×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

در جواب مقاله مذهب استعمار ساخته
1385/04/20

در جواب مقاله(مذهب استعمار ساخته ) مندرج در روزنامه خبر مورخ 20/11 /83 شماره 6845
از بدو پیدایش، امر مبارك حضرت باب در ایران ( 1844م=1260ه ق)و به دنبال آن، امر بهایی، مورد حملات شدیده و مخالفتهای بی شمار قدرتمندان زمان واقع شد و مخالفین كه منافع خود را در خطر می دیدند هر چه توانستند در مورد امر جدید به كار بردند تا آن را در انظار عمومی خوارو خفیف و بی اهمیت جلوه دهند و توجه عموم را به آن مانع شوند و در این راه تا آنجا پیش رفتند كه از قتل و غارت و حملات وحشیانه نیز ابایی نداشتند.بنا بر این برای بهاییان عجبی نیست كه اصول اعتقادی آنها مورد حملات واقع كردد و از هر سو كتاب و رساله و مقاله ای به اقتضای زمان و سیاست روز در رد و توهین به آن نوشته شود . این حملات اگر در گذشته و برای ادیان عتیقه صورت محدودی داشت ( مثل رسالاتی كه یهودیان در رد حضرت مسیح می نوشتند) برای امر بهایی كه امروزه همه اهل عالم را به سراپرده وحدت و یگانگی دعوت می نماید به صورت بسیار وسیع و همه جانبه بوده و با استفاده از امكاناتی كه مخالفین در اختیار دارند هر روز گسترده تر و رنگین تر می شود .
از جمله این مطالب، مقاله «مذهب استعمار ساخته» است كه در روزنامه خبر شماره 6845 مورخ 20/12/83 در شیراز چاپ و منتشر شده و نویسنده سعی نموده است طی مقاله خود بهاییت را ساخته دست استعمار انگلستان قلمداد نماید و بدون هیچگونه دلیل و مدركی اتهامات مختلفی به این جامعه وارد كرده و به كلی گویی اكتفا نموده است و بطوری كه بررسی نتایج مطالعه او نشان می دهد همه این اتهامات از كتب ردیه و سایت های اینترنتی مخالفین جامعه بهایی گرفته شده است و به همین دلیل این مقاله نوشته ای است بسیار ضعیف و با اشتباهات فراوان كه همه ناشی از اتكاء به كتب مخالفین است؛ ونیز نویسنده برای اثبات ادعاهای خود هیچ سندو مدركی ارائه ننموده است . در این مختصر سعی می شود تعدادی از اشتباهات ایشان بررسی و بحث مختصری درباره آن انجام شود؛ شاید برای خوانندگان روزنامه مفید واقع گردد .
نویسنده در ابتدای مقاله خود نوشته است هدف از نوشتن این سطور معرفی نحله دست سازی است كه قریب یكصد و پنجاه سال پیش و با كمك و هدایت استعمار انگلیس در كشور ما شكل گرفت، بابیت و بهاییت متأسفانه نوسنده محترم مطلب خود را بدیهی فرض نموده و برای اثبات آن خود را محتاج دلیل و مدرك ندانسته اند و یا تصور نموده اند كه چون در روزنامه ای چاپ می شود همه آن را فی الفور خواهند پذیرفت . باید خاطر نشان نمود كه دولت انگلستان و روسیه تزاری در زمان قاجاریه در ایران فعال مایشاء بوده ، هر چه می خواستند با توجه به نفوذ و قدرتی كه در آن زمان در دربار قاجار داشتند انجام می دادند و این موضوع را همه می دانند و كتب تاریخی نیز شاهد بر این مدعا است و لذا احتیاج نداشتند كه دین سازی نمایند و صدر اعظم های قاجار به غیر از امیر كبیر و قائم مقام فراهانی بقیه آلت دست سیاستهای فوق و در واقع مجری اراده دول انگلیس و روسیه بودند و حضرت باب نیز هیچگونه ارتباطی بااین سیاستمداران وابسته نداشتند . سپس نویسنده محترم نوشته اند كه ...امروزه عمده محققان و صاحب نظران تاریخی بر این نكته متفق القولند كه جهت گیری كلی بهاییت جدا سازی ملت ایران ازمراجع تقلید ( كه در عقاید شیعی نواب امام زمان تلقی می شوند) و مشغول كردن آنان به مكتبی ساخته بشر بوده ، مكتبی كه جنبه های غیر عقلانی آن بر جنبه های عقلانیش فزونی داشت ... قبل از بحث در مورد مطلب بدون دلیل و برهان ایشان بهتر است كمی درباره تحقیقات تاریخی در ایران در رابطه با بهاییت توضیح داده شود . در ایران متأسفانه به علت جو تعصبات جاهلیه كه از ابتدای این ظهور غلبه داشته است، هنوز هیچگونه تحقیقی كه خالی از تعصبات و پیش داوریهای مغرضانه باشد صورت نگرفته و آنچه هم كه به اسم تحقیق در این مورد منتشر شده، با مراجعه به كتب ردیه و بدون سؤال و جواب با بهاییان بوده است ( كه بهترین نمونه فعلأ مقاله خود ایشان است ) و اصولأ محقق ایرانی می داند كه اگر بخواهد تحقیقا تش در این مورد چاپ شود و شغل خود را از دست ندهد، باید با نتیجه ای از پیش تعین شده ( كه دیانت بهایی را امری ساخته دست سیاست خارجی می داند و بهاییان را مردمی ساده لوح و جاسوس و...و...و..قلمداد می كند.) تطبیق یابد و لحن پژوهشش هم باید بی ادبانه و همراه با تحقیر و توهین به مقدسات بهایی و بهاییان باشد تا به اصطلاح جلوه كند؛ وگرنه تحقیق او هرگز چاپ و منتشر نمی شود و خود او نیز متهم به حمایت از بهایی گری خواهد شد. به طور مثال اگر دانشجویی بخواهد تحقیقی در مورد امر بهایی انجام دهد و چگونگی آن را به صورت رساله پایانی درآورد و استاد راهنمای او نیز نویسنده محترم مقاله مذهب استعمار ساخته باشد آیا جز این نیست كه محتوای رساله او باید درمحدوده نظریات استاد راهنما باشد و منابع تحقیق او نیزتعدادی از كتب ردیه كه در مقاله مذهب استعمار ساخته معرفی شده است، قراركیرد؟ هرصاحبنظری می داند كه چنین مطالبی را نمی شود تحقیق دانست بلكه در نهایت امر، نظری است شخصی كه در همین حد محترم است. از طرفی نظریات وآراء این عمده محققان و صاحبنظران تاریخی را كه متأسفانه نویسنده محترم معرفی ننموده اند، باید بررسی نمود و با كتب اصلی بهاییان مقایسه كرد و آنگاه اظهار نظرقطعی نمود . اما در مورد مطلب ایشان كه فرموده اند: جهت گیری كلی بهاییت ، جداسازی ملت ایران از مراجع تقلید (كه در عقاید شیعی نواب امام زمان تلقی می شوند ) و مشغول كردن آنان به مكتبی ساخته بشر بوده است، باید عرض نمود اولأ مطابق آثار كثیرورایج دیانت بهایی، جهت گیری كلی این دیانت ، وحدت ذات الوهیت ، وحدت مظاهر الهی و وحدت عالم انسانی است ؛ یعنی جهت گیری كلی وحدت است، نه نقیض آن جداسازی ؛ ثانیأتمام ملت ایران تابع مراجع تقلید نیستند زیرا درصد قابل توجهی از این ملت پیرو ادیان و مذاهب دیگری می باشند كه هیچ مناسبتی با مراجع تقلید ندارند و اصلأ به اصل تقلید معتقد نیستند در این صورت لفظ جداسازی مورد نظر نویسنده، درباره آنها مصداقی ندارد . ثالثأ مطابق عقاید شیعی همه مراجع تقلید نواب امام زمان نیستند بلكه آنهایی كه كاملأ حائز خصائص و فضائل مصرحه در روایات معتبره می باشند ممكن است در زمره نواب قرار گیرند. رابعأ بوسیله یك مكتب ساخته بشر نمی توان یك ملت مثل ملت ایران را مشغول كرد. در واقع هیچ فكر و عقیده و مكتب و مرامی در هیچ زمان و مكانی هرگزنتوانسته چنین كند ،به عبارت دیگر اگر بهاییت توانسته باشد ملت ایران را مشغول سازد ، قطعأ حائز قوایی عظیم و فوق طبیعی بوده است اما حتی دیانت بهایی هم همه ملت ایران را مشغول نكرده است بلكه در تمام طول تاریخ آن بسیاری از طبقات همین ملت به آن وقعی ننهاده و نمی نهندوفقط كسانی كه دارای قلوب صافیه و عقول نافذه بوده اند، ارزش تعالیم آن را دریافته اند و به آن مشغول شده و ایمان آورده ، در راهش جان نثار نموده اند ؛ رفتارهایی كه به مصداق آیه مباركه فتمنوا الموت ان كنتم صادقین، فقط از عهده یك دیانت منبعث از مشیت رحمان بر می آید نه یك مكتب ساخته دست انسان. امتحانش آسان است، چون بشر فراوان است و شما هم كه علاقه مند، پس مكتبی بسازید كه بیش از صد مجلد آیات الهی نازل كندو صدها نفر از علما را به میدان فدا بفرستد و بالاتر از همه به قول خودتان بتواند ملت ایران را مشغول نماید .
در مورد اینكه نوشته اند جنبه های غیر عقلانی بهاییت بر جنبه های عقلانی آن فزونی داشت، جای سپاس است كه برای امر بهایی و بابی جنبه عقلانی هم قائل هستند؛ هر چند كه هیچ كدام را معرفی نكرده اند كه بررسی شود . سپس ایشان وارد بحثی تاریخی شده و درباره حضرت باب و حضرت بهاالله و شوقی افندی مطالبی دور از حقیقت نگاشته اند كه ایشان را به مطالعه مراجعی كه در آخر مقاله معرفی می شود راهنمایی می كنیم تادراین موارد اطلاعات صحیح به دست آورند . اما اینكه نوشته اند در كتاب بیان و یا دیگر متون و ادعیه منسوب به او حتی یك جمله عربی صحیح كه با ادبیات كلاسیك متون درسی یا عقیدتی معمول حوزه های علمیه شیعه فراهم آمده باشد نمی توان یافت . جای تعجب است كه چطور توانسته اند این همه كتب و آثار باقی مانده از حضرت باب را سطر به سطر بررسی كرده ، با موازین زبان و ادبیات عربی بسنجند و به چنین نتیجه ای برسند ؟ اگر این آثار آنطوراست كه ایشان نوشته اند ، پس چرا علمای متعددی كه به حضرت باب ایمان آوردند،دراین مورد چیزی نگفتند و ننوشتند ؟
سپس مطلبی در مورد قضییه سر نوشته اند كه راجع به ان باید به عرض ایشان برساند حضرت عبدالبها هیچوقت از این لقب و نشان استقاده نفرموده و به آن افتخار نكردند و در مورد علت دادن این لقب به ایشان حضرت ولی امرالله در كتاب گاد پاسزبای توضیح جامع و كوتاهی مرقوم فرموده اند كه نقل می شود. ایشان می فرمایند: پس از اختتام جنگ و اطفاء نائره حرب و قتال (جنگ اول جهانی مقصود است) اولیاء حكومت انگلستان از خدمات گرانبهایی كه حضرت عبدالبها در آن ایام مظلم نسبت به ساكنین ارض اقدس و تخفیف مصائب و آلام مردم آن سرزمین مبذول فرموده بودند در مقام تقدیر بر آمدند و مراتب احترام و تكریم خویش را با تقدیم لقب نایت هود(knight head) و اهدا نشان مخصوص از طرف دولت مذكور حضور مبارك ابراز داشتند ... (گادپاسزبای ج3 ص 299)
نویسنده مقاله سپس نوشته اند كه فرقه بهایی به دلیل سرسختی و عداوت علیه اسلام و قرآن مورد توجه و نظر خاص دولت اسراییل قرار گرفت . این مطلب هم اقتراء صرف و افك محض است كه بدون دلیل و برهان (مثل سایر مطالب ایشان ) ذكر شده ، به هیچ عنوان صحیح نمی باشد و اعتقادات بهایی خلاف این مطلب را بیان می كند و امر بهایی دیانت مقدس اسلام و قرآن مجید و همه كتب آسمانی ادیان قبل و ائمه اطهار (ع) را قبول دارد و كمال احترام را برای آنان قائل است .
اما آنچه در مورد ساختمانهای بهایی كه در دامنه كوه كرمل ساخته شده ذكر كرده اند باید گفته شود ساختمانهای فوق -كه آخرین قسمت آن طبقاتی است مربوط به آرامگاه مقدس حضرت باب كه با شكوه تمام ساخته و افتتاح شد و مراسم افتتاحیه آن هم توسط تلویزیون های ماهواره ای در سراسر جهان پخش گشت و در مراسم افتتاح آن از همه نمایندگان اقوام و ادیان دعوت شده بود- امر خلاف یا تعجب آوری نیست. این ساختمانها در مقایسه با واتیكان و ساختمانهای عریض و طویل آنجا خیلی ساده به نظر می رسد و هر دیانتی برای استقرار تشكیلات اداری ومراكز بایكانی خود از این نوع ساختمانها دارد و در سراسر عالم فراوان است.
اما اینكه نوشته اند بر اساس تعالیم ساخت استعمار بهاییان مال و جان و ناموس مسلما نان را مباح اعلام می نمودند و به شكنجه و شهادت ایشان می پرداخته... این مطلب هم افك محض و نادرست است و تعالیم بهایی هرگز چنین مسائلی را تجویز ننموده و خود ایشان هم دلیلی بر اثبات حرف خود ارائه نكرده اند . در خاتمه به عرض ایشان می رسانیم كه برای مطالعه در مورد امر بهایی و كسب اطلاعات صحیح در مورد آن بهتر است به سایت اینترنتی رادیو بهایی به آدرس:
//www.bahairadio.org مراجعه و در قسمت كتابخانه مراجع آثار بهایی وارد شوند و از تعداد زیادی كتب بهایی كه از آثار مباركه حضرت باب و حضرت بهاالله و حضرت عبدالبها و حضرت شوقی ربانی كه در آنجا قرار دارد، استفاده فرمایند و برای كسب اطلاع صحیح از تاریخ امر بهایی از كتابهای حضرت باب تألیف دكتر نصرت الله محمد حسینی و حضرت بهاالله و حضرت عبدالبها تألیف محمد علی فیضی كه در آن سایت با سایر كتب تاریخی قرار دارد بهره مند شوند تا در مقالات آینده خود بیشتر بتوانند خوانندگان محترم را ارشاد فرمایند.
در مورد حضرت باب و تاریخ ایشان نیز گفتنی است كه آقای دكتر نصرت الله محمد حسینی كتاب جامعی در بیش از یك هزار صفحه در مورد حضرت باب تألیف نموده و كلیه نظریات موافق و مخالف را در آن بررسی نموده اند كه بسیار خواندنی و مرجعی معتبر است و در همان سایت اینترنتی ذكر شده موجود است . پس در جایی كه دسترسی به كتب و آثار اصلی بهاییان به راحتی فراهم است چرا باید ایشان فقط به كتب ردیه كه سراسر، تهمت و افترا و مطالب نادرست است مراجعه نمایند ؟ و این مثل آن است كه كسی بخواهد درباره دیانت مقدس اسلام مطالعه و بررسی نماید و به كتاب سلمان رشدی و امثال او مراجعه نماید .
مطلب خود را با ذكر مناجاتی از حضرت عبدالبها مبین آثار مبارك حضرت بهاالله خاتمه می دهیم و برای نویسنده محترم مقاله مذهب استعمار ساخته آرزوی موفقیت و بهروزی داریم .
هوالله
ای خداوند مهربان بصیرت ها را روشن كن، گوشها را شنوا نما، دلهای مرده را زنده كن ، نفوس خواب را بیدار نما . خداوندا ما را از هر قیدی آزاد فرما و به جهان نامحدود خویش دلالت كن ، خداوندا عنایتی فرما كه تو را بشناسیم و عاشق جمال تو باشیم جویای شمس حقیقت باشیم ، از هر افقی طالع شود. طالب رائحه طیبه باشیم از هر گلی انتشار یابد. خداوندا ما را از عالم محدود نجات ده و به جهان نامحدود خویش رسان تا در سبیل تو سلوك نمائیم ، جستجوی تو نمائیم و مشاهده جمال و كمال تو كنیم. تویی بخشنده و تویی مهربان تویی قادر و توانا
ع ع
صفحه 336 مجموعه مناجات

نظر خود را بنویسید