه ماجرا را بايد در هفته آينده دنبال كنيم...