سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
منبع: رادیو زمانه
صبح شانزدهم آذرماه امسال، وقتی برای ثبت نام کنکور سال ۱۳۹۱دفترچه راهنما را از سایت سازمان سنجش گرفتم، جملهای را در آن خواندم که تعجب و تأسفم را برانگیخت. ذیل شرایط عمومی داوطلبان کنکور نوشته شده بود: "اعتقاد به اسلام و یا یکی از ادیان مصرح (کلیمی، مسیحی، زرتشتی) در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران".[۱]
به مدت چندسال این قانون در ثبت نام کنکور کشور مطرح نبود و اکنون دوباره مطرح میشد و به عنوان اولین شرط داوطلب آزمون، حتی قبل از دو بند دیگری که در سالهای پیش در دفترچه میآمد، ارائه شده بود.
من که چندسالی بود در کنکور شرکت نکرده بودم، با پذیرفته شدن شماری از دوستانم در دانشگاههای کشور، امسال مصمم شدم تا دوباره کنکور بدهم. خیلی هم امیدوار بودم که محرومیت تحصیلیام از بین رفته باشد و در دانشگاه پذیرفته شوم. شاید اگر این امیدواری نبود، آنقدر تعجب نمیکردم. بعد اما با حس ناراحتیام به گونهای کنار آمدم. پس از این همه سال محرومیت از دانشگاه چیزی برای از دست دادن وجود ندارد.
احساس تأسفم اما برای دولت هنوز به قوت خود باقی است. زمانی دولت مطرح کرد که منظور از ستون دین در فرمهای کنکور، پرسش از دین داوطلب نیست، بلکه مشخص شدن نوع آزمون دینی است که داوطلب در آن شرکت میکند. گزاره مطرح شده در اولین شرط عمومی کنکور امسال اگر تأویلی مانند این نداشته باشد، معنایش فقط یک چیز است: صراحت در ابراز تمایل بیشرمانه به پس گرفتن امکان شرکت در کنکور سراسری از بهائیان و دیگر اقلیتهایی که در قانون اساسی ایران به رسمیت شناخته نشدهاند.
افزایش فشار بر بهائیان
امکانی که پس از بیش از دو دهه محرومیت تحصیلی و تحت فشارهای بینالمللی، در سال ۱۳۸۳ با برداشتن ستون دین از فرمهای ثبت نام کنکور فراهم شده بود، اکنون پس از تنها هفت سال از پیروان این اقلیتها گرفته میشود. آنها نیز حاضر نیستند به دروغ خود را پیرو یکی از ادیان مطرح شده معرفی کنند.
جمله یادشده، این گروه را مخاطب قرار میدهد و میگوید: منظور از "ادیان ساختگی" که در بند دوم شرایط عمومی دفترچه راهنما در سال گذشته عنوان شده بود، از جمله، شمایید. این بار به صراحت اعلام میشود که جز مسلمان و مسیحی و زرتشتی و یهودی کسی حق حتی ورود به دانشگاههای ایران را ندارد، تا چه رسد به تحصیل در آنها. یعنی اگر این برداشت درست باشد، نه تنها بار دیگر قانونِ اساسی ممنوعیت تفتیش عقاید زیر پا گذاشته میشود، بلکه نوعی تفکیک و جداسازی انجام میشود که بر اساس تجربههای تاریخی پیامدهای شومی دارد.
در مورد بهائیان این محرومیت تنها به اینجا ختم نشده است. امسال سالی بود که جامعه بهائی ایران با حمله شدید و بیسابقه به مؤسسه آموزش عالی بهائی (علمی آزاد) مواجه شد. همزمانی این دو اقدام نشان از عزم جزم حکومت اسلامی در محروم داشتن جامعه بهائی ایران از آموزش عالی آنهم به هر طریق ممکن دارد. مأموران حکومتی در مجامع عمومی، معمولاً در پاسخ به پرسشهای مختلف، این محرومیت را انکار کردهاند. سیاست رسمی دولتی در این زمینه حداقل در چندسال اخیر با این صراحت و جسارت نمود نیافته بود و این نشانه آشکاری از افزایش فشار به بهائیان است.
نسلکشی فرهنگی
چیزی که باعث نگرانی فعالان حقوق بشر و سازمانهای هوشیار است، صرف این ظلم آشکار و نتایج فعلیاش نیست. آنچه بر سر جامعه بهایی و دیگر اقلیتهای دینی ایران میآید، از مصادیق نسلکشی فرهنگی است که در مواردی زمینهساز نسلکشی قرار گرفته است.
از عبارت نسلکشی به دلایل گوناگون ازجمله به سبب سیاستها، منافع خصوصی و نیز به خاطر هزینه گزافی که جامعه بینالمللی در صورت تصویب معنای گسترده این کلمه و برای جلوگیری از آن در جهان بپردازد، تعریفهای متعددی ارائه شده است. یک تعریف "شناخته شده در سطح بینالمللی" برای نسلکشی وجود دارد که به گفته لئو کوپر (یکی از چهرههای نامدار در مطالعات نسلکشی)، "میتواند مبنای نوعی اقدام مؤثر قرار گیرد، گرچه مفهوم زیربنایی محدود است."[۲] این تعریف ۶۳ سال پیش، در چنین روزی، یک روز پیش از اتخاذ اعلامیه جهانی حقوق بشر، در قالب میثاق منع و مجازات جرم نسلكشی به تصویب سازمان ملل متحد رسید و چنین است:
"نسلكشی یعنی هریك از اعمال زیر كه با هدف نابود كردن بخش یا تمامیت یك ملت، قوم، گروه نژادی یا مذهبی انجام گیرد:
الف - كشتن اعضای گروه
ب - وارد کردن صدمات جسمی یا روحی شدید به اعضای گروه
پ - تحمیل تعمدی نوعی از شرایط خاص زندگی بر یک گروه با هدف نابودی فیزیکی بخشی از یک گروه یا تمامیت آن
ت - تحمیل اقداماتی جهت جلوگیری از زاد و ولد در گروه
ث - انتقال اجباری كودكان گروه به گروهی دیگر."[۳]
با این که اینجا صحبت از "صدمات روحی شدید به اعضای" یک گروه میشود، اما نسلکشی فرهنگی هرگز در تعریفهای پذیرفته شده بینالمللی برای نسلکشی وارد نشده است. البته داشتن بهترین و کاملترین تعریفها نیز به خودی خود به اقدام و جلوگیری از نسلکشی نمیانجامد. میتوان وحشیانهترین قساوتها را بر اساس تعریف بالا توجیه کرد و مثلاً ادعا کرد که جانیان "هدف نابود کردن" قربانیان را نداشتهاند. بازی با تعریفها میتواند پیامدهای هولناکی داشته باشد و نمونهاش نسلکشی در دارفور سودان است.
نکته مهم آنجاست که نسلکشی هیچگاه یکشبه و بدون برنامهریزی رخ نمیدهد و از این رو بسیاری از کارشناسان معتقدند باید با نشانههای وقوع نسلکشی نیز مقابله کرد و نسلکشی فرهنگی را یکی از این نشانهها میدانند. این توضیح از اولین روزهای اختراع عبارت نسلکشی در گفتار رافائل لمکین مطرح شده و کارشناسان را به چالش کشیده است تا تعریفهای دقیقتر و جامعتری از این جنایت ارائه دهند. متأسفانه هنوز در بسیاری موارد جان انسانها تحتالشعاع مسائل دیگر قرار میگیرد.
بهائیان و نسلکشی فرهنگی
مورد جامعه ۳۰۰ هزارنفری بهائیان ایران به خوبی کاربرد نسلکشی فرهنگی را در رسیدن به هدف نابودی یک جامعه نشان میدهد. پس از اعدامهای دهه ٦۰ (دهه ۱۹۸۰) که کشتار بهائیان در ایران در نتیجه فشارهای بینالمللی عموماً متوقف شده، محدودیتهای شدید اجتماعی و اقتصادی به منظور بستن راه ترقی و توسعه آنها (مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۹۹۱) جای سیاست کشتار را گرفته است.[۴]جامعه بهائی که بخش بزرگی از خادمان خود را از دست داده است و از جمله با مصادره کتابها و منابع بهائی مواجه شده بود، راهی برای جبران خسارت وارده نداشت.
چون از حق داشتن مؤسسات اداری رسمی و دینی خود محروم شده بود و حق تحصیلات- عمدتاً دانشگاهی- و داشتن مشاغل دلخواه خود را نداشت. حکومت اسلامی از همان سالهای آغازین شکلگیری، اجازه داشتن جایگاه اجتماعی و فرهنگی مناسب را به بهائیان نمیداد، اما فشارها تا همینجا متوقّف نشد. بهطوری که بر اساس گزارش مهرماه ۱۳۹۰ جامعه جهانی بهائی، در سی سال اخیر شاهد "استفاده گسترده و سیستماتیک حکومت از رسانههای ارتباط جمعی و وسایل دیگر برای بدنام کردن و توهین به بهائیان" بودهایم.
براساس پیشنویس اعلامیه حقوق مردمان بومی (۱۳۷۳) تهیه شده توسط کمیته منع تبعیض و حفظ اقلیتها، "هرگونه تبلیغات علیه گروه اقلیت" مصداق قومکشی و نسلکشی فرهنگی است.[۵] سپهبد رومئو آنتونیوس دالر، سناتور کانادایی که از طرف سازمان ملل متحد به عنوان فرمانده نیروی حفظ صلح در توقّف نسلکشی قوم توتسی در روآندا در دهه ۱۹۹۰ تلاش کرد، اما در نهایت اجازه اقدام مناسب برای خلع سلاح ارتش افراطگرا را نیافت، در استعلام سنای کانادا درباره آزار بهائیان، وضعیت بهائیان را با آنچه در روآندا دیده است، مقایسه میکند و میگوید: "در این مورد ما یک وضعیت نه قومی، بلکه دینی داریم که یک گروه خاص را به منظور سرکوب و در نهایت، به استدلال من، حذف آنها هدف قرار میدهد. تا وقتی بهائی هستید، بناست از مزایای شهروندی محروم باشید... اصطلاحی برای این نوع سرکوب روشمند وجود دارد. ما آن را «نسلکشی ایدئولوژیکی» میخوانیم. یک عنصر اساسی نسلکشی ایدئولوژیکی نیت تخریب کلی یا جزئی جامعه بهائی به عنوان یک موجودیت دینی جداگانه است.
همین نیت تخریب جامعه بهائی به عنوان یک موجودیت دینی جداگانه است که نیازمند توجه فوری و آگاهانه ماست... «کشتار روشمند بهائیان ایران» عبارت مشابهی است که در مراحل پیش از نسلکشی ۱۳۷۳ (۱۹۹۴) در روآندا دیدم. در مورد هفت رهبر بهائی کشور جرم آنها چیزی بیش از حمایت شان از جامعه دینی خود نبود، اما به ۲۰ سال زندان محکوم شدند. بار دیگر، زندانهای روآندا تقریباً به همان دلایل پر از مردم قوم توتسی بود. فقط جرم آنها به جای دین، بر مبنای قومیتشان بود...
در مورد حمله به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی، سناریوی مشابهی در روآندا انجام شد، جایی که اقلیت قومی توتسی در کشور خود اجازه دسترسی به آموزش عالی پیدا نکرد. آنها برای دسترسی به آموزش عالی باید کشور را ترک میکردند... این وضعیت با معیار سازمان ملل که طی کار انجام شده پس از نسلکشی در روآندا برای جلوگیری از رخ دادن دوباره یک تراژدی به دست آمد، تطابق دارد..."
او سخنان خود را اینطور پایان میدهد: "ما در سال ۱۳۷۳ (۱۹۹۴)، از ناآگاهی خود نسبت به وضعیت به عنوان بهانهای برای اقدام نکردن استفاده کردیم. این بار ... ما از نیت نسل کشی دولت ایران آگاهیم. او میخواهد جامعه بهائی را به عنوان یک موجودیت دینی جداگانه تخریب کند. ما شاهد طبقهبندی روشمند بهائیان ایران به عنوان یک گروه خارجی که برای آزار، حذف و نسل کشی شناسایی میشود، بودهایم.
بهائیان از حمایت قانون اساسی محروم بودهاند و تحت دستورالعملهای تبعیضآمیزی قرار دارند که نه تنها مزایای شهروندی در ایران را از آنها دریغ میکند، بلکه در حقیقت سیاستی درون حکومتی برای سرکوب بهائیان است...اشتباه نکنید، اینها فقط فهرستی از آزار در گذشته و حال نیست، بلکه نشانههای اخطاردهندهای از قساوتهای دستهجمعی و نسلکشی است. بگذارید شاهد مورد دیگری نباشیم و نسبت به نتایج پیش رو کاملاً هشیار باشیم"[۶]
سازمان سنجش و محرومیت از تحصیل
با چیزی که دوروز پیش در تارنمای سازمان سنجش دیدم و با اشتیاقی که برای ورود حتی دیرهنگام به دانشگاه داشتم، اهمیت دعوت سناتور دالر از همقطاران خود به اقدام پیشگیرانه را بیشتر حس کردم. اگر برداشتم از شرط تازه مطرح شده برای داوطلب کنکور درست باشد، روندی که به نظر میرسید رو به بهبود دارد و در جهت کاهش محرومیتهای تحصیلی بهائیان است، جهت عکس گرفته است و رو به وخامت میرود. دور ماندن از محیط دانشگاهی برای جوانی که آرزوی تحصیلات عالیه و خدمت به وطن خود را دارد، هر لحظهاش از هزاربار جان دادن دردناکتر است.
این حرکتها چه به نسلکشی واقعی بینجامد یا نه، نیازمند اقدام فوری است. این شرط حتی اگر فقط برای سال ۱۹۹۱ اعمال شود، باز هم زیاد است و لطمات جبران ناپذیری به دنبال دارد. همانطور که پیام اخوان و رنه پرووست در مقدمه کتاب خود "رویارویی با نسلکشی" روی جملهای تاکید میکنند که به طنزی تلخ میماند: "زمان اقدام قبل از شدت گرفتن تنشها و تبدیل آنها به خشونت نسلکشی گرایانه است، وقتی که هزینه مداخله از طریق اقدامات محدودتر، قابل مدیریت و گرفتن نتایج بسیار بهتر محتمل است... جلوگیری اساساً با چیزی که رخ نمیدهد، اندازهگیری می شود."
پانویسها:
۱- تارنمای سازمان سنجش و آموزش کشور
۲ -Kuper, Leo. Genocide: Its Political Use in the Twentieth Century. Yale University Press, 1983. P.39
۳- دایرةالمعارف هولوكاست: نسل کشی چیست؟
۴- طبق گزارش جامعه جهانی بهائی، بهائیان "از حق استخدام و مالکیّت محروماند، راه تحصیلات عالی به روی جوانان بهائی مسدود است، مؤسسات اداری بهائی منحل شدهاند و تقریباً همه امکانات برای یک زندگی قابل قبول از این گروه شهروندان سلب شده است... تعداد بهائیانی که مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و بازداشت میشوند، در سراسر کشور به صورت روزافزونی در حال افزایش است." (تحریک نفرت: کمپین رسانه ای ایران برای دهشتناک جلوه دادن بهائیان، اکتبر ٢۰۱۱) اینجا کلیک کنید.
۵- اینجا کلیک کنید.
۶-اینجا کلیک کنید.
۷- Akhavan, P. & Provost, R. Confronting Genocide. Springer: 2010
نظر خود را بنویسید
کوش؟!
آشنای آشناارسال شده در : 1390/12/2
آشنا جان که لحنت نشون می ده حالت خوب نیست. مدرکت کو؟
همین
آشناارسال شده در : 1390/10/22
شما زیاد نگران نباش چون دارالانشاتون اجازه داده دروغ بگیدو خودتون جای مسلمونا چا بزنیدیعنی هرچه شوقی جونت در مورد عدم تقیه گفته کشک!!