سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
هنگامی که دیانت عامل ترور و وحشت میشود
نوشته سام کارونن ( وبلاگ بهائی) (1)
ترجمه مهرداد
دوازدهم ژانویه 2015
اگر دین سبب نزاع و جدال شود بی دینی بهتر است زیرا دین بمنزله علاجست اگر علاج سبب مرض گردد ترک علاج بهتر است" (2)
هنگامیکه جوانی که هدفش رفتن به بهشت موعود است و مهار گسیخته در حالیکه تفنگ کلایشنکف خود را به سوی عابران بیگناه نشانه میرود و دیوانه وار با فریادی بلند "الله اکبر" گویان است، از من بعنوان فردی غیر مسلمان غربی انتظار میرود که بعنوان همدردی با قربانیان و مصدومین، حملات خویش را حتی بکنایه و طعنه هم که شده متوجه "دیانت صلح" نموده و بزندگی "عادی خویش کما فی السابق" ادامه دهم.
در حملات وحشیانه هفته گذشته پاریس بسیاری از نفوس، دیانت اسلام را مورد نکوهش قرار دادند و همچنین بسیاری دیگر قضیه کشتار مردم درپیشاور و سیدنی که در ماه گذشته اتفاق افتاد اسلام را مقصر میدانند. آیا ما باید دیانت مسیحی را در قتل عام شهر اسُلُو که در ماه جولای 2011 اتفاق افتاد سرزنش کنیم؟ کشور نروژ از وحشت آن کشتار و حمله ای که 77 نفر، عموماً جوانان در اردوگاه تابستانه که دور هم جمع بودند و درکمال خونسردی هدف رگبار گلوله قرار گرفتند،حال بتدریج آرامش و صلح خود را مجدداً بدست میآورد. فردیکه عامل این تیراندازی بود خود را مسیحی و ضد اسلام میشمارد ولی با این عمل خویش نام شریف حضرت مسیح را به مضحکه گرفت. متقابلاً حمله نفرت انگیزی که توسط یک نفس مسیحی ریشه گرا بانجام رسید، وحشیانه ترین اقدام تروریستی است که در ایام اخیر در خاک اروپا اتفاق افتاده، نه حملات مسلمانان افراط گرا ( گرچه این نظریه ممکن است که تغییر کند).
لازم نیست که خاطر نشان ساخت بسیاری از تعالیم و دستورات مقدّس و والای نازله در انجیل و قران را متعصبین مذهبی به سخره و مضحکه میگیرند، بلکه باید بخاطر داشت که هردو بی حرمتی میکنند به پرودگار مسیحیت و اسلام. هر دو گروه سعی بر این دارند که با بر گرفتن قسمتی از آیات منزوی و تک افتاده وغالباً تحریف شده که خارج از متن و معنای حقیقی آثار مقدسه میباشند که در حقیقت نظرات متعادلی را ابراز میدارد، اغراض شخصی انتقام جویانه و پر خشونت خویش را با چنین اعمالی توجیه نمایند.
ما در عصری زندگی میکنیم که نوع بشر بصورت دردناکی شاهد رفتار اهریمنی نسلی و گروهی مشخص در میان خود می باشد. نسلی که یکی را از دیگری برتر میداند. چنین نسلی فقط تعصب، ستیز و ناسازگاری را پرورش و گسترش میدهد. آنچه که در چهار شنبه گذشته در پاریس اتفاق افتاد بسادگی نشان داد که سه جوان خشم آگین، تأثیر پذیر، مجاب شده که نمانیده افراطی ترین قشر چنان نسلی باشند. بعضی از تعالیم منحصر و ویژه بسیاری از مذاهب که بوسیله ملیون ها نفوس وفادار مورد احترام است ابزاری در دست تعدادی محدود از متعصبین گردیده که آنان را به نسلی متنفر از همه چیز تبدیل می نماید. تنها کافی نیست که علائم اولیّه ای این رفتار که به علل روانی این مسائل در میان جوانانی که به نارضایتی و یا به روان فرو پاشی انجامیده شناسائی نمود. بلکه متساویاً باید توجه به اصولی و اموری نمود که باعث ایجاد نسلی است که پرورش تعصبات را ترویج میدهد و باید از روی زمین ریشه کن کرد. شاید هر از گاهی هم ممکن است لازم باشد که بسیاری از مُنجیان عمده ادیان جهانی در میان خود به تزکیه و تصفیه افکار خویش بپردازند. پروردگار عالمیان تمامی بندگان خویش را به اتحاد و یگانگی میخواند نه نزاع و جدال، زیرا علاوه بر تعداد زیادی از اسماء الهی، وحدت یکی ازآنها میباشد.
بعنوان یک نفس بهائی باید خودمان را مصراً با این خصیصه بشناسانیم که نوع بشر را به گروه های رستگار و غیر رستگار، پاک و ناپاک، پیشرفته و عقب مانده بر اساس عقاید و رفتارشان گروه بندی ننمائیم. تمامی مشکلا ت عدم قبولیت دیگران را نمی توان فقط از تقطه نظر اصول خشک دیانتی بررسی کرد. حتی در میان نفوس غربی کسانیکه که "سازگارانه" قابلیت قبولی همگان را با نظرات روشنفکری خویش دارند ممکن است که اگر گاهی نظرات مخالفی با عقاید ایشان ابراز شود احساس عدم رضایت و برتری نمایند و مخالفین نظرات خویش را حقیر محسوب دارند. این رفتاری خود خواهانه است که نباید دیگر جوامع سنتی را "عقب افتاده" "قرون وسطائی" و یا حتی"وحشی" نامید. روش و طریق بهائی بطور کلی و واضح با دو روش ذکر شده اختلاف انگیز، متفاوت است و این یکی از دلائلی است که بهائیان در سیاست های حزبی درگیر نمیشوند و در آن دخالت نمی کنند، حتی اگر نظرات و عقایدی بخصوصی در این موارد هم داشته باشند.
نه تنها نمیتوان بر توراة، انجیل و قرآن اشکالی گرفت بلکه بر مسلمانان، کلیمیان و مسیحیان هم ایرادی وارد نیست، زیرا تعصبات است که سمّ مهلک این زمانه است. تعصبات مذهبی بخصوص چیزی است که رهائی از آن دشوار بنظر میرسد. تعصبات، نحوه ادراک ما را از آیات مقدّسه، تاریخ ادیان، خط مشی درست و حتی ابراز عقیده در مورد مؤمنین ادیان دیگر شکل میدهد و به طریق مخصوصی که متمایل است هدایت، تفسیر و توجیه میکند. تعصبات عامل ایجاد سیاست و خط مشی های غلط است که در نتیجه باعث مقابله به مثل از طرف گروهای مخالف میگردد. لذا این چرخش بد خیمی است که ما را در دام خویش گرفتار نموده. نهایتاً تنها وسیله پرتوانی که میتواند از تعصبات جلوگیری نماید، ایستاده گی در مقابل عقاید گروه و یا دولت خاصی نیست، بلکه تعلیم و تربیت می باشد. آموزش بخصوص باید در درجه اوُلی از محیط خانواده شروع گردد. باید فرزندان خویش را طوری تربیت نمود که حقیقتاً جهان شمول بوده و شهروندی جهانی گردند و حقایق مودوعه در تمام ادیان الهی را بدون اینکه دیانت خویش را برترین دانسته و دیگر ادیان را خارج از طریق راست بدانند عمیقاً درک نمایند.
دیانتی که بر اساس نکوهش دیگر ادیان رشد و نمو مینماید، دیانتی آسیب پذیر است و فقط بعلت موجودیت شقّ ثانی در رابطه پرودگار عالم و نوع بشر خود به خود متلاشی میگردد. ایمان واقعی، اگر عمیق و واقعی باشد در حقیقت با مطالعه محتوای دیگر ادیان عمیق تر و محکم ترمیگردد. گرچه بنظر نمی رسد که دیانت تنها عامل کشتارهای بی شعورانه اردوگاه تابستانه نروژ و یا دفتر روزنانه فرانسوی باشد، این نسل و گروه بخصوص با موجودیت خویش و ازدیاد پیروان بنفسه بخود اجازه میدهند که چنین اقداماتی را توجیه نموده و قدمی فراترگذاشته و با استفاده از خشونت به اهداف خویش برسند.
حضرت بهاءالله که در دست مسلمانان کوته فکر بنفسه مورد ستم و صدمات قرار گرفتند بجای مقابله به انتقام جوئی پیامی بدین نحو نازل فرمودند:
" عاشروا مع الادیان بالرّوح و الرّیحان ......ایّاکم ان تأخذکم حمیّة الجاهلیّة بین البرّیة" (3 و 4)
و هم چنین:
" این اصول و قوانین و راههای محکم متین از مطلع واحد ظاهر و از مَشرِق واحد مُشرِق ..... ضغینه و بغضای مذهبی ناری است عالم سوز" (5 و 6)
حال هنگام آن رسیده که انگشت اتهام بسوی یکدیگر را متوقف نموده و حقیقتاً بسوی اهریمن حقیقی یعنی تعصبات نشانه کنیم. گاندی در حقیقت درست گفته که " قصاص یک چشم بجای یک چشم، تمامی مردم دنیا را نابینا میکند". در این حالت فقط اشاره انگشتمان بسوی خودمان بر میگردد. هیچکس با تعصب زاده نشد بلکه در طول حیات این تعصبات را میآموزد. بعنوان مثال اگر نوزادان سفید پوست و سیاه پوست و کلیمی را بهمراه یک دختر بچه مسلمان و بچه ای مسیحی در اطاق بازی نزد هم بگذاریم مشاهده میکنیم که همگی در نهایت مرافقت و بدون تعصب با یک دیگر به بازی مشغول میگردند.
جناب ورقای جلیل که چندین بار افتخار مشرّف شدن بحضور حضرت بهاءالله را داشتند یکبار از حضور مبارک سئوال نمودند که "چگونه امر الهی عالم گیر خواهد شد؟" (7)
"جمال مبارک فرمودند در ابتدا کشورهای جهان خود را با تسلیحات مختلفه و ابزار جنگی مجهز میکنند. هنگامیکه بطور کامل مجهّز شدند حملات خویش را بیکدیگر مانند جانداران خونخوار آغاز مینمایند و در نتیجه در سراسر عالم خونهای بسیاری ریخته خواهد شد. بعداً عقلای تمام ممالک گردهم جمع شده که علت این خونریزیها را جستجو نمایند و به این نتیجه میرسند که تعصبات عامل اصلی خونریزی هاست که مهمترین آن تعصبات مذهبی است. بر این اثر، تصمیم میگیرند که مذاهب را بطور کلی کنار گذاشته تا بتوانند تعصب مذهبی را ریشه کن کنند. بعد از مدّتی متوجه می شوند که بشر قادر نیست بدون دیانت زندگی نماید و برای یافتن راه حلّ اساسی تعالیم تمام مذاهب را مورد مطالعه و دقت قرار میدهند تا بتوانند در یابند که کدامیک از مذاهب درد آن دوره را درمان میکند. آن هنگام است که امر الهی همگامی خواهد شد" (8)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- Sam Karonen: //bahaiblog.net/site/2015/01/religion-becomes-cause-terror/ ا
این مقاله در تاریخ دوازدهم ژانویه 2015 در وبلاگ نویسنده منتشر گردیده.
2- از حضرت عبدالبهاء، کتاب بدایع الاثار- جلد دو- صفحه 201.
3- کتاب مستطاب اقدس، بند144 مراجعه کنید به "کتابخانه مراجع و آثار بهائی".
4-//www.bahai.org/library/authoritative-texts/bahaullah/kitab-i-aqda…
ترجمه تحت الفظی بیان مبارک "با پیروان تمام ادیان با روح و ریحان معاشرت کنید.... مبادا که گرفتار غیرت جاهلیه در میان مردم گردید".
5- منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شماره 132. مراجعه کنید به " کتابخانه مراجع و آثار بهائی"
6- //www.bahai.org/fa/library/authoritative-texts/bahaullah/gleanings…
7- ترجمه تحت الفظی ازمترجم
8- ترجمه تحت الفظی مترجم این مقاله . باید در نظر داشت که آنچه در این مقام ذکر شده بیانات شفاهیه جمال مبارک است.
نظر خود را بنویسید