سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
اخیراً در آلمان کتابی تحت عنوان جهان اسلام و آینده منتشر شده ودر سایت بی بی سی به زبان فارسی معرفی گردیده است. در ابتدا معرفی کننده سؤالات چندی را ازقبیل: اسلام دین جنگ است یا صلح؟، اسلام ومسلمانان چه نسبتی با عملیات خشونت آمیز دارند؟ و......مطرح میکند وبعد به معرفی کتاب می پردازد که بیشتر ذکر نام و بیان نظریات عدّه زیادی از متفکّرین جهان اسلام در عصر حاضر است که میکوشند بین اعتقادات و تعالیم اسلام و نیاز های دنیای امروز از لحاظ دمو کراسی وحقوق بشر، وده ها مطلب دیگر به نحوی هم آهنگی ایجاد نمایند نام ونظریات این متفکرین طبق معرفی مذکور بشرح زیر خلاصه میگردد.(از سایت بی بی سی ۳۰می۲۰۰۶)
_حسن البناء بنیانگزار جنبش اخوان المسلمین که معتقد بود قوانین اسلامی باید جایگزین قواعد عرفی شود.
_جمال البناءبرادر کوچکتر حسن البناء که به تساوی حقوق زن ومرد معتقد است وبا هر نهادی که مدعی انحصار تولیت دین باشد مخالف است.
_طارق رمضان که ساکن سویس است وبا طرح هائی جوانان را بسوی خو د جلب کرده است.
_صهیب بن شیخ، مفتی شهر مارسی که مخالف بنیاد گرائی اسلامی ومخالف بنیاد گرایان تند رو وآلوده کردن اسلام به سیاست است.
_محمد فتح الله گولن، که ناسیو نالیسم ترکیّه را با اسلام هم آهنگ میداند و تعدد زوجات را برخاسته از تعالیم اسلام نمی داند.او میکوشد با حفظ هویت فرهنگی و دینی خود اصول اولیه دمو کراسی را بپذیرد وراه را برای ورود به اتحادیه کشور های اروپائی هموار کند.
_ سید محمد حسین فضل الله رهبر معنوی جنبش حزب الله لبنان است ومعتقد است از متن قرآن قواعد زیادی را می توان استخراج نمود که زندگی مسلمانان را بهبود بخشد او دموکراسی وانتخابات را مغایر اسلام نمی داند تا آنجا که نظام حزبی در آمریکای شمالی را مورد تحسین قرار میدهد.
_یوسف قرضاوی اهل مصر ومفتی بزرگ قطر است ونظریاتی خاص در مورد حکوت اسلامی ودینی دارد اومعتقد است که حکومت اسلامی حکومتی است مدنی که درآن امت محور حکومت است وهرگاه رئیس حکومت راه خطا رفت امت حق دارد از راه های مسالمت آمیز واگر لازم بود انقلاب اورا بر کنار کند! ولی حکومت دینی حکومتی است که روحانیون به عنوان نمایندگان خدا درروی زمین عمل میکنند ومعتقد است این نوع حکومت هیچ نسبتی با اسلام ندارد ومورد تائید قرآن نیست.
_خالد ابوالفضل استاد مصری تبار که تبعه آمریکاست ورساله ای تحت عنوان تساهل دراسلام دارد. او بر تساهل ومدارا تکیه میکند وسعی دارد اصول جهان شمولی اسلام را کشف کند ومعتقد است به علت سوءاستفاده گروه های افراطی، اسلام در حال حاضر با بحران مرجعیّت دینی روبروست.
توجه به نظریات این متفکرین که تعداد اندکی از متفکرین دنیای اسلام را تشکیل میدهندنشان میدهد که:
اولاً برداشت هایشان از اسلام متفاوت است واگر نظریات تعداد بیشتری از آنان مورد بررسی قرار گیرد این اختلاف نظر ها بیشتر جلوه خواهد نمود و همین عدم وجود وحدت فکر، مبیّن این حقیقت است که نظر آنان نمی تواند نشان دهنده واقعیّت اسلام باشد. ثانیاً کسانی که اسلام را دینی الهی میشناسند که قوانین آن از جانب خدای یگانه برای راهنمائی بشر نازل شده،چگونه می توانند بپذیرند که حالاافراد بشر این قوانین الهی و آسمانی را برای تطبیق با دنیای امروز به میل ونظر(و گاهی جهت منافع) خوداصلاح نمایند مثلاًباتوجه به اینکه قرن ها دراسلام داشتن بیش از یک همسر مجاز بود حال یکی از متفکرین بگوید برای دنیای امروزاز نظراسلام داشتن بیش از یک همسر جائز نیست.
واقعیّت این است که ظهور ادیان الهی در هر عصر وزمانی جهت هدایت بشر میباشد واگرچه اصول اعتقاداتشان مثل اعتقاد به خدای یگانه ویا دستورات اخلاقی در هر عصر وزمانی یکی است ولی قوانین و تعالیم اجتماعی آنها در هر دورانی متناسب با فهم ودرک بشر در آن دوران تفاوت میکند مثلاً حضرت موسی وحضرت محمد هردو ازجانب خداوند برای راهنمائی بشر آمدند ولی تفاوت در تعالیم آنهابه علت تفاوت در درک بشر و نیاز او در این دودوره بوده است که حدود ۲۰۰۰سال فاصله زمانی دارند.به عبارت دیگر تعالیم اسلام در دوران ظهورش سبب هدایت وپیشرفت بشر در آن عصر بود ولی اگر حضرت محمّدامروز ظهور می کرد مسلماً تعالیم و قوانینی که برای انسان امروز می آورد باتعالیم و قوانینش برای انسان ۱۴۰۰سال پیش تفاوت داشت. اگر این واقعیّت منطقی را بپذیریم که خداوند در هر دورانی پیامبرانی را با تعالیم و قوانینی متناسب با آن دوران برای راهنمائی بشر میفرستد چه دلیلی دارد که این لطف الهی منقطع گردد وخداوند دیانتی را که ۱۴۰۰سال پیش فرستاده وقوانینش برای دنیای امروز نارساست بفکر اصلاحش نباشد تا رهبران آن هرکدام به میل واراده خود آن را اصلاح نمایند و خودرا نماینده خداوند در روی زمین بدانند وپیروانش را به دسته جات مختلف تقسیم کنند تا به کشتار یکدیگر پردازند واصولاً چه دلیلی دارد که روش الهی ادامه نیابد وخداوند مارا به حال خود واگذارد واین بار همچون گذشته ها با فرستادن انبیا به راهنمائی بشر وایجاد وحدت نپردازد اگر به این واقعیّات،خالی ازحب وبغض و تعصّب ، منصفانه بنگریم شاید جواب مشکلات خود را در آئین بهائی بیابیم که هدفش وحدت عالم انسانی است (هدفی که در گذشته قابل تصور نبود) و اصول اعتقاداتش با سائر ادیان الهی یکی است ولی احکام وتعالیمش متناسب با اوضاع زمان ورفع نیازجوامع بشری دراین عصر صادر شده وظرف مدت کوتاهی توانسته است ملیون هانفراز افراد بشر را از نژاد ها ورنگ های مختلف با سوابق فرهنگی ودینی متفاوت که در سراسر جهان پراکنده اند در زیر خیمه وحدت گرد آورده وبا اعتقاد به دیانت اسلام وسائر ادیان در زمان خود مشکلات فعلی آنهارا که قسمتی در فوق مذکور شد حل نماید پاره ای از اعتقادات بهائی به شرح زیر است:
_ بهائیان به وحدانیت خداوند معتقدند وپیامبران را مظاهر صفات باریتعالی میدانندکه به اقتضای زمان و به مشیت الهیه جهت هدایت انسان ها در هر دور وزمانی ظهور نموده وخواهند نمود.
_ از نظر آئین بهائی کلیه افراد بشر متساوی الحقوقند.
_ تشبث به جنگ وزور وکشتار مردود است وحل مسائل دنیا بایدبه طریق محبت و مشورت باشد زیرا : عالم به محبت خلق شد وکل به وداد واتحاد مأ مورند.
_ ترک تعصّبات جاهلیه اعم از تعصب مذهبی،نژادی ،سیاسی وملی لازمه وصول به صلح حقیقی ووحدت عالم انسانی است.
_ بهائیان به جامعه بشری اعلام می کنند که مذهب الهی از برای محبت واتحاد است آن را سبب عداوت واختلاف منمائید.
_ به اعتقاد بهائی علم ودین باید موافق یکدیگر و مانند دوبال که برای پرواز عالم انسانی ضروری است باشند.
_ در آئین بهائی داشتن چند همسر ممنوع است.
_ در آئین بهائی تقیّه (دروغگوئی ولو اینکه منافع شخص ایجاب نماید) ممنوع است .
_ تساوی حقوق زن ومرد از اعتقادات بهائی است.
_ هرکسی باید خود در جستجوی حقیقت باشد تقلید از دیگران در امور دینی جائز نیست.
_ منع نماز دسته جمعی (در آئین بهائی نماز خواندن احتیاج به رهبری فرد دیگری ندارد.تنها نمازی که بطور جمعی خوانده می شود نماز میت است که مرده در وسط قرار میگیرد و پیشنمازی در میان نیست.)
_ حذف شغل مذهبی (در آئین بهائی شغل مذهبی وجود ندارد مراسم مذهبی عقد وتدفین توسط کسانی انجام میگیرد که ممکن است زن یا مرد، طبیب یا مهندس باشند یعنی این کار را به عنوان شغل انجام نمی دهند واز این لحاظ مزدی دریافت نمی کنند.)
وصدها تعلیم دیگر که در این مختصر نمی گنجد.
امید است این یادداشت،باروحی عاری از تعصّب و بغض و بی طرفانه مورد مطالعه قرار گیرد.
نظر خود را بنویسید