سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
حقوق بشر برای توسعهی فردی و اجتماعی: بررسی فعالیتهای جامعهی بینالمللی بهائی
نوشتهی گراهام هاسال Graham Hassall
در طول نیمهی دوم قرن بیستم همکاری و کمک جامعهی بینالمللی بهائی (BIC)[1] به گفتمان توسعهی فردی و اجتماعی اصولی، سیستماتیک و پایدار بوده است. اصولی بوده است از این رو که برای مفاهیمِ اصلی خود به آثارِ بهائی رجوع کرده است. سیستماتیک بوده زیراعلاوه بر گزارش عملکردِ جوامعِ بهائی در سراسرِ جهان، این مفاهیم را با تحلیلِ منطقی بیان می نماید .
و در نهایت به همان نسبتِ مشارکتِ جامعهی بینالمللی بهائی و ترغیبِ ابتکاراتِ بزرگ در توسعهی گفتگوهایی که با طرح پیشنویس بیانیهی حقوق بشر در 1948[2] آغاز شد و تا گفتمان هزاره – بزرگترین گردهمآیی سازمانهای غیر دولتی NGOها جهت مشورت و گفتگو پیرامون رسالت سازمان ملل متحد که جامعهی بینالمللی بهائی افتخارِهمراهی با آن را داشت- پایدار بوده است. در این 5 دهه جامعهی بینالمللی بهائی علاوه بر پشتیبانی فرآیندهای گفتگو از طریق نقشهای همکاری وتسهیلسازی، بیانیههای کتبی و شفاهی بسیاری را خطاب به جلسات سازمان ملل و سایر همایشهای سازمانهای غیردولتی NGOها ارائه داده است.[3]
در این مقاله مشارکت جامعهی بینالمللی بهائی را در مفصلبندی حقوق بشر و توسعهی اجتماعی با شش موضوعِ محوری شرح خواهم داد: (1) نیاز به رویکرد سیستمهای مرکب جهانی جهت حل مسائلِ معاصر؛ (2) اصلِ بنیادینِ یگانگی نوع بشر؛ (3) نقشِ حیاتی باورمذهبی؛ (4) برتری تعلیم و تربیت بر محدودیتهای قانونی؛ (5) نیاز به رویکرد ارزش محور که از سطح مسئولیت فردی آغاز شود؛ و (6) نگاهی بر تأثیرگذاری سازمان ملل متحد.
پیش از بررسی جزئیات این موضوعات بهتر است به طور خلاصه اهمیت حقوق بشر را در قرن بیستم مطرح کنیم.
مفصلبندی حقوق فردی و راههای قانونی حفاظت از ان، تا حدی در پاسخ به بیرحمیِ وسیعِ قرن بیستم به ظهور رسید. سایر عوامل از جمله کاهشِ ضمانتهای سنتیِ ایمنیِ فردی آشکار در تجاوزِ روزافزون به حقوق فردی توسط عوامل دولتی و غیر دولتی میشود.همچنین ، تغییر فاحشِ شرایط جهانی در قرنِ بیستم، خصوصاً گرایش به جهانیشدن ولزومِ تطبیقِ فرهنگِ فردی و ملی با آن؛ مستلزمِ بازسازیِ مفاهیمِ سنتی جهتِ توافق با استانداردهای جهانیِ مشترک در عینِ حفظِ کثرت و تفاوتهای فردی بوده است.
به علاوه ، تغییراتِ سریعِ دو قرنِ گذشته مفهومسازیِ مجددِ اصولِ حقوق و اهدافِ ایجادِ آن را اقتضا کرده است. از اواخرِ قرنِ هجدهم، ادعای حقوق شهروندی هر فرد در مقابلِ دولت مشاهده میشد، اما این مفهوم روزبهروز بیشتر با این دیدگاه جایگزین میشود که حقوق بیانکنندهی شرایطِ هنجاری و اصولیِ بلوغ بوده که زیرساختارِ روابطِ میان دولت و شهروندان یعنی تشکیلدهندگانِ جامعهی مدنی می باشد..
اجزای اصلی چارچوب بین المللی حقوق بشر به سهولت معین گردیده است. در سال 1946 میلادی کمیته ی سازمان ملل برای حقوق بشر با 18 عضو پیشنویس "بیانیه"ی حقوقی را آماده کرد که متعلق به تمام افراد بدون توجه به نژاد، ملیت، جنسیت، یا کیش و عقیده بود . این بیانیه در 10 دسامبر 1948 توسط مجمعِ عمومی سازمان ملل انتخاب و ا بیانیهی جهانی حقوق بشرنامیده شد.[4] هدف این بیانیهی جهانی UDHR) (این است که حقوق جمعی وفردی جهانی یعنی جوانب گوناگون حقوق بشر –مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی- باید با هم مدنظر قرار گیرد و نه به عنوانِ مفاهیمی جداگانه.
هر چند تنها یک بیانیه استانداردهای مطلوب در باره حقوق بشر UDHR تاثیری قابل توجه داشته است زیرا که دولتها و شهروندان مفاهیم حقوق و مسئولیتهای فردی را درک نمودهاند. این بیانیه الهامبخش بیش از 60 سند حقوق بشر شده است که امروزه یک حد و مرزبینالمللی حقوق بشر را تشکیل میدهند. فرآیند دوم، یعنی تبدیل هنجارهای مطلوب به قوانین بینالمللی با به انجام رسیدن دو پیمان در مورد حقوق بشر آغاز شد: 1 پیمان بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR)[5] 2 پیمان بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR)[6].
حقوق مطروحه در بیانیه جهانی حقوق بشر UDHR و دو پیمان مذکور ( که با هم به عنوان "سند بینالمللی حقوق" شناخته میشود) در چنین اسناد قانونی بیشتر شرح داده میشوند، مانند پیمان بینالمللی حذف هر گونه تبعض نژادی که نشر عقاید استوار بر برتری طلبی و یا تنفر نژادی را قابل مجازات توسط قانون میداند؛ پیمان حذف هرگونه تبعیض علیه زنان که سنجشهایی را برای حذف تبعیض علیه زنان در حیات اجتماعی و سیاسی، تحصیل، کار، بهداشت ازدواج و خانواده پوشش میدهد؛ و پیمان حقوق کودکان که ضمانتهایی را بر اساس حقوق انسانی کودکان تنظیم مینمود. عهد نامه ها و بیانیههای مهمتر حقوق بشر در حال حاضر عبارت است از:
- میثاق منع و مجازات جرم کشتار دستهجمعی (1948)
- میثاق وضعیت پناهندگان (1961)
- معاهدهی حذف هر نوع تبعیض نژادی (1965)
- میثاق حذف هر نوع تبعیض علیه زنان (1979)
- میثاق علیه شکنجه و سایر مجازاتها و یا رفتارهای غیرانسانی و بیرحمانه (1984)
- میثاق حقوق کودکان (1989)
- میثاق محافظت از حقوق تمام کارکنان مهاجر و اعضای خانوادهی آنها (1990)[7].
هر چند دولتهای ملی هنوز به یک هیکلِ جهانی واحد سیاسی نپیوستهاند، نیاز شدید به داشتنِ مجموعهای مشترک از استانداردها را درک کردهاند و در درجه اول اقرار می نمایند توسعهی حقوق بشر هدفی متعالی است. این معاهدهها در حالِ حاضر ابزاری مهم برای حقوق بینالملل محسوب میشود. کشورها در جهت دستیابی داوطلبانه باآنها توافق میکنند خود را به آن استانداردها متعهد می نمایند و در فواصل زمانی خاص به کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد گزارش میدهند. در سیستم سازمان ملل شش کمیته تاسیس شد که پیروی دولتها را از معاهداتی خاص کنترل مینماید:
- کمیتهی حذف تبعیض نژادی
- کمیته حقوق بشر
- کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
- کمیته علیه شکنجه
- کمیته حذف تبعیض علیه زنان
- کمیته حقوق کودکان
گسترش این قوانین بینالمللی و موسسات بینالمللی برای اجرای آنها، پیشرفت اجراییِ این اهداف در مجموعهای از کنفرانسهای جهانی بررسی و بازنگری شده است: کنفرانس محیط زیست ( استکهلم Stockholm؛1972 و ریودوژانیرو Rio De Janiero؛ 1992)،حقوق بشر (وین Vienna؛ 1993)، جمعیت و توسعه (قاهره Cairo؛1994)، زنان (مکزیک 1975، کوپنهاگن Copenhagen 1980، و بیجینگ Beijing، 1995)، و توسعه اجتماعی (کوپنهاگن Copenhagen،1995). این کنفرانس اخیر بر پیشرفت اجرای سیاستها پیرامون توسعه انسانی و توسعه اجتماعی تمرکز داشت و در مرکز توجه برنامهی توسعه سازمان ملل قرار داشته است[8].
گزارش UNDP توسعه انسانی در 1999 UNDD Human Development Report یک لیست شامل هفت مورد برای تضمین توسعهی انسانی در زمینهی جهانیسازی ارائه میدهد:
1. تقویت سیاستها و اقدامات برای توسعه انسانی، و تطبیق آنها با واقعیتهای جدید اقتصاد جهانی؛
2. کاهش خطر نوسا نهای اقتصادی- یعنی رکود و رونق بسیار زیاد در اقتصاد با تمام هزینههای انسانیاش.
3. اقدام مستحکمتر بین المللی برای کنترل خطرهای جهانی ایمنی انسانها.
4. تقویت اقدامات عمومی برای توسعه تکنولوژی جهت توسعه انسانی و ریشهکنسازی فقر.
5. معکوسسازی منزوی شدن کشورهای فقیر و کوچک.
6. رفع فقدان تعادل در ساختارهای حکومت جهانی با تلاشهایی جدید برای ایجاد سیستمی فراگیرتر.
7. ساختنِ دنیایی دموکراتیکتر و منسجمتر برای حکومت جهانی در قرن [9]21.
نیاز به رویکرد سیستمهای پیچیدهتر جهانی برای حل مسائل معاصر
یکی از واضحترین اشاره ها به این نظریه رادر بیانیه 1992 جامعه جهانی بهائی BIC خطاب به کمیتهی پاسیفیک جنوبی می توان دید:
حضرت بهاءالله میفرمایند که " زمین یک وطن محسوب و من علی الارض اهل آن." همانطور که دامنه، پیچیدگی و فوریت مشاکل محیط زیست به تدریج توجه اذهان عمومی به خود جلب نموده است ، منطقِ درک این موضوع به طور روزافزونی واضحتر شده است. فرایندهای قانونی و دستگاههای قانونگذار بینالمللی موجود ناکارآمد شناخته شدهاند، زیرا در درجه اول براساسِ قوانینِ حاکم بر دولتهای ملی میباشند.
به علاوه فرآیند ایجادِ قوانین محیطزیست که در یک زمان تنها یک مشکل را مد نظر قرار میدهد چندپاره و غیر سیستماتیک بوده زیرا هیچ شخصیتِ واحدی مسئول ارائه پیشنویس قانونِ بینالمللی محیط زیست نیست. همچنین ملل جهان بر سر مجموعهای از اصول به توافق نرسیدهاند که بر اساس آن بتوان چنین قوانینی را وضع نمود. همچنین، مجم.عه کشورهای امضاکنندهی ابزارِ قانونیِ مختلف به ندرت یکسان هستند.
بنابراین تقریباً غیر ممکن است که توافقها را هماهنگ و تلفیق کنیم. بسیاری از کشورها با تعداد محدودی دیپلمات و متخصص نمیتوانند با جریان های طولانی و پر خرج زمان حاضر همراه شوند، به خصوص که در پاسخ به فشردگی مشکلات جهانی محیطِ زیست، شمارِ مذاکرات رو به افزایش است. فرآیند غیرعام فعلی تنها میتواند مذاکره را بیشتر از کنترل خارج نماید.پیشنهادات بسیاری برای فراهمآوردنِ مکانیزمهای جهانی در جهت ایجاد و پشتیبانی الگوی پایدار توسعه ارائهشده است.
برخی متخصصان پیشنهاد میدهند که سیستمهای موجود سازمان ملل از طریق ارتقاء اختیارات آژانسها نظیر برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP)، بازنگری مشاورات اجتماعی و اقتصادی (ECOSOC)، یا استفاده از هیئت امناء برای ادارهی منابعِ جهانی خاص، تقویت گردد. عده ای توصیه مینمایند هیئتهای جدیدی مانند هیئت ایمنی محیط زیست، دادگاه جهانی برای عدالت محیط، و یا هیئتِ بینالمللی مذاکرات محیط زیست ایجاد گردند تا قوانین بینالمللی موضوعاتِ مستلزم اقدام جهانی را آماده، تنظیم و مرور نمایند.
اگراین پیشنهادات با انگیزه خیر همراه باشد، برای جامعهی بینالمللی بهائی روشن است که تاسیس الگوی پایدار توسعه وظیفهای دشوار و گستردهاست. واضح است امرِ مذکور نیازمند سطح جدیدی از تعهد به حلِّ عمدهای که فقط با محیطِ زیست مرتبط نبوده ،خواهد بود. این مشکلات شاملِ مواردی چون نظامیکردن محیط، اختلاف شدید ثروت بین ملل، نژادپرستی، فقدان دسترسی به آموزش و پرورش، ملیگرایی لجامگسیخته، و عدم تساوی بین زنان و مردان میشود. روشن و آشکار است که به جای توجه غیرمتمرکز موجود در پاسخ به نیازهای دولتهای ملی، مرجح است یک توافق همهجانبه ایجاد شود که به صورت یک نظامنامهی بینالمللی خاص قابل انتشار باشد. راهحلهای طولانی مدت نیازمند بصیرتی بدیع و جامع از اجتماعِ جهانی خواهد بود که از طریقِ مجموعهء جدیدی از ارزشها پشتیبانی شود. قبول وحدت نوع انسان اولین پیشنیازِ اساسی برای درک و ادارهی جهان به عنوان یک وطن ، موطنِ نوعِ انسان، میباشد[10].
این پاراگراف به طور کامل ذکر شد تا روابطِ پیچیدهای را که جامعهی بینالمللی بهائی بین مشکلات خاص توسعه، مانندِ مواردِ مربوط به محیط زیست و سیستم به طور کلی مشاهده مینماید، مشخص گردد. این موضوع در بسیاری از بیانیههای جامعهی بهائی مورد تاکید قرار گرفته است. پیچیدگی نظریه در حلِّ مشکلات با غیر قابل تقسیم بودن حقوق اقتصادی، مدنی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مرتبط است:
بدون حقوق اقتصادی، اجرای حقوق مدنی یا اجتماعی تا حد زیادی تضعیف میگردد. بدون حقوق فرهنگی، یک فرد یا جامعه در اجرای حقوق سیاسی و اقتصادی تا حدی که نیازهای حیاتی موقعیتهای نسبیشان را در بر بگیرد با بزرگترین دشواریها مواجه خواهد بود[11].(ترجمه شخصی)
پیشنهادات جامعه بهائی خطاب به نمایندگان سازمان ملل یک "بازنگری" درباره باورهای حاکم پیرامون طبیعت و هدف فرآیند توسعه و نقش های متفاوت پیشروان این مسیر ایجاد کرده است. آنها توسعه را با فرآیندهایی چون برابری زن و مرد ، گسترش فرآیند شور و مشورت، مجموعه اصول اخلاقی کار نوین، و آموزش دانش در سطح عمومی و کاربرد آن مرتبط میدانند[12].
مسئلهی کاهش فقر و کاهش اختلاف فاحش بین فقیر و غنی مستقیماً با آگاهی از یگانگی نوع انسان مرتبط است:
نظم نوین جهانی تنها میتواند بر پایهی اعتقاد راسخ به وحدت عالم انسانی بنا گردد. مذاکرات پیرامون حل مسائل فقر شدید بر اساس این فرضِ منطقیِ که ما یک عائلهی انسانی هستیم ورای واژگان اقتصاد کنونی گسترش خواهد یافت. حل مشکلات مذکور نیازمند زمینهای گستردهتر است، زمینهای که ظهور نظامی جهانی مبتنی بر اصول تساوی و عدالت را در بر گیرد[13]. (ترجمه شخصی)
به عنوان مثال در راستای تلاش برای حذف شکاف بین غنی و فقیر جامعه بینالمللی بهائی در بیانیه 1994 خطاب به زیر-کمیسیون منع تبعیض و حمایت از اقلیتهای سازمان ملل اشاره کرده، و بیان نموده از دیدگاه دیانت بهائی توزیع درآمد باید به گونهای باشد که،
اختلاف طبقاتی لازم اما ثروت و فقر مفرط باید از بین برود. با توجه به تعالیم بهائی اندوختن ثروت بیشاز حد توسط تعداد کمی از افراد در حالی که اکثریت محتاجند، ، یک بیعدالتی تحملناپذیر است. بنابراین تعدیل باید از طریق قوانین و مقرراتی صورت گیرد که ثروت شخصی را محدود میکند و برای همه دسترسی به راههای زندگی متعالی را فراهم میآورد[14]. (ترجمه شخصی)
هر کدام از این بیانیهها به ترتیب اولویت بررسی سیستم جهانی به صورت کلی و نه فقط راهحلهای مسائل توسعه و حقوق بصورت پاسخ های نوشتاری به چالشهای جداگانه اشاره مینماید.
رفاه نوع بشر
در سندی با عنوان "رفاه عالم انسانی" ارائه شده توسط جامعه بینالمللی بهائی در "اجلاس نقطه عطف ملل متحد پیرامون توسعه اجتماعی" در 1995، ضرورت مشاهدهی توسعه به عنوان مجموعهای از روابط پیچیده بیش از پیش مورد بررسی قرار گرفت[15]. این سند شامل هفت بخش است که هرکدام تعریفی جدید از راهبرد توسعهی جهانی را پیشنهاد میدهند. این بخشها مفاهیم توسعه را شامل صلح، "یگانگی نوع بشر"، عدالت، حقوق بشر، آموزش، علم و تکنولوژی، علم و مذهب، فطرت بشر، اقتصاد، محیط زیست، قدرت، حاکمیت، ساختارهای دولت و قانون میدانند.
در بیانیه رفاه عالم انسانی پیشنهاد میشود که رفاه دو بعد مادی و معنوی دارد.تا کنون توسعه تا حد زیادی به صورت مادی تعریف شده، اما نقص تعاریف موجود به اثبات رسیده است. انگیزههای نظام های موجود – مانند نظام های ی اقتصادی، روش های امداد – وضع تودههای مردم را تغییر نداده است (یعنی با وجود تمام توجهات به "توسعه اقتصادی؛ همچنان بیشتر افراد جامعه در فقر زندگی میکنند.
بازنگری مفهوم "حکمرانی"
در بیانیه رفاه ذکرمیگردد که تفکر بر حسب مفاهیم دوگانه نظیر "درلت دربرابر مردم"، "علم در برابر مذهب"، "حقوق فردی در برابر حقوق جمعی" باعث از یاد بردن روابط متقابل مابین آنها است (دولت و مردم، علم و مذهب، حقوق فردی و جمعی، و غیره).
این الگوی فراگیر نوین "کلها" و "ارتباطات" را به جای "تضادها" مد نظر قرار میدهد ( همچنان ممکن است کشمکشهایی در رو روابط متقابل وجود داشته باشد، اما این موضوعی متفاوت است). تعهد مذکور به "دموکراسی" و " توسعه اقتصادی" یک تناقض را آشکار میکند: اگر تا این حد قدرت در دست مردم است، چرا آنها نتوانستهاند شرایطِ مادی خود را تغییر دهند؟ تا حدودی ، این موضوع کاستیهای موجود در نقشِ بازیگران اصلی را نشان میدهد: دولتها تودهی مردم را به عنوان دریافتکنندهی کمک و برنامههای توسعه مد نظر قرار دادهاند؛ الگوهای آینده دموکراسی قدرت تصمیمگیری را به ریشهها منتقلخواهد کرد.
بنابراین ارتقاء حقوق بشر مستلزم "تعریف مجدد بنیادیِ روابط انسانی" است – و حرکت در این جهت ندرتاً آغاز شده است. عواملِ تعریفِ مجدد مذکور عبارتند از:
- مشورت ( نیازمند استانداردهایی ورای روشهای فعلی مذاکرات و مصالحات و "فرهنگِ دادخواهی" – مرتبط با مباحث ،تبلیغات ، روشهای تبلیغاتی، و الگوی مشارکت).
- دسترسی بیشتر به دانش و امکان "کاربرد آن برای رفاه بشر".
دموکراسی با حزبگرایی، مکتب کلبیون، بیتفاوتی و فساد همپیوند شدهاست. باید فراتر از این نتایج " نمایش سیاسی" تنظیم شده توسط نامزدها، کاندیداها، انتخابات و تقاضاها ارتقاء یابد. دولت و گروههای مردم با تصاویر نظم جهانی احتمالی فریفته شدهاند. تلاشهای هر دو گروه باید مورد حمایت قرار گیرد. بازنگری ساختارها و فرایندهای دولت شامل موارد زیر خواهد شد:
- تعریف مجدد واژههای "قدرت" و "حاکمیت"
- قانون گذاری قوانینی که " از لحاظ شخصیت و محدوده اختیارات جهانی هستند".
- تجدید اصول روشهای مشورتی، که شامل تصدیق روابط متقابل بین عدالت، مشورت، و دستیابی به توسعه اجتماعی و اقتصادی است.
- تغییر مفموم گاه "تنبیهی" عدالت به مفهومی که عدالت را به الف) پیوند تجزیه ناپذیر رشد فرد و اجتماع؛ و ب) توان مشاورهی بیغرضانه در باره گزینههای تصمیم های (سیاسی )سیاستمداران مرتبط سازد.
- تضمین اینکه "پیشرفتهای عمدهی تکنولوژی" و "منابع محدود" در انحصار اقلیتِ ممتاز نیست.
- توسعهی مداوم قوانین حقوق بشر، حفاظت از حقوق سیاسی و مدنی، و نیز حقوق اجتماعی و اقتصادی ( بدون قرار دادن آنها در روابطی دوگانه).
در گذشته قدرت به عنوان خصوصیت یک فرد یا گروه در نظر گرفته میشد، و به عنوان ابزار استیلا، مالکیت و غیره مشاهده میگشت. اما این مفهوم سنتی قدرت برای "نیازهای آتی نوع بشر" بیفایده است. توجه دقیق به کاربرد قدرت به خصوص از طرف رهبران در بخش 5 شرح داده میشود.
در بیانیه رفاه بیان شده است که مذاهب سنتی دیدگاه پدر سالاری خود را در قبال تودههای مردم دنبال کرده است و بلوغ آنها را تشجیع نمیکند – یعنی مشارکت آنها در تصمیمگیریهایی که بیشترین تاثیر را بر زندگیشان خواهد داشت. دلیل مردود شمردهشدن مذهب توسط متفکران مدرن تا حدی قابل درک است، اما لازم است ثمرات مذهب را نیز در کنار سوءاستفادههای گذشته از آنها تصدیق نماییم. مذهب خصوصیاتِ اخلاقی چون – شخصیتِ اخلاقمدار، حس مسئولیتپذیری و غیره را پرورش داده که مبنای پیشرفت تمدن انسانی قرار گیرد.
مشکل دانشِ تولید، مالکیت و تبعیض
در بیانیه رفاه تاکید شده است که باید به فلسفهی دانش بذل توجه بیشتری شود. علم و مذهب از طریق موازین دانش قابل درک است. این موازین در طول تاریخ دارای روابط متقابل بوده و برای ساماندهی تجربه، تفسیر پیرامون، جستجو استعداد های نوع بشر، و نظمدادن به زندگی عقلی و اخلاقی به کار رفته است. اجتماع باید بر حسب فرآیند فکر کند و نه ساختارِ صرف. فرآیندهای صحیح ساختارهایی مناسب ایجاد مینماید. امکان دست یافتن به دانش ، علم و تکنولوژی باید به صورت یکپارچهتر در سطح جهان منتشر گردد. در سند اظهار شده است که رابطهی مستحکمی بین دانش و اخلاق وجود دارد. وقتی مردم بتوانند فرق بین "واقعیت" و "حدس و گمان" را تشخیص دهند،در کمک رسانی به پیشرفت بشر توانا خواهند بود. . توسعهی دانش بر قابلیت بشر میافزاید، سطح استعدادهای بشری را بالا می برد و وقتی در جهت صحیح عمل می نماید ، به فراهم آوردن رفاه کمک خواهد کرد.
اصل اساسی وحدت عالم انسانی
جامعهی بینالمللی بهائی در اولین جلسهی کمیته نشست مقدماتی جهانی توسعهی اجتماعی برای برنامه ریزی جلسه بر "تفکری جدید" و " روحی متحد" تاکید نمود و به طور خاص لزوم تطبیق با اصل یگانگی نوع بشر را به عنوان " استاندارد بنیادین برای سازماندهی زندگی جمعی نوع بشر در کرهی ارض" توصیه نمود:
حرکت ورای کوتهنظری و برتریمداری مستلزم ابتکاراتی وسیع و شجاعتی خللناپذیر از طرف کمیتهی تهیهکنندهی مقدمات (PREPCOM) است. مسئولیتِ ایجاد رفاه تمام اعضای یک جامعه – اولین اصل رفاه اجتماعی مدرن – حال باید گسترش یافته و شامل تمام مردمان روی زمین گردد. تنها با پذیرش اصل وحدت عالم انسانی کمیته PREPCOM میتواند ضمانت نماید که آمادهسازی از طریق فرآیند مقدماتی بر رفاه کل خانوادهی بشری تمرکز خواهد نمود و در نتیجه مفهوم رفاه اجتماعی را فراتر از مرزهای ملی به کل جهان تعمیم خواهد داد. در نتیجه ما به کمیته مقدماتی تاکید مینماییم که اصل وحدت عالم انسانی را " موضوع اصلی وحدتبخش در نشست" قرار دهند تا اصول آن رابرای مردمان و ملتهای کره زمین بررسی نموده به برنامههایی کاربردی و تعهدات عملی بیان نمایند[16]. (ترجمه شخصی)
"آگاهی" از وحدت عالم انسانی به درک این موضوع از طریق "آگاهی جمعی انسانی " اشاره دارد که خود "کثرت بیپایانِ افکار و انگیزههای فردی" است. آگاهی از وحدت عالم انسانی باید در سیستمهای آموزشی تدریس شود و از طریق رسانههای جمعی منتشر گردد. ثمرات دستیابی به آگاهی از وحدت عالم انسانی عبارت است از:
- حفظ مردم از "دیوهای کهنسال" کشمکشهای مذهبی و قومی.
- انتقال به فرایندهای همکاری و توافق
- اشتیاق به استوارسازی تصمیمات بر مبنای اصول عادلانه
- ایجاد قوانینی که " هم از نظر محتوی و هم از لحاظ تکنولوژی" جهانی باشند.
- گسترش یکپارچهترِ دسترسی به دانش، علم و تکنولوژی در سراسر کرهی ارض.
گسترش دامنهی مهاجرت بینالمللی افراد و تاثیر وقایع اقتصاد جهانی بر اقتصاد محلی و ملی این واقعیت را بیشتر تقویت مینماید که جهان به یک سیستم واحد تبدیل شده است.
آزادی زنان و دستیابی به برابری کامل با مردان
یک اصل مرتبط عبارت است از تساوی زن و مرد. در جون 1994 جامعه بینالمللی بهائی در تنظیم بیانیهای خطاب به همان کمیته در خصوص اینکه پیشنویس بیانیه و پیشنویس برنامهی سند به اندازه کافی بر خانواده به عنوان " یک نهاد اجتماعی پایهای و یک شبکهی بیچون و چرای اجتماعی" تاکید نکرده و سهم اساسی آن را برای افراد و تاثیرش بر اجتماع" ا منعکس ننموده است؛ همکاری کرد[17].
بیاینهی جامعهی بینالمللی بهائی نتیجهی انعکاس عملی در جامعهی بهائی است. به طور مثال یک پروژهی جامعهی بینالمللی بهائی با بودجه UNIFEM یعنی " رسانهی سنتی به عنوان "عامل تغییر" که در 1991 آغاز شد و از بیانیهی جامعه بینالمللی بهائی خطاب به کمیسیون وضعیت زنان در 1988 ریشه گرفته بود؛ مطلب پیشنهادی پروژه مذکور این بود که " هدف اولیه ارتباطاتِ وابسته به پروژههای توسعه برای زنان، باید همانند مردان باشد ". پروژهای که در 1991 در مناطق دوردست کامرون شرقی شکل گرفت، با شورهای منطقهای در خصوص مسئولیتهای زنان، مردان و جامعه آغاز به کار کرد. آگاهی رو به افزایش مردان در خصوص وظایف ناعادلانهی زنان به توافقهای جدیدی دربارهی مسئولیتهای مراقبت از کودکان انجامید[18].
نقش حیاتی باور مذهبی
همانطور که در اسناد سازمان ملل ذکر گردیده، جامعهی بینالمللی بهایی در مفصلبندی "توسعهی معنوی" سهیم بوده است. به طورمثال سندی که در مجمع شور " برنامهها و روشهای توسعهی رفاه اجتماعی" در وین در سپتامبر [19]1987ارائه گردید، توجه بقیه را به ( سند 13 (b)) جلب نمود ( "ایجاد تعادلی هماهنگ بین رشد علمی، تکنیکی و مادی و پیشرفت عقلی، معنوی، فرهنگی و اخلاقی نوع بشر")، مبنی بر اینکه عوامل معنوی شامل " هماهنگی اجتماعی، یکپارچگی،و وحدت در میان افراد و اجتماع"[20] میشود.
چنین گرایشهای مشارکتی در روابط جاری اجتماعی وجود دارند و اگر پشتیبانی منظم دریافت نمایند قابل گسترش بوده و میتوانند منابع فراوان زمین و کاربرد دانش تکنیکی را برای بازنگری مشکلات مادی به چالش بکشند[21].
همچنین جامعه بینالمللی بهائی در ایجاد درک صحیح از مذهب به عنوان منبع الهام سهیم بوده و اظهار کرده است که مذهب " نقشی مهم در تسهیلسازی روح همکاری و مشارکت و نیز خدمات و هماهنگی داشته و دارد. "[22] از نظر تاریخی مذهب تاثیری شگرف بر تمام اجتماعات داشته و اولین نیرو برای جامعهسازی بوده است.
اصول روحانی جهانی که در قلب مذهب قرار دارد – شکیبایی، شفقت، عشق، عدالت، تواضع، فداکاری، امانت، خدمت به رفاه دیگران و وحدت – پایههای تمدنی مترقی هستند. [23](ترجمه شخصی)
در نظرات پیرامون پیشنویس و بیانیه ی برنامهی اقدام برای توسعه اجتماعی در دومین اجلاس کمیته مقدماتی نشست جهانی توسعه اجتماعی در آگست 1994 جامعه بینالمللی بهائی نسبت به رویکرد مادیگرایانهی بنیادین به " هدف و طبیعت فطری فرد و اجتماع" دیدگاهی انتقادی داشت. توسعهای که بر حسب "سطوح جامعه جهانی به منظور ارتقاء عدالت اقتصادی و اجتماعی" ارزیابی شده عامل حیاتی الگوی توسعه برای قرن 21 می باشد ، اما کافی نیست.
توسعه تنها از طریق توجه متعادل به هر دو بعد مادی و معنوی منتج میشود. به عنوان مثال، توسعه به جای اینکه فقط اجرای سیاستهای اجتماعی باشد، نیازمند ارزشهای معنوی چون " حس کمالطلبی، اشتیاق برای فداکاری، یکپارچگی، امانت، قابلیت همکاری و میل به وحدت" می باشد[24].
این نظریه که ارضای نیازهای مادی، فراهم آوردن سیستم تحصیلی بین المللی ؛ تاسیس موسسات دموکراتیک و مجموعه اصول قانونی، عوامل اصلی در تضمین توسعهی اجتماعی بوده و یک مفهوم کاملاً مادی از توسعه ارائه میدهد.
نظریه مذکور فرض میکند که خوشبختی، ایمنی و رفاه، پیوستگی و عدالت اقتصادی نوع انسان همانند ملزومات موفقیت مادی به دست میآید – فرضی که از دیدگاه دیانت بهائی اشتباه است، زیرا چنین شرایطی در واقع از طریق روابط متقابل درونی پیچیده و پویا بین ارضای نیازهای مادی و اجتماعی و تکامل معنوی افراد ایجاد میشود. برآوردن هر دو مجموعه نیازهای معنوی و مادی نیازمند تقاضای ارزشهای جهانی است که به افراد امکان دهد نسبت به خودخواهی محدود تجدید نظر کنند و وابستگی متقابل مردم و ملتهای کرهی ارض را درک نمایند."[25]
جامعهی بینالمللی بهائی بر این موضوع تاکید نمود که بیانیه و برنامهی سند نوشته شده در نشست کوپنهاگن پیرامون توسعه اجتماعی " نقش سازندهای را که مذهب باید در توسعه اجتماعی داشته باشد به گونهای مادی مطرح می نماید."[26]
تقدم آموزش و پرورش بر محدودیتهای ایجاد شده توسط قانون
بهائیان مدتها برای ارتقاء حقوق بشر در چارچوب رو به تکامل سازمان ملل و ورای آن مشارکت داشتهاند.[27] جوامع بهائی شرکتکنندگانی فعال در حقوق بشر بین المللی سال 1968 بوده و تا حد زیادی در مباحثات چندین اجلاس جهانی بعدی سهیم بودهاند. این مشارکت اخیراً توسط ترائر Traer مورد تاکیدقرار گرفته است، وی مشاهده کرده که بیانیه جامعه بهائی در 1968[28] مشابه بیانیه کمیته کلیساها پیرامون امور بینالملل بوده است، زیرا هر دو تاکید مینمایند که :" ... دولتها نمیتوانند حقوق بشر را اهدا کنند، بلکه باید تنها حقوقِ بشری را که نوع انسان به واسطهی فضیلت وجودی وفطریاش دارا میباشد به رسمیت بشناسند."[29]
مطمئناً مشارکت جامعه بهائی شامل یادآوری مداوم ارتباط تاریخی بین جستجوی کهن به دنبال دانش، که در تمام سنتهای بزرگ مذهبی و فرهنگی ریشه دارد، و تجلی مدرن همان "حق بنیادین" که در قواعدی چون آزادی فکر، وجدان و عقیده مطرح میشود؛ بوده است.[30]
فعالیت های جامعه بهائی در سازمان ملل به دفاع از حقوق بهائیانی که به واسطهی اعتقاداتشان در ایران مورد ظلم واقع گشته تمرکز داشته و سایر کشورهای عضو سازمان ملل جامعه بهائی را برای مطرح کردن این تعصب نژادی و برای یافتن راهحل چنین ظلمهایی ترغیب نمودهاند. همزمان،با این تجربه آگاهی جامعهی بینالمللی بهائی از مکانیزمهای موجود حقوق بشر افزوده و به وی امکان داده است پیرامون اصلاحات عملی در سیستم پیشنهاداتی ارائه دهد.
ایران با وجود بیتوجهی آشکار به تعهداتش به عنوان امضاکنندهی ICCPR " ... پس از دولت خمینی، نه انصراف داده، نه قرارداد را فسخ کرده و نه شرایطی را به ICPR افزوده است."[31] لرنر Lerner در "حقوق مذهبی بشر تحت نظارت سازمان ملل" فرآیند تهیه گزارش را شرح میدهد و مثالی ارائه میدهد که در آن سرنوشت جامعه بهائی مورد اشاره قرار میگیرد:
کمیتهی گزارش سالانه (حقوق بشر) که به عنوان گزارشات رسمی مجمع عمومی (GAPR)، متمم شماره 40 رامطرح مینماید شامل اطلاعاتی غنی دربارهی حقوق مذهبی است. هنگامی که گزارشاتِ دورهای دولتی بررسی میگردد، اعضای کمیته سؤالات مربوط به آن را میپرسند و اطلاعات مضاعف مورد نیاز موجود در قانون و دادههای مربوط به چنین حقوقی را از نمایندگان دولتها دریافت مینمایند.
تنها برای ذکر چند نمونهی اخیر، هنگامی که گزارش دورهای دوم مراکش مورد بررسی قرار گرفت؛ سؤالاتی در خصوص روند به رسمیتشناختن اقلیتهای مذهبی، وضعیت بهائیان، ازدواج بین اعضای گروههای مذهبی مختلف و مفهوم اصطلاحاتی چون " مذهب رسمی" ، " مذاهب بر حق" و " فرقههای کفرآمیز" از نمایندگان پرسیده شد. [32]
درآئین بهائی آزادی عقیده در مورد مذهب به بهترین نحو از طریق آموزش دنبال میشود.[33] از آنجا که تعصب " ... هیچ پایهای در منطق و خرد ندارد"، و " ... با وضع قوانین قابل حذف نیست"[34]، جامعه بهائی پیشنهاد مینماید که موفقیت در اجرای بیانیه حذف تمام انواع تعصبات و تبعیضات مذهبی و اعتقادی بر انتشار گستردهی سند و برداشتن گامهایی مشخص و فعال جهت " گسترش درک، پذیرش و احترام در تمام موضوعات مذهبی و اعتقادی استوار است. در عین حال که قوانین ممکن است " ... از قربانیشدن واضح و اشکار افراد و یا گروهها پیشگیری نمایند"، نمیتوانند "... بذر تعصب را از قلوب بشر پاک کنند."[35]
در 1993 سازمان ملل کنفرانسی در وین برگزار نمودتا پیشرفت حقوق بشر را بررسی نماید. [36]جامعهی بینالمللی بهائی افزون بر یک بیانیه، بیانیهای مشترک از طرف چهارده سازمان غیر دولتی NGO مذهبی دیگر پیرامون گسترش بردباری مذهبی ارائه داد؛ بیانیهای که بر نقش آموزش به جای قانون در گسترش بردباری تاکید مینمود:
وقتی سعه صدر در عشق ریشه دارد، اغلب تعصبات از خصومتهای تاریخی و فرهنگی مرتبط با سنتهای مذهبی ریشه گرفته است. از آنجا که خصومت عموماً از جهل سرچشمه میگیرد و با آگاهی محدود میشود، آموزش و پرورش میتواند ارزشهای معنوی مشترکی را ظاهر نماید که زیربنای بسیاری از باورها و اعمال است و در نتیجه به بردباری مذهبی منجر میشود. نقش افراد در گسترش بردباری بسیار مهم است.
تا زمانی که مردم به آن باور دارند تفاوتهای اعتقادات و رسوم مذهبی مبنایی مشروع برای تبعیض است، نظام های قانونی به تنهایی تعصباتِ مذهبی را خاتمه نخواهند داد. بنابراین برنامههای آموزشی نه تنها باید با هدف ارائهی اطلاعاتی صحیح و اصلاح سوءتفاهمات شکل بگیرد، بلکه باید تلاش گردد اصول و ارزشهایی که ذهن و قلب را وسیع و پذیرا گرداند،تعیین شود. پس پیشنهاد میشود که آموزش تنها به دنبال ایجاد بردباری کثرت مذهبی نیست، بلکه سعی دارد ستایش واقعی باورهای مختلف را گسترش دهد.
لازم است برنامه آموزشی علاوه بر مطالعهی بیانیه حذف تمام انواع تعصبات و تبعیضات مذهبی و عقیدتی، شامل مطالعهی قیاسی متون، نصوص و احادیث روحانی گوناگون باشد. چنین کنکاشی، اگر بافکر باز صورت پذیرد ، بدون شک تشابهاتِ قابل توجه مابین تعالیم مذهبی را پیرامون موضوعات اخلاقی آشکار خواهدنمود. این جستجورشتهای عام از ارزشهای مشترک به القاء پذیرش بیانیه و آشکارسازی ضرورتش کمک خواهد نمود. [37]
جامعهی بینالمللی بهائی همچنین بیانیهای در خصوص ارتقاء بردباری مذهبی در سایر اجلاسهای سازمان ملل، به خصوص کمیسیونهای حقوق بشر ارائه نموده است. [38]در آگست 1993 خطاب به زیرکمیسیون جلوگیری از تبعیض و حفاظت از اقلیتها پیشنهاد کرده است فراخوانی برای "... تلاشهایی برای گسترش درک وسیعتر میان تمام مردم، به خصوص از طریق گفتگوهای میان مذهبی و تلاشهای سیستماتیک از طرف مرکز حقوق بشر برای انتشار اصول بیانیه 1981 از طریق رسانه" صورت پذیرد و همچنین ورود به برنامههای آموزشی مدارس و دانشگاهها تاکید نموده است. [39]
هنگامی که سازمان ملل، دههی سازمان ملل را برای آموزش حقوق بشر (1995-2004) اعلام نمود ، جامعه بهائی بیانیهای کتبی به کمیسیون سازمان ملل در زمینه حقوق بشر ارائه داد که حمایتِ کامل خود را از طرح عملی کمیسیون مطرح مینمود. جامعهی بینالمللی بهائی اشاره کرده است:
نقشی عملی تهیهشده توسط کمیسیون عالی حقوق بشر مفهوم یکپارچهی آموزش را ازطریق تعریف آموزش حقوق بشر به عنوان " آموزش،انتشار و تلاشهای اطلاعاتی با هدف ساختن فرهنگ جهانی حقوق بشر از طریق سهیم کردن دانش و مهارت و قالبریزی دیدگاههایی که در جهات ذیل هدایت میشود، منعکس مینماید:
الف. تقویت احترام به حقوق بشر و آزادیهای بنیادین؛
ب. تقویت کامل شخصیت انسانی و درک شکوهش؛
ج. ارتقاء درک، بردباری، تساوی جنسیتی و دوستی در میان تمام ملتها، مردمان بومی و گروههای نژادی، ملی، قومی، مذهبی و زبانی ؛
د. توانمندسازی تمام افراد برای شرکت مؤثر در اجتماع آزاد؛ و
ه. ازدیاد فعالیتهای سازمان ملل برای حفظ صلح.
جامعهی بینالمللی بهائی به طور کامل این اهداف و موارد را میپذیرد. آموزش حقوق بشر برای موفقیت باید سعی در تغیر دیدگاهها و رفتارهای فردی نماید. و در نتیجه در هر جامعه ملی و محلی فرهنگِ نوینِ احترام به حقوق بشر را پایهگذاری کند. تنها چنین تغییری در منظر بنیادین اجتماعی هر فرد – چه کارمند دولتی باشد و چه شهروند عادی- میتواند رعایت اصول بین المللی حقوق بشر را در زندگی روزانه خود ایجاد نماید.
در تحلیل پایانی، حقوق بشر توسط افراد مورد احترام قرار میگیرد، محافظت میشود - یا زیر پا گذاشته میشود – حتی اگر آنها از جانب یک گروه رسمی این عمل را انجام میدهند. در نتیجه، اگر قرار است طرحِ عملی حقوق بشر از " بیانِ مفاهیم نامحسوس" به "شرایطِ واقعی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی" مردم در زندگی روزمره بیان گردد؛ لزوماً باید قلوب را لمس کرد و رفتار تمام انسانها را تقویت نمود.[40]
در 1993 جامعه بهائی مهمترین موانع سهگانهی اجرای حقوق بشر را به صورت " حاکمیت نامحدود ملی" ، قوانین ناکارآمد اجرای تعهدات قوانین حقوق بشر، و فقدانِ عمومی آگاهی از حقوق بشر " ... به خصوص در میان افرادی که مسئول اجرای عدالت در سطح محلی هستند" بیان نمود. [41]
در همین راستا جامعه بینالمللی بهائی به دفعات از نظریه تقویت گروه های گوناگون سازمان ملل پشتیبانی کرده است. در مورد اعمال هماهنگی با تعهدات حقوق بشر، جامعه بهائی در کنفرانس وین پیرامون حقوق بشر در 1993 بیان نمود که کمیتههایی چون کمیته حقوق بشر و کمیته حذف تبعیض نژادی باید تقویت گردد، و قلمرو قضایی جرائم بینالمللی برای جرائم علیه عالم انسانی و تجاوزات آشکار به حقوق بشر بینالملل باید در یک هیئت دائم ایجاد گردد[42]. در زمانهای دیگر جامعه بهائی پیشنهاد داده است که عبارات بیانیهها توسط کمیته حقوق بشر پیشنویس گردد[43].
نیاز به رویکردی ارزشمدار که در سطح مسئولیتهای فردی آغاز شود
این رویکرد به توسعه بر نیاز به ارزشهای اخلاقی و معنوی تاکید مینماید که بدون آن مشاکل فساد، جرائم و فرسایش حیات خانواده باعث خواهند شد توسعهی حقیقی ناممکن گردد. همچنین نیاز به تغییر در سطح ریشهها، به همان میزان مؤسسات سطوح بالاتر را مهم میشمرد[44]. بنابراین جامعه بهائی دراجلاس 49 (1993) کمیسون حقوق بشر سازمان ملل پیرامون موضوع تصدیق حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در UDHR و معاهدهی بینالمللی حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی پیشنهادی ارائه داد: " آغاز پرورش ریشهها برای ریشهکنسازی فقر حیاتی است؛ این مفهوم اشاره های ضمنی معنوی و آموزشی دارد که باید به دقت مورد مطالعه قرار گیرد:[45]
در نظم نوین جهانی که توسط حضرت بهاءالله به تصویر کشیده شده است، حقوق از وظایف جداییناپذیرند. هدف بنیادین حیات خدمت به پیشرفت تمدن است. بیکاری و تکدیگری در یک اجتماع سالم غیرقابل قبول است، در عین حال اشتغال با روح خدمت تا حدِّ عبادت ارتقاء یافته است. بنابراین حق اشتغال، حق خدمت به اجتماع، بعد روحانی به خود میگیرد، و مسئولیت مفید بودن شامل حال همه میشود. این دیدگاه راجع به اشتغال تا حد زیادی رویکرد جامعه بهائی به توسعهی اقتصادی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد. کمیسیونها ترغیب میشوند نیازهای خود را تشخیص دهند و پروژههای خود را آغاز کنند، که بسیاری از پروژههای مذکور بر حذف فقر تمرکز دارند[46].
بسیاری از بیانیههای جامعه بینالمللی بهائی این اصل را با مثالهایی از تجارب جوامع بهائی نشان میدهند[47]. مشارکت همگانی در موفقیت برنامههای اجتماعی حیاتی است. " باعث ارتقاء شکوه فردی شده و جوامع را قادر میسازد از جریان خلاقیت و روح انسانی بهرهمند گردند"[48]. با این وجود جنبهی دیگری از ارتقاء مسئولیتپذیری و مشارکت ریشهها به بهنیهسازی " اخلاق کاری" برمیگردد:
کار کردن وظیفه و حقی مقدس است. بیکاری و تکدیگری هیچ جایگاهی در یک اجتماع سالم ندارد، در عین حال اشتغال با روح خدمت تا حدِّ عبادت ارتقاء یافته است. گزارشگر ویژه بیان مینماید که " به طور کلی، فقیرترین افراد در جامعه قابلیتشان به عنوان یک شهروند نه درفرآیند تصمیمگیری سهیمند و نه به آنها اجازه داده میشود مسئولیتهایی در جامعه داشته باشند." این موقعیت غیرقابل قبول است، با توجه به اینکه هدف اولیه حیات خدمت به پیشرفت تمدن است. بنابراین حق کارکردن یک بعد روحانی به خود میگیرد و وظیفهی مفید بودن شامل حال همه میشود[49].
در بیانیهی رفاه عالم بیشتر نقش فرد بررسی میشود. سند مذکور اظهار مینماید که بلوغ اجتماع ( گروه) با قیمت از دست دادن فرد بدست نیامده است. بلکه برای توسعهی کامل نیازمند توسعهی استعداد بالقوه تک تک افراد است.
بازنگری کارایی سازمان ملل متحد
محور پایانی مشارکت جامعه بهائی پیرامون گفتگوی حقوق و توسعه، بر توسعهی خودِ موسسات و فرآیندها تمرکز داشت. جامعهی بینالمللی بهائی ابتدا ساختار سازمان ملل متحد را در سال 1995 بررسی کرد[50]. جامعهی بینالمللی بهائی دیدگاهِ بهائی را مطرح نمود که در نهایت از طریق بازسازی و یا تغییر سیستم سازمان ملل یک نظام فدرال جهانی ظهور خواهد کرد،[51]. موسسات مطلوب جهانی از طریق توجه سختکوشانه به کارایی ساختارهای فعلی و بازنگری آنها در پرتو تجربه و نیاز ظاهر خواهد شد.
عملکرد سیستم سازمانهای غیردولتی NGO
جامعهی بینالمللی بهائی افزون بر نقد ساختار سازمان ملل، نظراتی پیرامون عملکرد سیستمهای NGO سازمانهای غیر دولتی ارائه کرده است. هنگامی که از جامعهی بینالمللی بهائی دعوت شد تا پیرامون عملکرد قطعنامهی ECOSOC1296 که نظم و مقدمات شورهای بین سازمانهای غیر دولتی و سازمان ملل را در اجلاسهای فراخوان ECOSOC تنظیم مینماید، نظر دهد؛ توصیه های ویژه ارائه داده شد و اشاره نمود که عدم موفقیت قطعنامه در توجه به مقدمات مشارکت سازمانهای غیر دولتی در اجلاسهای فراخوان مجمع عمومی یا سایر واحدهای غیراقتصادی اجتماعی non-ECOSOC سیستم سازمان ملل متحد به "دامنهی وسیعی از اختلالات و رویکردهای متناقض نسبت به شرکت سازمانهای غیر دولتی در اجلاسهای غیر اجتماعی اقتصادی non-ECOSOC" منجر میشود و لزوم " چارچوب مشترکی که شمار و تنوع سازمانهای غیردولتی مشارکت کننده را به حداکثر برساند" تاکید نمود[52].
جامعه بهائی توصیه نمود که اصول راهنما باید تعمیم یابد تا فعالیتهای NGO را نیز با کمیسیون توسعهی پایدار در بر گیرد. جامعهی بهائی پیشنهاد کرد اعتبار شرکت در شورهای سالیانه را از شرکت در کنفرانسهایی که مادامالعمر یک یا دو بار برگزار میشوند، مانند "کنفرانس جهانی" متمایز نمایند و تمیزدادن سازمانهای غیر دولتی جهانی و سازمانهای غیردولتی محلی را ترغیب و بیان نمود که این امر از طریق فرصت دادن به سازمانهای غیردولتی محلی برای شرکت در اجلاسهای منطقهای کمیسیون سازمان ملل، اجلاسهای مقدماتی کنفرانسهای جهانی، و فعالیتهای گزارشگران و نمایندگان ویژه امکانپذیر است.
همچنین جامعهی بینالمللی بهائی تعمیم وضعیت شور سازمانهای غیر دولتی را ورای شورای اقتصادی اجتماعی به کل سازمان ملل توصیه کرد چرا که موضوعات حقوق بشر به طور روزافزون پیش از آنکه به کمیته حقوق بشر برسد، در حال رسیدن به شورای امنیت است. به طور خلاصه جامعه بهائی توسعهی شرکت سازمانهای غیر دولتی رادر بازنگریهای سازمان ملل تشویق نموده است.
نتیجه
این مقاله مشارکتهای جامعهی بهائی در گفتگوی سازمان ملل پیرامون پیشرفت حقوق بشر را خلاصه نموده است. طی بیش از 50 سال جامعه بهائی پیشرفت گفتگوی حقوق بشر را به دقت و از نزدیک زیر نظر گرفته به گونهای سیستماتیک و منظم در این گفتگوها سهیم بوده است. به عبارت دیگر، جامعهی بهائی از طریق شرکت فعال در جلسات منظم کمیته حقوق بشر و نیز کنفرانسهای گوناگون ویژه و رخدادهایی که در نیمهی دوم قرن بیستم برای بهبود موجبات توسعه اجتماعی و انسانی برگزار گردید تعهد خود را به فرآیند گفتگو نشان داده است.
جامعه بینالمللی بهائی در مورد موضوعات حقوق بشر و توسعه اجتماعی اصول مکتوب در آثار بهائی را ابلاغ کرده و در سطح تجربه جوامع بهائی تلاش کردهاند این اصول را به صورت عملی درآورند. تلویحاً بخشی از تجربه جامعه بهائی محرومیت از حقوق حقهی بهائیان، به خصوص آزادی تفکر، حق تحصیل و آزادی اعتقادات مذهبی بوده است. اما در سطحی وسیعتر، تلاش جامعه بینالمللی بهائی مدلی تمثیلی است از مشارکت سازمانهای غیر دولتی و پشتیبانی فرآیند گفتگوهایی که روشهای حکومت حق طلب و مسئولیت اجتماعی مردم تمام مناطق را فراهم میآورد.
[1] آثار مقدس دیانت بهائی برای خوانندگانش توصیههایی حکیمانه در مورد شفای امراض دنیای مدرن دارد، ارائه این توصیه هابدون توجه به اینکه آیا مخاطب از لحاظ پیشینه مذهبی عضو رسمی جامعه بهائی بوده یا خیرمی باشد. جامعه بینالمللی بهائی، یک سازمان غیر دولتی با سمت مشاور در شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل، نقشِ عظیمی در مرتبط ساختن باورهای بهائی با نمونه های ارائه شده قوانین حقوق بشر ایفا کرده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد جامعه بینالمللی بهائی به وبسایت www.bic-un.bahai.org/99-0522.htm مراجعه نمایید.
[2]- بیانیهای که دیدگاه دیانت بهائی را نسبت به حقوق بشر شرح میدهد و " بیانیه جامعه بهائی پیرامون وظایف و حقوق بشر" نام دارد که در اولین اجلاس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در فوریه 1947 ارائه گردید: محفل روحانی ملی جامعه بهائی آمریکا بیانیهی جامعه بهائی پیرامون وظایف و حقوق بشر را دیدگاه این دیانت در مذاکراتی که منتج به بیانیه جهانی حقوق بشر 1948 در فوریه 1947شد به سازمان ملل ارائه نمود.
[3] اینها گزارشات خلاصهگزارشهای چهارسال یکبار جامعه بینالمللی بهائی به شورای اقتصادی اجتماعی میباشند. چهار گزارش منتشر شده در وبسایت جامعه بینالمللی بهائی عبارتند از: 81-0269: گزارش چهارساله خطاب به شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل (ECOSOC) 1977-1981؛ 86-0269: گزارش چهارساله خطاب به شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل (ECOSOC)1981-1985؛ 90-0269: گزارش چهارساله خطاب به شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل (ECOSOC)19861989؛ 94-0269: گزارش چهارساله خطاب به شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل (ECOSOC)1990-1993.
[4] بیانیه جهانی حقوق بشر. www.unhchr.ch/udhr/index.htm. برای اطلاعات بیشتر دربارهی پیشزمینه و عملکرد گزارش توسعه بشر سازمان ملل UNHDR و نیز تاثیر عملی آن به www.universalroghts.net مراجعه کنید.
[5] معاهده بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی.
www.unhchr.ch/html/menu3/b/a-ccpr.htm .
[6] معاهده بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
www.unhchr.ch/html/menu3/b/a-cescr.htm.
[7] به معاهدهها و امضاکنندگانِ آنها مراجعه نمایید، که در کتابخانه حقوق بشر کتابخانه مینسوتا Minnesota در دسترس است:
www.umn.edu/humanrts/instree/auob.htm
[8] به برنامه توسعه ملی سازمان ملل Mendez, Ruben P: تاریخ. مراجعه کنید:
[9] UNDP (1999). گزارش توسعه بشر. نیویورک، NY و آکسفورد، بریتانیا، انتشارات دانشگاه آکسفورد. صفحات 9 - 12.
[10] جامعه بینالمللی بهائی ( می 1992). بازسازی نظم جهانی. بیانیه طاب به اجلاس شانزدهم کمیسیون نمایندگان دولتی و ادارات (CRGA) کمیسیون پاسیفیک جنوبی (SPC)، نامیا Noumea، نیوسلادونیا New Caledonia. صفحات 18 - 22. ( سند #92-0518 جامعه بینالمللی بهائی).
[11] جامعه بینالمللی بهائی ( جون 1993). توسعه، دموکراسی و حقوق بشر. بیانیه به کنفرانس جهانی حقوق بشر سازمان ملل، سرفصل 10: توجه به ارتباط بین توسعه، دموکراسی و رعایت جهانی تمامی حقوق بشر، با در نظر گرفتنروابط متقابل و جدایی ناپذیر حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و سیاسی، وین، اتریش، صفحات 14 -25. ( سند #93-0610 جامعه بینالمللی بهائی).
[12] جامعه بینالمللی بهائی ( 6 مارچ 1995). رفاه. بیانیه شفاهی ارائه شده در نشست جامع سازمان ملل پیرامون توسعه اجتماعی، کوپنهاگن، دانمارک. (سند #95-0305 جامعه بینالمللی بهائی).
[13] جامعه بینالمللی بهائی ( 12 فوریه 1993). حقوق بشر و فقر مفرط. بیانیه خطاب به چهل و نهمین جلسهی کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل. سرفصل شماره 7: پرسش از درک تمام کشورها از حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مشتمل در بیانیه جهانی حقوق بشر و معاهده بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و مطالعه مشاکل خاص مقابل کشورهای در حال توسعهدر تلاشهایشان برای دستیابی به حقوق بشر از جمله: مشاکل مربوط به رعایت استاندارد کافی زندگی؛ بدهیهای بینالمللی، اصلاح سیاستهای اقتصادی و تاثیر آن بر رعایت کامل حقوق بشر و به طور ویژه بر اجرای بیانیه حقوق توسعه، ژنو، سوییس. (سند #93-0212 جامعه بینالمللی بهائی).
[14] جامعه بینالمللی بهائی (آگست 1994). حقوق بشر و فقر فاحش. بیانیه خطاب به زیرکمیسیون منع تبعیض و محافظت از حقوق اقلیتها، ژنو، سوییس. ( سند #94-0817 جامعه بینالمللی بهائی).
[15] بیانیه جامعه بینالمللی بهائی همچنین در آدرس زیر یاقت میشود:
www.un.org/documents/ga/conf166/ngo/950306124451.htm
[16] " جامعه بینالمللی بهائی از PREPCOM میخواهد اصلاحات محدود مادی و خودخواهی ملی را کنار بگذارد و وحدت عالم انسانی را به عنوان زیربنای اخلاقی و معنوی راهکارهای پیشنهادی جهانی و طرح عملی برای توسعه اجتماعی بپذیرد. پذیرش چنین اصل وحدتبخشی به کشف و اجرای راهحلهای پایدار برای مشکلات توسعه اجتماعی رودرروی نشست کمک خواهد نمود. زیرا تنها زمانی که مردم جهان کرهی ارض را یک وطن ببینند و تمام ساکنانش را یگانه بدانند، تصویر یکپارچگی اخلاقی و تعهد لازم برای مواجهه با چالشهای پیچیدهی توسعه اجتماعی ظاهر خواهد شد. تنها در آن هنگام است که جامعه بشری قادر خواهد بود یک نظام واحد اجتماعی را بپذیرد که مرزهایش همان مرزهای کرهی زمین است." جامعه بینالمللی بهائی (31 ژانویه -11 فوریه 1994). طرح اقدام جهانی برای توسعه اجتماعی. مشارکت در اولین جلسهی حقیقی کمیته مقدماتی نشست جهانی سازمان ملل پیرامون توسعه اجتماعی، نیو یورک NY. ( سند #94-0121 جامعه بینالمللی بهائی).
[17] جامعه بینالمللی بهائی ( جون 1994). توسعه عائله و اجتماعی. بیانیه مشترک سازمانهای غیر دولتی پیشنویسشده توسط کمیسیون خانواده سازمانهای غیردولتی و اولین کمیسیون مقدماتی (PREPCOM)، اتریش. ( سند #94-0705J جامعه بینالمللی بهائی).
[18] جامعه بینالمللی بهائی ( جون 1993). ترغیب مردان برای بهبود حیات زنان. اخبار UNIFEM، جلد 1 شماره 2 صفحه 21 ( سند #93-0601 جامعه بینالمللی بهائی).
[19] جامعه بینالمللی بهائی (7-15 سپتامبر 1987). پیشرفت اجتماعی. بیانیه کتبی خطاب به شور بینمنطقهای سازمان ملل متحد " شور بینمنطقهای پیرامون توسعه اجتماعی، سیاستها و برنامههای رفاهی"، وین، اتریش. ( سند #E/CONF.80/NGO سازمان ملل متحد؛ سند #87-0909 جامعه بینالمللی بهائی.
[20] Ibid
[21] Ibid
[22] Ibid
[23] جامعه بینالمللی بهائی ( 22 آگست-2 سپتامبر 1994). نقش مذهب در توسعه اجتماعی. نظرات بر پیشنویس بیانیه برنامه عمل توسعه اجتماعی (A/CONF.166/PC/L.13) ارائه شده در جلسه دوم کمیسیون مقدماتی برای نشست جهانی توسعه اجتماعی، نیویورک. ( سند #94-0824 جامعه بینالمللی بهائی).
[24] جامعه بینالمللی بهائی. پیشرفت اجتماعی.
[25] جامعه بینالمللی بهائی ( 22 آگست – 2 سپتامبر 1994). به سوی الگوی توسعه برای قرن 21. نظرات بر پیشنویس بیانیه و پیشنویس برنامه عمل توسعه اجتماعی (A/CONF.166/PC/L.13) ارائه شده در جلسه دوم کمیسیون مقدماتی نشست جهانی توسعه اجتماعی، نیویورک. (سند #94-0822 جامعه بینالمللی بهائی).
[26] جامعه بینالمللی بهائی. (نقش مذهب در توسعه اجتماعی).
[27] به تمرکز جامعه بهائی بر حقوق بشر Hainsworth, Philip (1085). لندن: نشر بهائی، کول، J. R (1984). حقوق بشر و دیانت بهائی؛ روشنیان، T (1985). دایرهی وحدت. لوسآنجلس، CA: نشر کلمات، حقوق بشر و صلح جهانی. دایرهی صلح. لوسآنجلس، CA: نشر کلمات مراجعه کنید.
[28] دفتر حقوق بشر جامعه بهائی آمریکای شمالی (1986). حقوق بشر خداداد هستند. گزارش بر فعالیتهای نظارت بر حقوق بینالمللی بهائی سال 1988. ویلمت، IL: دفتر حقوق بشرجامعه بهائی آمریکای شمالی.
[29] ترائر ، Traer,R. (1991). ایمان به حقوق بشر: پشتیبانی سنتهای مذهبی از مشاکل جهانی. واشنگتون: نشر دانشگاه جورجتاون. صفحه 182. برگرفته از ماری الن تاگمن وود 9، زمستان/بهار 1989). پیشنیازهای حقوق بشر: دیدگاه جامعه بهائی. پیشرفتی شگرف 10، nos. 2، 3. صفحات 41 و 42.
[30] بنابراین جامعه بینالمللی بهائی معتقد است" حق هر فرد است که حقیقتِ خود را جستجو کند، و از نتایج این کنکاش بهرهمند گردد. " جامعه بینالمللی بهائی. توسعه دموکراسی و حقوق بشر.
[31] آلن P.D. (1987). بهائیان ایران: پیشنهادی برای اعمال استانداردهای حقوق بشر. جورنال حقوقی بینالمللی کرنل Cornell International Law Journal 20(2). صفحه 345.
[32] GOAR، جلسه چهل وهفتم، Supp. No 40 (A/47/40)، صفحه 99 در لرنر N.(1996). حقوق مذهبی بشر تحت نظارت سازمان ملل. حقوق مذهبی بشر از دیدگاه جهانی: چشمانداز قانونی. Hague, Boston & London: نشر مارتینوس نیجهوف Martinus Nijhoff Publishers. صفحات 79-134.
[33] " قدرتمندترین دارو برای خرافات و منازعات مذهبی بررسی تعالیم اولیه بنیانگذاران ادیانِ بزرگ جهان است. هر دانشجوی مطالعات قیاسی مذهبی از هارمونی یافت شده در این نصوص اولیه متحیر میگردد. مشخصاً یک مطالعهی منصفانه این منابع اصول تمدن برای طبیعت بشر هیچ یافتهای را برای پشتیبانی از خصومتهای بین جوامع مذهبی به دست نخواهد داد (فوریه-مارچ 1992). ایجاد جو بردباری مذهبی. بیانیه مطرح شده در جلسه چهل و هشتم کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، جنو، سوییس. .( سند #92-0210 جامعه بینالمللی بهائی).
[34] جامعه بینالمللی بهائی (18 فوریه 1993). حذف منازعات مذهبی. بیانیه به جلسه 49 کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل. سرفصل شماره 22: اجرای بیانیه حذف تمامی انواع منازعات و تبعیضات بر اساس مذهب و باور، ژنو، سوییس. ( سند #93-0218 جامعه بینالمللی بهائی).
[35] Ibid
[36] سازمان ملل (14-25 جون 1993). بیانیه و طرح عمل وین. کنفرانس جهانی حقوق بشر، وین، اترش. (A/CONF.157/23).
[37] جامعه بینالمللی بهائی ( 14-25 جون 1993). انتشار بردباری مذهبی. بیانیه مشترک جامعه بینالمللی بهائی به کنفرانس جهانی حقوق بشر از طرف سازمانهای غیردولتی مربوطه: دفتر ناظر انگلیس، انجمن بینالمللی دفاع از آزادی مذهبی، شورای بینالمللی زنان یهودی، هیئت بینالمللی ماهاویر جاین، سازمان بینالمللی صلح جهانی، خلع سلاح و حقوق بشر، صدای شهروندان جهانی، و محفل روحانی جهانی، وین، اتریش ( سند#93-0612 جامعه بینالمللی بهائی).
[38] جامعه بینالمللی بهائی ( 10 ژانویه 1995). انتشار بردباری مذهبی. بیانیه کتبی ارائه شده در جلسه پنجاه و یکم کمیسیون حقوق بشر سازمان مل ، ژنو، سوییس. ( سند #95-0110 جامعه بینالمللی بهائی).
[39] جامعه بینالمللی بهائی ( آگست 1993). پایان دادن به عدم بردباری مذهبی. بیانیه به زیر کمیسیون منع تبعیض و حفاظت از حقوق اقلیتهای سازمان ملل، ژنو، سوییس.
[40] جامعه بینالمللی بهائی (1997). آموزش حقوق بشر. جهان بهائی 1995-96. حیفا، اسرائیل: انتشارات مرکز جهانی. صفحات 295-308.
[41] جامعه بینالمللی بهائی (14-25 جون 1993). موانع پیشرفت حقوق بشر. بیانیه به کنفرانس جهانی حقوق بشر سازمان مل سرفصل شماره 9: بحث عام پیرامون پیشرفت حقوق بشر از زمان گزینش بیانیه جهانی حقوق بشر و تشخیص موانع پیشرفت بیشتر در این زمینه، و راههای رفع مشاکل، وین، اتریش. ( سند #93-0609جامعه جهانی بهائی).
[42] Ibid
[43] جامعه بینالمللی بهائی ( 18 ژانویه 1993). حقوق بشر و آزادیهای اساسی. بیانیه کتبی به چهل و نهمین اجلاس کمیسیون حقوق بشر سرفصل 23: پیشنویس بیانیه حقوق و وظایف افراد، گروهها و سازمانها در اجتماع برای انتشار و حفاظت از حقوق جهانی بشر و آزادیهای اساسی، ژنو، سوییس. (سند #93-0200 جامعه بینالمللی بهائی؛ سند #E/CN.4/1993/NGO/5 سازمان ملل).
[44] Ibid
[45] جامعه بینالمللی بهائی. حقوق بشر و فقر فاحش.
[46] Ibid
[47] مثال، " در بولیوی پروژهای در منطقهی چاکو C haco سعی دارد جامعهی از یاد رفتهی فقیر کشاورزان را از طریق برنامهی آموزش فنی، سازماندهی جامعه، و نظرات معنوی پیشرفت و قدرت دهد. هدف این برنامه پرورش خودبهرهوری از طریق آگاهی جامعه برای کاهش وابستگی به کمکها و خیرات خارجی است. جامعه بینالمللی بهائی باور دارد پرورش ریشهها برای حذف فقر لازم است. مفهوم ارتقاء و قدرتدهی افراد و جوامع دارای جنبههای اخلاقی و آموزشی است که نیازمند مطالعات دقیق است". جامعه بینالمللی بهائی. حقوق بشر و فقر فاحش. منظور از ریشه چیست؟ لطفا اصلاح شود مناسب نیست
[48] جامعه بینالمللی بهائی. پیشرفت اجتماعی.
[49] جامعه بینالمللی بهائی. حقوق بشر و فقر فاحش.
[50] جامعه بینالمللی بهائی (1995). پیشنهادات منشور بازنگری ارائه شده به سازمان ملل از طریق جامعه بینالمللی بهائی. ویلمت، IL:انتشارات بهائی.
[51] جامعه بینالمللی بهائی. رفاه.
[52] جامعه بینالمللی بهائی ( جون 1994). تنظیمات مشاوره با سازمانهای غیردولتی. بیانیه اولین جلسهی شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل(ECOSOC) کارگروه دائم ، سرفصل 3: بازنگری تنظیمات مشاوره با سازمانهای غیر دولتی(NGO) نیویورک. صفحات 20-24. ( جامعه بینالمللی بهائی سند #94-0621).
نظر خود را بنویسید