سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
برگرفته از: //taghato.net/article/2499
سخنگوی جامعه بهاییان در گفتگو با تقاطع: امیدواریم آقای روحانی فرصت را از دست ندهد
تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور, ۱۳۹۲
تقاطع – یوحنا نجدی: اخبار مربوط به بازداشت، صدور احکام سنگین و نقض گسترده حقوق بهاییان تقریبا به ستون ثابتی در میان وبسایتهای خبری تبدیل شده است. در این میان روند برخورد شدید با این دسته از شهروندان ایران، با روی کار آمدن دولت “میانهرو” حسن روحانی نیز همچنان استمرار یافته است. در این میان، قتل یکی از فعالان مدنی بهایی در بندرعباس که تا کنون با سکوت دستگاه قضایی و انتظامی جمهوری اسلامی همراه شده، حساسیتها در خصوص نقض حقوق بهاییان در ایران را تا حدی بالا برده است. در این ارتباط گفتگویی کردم با«فرهاد ثابتان»، سخنگوی جامعه بینالمللی بهاییان.
- آقای ثابتان، بسیار ممنونم از فرصتی که در اختیار «تقاطع» قرار دادهاید؛ اخیرا آقای رضوانی، شهروند بهایی ساکن بندرعباس، از سوی افراد ناشناسی به قتل رسید. به نظر شما اتفاقاتی از این دست که به عقیدهی بسیاری نتیجه سیاستهای تبلیغی و امنیتی حکومت ایران علیه بهاییان است، با حمایت نهادهایی در داخل حکومت صورت میگیرد یا صرفا عوامل خودسری هستند که دست به چنین اقداماتی میزنند؟
- ممنونم از تماس شما و در آغاز به همه کاربران سایت «تقاطع» درود میفرستم. از دیدگاه بنده، تقریباً شکی نیست که قتل آقای عطااللّه رضوانی، که عمیقاً نگرانی شدید جامعه بهایی را در بر داشته، با انگیزههای مذهبی و تعصب دینی و بهایی-ستیزی به وقوع پیوسته است. ظاهر قضیه این است که افراد ناشناسی به طور خودسرانه دست خودشان را به این عمل شنیع آلوده کردهاند، ولی پسزمینه تاریخی رفتار با بهاییان در بندر عباس (و البته بیشتر شهرهای ایران)، نشان میدهد که قتل آقای رضوانی، حساب شده و از پیش تنظیم شده بوده است و نمیتواند فقط یک عمل اتفاقی یا یک نمونه منحصر به فرد باشد.
واقعیت این است که در چندین سال گذشته، روحانیون محل با حملات خود از روی منبر، مردم را علیه بهاییان برانگیختند که زمینه خشونت علیه آنها را فراهم کرده است. مثلاً از سال ۱۳۸۳ (۲۰۰۵) تا به حال، حداقل ۹ بهایی به قتل رسیده یا در شرایط مشکوک درگذشتهاند، و ۵۲ نفر دیگر نیز مورد تهاجم فیزیکی از سوی عاملان حکومت و مأموران لباسشخصی یا مهاجمان ناشناس قرار گرفتهاند. همۀ این رویدادها بدون پیگرد باقی مانده است. در خصوص آقای رضوانی، او اخیراً از سوی عاملان وزارت اطلاعات تحت فشار قرار گرفته بود و به تحریک آنها از کاری که در سازمان تصفیه آب داشت برکنار شد و افراد ناشناسی هم با تماسهای تلفنی ایشان را تهدید کرده بودند.
- با توجه به شرایط فعلی و توان و امکاناتی که فعالان حقوق بشر دارند، چگونه میتوان از تکرار اینطور قتلها و خشونتهای کور جلوگیری کرد؟
- مهمترین راه برای جلوگیری از این نوع قتلها و خشونتها علیه هر دگراندیش و دگرباوری، اطلاعرسانی بیوقفه و پیاپی، همراه با کنکاش و بررسی موضوع در وسیعترین سطح جامعۀ ایران است. علت بغض و تعصب و دگرستیزی، جهل و نادانی است. پس با آگاهیرسانی و استمرار ِ گفت و شنود در بارۀ این مسأله، حداقل دو نتیجۀ مهم به دست خواهد آمد: اول اینکه مسوولین امور میفهمند که نمیتوانند در خفا و با پنهانکاری اقدامات پلید خود را عملی کنند و باید بدانند که هر آسیبی که به افراد بیگناه وارد آورند بر ملا خواهد شد. دزد، روزِ روشن و در ملاء عام دزدی نمیکند. آقای رضوانی هم توسط مهاجمان از پشت سر و در خفا مورد اصابت گلوله قرار گرفت. ظاهراً او را مجبور کردند تا در محل خلوتی در نزدیکی ایستگاه راهآهن در حومۀ بندرعباس رانندگی کند تا او را به قتل برسانند.
دوم اینکه گفتگوی مستمر در این مورد در فرهنگ جامعه تأثیر میگذارد و آن را نهادینه میکند. گفتمان حقوق بشر در ایران دیری است که به سرعت در فرهنگ دموکراسیطلبی ایران رسوخ کرده و رفته رفته نهادینه خواهد شد. امروز دیگر بحث در این نیست که حقوق بشر قابل قبول یا غیر قابل قبول است، بلکه صحبت در این است که چگونه مفهوم حقوق بشر در کلیه نهادها و مؤسسات اجتماعی تبلور یافته و شکوفا گردد. اما مسوولیت گسترش این نوع گفتمان، هم به عهدۀ نهادهای حقوق بشری، و هم جزیی از تعهدات رسانهها است، یعنی همین کاری که سایت «تقاطع» به آن اقدام نموده است.
البته در این راستا، اقدامات دولت و جامعه بینالمللی هم بیتأثیر نیست. اما متأسفانه دولتها ممکن است بیشتر به منافع ملی خود ارجحیت بدهند و اگر خشونت و قتل فردی با منافع کوتاهمدت آنها سازگاری نداشته باشد لزوماً به آن نخواهند پرداخت. جامعه بهاییان ایران هم، موارد آزار و اذیت بهاییان را به مراتب به مسوولین امور ارجاع داده، ولی تا به حال ثمری حاصل نشده است.
- خانم نسرین ستوده اخیرا با انتقاد از قانون مجازات اسلامی تاکید کردند که طبق ماده ۳۰۱ این قانون، قاتل آقای رضوانی در صورت پیدا شدن، حداکثر باید مبلغی را به خانواده مقتول پرداخت کند. به نظر شما، حکومت از چه ابزارها و شرایطی برای فراهم آوردن رویکردهای تندتر و خشونتآمیزتر علیه بهاییان استفاده میکند؟
- خانم مهرانگیز کار نیز در مقاله اخیر خود «یک بوسه، یک تاریخ» مینویسد که «اگر مسلمان، یک غیرمسلمان را عمدا به قتل برساند قصاص نمیشود. فقط باید دیه بدهد. تازه این درجه از معافیت، که دست کم پرداخت خون بها به قاتل را دستور میدهد، خاص مواردی است که مسلمان، یک کلیمی یا مسیحی یا زردشتی را میکشد. خون بهایی رنگی ندارد، قیمتی هم ندارد. هدر است.»
به عبارت دیگر بهایی مهدورالدم محسوب میشود و در بسیاری از موارد که قاتلی مسلمان، یک بهایی را به قتل رسانده، حتی دیه هم نمیدهد. این رویکردِ بهاییستیزی و خشونتبرانگیز سبب میشود که افراد متعصب با مصونیت کامل قضایی به ضرب و شتم، قتل، کشتار، هتک حرمت، مصادره اموال، آتش کشیدن منازل و آتشافروزی مغازههای بهاییان بپردازند، چون میدانند که نه به دادگاه خواهند رفت و نه محاکمه خواهند شد؛ چه بسا که تشویق و تحسین هم میشوند که قاتل ثواب کرده و کافری را به قتل رسانده! به هر حال ایجاد رعب و وحشت، حملات پیاپی و مستمر به اموال بهاییان و تبلیغات روزمره در رسانهها زمینه چنین اقدامات فجیعی را آماده میکند.
- آقای حسن روحانی در جریان انتخابات بارها بر احترام به حقوق اقلیتها تاکید کرد. شما چه چشماندازی را برای وضعیت بهاییان در دولت ایشان، به ویژه نسبت به دولتهای قبل متصور هستید؟
- امیدواریم که آقای روحانی فرصت را از دست ندهد و به وعدههای انتخاباتی خود عمل کند. به داوری من، در این مقطع زمانی، آقای روحانی با این گزینه روبرو است که به متعصبان مذهبی نشان دهد که دولتش نقض آشکار حقوق بشر را تحمل نمیکند. ایشان میتواند به اشد قوا دستگاههای قانونی ایران را به چالش بگیرد که مجرمان نقض حقوق بهاییان را محاکمه و محکوم کنند.
چنین اقدامی نشان میدهد که اگر یک بهاییِ مهدورالدم محاکمه شود، حقوق دیگر اقلیتها، که با وجود نقض حقوقشان هنوز از حقوق نسبتاً بیشتری برخورداند، رعایت خواهد شد. اگر آقای روحانی چنین نکند نشان میدهد که اوضاع هیچ تغییر نکرده و وعدههای انتخاباتیشان صرفاً برای انتخاب شدن بوده، نه برای تغییر اوضاع اسفناک حقوقبشر در ایران.
- با روی کار آمدن دولت جدید، بسیاری از گروهها و جنبشهای اجتماعی از جمله جنبش دانشجویی سعی کردهاند که به طریقی پیام خود را به دولت برسانند تا نسبت به سالهای گذشته از شرایط بهتری برخودار شوند. آیا جامعه بهاییان اقدامی در این خصوص انجام داده است؟ آیا اساسا چنین امکانی وجود دارد؟
- هم جامعه بهایی در ایران، هم جامعه جهانی بهایی و هم افراد بهایی مکرراً به مراجع قانونی در ایران مراجعه کرده، نامه نوشته و دادخواهی کردهاند. با کمال تأسف، گویی که فرد بهایی کان لم یکن محسوب میشود و تا به حال به هیچیک از نامههای رسمی و غیررسمی بهاییان پاسخ داده نشده است.
شخصیتهای بینالمللی نیز به انحاء مختلف دادخواهی نمودهاند و آنها نیز یا خود به بهایی بودن متهم شدهاند و یا دادخواهی آنها را بهانهای برای تهمتهای ناروای دیگری به بهاییان قرار دادهاند. مثلاً اگر دولتی از ایران درخواست میکند که حقوق بهاییان را رعایت کند، بهاییان متهم میشوند که جاسوس آن کشور هستند! به هر حال جامعه بهایی از راههای قانونی اقدامات خود را ادامه خواهد داد که لااقل هموطنان ایرانی بدانند که مسوولان امور کاملاً از اوضاع بهاییان آگاهی دارند ولی از مسئولیت خود سر باز میزنند.
نظر خود را بنویسید