×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

بالاخره برادر خلقتی یا ویروس اخلاقی؟!
1394/03/07

برگرفته از: //www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=67267

بالاخره برادر خلقتی یا ویروس اخلاقی؟!

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)- منطقۀ خراسان، معاون فرهنگی قوّۀ قضائیه، حجت الاسلام هادی صادقی در سلسله برنامه‌های بزم‌اندیشه که با حضور نخبگان و فعالان فرهنگی با موضوع حقوق بشر در اسلام و غرب در مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی برگزار شد، با اشاره به اینکه منطق اسلام بر مبنای عدل، حکمت و رحمت است گفت: در منطق اسلام گفته می‌شود که هیچ یک از انسان‌ها بر دیگری برتری ندارد و اگر کسی حتی در دین هم با شما همراه نبود چون برادر خلقتی شماست باید حقوق او را رعایت کنید و اسم آن حقوق را خداوند حق الناس گذاشته است. (1)

اشارۀ ایشان البته به بیان حضرت علی ع است که فرموده اند: «الناس صنفان، إمّا أخٌ لك فی الدین أو نظیر لك فی الخلق»، امّا عجیب است که علیرغم «برادر خلقتی» گفتن راجع به غیر مسلمانان، در ادامه اضافه کرده اند:

«در ایران کسی به صرف بهایی بودن مجازات نمی‌شود، اما یک عده مریض هستند و می‌خواهند آشوب به پا و دعوای حقوق بشری ایجاد کنند... در دوره آقای خاتمی به بهایی‌ها دستورالعمل رسید که به مدرسه، ادارات و دانشگاه‌ها بروند و دعوای حقوق بشری ایجاد کنند، اما اینها باید بدانند که در کشور ما فقط چند دین به رسمیت شناخته شده است... بهایی‌ها حق ندارند تبلیغات کنند و مسلمانی را با تبلیغ به بهائیت برگردانند، ما همچنان که حق داریم که جلوی ویروس‌های جسمانی را بگیریم باید جلوی ویروس‌های اخلاقی را هم بگیریم... گفته می‌شود که در ایران اجازه داده نمی‌شود که تغییر دین صورت گیرد اما باید در جواب گفت که همه آزادند تغییر دین دهند ولی آزاد نیستند آن را اعلام رسمی کنند چون اعلام رسمی آن دارای تبعاتی است، ما تا به حال تفتیش اعتقاید نداشتیم و اصلا ممنوع است.» (1)

حقیقتاً انسان حیران می ماند! امروزه آنچنان پایمال شدن حقوق بشر و حقوق شهروندی بهائیان و نیز دیگر دگراندیشان در جمهوری اسلامی ایران بر جهانیان و ایرانیان آشکار شده است که این قبیل اظهارات از سوی مسؤولین قوّۀ قضائیه و سایر مسؤولین جمهوری اسلامی ایران نه تنها دردی از جمهوری اسلامی ایران دوا نمی کند بلکه بر بی آبرویی آن و سرگردانی و دروغ و افترا و متناقض گویی مسؤولین آن می افزاید.

اگر امثال ایشان بنابر بیان حضرت امیر معتقدند غیر مسلمانان «برادر خلقتی» ایشان هستند، دیگر چرا دادخواهی و تظلم بهائیان ستمدیدۀ ایران را «آشوب به پا کردن و دعوای حقوق بشری ایجاد کردن» می نامند؟! چرا مخالف بیان حضرت امیر «برادر خلقتی» خود را «ویروس اخلاقی» می گویند؟! در این 36 سال بقدری بر بهائیان و دیگر دگراندیشان ظلم های آشکار و پنهان کرده اند که دیگر بر اکثریت ایرانیان عزیز و جهانیان پوشیده نیست؛ و حتی خود مسؤولین جمهوری اسلامی ایران هم به این ظلم ها خواسته یا نخواسته اعتراف کرده اند. در اینجا ضروری نمی بینم فهرست مظالم وارده و نیز اعترافات مزبور و نیز شهادت منصفین ایران و جهان را در این خصوص ذکر کنم و کافی است از جمله به کل مطلب زیر مراجعه فرمایید تا شواهد مزبور و مدارک آن را در متن و یادداشت های آن ببینید: مطلب: «صُورِ اِسرافیلِ مالِکِ اَنام؛ نتیجۀ بهائی ستیزی سال های ۱۳۳۴، ۱۳۴۲، ۱۳۵۷ ه. ش.» مندرج در: //velvelehdarshahr.org/node/338

تازه ترین موارد ستم های جمهوری اسلامی ایران به بهائیان آن که، هنوز بیش از 100 نفر از ایشان در زندان اند و 13 مغازۀ بهائیان همین روزها در ساری پلمب شده است؛ چنانکه در شهرهای دیگر نیز بستن مغازۀ بهائیان در همین دو سه ساله معمول بوده و هست. انواع مظالم دیگر نیز همچون محروم کردن جوانان بهائی از تحصیلات دانشگاهی هنوز برجای خود باقی است. حتی متوفیان بهائی و قبرستان های بهائیان (گلستان جاوید) نیز از ستم جمهوری اسلامی ایران درامان نمانده است!

از اینها می گذریم؛ جناب معاون فرهنگی قوّۀ قضائیه، فرموده اند: «همه آزادند تغییر دین دهند ولی آزاد نیستند آن را اعلام رسمی کنند چون اعلام رسمی آن دارای تبعاتی است، ما تا به حال تفتیش اعتقاید نداشتیم و اصلا ممنوع است.» سبحان الله! این چه تغییر دینی است که فرد نتواند آن را اعلام کند؟! چطور یک مسیحی اگر مسلمان شود خودِ جمهوری اسلامی ایران خبر آن را در بوق و کرنا اعلام می کند، ولی اگر یک مسلمان مسیحی یا بهائی شود حق ندارد اعلام کند؟! ایشان یادشان رفته است که چگونه مسلمانان مسیحی یا بهائی شده را جمهوری اسلامی ایران مرتد خوانده و آنها را بعضا تا پای محاکمه و مرگ هم کشانده است! آمار آن را قوّۀ قضائیه بهتر از هر کس دیگر دارد!

باری پیشنهاد این «برادر خلقتی» آن است که جناب صادقی عزیز و دیگر مسؤولین محترم جمهوری اسلامی ایران بیش از این با دروغ گویی و بی انصافی و افترا و ستم، با آبروی جمهوری اسلامی ایران بازی نکنند. در این 36 سال بقدری دروغ و ریا را شایع کردید، که اخلاق ملت شریف ایران بکلی تغییر کرد. ای کاش نصایح خیراندیشان در مسؤولین عزیز تأثیر می نمود! به فرمودۀ مرکز جهانی بهائی، بیت العدل اعظم، متأسّفانه در جمهوری اسلامی ایران «حقیقت به منزلۀ بازیچه‌‌ای در دست سرمستان بادۀ قدرت دنیوی است. دروغ‌‌گویی آن‌چنان در دوایر رسمی نهادینه شده که بیانیّه‌ها و اعلامیّه‌های صادره از طرف مسؤولین امور در نظر صاحبان عقل و خرد اکثراً از حیّز اعتبار ساقط است...» (2) و این حقیقتی است آشکار. چنان که:

دکتر محمّد علی اسلامی ندوشن می گوید: «آنچه اکنون مایۀ نگرانی است و باید گفت که در رأس مسائل ایران قرار دارد، علائم گسیختگی در اخلاق عمومی است... حتّی مشاهده می شود که پوشش مذهبی از جانب عده ای نوعی حائل بی اخلاقی قرار گرفته است.» (3)

آقای حسن نراقی می نویسد: «ما مشکل جدّی داریم. ما به هر دلیلی زیادتر از ملل دیگر دروغ می گوییم. تملق اگر چه خوشایند نیست، تک تک خودمان می دانیم چقدر تملّق می گوییم.» (4)

آقای زیبا کلام نیز- برخلاف آقای صادقی، معاون فرهنگی قوّۀ قضائیه- با بیان اینکه تصوّر ما این است که شایستگی اخلاقی زیادی داریم و این غربی ها هستند که برای رسیدن به قدرت اخلاق را زیر پا می گذارند، می گوید: «غربی ها ادب و اخلاق را خیلی بیشتر از بعضی از مسلمان ها که ادعای اسلام دارند، رعایت می کنند.» (5)

آقای اکبر گنجی چنین می نویسد: «کافی است به جامعۀ ایران پس از سه دهه حکومت اسلامی بنگریم که دروغ، رایج ترین امر در آن است و بدون دروغگویی هیچ کاری از پیش نمی رود و زمامدران این نظام بیش از زمامداران نظام های غیر دینی دروغ می گویند ریا، نفاق، چاپلوسی و غیره رذایلی هستند که در میان ما به شدت گسترده‌اند.» (6)

این بی آبرویی و بی اخلاقی و دروغ گویی بقدری آشکار است که وابستگان نامدار خود جمهوری اسلامی ایران نیز بر آن اعتراف دارند:

آقای ناصر نقویان یکی از سخنرانان بیت رهبری محترم جمهوری اسلامی ایران نیز با انتقاد شدید از عملکرد جمهوری اسلامی گفته: «ما در ریشه کنی دروغ و وعده های بی اساس مردم و حاکمان در جامعه، برابری در مقابل قانون، توانایی مظلوم در گرفتن حق خود از ظالم، و..... «ترقّی معکوس» داشته‌ایم.» (7)

آقای هاشمی رفسنجانی تصریح کرده اند‌: «متأسفانه امروزه در جامعۀ اسلامی بسیار دیده می‌شود که انقلابیون و مسلمانان حتی با نیّت پاک برای حفظ حکومت و قدرت به تهمت، دروغ و ظلم و ستم متوسل می‌شوند و بدتر از همه اینکه این اقدامات را تحت عناوین اهداف مقدس به انجام می‌رسانند... در اسلام؛ هدف وسیله را توجیه نمی‌کند، براساس نص صریح و عملکرد روشن امامان معصوم شیعه، اوّلین هدف هر مسلمان باید حفظ اسلام و عزّت امت اسلامی و حقوق مردم باشد و قدرت و حکومت در مرتبه دوّم قرار دارد. اما امروز در بسیاری از جوامع اسلامی جای اهداف اصلی و فرعی عوض شده است و این به نفع اسلام و امت اسلامی نیست.» (8)

حتّی امام جمعۀ قم آیت الله ابراهیم امینی نیز در نماز جمعۀ ۱۰ آذر ۱۳۹۱ قم بدرستی چنین فاش از شیوع بلای دروغگویی در جمهوری اسلامی ایران گفت که: «دروغ گویی، انسان را به فجور یعنی گناهان زشت می کشد و از این رو باید سعی کرد که این عمل زشت در ما وجود نداشته باشد... اگر انسان متعهد شد که دروغ نگوید، نمی تواند دیگران را اذیت کرده، به کسی ظلم کند... اگر این دروغ گویی در مدیران عالی نظام شایع شد، دو عیب بسیار بزرگ دارد که یکی از مهمترین آن ها سلب اعتماد مردم از مسئولان شان خواهد بود، به طوری که حرف شان توسط مردم پذیرفته نمی شود؛ دومین عیب و آفت دروغ در میان مسئولان این است که خود مردم هم به دروغ گویی روی آورده و این عمل زشت را از آن ها یاد می گیرند، چرا که الناس على دین ملوکهم‏... بسیار متأسفم که در کشورهای دیگر صداقت و راستی از کشور ما بیشتر است و اگر دروغ مسؤولی، برای مردم مشخص شد، آن مسئول استعفاء می دهد که این نشان می دهد در آن کشورها دروغ تا چه اندازه زشت شمرده می شود.» (9)

زبانی که با راستی یار نیست

به گیتی کس او را خریدار نیست

حامد صبوری

6/3/1394

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-

//www.isna.ir/fa/news/94030100292/%D8%BA%D8%B1%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-…

2- //www.payamha-iran.org/2014-10-01 ؛ پیام ۹ مهر ١۳۹۳.

3- کیهان لندن، شمارۀ ۴۴۸، به نقل از کتاب «بهائیان و ایران آینده» از ب. همایون.

4- مندرج در پشت جلد کتاب «جامعه شناسی خودمانی»، تألیف آقای حسن نراقی، نشر اختران، چاپ اوّل پاییز ١٣٨٣.

5- //www.mehrnews.com/mobi/NewsDetail.aspx?NewsID=1770899

6- //radiozamaaneh.com/idea/2008/08/post_367.html

7- //www.digarban.com/node/10359

8- //aftabnews.ir/vdcirrazqt1apy2.cbct.html

9-

//www.tabnak.ir/fa/news/289801/%D8%A2%DB%8C%D8%A9%D8%A7%D9%84%D9%8…

نظر خود را بنویسید