سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
برگرفته از:
//www.facebook.com/pages/%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%87%D9…
نوشته مارثا رضایی، دختر سعید رضایی (یکی از هفت مدیر جامعه بهاییان ایران) به مناسبت ششمین سالگرد بازداشت پدرش
سالی دیگر هم گذشت. شش سال است که با یارانت در سجن دوست زندگی ات را سپری می کنی. در آن روز وقتی شما با آرامش و لبخند همیشگی ات با همگی ما صحبت های واپسین ات را گفتی و ما را دعوت به آرامش کردی و ما را گرم در آغوش فشردی و ما شما را تا درب آسانسور بدرقه کرده و برایت دعای خیر و استقامت کردیم و تو با لبخند برایمان دست تکان دادی هیچگاه فکر نمی کردم که قرار است بیست سال به خانه مان برنگردی!! شاید گفتن بیست سال آسان باشد امّا حتی گذراندن یک روز آن برای شما و دیگر عزیزان دربند که خدمت به نوع بشر تنها جرم آنهاست به دور از انصاف است!
در طی این سالیان با خانواده های زیادی آشنا شدیم از اعتقادات مذهبی و سیاسی گوناگون، همه ما مانند یک خانواده بزرگ تمامی سعی خود را برای یاری رساندن به یکدیگر و برداشتن باری کوچک از شانه یکدیگر انجام دادیم تا شاید از سنگینی بار بزرگی که هر یک بردوش می کشیم اندکی بکاهد.
دوری از پدری که برای من بهترین دوست و راهنما بوده و هست کار آسانی نیست. گر چه در تمامی لحظات زندگی ام و در هر ضربان قلبم وجود نازنینت را حس می کنم و شما نیز همواره مانند یک کوه محکم و استوار مرا پشتیبانی کردید و دعای خیرتان و راهنمائی هایتان همیشه همراه من بوده است.
در این سالها بسیار رشد کرده ام و آموخته ام که چگونه با مشکلات زندگی در نبود ظاهری شما کنار بیایم. خواهران و برادرانی سراسر این کره خاکی دارم که با دعا و محبّت بی دریغشان مرا دلگرم می کنند، آنها سعی می کنند با تمامی وجود به عالم انسانی خدمت کنند و آرزوی قلبی مولایمان را تحقق بخشند. دیدن این عزیزان سبب گرمی و آرامش قلب من است و متوجه می شوم بودن شما و دیگر عزیزان دربندمان در سجن بی ثمر نبوده و نخواهد بود. امیدوارم روزی بیاید که همگی ما ایرانیان در کنار یکدیگر به آبادانی وطنمان بپردازیم و ایرانی به دور از تعصب، نفرت و عداوت داشته باشیم. از درگاه الهی سلامتی، صبر و استقامت شما و دیگر عزیزان دربندمان را خواستارم. به امید ایام خوش و طلائی.
دخترتان- مارثا، اردیبهشت 93
نظر خود را بنویسید