سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
ترجمه از مقاله ای، برگرفته از:
//www.washingtonpost.com/blogs/guest-voices/post/faith-under-siege…
دیانتی تحت محاصره: بهائیان سمنان (ایران)
راشل وُلف* / ۲۸ نوامبر ۲۰۱۲
در نظر مجسّم کنید که اگر در دنیایی زندگی میکردید که اقدامات تحت حمایت دولت عبارت نظارت دائمی اعمال شما، مصادره یا انهدام املاک شما، سلب حقوق تحصیلی شما، اذیت و آزار فرزندان شما، و سلب حق امرار معاش شما بود چه میکردید.
از آن بدتر، مجسّم کنید که تمامی این وقایع تنها به علّت اعتقادات دینی شما رخ میداد. آیا مانند آیندۀ پادآرمانی(۱) آینده به نظر نمیرسد که فقط در افسانهها مشاهده میشود؟ این واقعیت روزمرّۀ بهائیان در ایران است.
از سال ۲۰۰۹، حکومت ایران مساعی متمرکز، هماهنگ و سنجیدۀ خود را برای به فقر و انزوا کشیدن بهائیان در ایران و جدا کردن آنها از سایر شهروندان مبذول داشته است. این وضعیت عمدتاً در سمنان، شهری در فاصلۀ تقریبی ۱۳۰ مایلی شرق طهران، مشاهده شده است. چندصد بهائی در این شهر مقهور فشارهای شدید اقتصادی و اجتماعی قرار گرفتهاند از جمله آن که مشاغل خود را از دست دادهاند، مقامات حکومتی ایران مؤسّسات شغلی آنها را تعطیل کرده، منازلشان را مورد هجوم قرار داده، قبرستانهایشان را تخریب نموده و مستمرّاً آنها را تحت اذیت و آزار قرار دادهاند.
روز اوّل نوامبر، سه تن از بهائیان جمع شدند تا از طرف خانواده و دوستانشان که در سمنان زندگی میکنند در کنفرانسی مطبوعاتی که در دفتر دیدهبان حقوق بشر در واشنگتون منعقد شد صحبت کنند. منیر خانجانی، سیاوش خانجانی و دکتر عبدالمیثاق قدیریان هر یک دیدگاههایی بینظیر و متفاوت دربارۀ رویدادهایی که اخیراً در سمنان مشاهده شده بیان کردند.
منیر خانجانی با این توضیح شروع کرد که پنج تن از عائلۀ خانجانی در حال حاضر در زندان به سر میبرند؛ جمالالدّین خانجانی، عضو هیأت یاران ایران، گروه موقّت سابق مدیریت جامعۀ بهائی ایران، از آن جمله است. خانم خانجانی سپس دربارۀ تلاشهایی که برای سلب خصوصیات انسانی و تنزّل درجۀ بهائیان در این شهر مبذول شده صحبت کرد و داستانی از خالهزادۀ خود تعریف کرد که در اثر تصادف اتومبیل فلج شد و مجبور شدند او را با چهار فرزند به منزل والدین سالمندش منتقل نمایند. موقعی که آنجا سکونت داشت، منزل آنها محلّ برخورد بمب آتشزا قرار گرفت که به اطاق خالهزادۀ خانجانی اصابت کرد. خانم خانجانی خاطرنشان ساخت که این رویداد و موارد مشابه آن صرفاً به علّت تضییقات دینی بوده است. " تمامی این رویدادها به علّت ایمان آنها به امر بهائی بوده است؛ آنها نه جرمی مرتکب شدهاند و نه دلیل دیگری برای این وقایع وجود داشت است."
سپس خانجانی تبلیغات بهائی ستیزی اخیر را توصیف کرد که مقامات مدنی و مسئولان مذهبی سمنان مسبّب انتشار آنها بودهاند. علاوه بر چندین تظاهرات ضدّ بهائی با بیانیههای کذب دربارۀ ماهیت جامعۀ بهائی، مقامات حکومتی مساعی هماهنگی را برای به فقر کشانیدن بهائیان سمنان مبذول داشتهاند؛ از جمله ابطال پروانۀ شغلی، تعطیل کردن مغازهها و کارخانهها. یک نمونه از این قبیل اقدامات تخریب مرحله به مرحلۀ مزرعۀ خانوادگی خانجانی است. این مزرعه مدّت دویست سال در خانوادۀ خانجانی بوده و زمانی دارای چهل هزار اصله درخت میوه در سطح صد هکتار بوده است. در مزرعۀ مزبور سالانه پنجاه تن میوه تولید میشد و بیش از پنجاه بهائی و مسلمان در آن مشغول به کار بودند. متأسّفانه، رویدادهایی از این قبیل منحصر به فرد نبوده و اقداماتی که برای به فقر کشانیدن بهائیان به عمل آمده به کلّ اقتصاد ایران لطمه زده و نتیجۀ سوء آن فقط متوجّه جامعۀ بهائی نبوده است. مضافاً، مقامات حکومتی از سال ۲۰۰۹ تا کنون هفده مؤسّسۀ تجاری متعلّق به بهائیان را تعطیل کردهاند که در نتیجه موجب بیکاری تعدادی از بهائیان و مسلمانان شده است.
قدیریان، پزشک متخصّص بیماریهای روانی که تحقیقات گستردهای در زمینۀ ترمیم لطمات روانی و مقابله با آنها انجام داده، دربارۀ اثرات روانشناختی اذیت و آزار بهائیان در ایران سخن گفت. دکتر قدیریان، بر نوزادان و کودکان که آسیبپذیرترین گروههای متأثّر از این اقدامات هستند تمرکز داشت. در حال حاضر، دو نوزاد با مادرانشان در سمنان در زندان هستند؛ در زمانی که آنها زندانی شدند، یکی از نوزادان پنج ماهه و دیگری فقط یک ماهه بود. دکتر قدیریان مشکل مراقبت از نوزاد در زندان و نیز اثرات زندگی در محیط خشن و گیج کنندۀ زندان بر نوزادان را تشریح کرد. او سپس داستانی شخصی را دربارۀ تخریب قبور مادر، خواهر و شوهر خواهرش بیان کرد و گفت که "این بدترین نوع تعرّض و تعدّی و به منزلۀ آن است که آنها را دو مرتبه کشته باشند." متأسّفانه این تخریب قبرستانهای بهائیان اقدامی است که مکرّراً صورت گرفته است. معهذا، علیرغم شرایط دشواری که بهائیان سمنان باید با آن مواجه باشند، قدرت و انعطافپذیری عظیمی از خود نشان دادهاند. قدیریان بر این باور است که "شما نمیتوانید کسانی را که اعتقادی قوی به دیانتشان دارند از پای در آورده خُرد کنید.."
این حکایات شخصی دربارۀ جامعهای که صرفاً به علّت اعتقادات دینیاش در احاطۀ آتش قرار دارد، برای کسانی از ما که در محیطی امن و آزاد به موجب اعتقادات خود رفتار کرده فرائض دینی خود را برگزار میکنیم ابداً قابل تصوّر و باور نیست. با این حال، نسلهای بهائیان ایران که در این محیط پرورش مییابند ابداً نمیدانند اجرای باورهای مذهبی و فرائض دینی به طور آزاد و بدون ترس از مجازات به چه معنی است. این واقعیت حقیقتاً غیر قابل قبول و غیر قابل تصوّر است.
*راشل ولف Rachel Wolfe عضو دفتر امور عمومی بهائیان ایالات متّحده است. او قبلاً در زمینۀ برابری جنسیتی، حقوق بشر، و موضوعات مرتبط با بهداشت، از جمله اچآیوی/ایدز در کامپالا، اوگاندا، در دفتر امور خارجۀ بهائیان اوگاندا فعالیت داشته است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- در داستانهای علمی - تخیّلی، جوامع پادآرمانی (dystopian societies) جوامعی تخیلی هستند که در آنها ویژگیهای منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آنها دلخواه هیچ انسانی نیست. این جوامع گونهای دنیای وانفسا و فاجعۀ انسانی هستند. این جوامع در زمانهایی بد و شوم ترسیم میشوند که میتوان آن را دوره بدزمانگی یا دُژگاهی نام گذاشت. با این تعریف یک جامعه پادآرمانی نقطۀ مقابل و وارونۀ یک جامعۀ آرمانی (آرمانشهر) است. آرمانشهرها جوامعی تخیلی هستند که در آنها همه چیز مثبت و ایدهآل است. ترسیم یک جامعۀ پادآرمان و بدزمانه توسط نویسندگان آیندهنگر معمولاً به منظور هشدار به مردم در مورد ادامه یا افزایش چیرگی برخی معضلات اجتماعی صورت میگیرد – م (از ویکیپدیا)
نظر خود را بنویسید
بهائی ستیز ی در ایران امروز
دانی ال داناارسال شده در : 1391/9/15
جنگ هستی سوز فرمانروایان امروز ایران در برابر گروهی کوچک، ولی استوار و باورمند به نام "بهائیان"، روندی 168 از تاریخ دردانگیزمان را در بر میگیرد که شوربختانه جز شرم و آبروسوزی، چیزی دیگر برای فردائیان این کشور بر جا نخواهد نهاد. بیداران هممیهن در روند پیش رو دست در دست به خودآمدگان شگفتزده ای خواهند نهاد که چشمی گشوده و بر زشتیهای بیشمار گذشتگان خواهند شورید. آنان بیگمان شرمنده از اینگونه درندگی و اینهمه دریدگی، پوزش دردانگیزشان را شب و روز در کوچه ها و خیابانهای شهر ها و روستاهای ایرانزمین به گوش جان همگان خواهند رساند تا ذره ای ناچیز از گناهان نابخشودنیشان را شسته یابند. بنابراین گناه بزرگ امروزیان، تنها خودداری از آزاررسانی به این دسته از ایرانیترین ایرانیان دلسوز فردای میهن آریائی - نیاکانی نیست. پرهیز از هرگونه پایداری در برابر باجخواران و نایستادن در برابر زورگوئیهای دردآور و آبروسوز رهبران خودکامه نیز خود به خود، نشانی از بهائی ستیزی باید شمرده شود. رستاخیزی توفنده پیش روست. چشمی باید گشود و گوشی باید تیز کرد تا نخستین لرزشهای موجی فروریزنده را دریافت. به یاری ی آنانی باید شتافت که در ترس و بیم از بدآموزیهای دیرین دستۀ فرمانفرما، هنوز آن لرزه های فرداساز را درنیافته اند.