سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
دو باور عمده در كشور ما وجود دارد كه هر یك گروهی از هموطنان عزیز را از تحقیق در مورد دیانت بهایی باز می دارد . یك اعتقاد آن است كه بشر اصولأ به دین نیازی ندارد و اعتقاد دیگر آن است كه پیامبر دیگری ظهور نخواهد كرد . اینها پیشداوری هایی هستند كه تا كنار گذاشته نشوند امكان تحقیق در مورد دیانت بهایی وجود نخواهد داشت. در این مقاله به مورد اول و در مقاله بعد انشاءالله به مورد دوم خواهیم پرداخت .
بعضی از هموطنان ما اعتقاد خود را به دین به طور كلی از دست داده اند و دین را عامل مشكلات و عقب ماندگی ایران می دانند .
باید دانست كه دین نه تنها با تمدن و پیشرفت منافاتی ندارد، بلكه با مراجعه به تاریخ تمدن مشاهده می كنیم كه همیشه ظهور ادیان الهی باعث پیشرفت تمدن بوده است. تمدن های یهودی، زرتشتی، مسیحی و اسلامی همه باعث پیشرفت علوم و فنون و هنرها بوده اند. البته متأسفانه همیشه بعد از مدتی ادیان الهی از اصل خود دور شده و به مانعی برای پیشرفت تمدن تبدیل گشته اند؛ زیرا پیروان ادیان در اثر سود جویی یا نادانی سبب انحراف ادیان گشته اند. از این گذشته با مرور زمان و تغییر شرایط اجتماعی، تعالیم دین قبل دیگر برای رفع مشكلات بشر كافی نبوده است و به همین دلیل هم خداوند پیامبران جدیدی را فریتاده ومی فرستد تا دوباره نوع انسان را هدایت كنند .
به علاوه، این عقیده كه دین عامل عقب ماندگی است عقیده جدیدی نیست. قرن ها پیش بعضی از فلاسفه اروپا مانند ولتر آن را مطرح كردند و تمدن سكولار را در غرب بنیان نهادند كه با نفی دین و ستایش عقل و علم سبب تحولاتی شد كه هنوز بركات مادی و معنوی آن، از جمله رفاه عمومی و آزادی های مدنی، را در غرب مشاهده می كنیم. اما مدتهاست كه این اندیشه در میان متفكران غربی جایگاه خود را از دست داده است؛ چون با مشاهده مشكلاتی كه تمدن غرب ایجاد كرده است، از جمله آلودگی محیط زیست، خطر جنگ افزارهای هسته ای، شیوع اعتیاد به الكل و مواد مخدر، سستی روابط خانوادگی و افزایش بی بند و باری جنسی و شیوع بیماری های روانی و جسمانی بی سابقه، به درستی دریافته اند كه برای بهره بردن از مزایای علم و عقل، بشر به دین محتاج است. دریافته اند كه تربیت اخلاقی بدون تربیت دینی ممكن نیست، یا لاقل فوق العاده دشوار است. آیا لازم است ما هم همان راهی را كه غرب طی كرده است بپیماییم تا به همان نتایج برسیم، یا از هم اكنون می توانیم از تجربه آنان درس عبرت بیاموزیم؟
راه پیشرفت و ترقی ایران عزیز نفی و طرد دین نیست، بلكه درك حقیقت و اساس دین است كه نه تنها با علم و عقل و تمدن منافاتی ندارد، بلكه مشوق آن نیز هست. اصل دین چیست؟ محبت و رحمت است :«ما ارسلناك الا رحمة للعالمین »(1)، تقوی و فضیلت است :«ان اكرمكم عند الله اتقاكم » (2)، علم و معرفت است :«هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون » (3) ، پند و هدایت است :«فذكر انما انت مذكر لست علیهم بمصیطر»(4).
كینه و نفرت، عقل ستیزی و علم ستیزی، تعصب و تبعیض، نفی آزادی و حقوق انسانی، همه آنچه به نام دین ارائه می شود و انسان ها را از دین بیزار می كند، بی دینی است نه دین، خود پرستی است نه خدا پرستی. برای نجات كشور عزیزمان از مشكلات اقتصادی و اجتماعی فراوانی كه شاهد آنیم باید به حقیقت و اصل ادیان الهی رو كنیم؛ نه آنكه با نفی و طرد دین بیش از پیش بر مشكلات خود بیفزاییم.
منابع:
1- سوره انبیاء آیه 107
2- سوره حجرات آیه 13
3- سوره رعد آیه 17
4- سوره غاشیه آیه 21-22
نظر خود را بنویسید