سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
برگرفته از: //khodnevis.org/article/57273#.U2iBFoGSzPJ
دکتر فرهاد ثابتان
۱۵/ارديبهشت/۱۳۹۳
۱ ۱ اردیبهشت امسال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران خاکبرداری در قبرستان مهم و تاریخی بهائیان را در شیراز آغاز کرد. آخرین خبرها حاکی از این است که مأمورین سپاه پاسداران در دویست متر مربع و حدود یک متر و نیم عمق خاکبرداری کردهاند. بهائیان شیراز مستقیما از سپاه پاسداران درخواست کردهاند تخریب بیشتر قبرستان بهائی را متوقف کنند اما استیناف آنها از اولیای امور ، از جمله فرمانده کل سپاه پاسداران، شهرداری شیراز، امام جمعه، فرماندار شهر، دادستان کلّ کشور ایران و رئیس قوه قضائیه، به نتیجهای نرسید.
«گلستان جاوید» شیراز (اصطلاحی که بهائیان برای قبرستان به کار میبرند) که از اوائل دههی ۱۹۲۰ میلادی متعلق به بهائیان بود در سال ١٣۶٣ از طرف دولت مصادره و از همان زمان سنگهای قبور با خاک یکسان و ساختمان اصلی آن ویران شد. مالکیت آن بعدها تغییر یافت و سه سال پیش، سپاه پاسداران استان اعلام کرد که مالک آن زمین است و تصمیم دارد در این محل یک «ساختمان فرهنگی و ورزشی» احداث کند.
در حدود ٩۵٠ بهائی (از جمله ده بانوی بهائی شیرازی که در ٢٨ خرداد ١٣۶٢، در اوج کمپین علیه بهائیان و محکومیت آنها به اعدام، به دار آویخته شده بودند) در این گلستان جاوید به خاک سپرده شدهاند. این ۱۰ زن بهائی که در سنین بین ١٧ و ۵٧ سال بودند به اتهاماتی که یا بیاساس بودند (از قبیل «صهیونیست» بودن) و یا جرم محسوب نمیشدند (مثلا تدریس کلاسهای کودکان) محکوم و اعدام شده بودند. جوانترین دختر در بین آنان منا محمودنژاد بود که در زمان اعدام فقط ١٧ سال از سن او میگذشت.
در سالهای اخیر حمله به قبرستانهای بهائی یکی از ویژگیهای متداول حمله و سرکوب بهائیان است. در بین سالهای ١٣٩٠-١٣٨٣ دست کم به ۴٢ قبرستان متعلق به بهائیان حمله شده است. این حملات اغلب با اشاره و یا حمایت مستقیم دولت صورت میگیرد، حملاتی که شامل پرتاب بمبهای آتشزا به غسالخانهها، شکستن سنگهای مقابر، ریشهکن کردن درختان، نوشتن شعارهای ضد بهائی بر دیوارهای قبرستان، و نبش قبر کردن بوده است.
بهائیان شیراز و سابقه تخریب مقابر و اماکن بهائی در این شهر
بر اساس مستندات تاریخی موجود، آئین بابی توسط سیدعلی محمد باب در سال ۱۲۲۳ شمسی (مطابق با ۱۸۴۴ میلادی و ۱۲۶۰ قمری) در شهر شیراز آغاز شد که برای بهائیان مقدس است و اهمیت تاریخی دارد.
منزل سید باب که برای بهائیان زیارتگاهی مقدس به شمار میآید، فقط حدود دو ماه پس از تأسیس جمهوری اسلامی مصادره، و سپس در سپتامبر ۱۹۷۹ با خاک یکسان شد. به همین ترتیب در سال ۱۹۸۰ میلادی مرکز تجمع بهائیان در شیراز نیز مصادره و از قرار معلوم به دفتر آیتالله محلاتی مبدل شد که گمان میرود در دستور به تخریب بیت سید باب دست داشته است.
در همین سال بود که آرامگاه بهائیان مصادره و تخریب شد. به نظر میرسد که شهر شیراز اولین شهری بود که دولت جمهوری اسلامی آن را برای سرکوب سازمان یافتهی بهائیان انتخاب کرد، چنانکه در آذر ۱۳۵۸ آقای عزتاللّه فهندژ اعدام شد و در پی آن در اوائل سال ۱۹۸۰ میلادی اعضای ۹ نفرهی محفل بهائیان شیراز به دستور دولت بازداشت و رفته رفته با تعداد زیادی از بهائیان شیراز اعدام شدند. در حقیقت اعدام ۲۳ نفر بهائی در شیراز در سال ۱۹۸۳ میلادی یکی از خشونتآمیزترین اقدامات دولت علیه بهائیان بود. حتی در نخستین روزهای پس از انقلاب۱۳۵۷، حاکمیت تازه مستقر شده و حامیانش در اقدامی علیه بهائیان سعدیه (در نزدیکی شیراز) بیش از ۲۰۰ خانه و محل کار بهائیان را مورد تهاجم و آتش افروزی قرار دادند.
کمپین سرکوب بهائیان در شیراز ادامه یافت و در اکتبر سال ۱۹۸۲(۱۳۶۱)، ۳۹ نفر و یک ماه بعد در ماه نوامبر همان سال ۴۱ نفر بهائی بازداشت شدند.
چهار ماه بعد (یعنی در فوریه ۱۹۸۳) نامهای محرمانه از طرف سپاه پاسدارن اشتباها به دفتر روزنامهی «خبر جنوب» ارسال شد که در آن نوشته شده بود که دادگاه حکم اعدام ۲۲ بهائی در شیراز را صادر کرده است.
روزنامه این خبر را درج و سپس طی مصاحبهای با حجتالاسلام قضائی (رئیس دادگاه انقلاب) نقل قول ایشان را در سرخط خبرهای خود درج کرد که نوشته بود:« به بهائیان اخطار میدهم که به آغوش اسلام بازگردند.» در اواسط سال ۱۹۸۳ به آن دسته از بهائیان دستگیر شده که هنوز اعدام نشده بودند فرصت دادند که از دین خود برگشته و مسلمان شوند. همهی آنها امتناع کردند. ۶ نفر از آقایان در تاریخ ۱۶ ژوئن (۲۶ خرداد ۱۳۶۲) و ۱۰ نفر از خانمها، که در بالا به آنها اشاره شد، دو روز بعد از آن اعدام شدند.
سرکوب بهائیان از طریق مصادره و تخریب اماکن مذهبی
تخریب اماکن مقدس و اموال و آرامگاههای بهائیان تازگی ندارد و یکی از روشهائی است که جمهوری اسلامی برای سرکوب و فشار به بهائیان به کار میبرد. طیف این تخریب از اماکنی که برای بهائیان مقدس و محترم شمرده میشود (نظیر تخریب منزل میرزا عباس نوری پدر بهاءاللّه، پیامآور آئین بهائی، که در آنجا زندگی میکرده یا تخریب آرامگاه ملا محمدعلی بارفروش ملقب به قدوس در بابل، و بسیاری از اماکن دیگر بهائی که یادوارهای است از تاریخ و فرهنگ بهائی در ایران) شروع شده و به تخریب منازل و محل کسب و کار و مزارع بهائیان (ازجمله بیمارستان میثاقیه، آتش زدن منازل و مزارع بهائی در دهکدهی ایول و مغازههای بهائیان در سمنان و مرودشت، یا به آتش کشیدن خودرو متعلق به بهائیان و مغازه و خانههایشان در رفسنجان) ادامه یافته و بالاخره به تخریب آرامگاههای بهائی منتهی میشود: قبرستانهائی چون خاوران (که بهائیان نیز در آن به خاک سپرده شدهاند) و یا آرامگاههای بهائی در شهرهائی مثل نجفآباد، اصفهان، قائمشهر (که نه یک بار و دو بار بلکه چهار بار تخریب شد)، یزد، مرودشت (دو بار)، آبادان، گیلاوند، مشهد، بروجرد، جیرفت، سمنان، سنگسر، ساری و... همه توسط و یا با پشتیبانی و اجازهی مسوولان ویران شد. در بسیاری از این قبرستانها، افزون بر ویران کردن مقابر حتی غسالخانههای قبرستان نیز به آتش کشیده شد. در مشهد برای بهائیان حتی صدور مجوز برای تدفین صادر نشد. در موارد دیگر به بهائیان اجازه داده نشد که اموات خود را طبق مراسم بهائی دفن کنند و میت را با مراسم اسلامی دفن کردند.
سوالی که مسوولین امور در ایران باید به آن پاسخ دهند این است که اگر ذرهای از این نوع تضییقات به مسلمانان وارد میشد و به این نحو به اماکن مقدسهی آنها و مقابر و اموات آنها توهین و بیاحترامی صورت میگرفت چه عکسالعملی نشان میدادند؟ با کمال تأسف دولت جمهوری اسلامی صرفا به بهانهی اینکه آئین بهائی را به عنوان یک دین و یا حتی یک نوع باور نمیپذیرد، هر نوع سرکوب بهائیان را مجاز و نقض حقوق آنها را موجه میداند.
نظر خود را بنویسید