×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

افزایش آشوبگری و فعالیت های تروریستی در جهان؛ ریشه یابی و بررسی آن از دیدگاه آثار بهائی
1394/10/30

با تشکر از خانم فرح دوستدار برای ارسال این مقاله:

افزایش آشوبگری و فعالیت های تروریستی در جهان
ریشه یابی و بررسی آن از دیدگاه آثار بهائی

فرح دوستدار

نشر در پیام بهائی ژانویه ٢٠١٦
ــــــــــــــــــــ
"بايد پرسيد اين بحرانهای پی در پی که جامعه کنونی را به لرزه می افکند آيا در درجه اوّل بدان سبب نيست که پيشوايان و زمامداران جهان عاجز از آنند که مقتضيات اين عصر را درست تشخيص دهند و يکباره خود را از افکار از پيش ساخته و عقائد دست و پا گيرشان برهانند و دستگاه حکومتشان را چنان تغيير دهند که با موازين وحدت عالم انسانی که همانا مقصد اصلی و غائی آئين حضرت بهاء الله است منطبق گردد؟" (حضرت ولی امرالله ، نظم جهانی بهائی صفحه ٤٩)
ــــــــــــــــــــــ

اعمال تروریستی و کشتارهای جمعی مشکلی جهانیست که خطر آن در درجه اول متوجه شهروندان و افراد بیگناه است باوجود آنکه مخاطب اصلی عاملین ترور سیاستمداران و خط مشی های قدرت طلبانه آنان در جهانند. هرچند مسئولیت مبارزه با تروریسم در وهله اوّل متوجه زمامداران و حاکمان قدرت است ولی عوامل فرهنگی ، اقتصادی و تربیتی نیز در گرایش جوانان به آشوبگری واعمال تروریستی مؤثرند. از اینروعلاوه بر حکومت ها افراد جامعه که قربانیان کشمکش های سیاسی اند نیزمیتوانند نقش مؤثری در مبارزه با بحران های سیاسی و اجتماعی وفرونشاندن ومهارکردن آشوبگری ها ایفا نمایند.

هدف این مقاله ریشه یابی و بررسی عوامل ایجاد کننده بحران های اخیر تروریستی در جهان و مروری بر تحلیل هائی است که دراین زمینه در آثاربهائی و خصوصا در توقیعات متعددی که حضرت ولی امرالله خطاب به جوامع بهائی غرب نگاشته اند موجود است. حضرت ولی امرالله در نامه ها و پیام های خود به جامعه بهائی امریکا و خصوصا در مجموعه ای تحت عنوان "حصن حصین شریعت الله"(١) که پس از جنگ جهانی دوم نگاشته شده سه عامل کلی را در ایجاد بحران های کنونی مؤثر میدانند : انحطاط اخلاقی – مشکل اقتصاد و نارسائی های سیاسی.

تجزیه و تحلیل اوضاع آشفته کنونی جهان نشان میدهد که عواملی که تحلیل گران بررسی میکنند در محدوده این سه مشکل کلی قرار دارد با توجه به این واقعیت که رویدادهای اجتماعی و سیاسی غالبا پدیده هائی پیچیده و چند بعدی و اکثرا نتیجه تأثیرعوامل مختلف بر یکدیگرند.

پدیده تروریسم درگذشته و در موقعیت کنونی جهان

واژه ترور بمعنی وحشت و ترس شدید است. این مفهوم از دوران انقلاب فرانسه (١٧٩٩ - ١٧٨٩ ) وارد اصطلاحات سیاسی شد به این معنی که در مرحله دوم انقلاب از سال ۱۷۹۳ حدود یکسال جمهوریخواهان تندرو که به ژاکوبن ها معروف بودند به رهبری روبسپیر ( Robespierre ) در رأس قدرت قرار گرفتند و با روش هائی خشونت آمیز و جنایتکارانه سعی بر تثبیت قدرت خود نمودند. در این دوران نسبتا کوتاه بسیاری (بنا به اسناد موجود ١٦٥٩٤ نفر) به اتهام دشمن مردم و مخالفان جمهوری و آزادی دستگیر، محاکمه و به دست گیوتین که یکی از اختراعات این دوره بود سپرده شدند. از اینرو حکومت ژاکوبن ها به حکومت ترور یا دوران ترور و وحشت در انقلاب فرانسه معروف شد. نقطه اوج آن در ماه جولای ۱۷۹٤ بود که به ترور بزرگ معروف است و با دستگیری و کشتن روبسپیر بوسیله گیوتین خاتمه یافت.

در قرن ١٩ میلادی تا آغاز قرن بیستم و جنگ جهانی اول اعمال تروریستی یا بصورت کشتار سران ممالک بود ، مانند قتل تزار روسیه آلکساندر دوم در سال ١٨٨١ و بسیاری از سران دیگر که در تاریخ آمده است و یا ترور هائی که گروه های استقلال طلب قومی یا نژادی مرتکب میشدند. از سال ١٩٣٠ حکومت هائی تروریستی در روسیه (استالینیسم) در ایتالیا (فاشیسم) و درآلمان (ناسیونال سوسیالیسم) روی کار آمدند که مقاصد سیاسی خود را با ایجاد وحشت و ترور شهروندان پیش میبردند.

پس از جنگ جهانی دوم در کشورهای مستعمره گروه های تروریستی با هدف آزادی و استقلال طلبی فعال شدند. از سالهای شصت و هفتاد قرن بیستم گروه های انقلابی ملی مانند فراکسیون ارتش سرخ آلمان ( RAF ) و جنبش آزادیخواهی فلسطین ( PLO ) و ارتش آزادیخواه ایرلند ( IRA ) ظهور کردند. این حرکت ها آغاز بین المللی شدن فعالیت های تروریستی بود. از سالهای ٩٠ قرن بیستم گروه های اسلامی تروریستی تشکیل شدند با هدف فتح جهان بوسیله جهاد.

براساس گزارش مؤسسه اقتصاد و صلح (Institute for Economics and Peace ) که در ماه نوامبر سال ٢٠١٥ درباره شاخص تروریسم جهانی منتشر شد، شمار قربانیان تروریسم در سال ۲۰۱۴ میلادی، افزایشی ۸۰ درصدی داشته است. در این سال بیش از ۳۲ هزار و ۶۰۰ تن در ۶۷ کشور جهان بر اثر اقدامات تروریستی کشته شده‌اند. در این گزارش آمده است که ۸۰ درصد کل حملات تروریستیِ جهان در سال ۲۰۱۴، در کشورهای نیجریه، سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان صورت گرفته است. گروه «بوکوحرام» در نیجریه، به عنوان «مرگبارترین» گروه تروریستی معرفی میشود. این آمار در تارنمای این مؤسسه در اینترنت منعکس گشته.

در زمینه ریشه یابی علل گرایش افراد جوان به اعمال تروریستی که در کشور های دموکراتیک غربی نیز افزایش یافته نظریه های گوناگونی وجود دارد. برخی فقر ، بیکاری و ناامیدی نسبت به آینده را علت اصلی آن میدانند. پاشيدگي خانواده های حاشيه نشين در شهرهای بزرگ كه حالت مهاجر دارند زمینه مساعدی برای گرایش جوانان به گروه های تروریستی را فراهم میسازد. ولی این نظریه به تنهائی مشکل تروریسم را توجیه نمیکند زیرا فقر در بسیاری از نقاط جهان و نیز در بسیاری از کشورهای اسلامی موجود است ولی الزاما موجب رفتاری اینچنین خشونت آمیز نگشته.

گروه دیگری از تحلیل گران بحران هویت و بی سامانی نسل جوان وبرخورد دو فرهنگ اسلامی و غربی بایکدیگر و نبود ایدئولوژی جذب کننده دیگری راعلت اصلی بروز تروریسم میدانند. جوانان گروه های مسلمان بطور کلی و خصوصا مهاجرینی که در کشورهای غربی ساکنند عقیده دارند که مورد تحقیر پلیس و شهروندان غربی اند. این مسئله را نیز نمیتوان توجیه کاملی بر اعمال تروریستی دانست زیرا بسیاری از جوانان این طبقه اجتماع در چوامع غربی تلفیق شده وامروزه جزئی از آن جامعه اند. در زمینه تفاوت های فرهنگی برخی از کشورهای آسیائی از مقابله با فرهنگ غرب بهره گرفته و آنرا در راه توسعه و پیشرفت جامعه خود مورد استفاده قرار داده اند. هندوستان و چین نمونه های بارز آنند. روبروئی با فرهنگ غرب میتواند موجب غنای فرهنگی گردد. در حالیکه رهبران دینی جوامع ارتجاعی مسلمان با هرگونه تحول و تغیری مبارزه میکنند.

گروه دیگری ازتحلیل گران امپریالیسم و دخالت ابر قدرت ها را در این جوامع مقصر اصلی دانسته و اعمال تروریستی را عکس العملی نسبت به سرکوب قدرت های استعمار گر میدانند. این نظریه نیز در مورد تروریسم کاملا صادق نیست زیرا قربانیان ترور در وهله اول و بیش از غربی ها شهروندان مسلمان در کشور های خود هستند. علاوه بر آن باید اشاره نمود که امپریالیسم پدیده ای متعلق به اوائل قرن بیستم است. در دنیای کنونی قدرت های امپریالیستی وجود نداشته بلکه ممالک هریک نظر به منافع ملی خود سعی میکنند بر سایرین اعمال نفوذ کرده و منافع خود را پیش برند.

خشونت و کشتار های گروهی در مدارس یا مکان های عمومی و اکثرا بوسیله افراد جوان یکی از مشکلات رو به افزایش جوامع مدرن است. مدت مدیدیست که روانشناسان و روانپزشکان در مورد بد آموزی فيلم ها و وسايل ارتباط جمعی خصوصا بازی های اينترنتی كه خشونت وكشتار انسانها را امری عادی و بدون قبح و ملامت وجدانی جلوه ميدهد هشدار میدهند. باوجود آنکه مراکز تحقیقات پزشکی با ارائه شواهد و آمار بر این نظریه صّحه میگذارند ، گروه دیگری با دلایلی بسیار ضعیف بر این عقیده اند که تماشای فیلم ها و بازی های خشونت آمیز مانند فیلتری خشونت را کاهش میدهد. جای تعجب است که تولید کنندگان به دلایل مستند گروه اول توجهی نداشته و همچنان به تولیدفیلم های جنائی و بازی های خشن اینترنتی ادامه می دهند.

تحلیل گران و منتقدین اجتماعی در این زمینه متحدالقولند که اسلام گرائی یعنی استفاده ابزاری از دین برای پیشبرد مقاصد سیاسی و بسط قدرت با روش های خصمانه و خشونت آمیز بزرگترین چالش قرن بیست و یکم است. سؤالی که باید مطرح شود اینست که آیا میتوان با جنگ و سلاح آنرا مهار کرد؟ وجود عوامل متعدد و گوناگون و درهم تنیده ای که در بسط اعمال تروریستی در سطح جهانی نقش دارند نشانگرآنست که بشریت با بحرانی عمیق و بنیادین مواجه است که با راهکارهای یک جانبه یا جنگ و بمباران حل نخواهد شد. پدیده تروریسم یکی از نشانه های این بحران عمیق اجتماعیست که بر تمامی جهان سایه افکنده.

تحلیل نا آرامی های جهان در آثار بهائی

دوران رسالت حضرت بهاءالله ( ١٨٩٢-١٨٥٢) یعنی نیمه دوم قرن نوزده میلادی دورانی بود که انقلاب های نیمکره غربی بر خلاف شعارهای آن منجر به آزادی – برابری – برادری نشده بلکه منجر به تحکیم پادشاهی های مستبد و تشکیل حکومت های ملی گشت. ملت هائی که هدف اصلیشان قدرتمند شدن و نفوذ در جهان بود. ازاینرو این دوران را عصر ملیت گرائی (ناسیونالیسم) ، جهانگشائی (امپریالیسم) و ارتش سالاری (میلیتاریسم) بمعنی سیاست تقویت نیروهای مسلح و آمادگی برای جنگ مینامند.

نگاه آثار بهائی نگاهی جامع ، فراگیرنده ، عالمگیر و همگانیست و به عمق مسائل توجه دارد. حضرت بهاءالله اصل مشکل جهان را در اختلاف ها ، نزاع ها و جنگها میدانند:

"...ارياح يأس از جميع جهات در عبور و مرور است و انقلابات و اختلافات عالم يوماً فيوماً در تزايد آثار هرج و مرج مشاهده ميشود چه که اسبابی که حال موجود است بنظر موافق نميآيد از حق جلّ جلاله می طلبم که اهل ارض را آگاه نمايد و عاقبت را بخير منتهی فرمايد و بآنچه سزاوار است مؤيّد دارد..." ( منتخباتي از اثار حضرت بهاالله: صفحه ۱۴۱)

" سالهاست نه ارض ساکن است و نه اهل آن . گاهی بحرب مشغول و هنگامی ببلاهای ناگهانی معذّب... دو نفس ديده نميشود که فی الحقيقه درظاهر و باطن متّحد باشند . آثار نفاق در آفاق موجود و مشهود ، مع آنکه کلّ از برای اتّحاد و اتّفاق خلق شده اند" (دریای دانش ، مجموعه الواح فارسی حضرت بهاءالله ، صفحه ١٤)

در چنین جو سیاسی ، سالها ها قبل از تشکیل مجمع ملل ، که پس از جنگ جهانی اول تشکیل شد و سازمان ملل متحد که پس از جنگ جهانی دوم تأسیس گشت ، هنگامی که ملت ها در رقابت و تدارک جنگی بزرگ بودند حضرت بهاءالله تشکیل مجمعی از سران ملل را جهت حل اختلافات و بستن معاهده صلح توصیه نموده و رسالت خود را مهیا ساختن زمینه روحانی چنین صلحی می دانند:

"اميد هست که علما و امرای ارض متّحداً بر اصلاح عالم قيام نمايند . و بعد از تفکّر و مشورت کامل بدرياق تدبير ، هيکل عالم را که حال مريض مشاهده ميشود شفا بخشند و بطراز صحّت مزيّن دارند " (دریای دانش ، صفحه ٢١)

در دنیای پر آشوب آنزمان که هر قومی در پی منافع خود و چیرگی بر دیگران بود میفرمایند " در جميع احوال انسان بايد متشبّث شود باسبابی که سبب و علّت امنيّت و آسايش عالم است. (دریای دانش صفحه ٢٥) سیاست های امپریالیستی و بشدت تسلیحاتی اواخر قرن ١٩ میلادی منجر شد به جنگ جهانی اول در دهه دوم قرن بیستم. این وقایع هولناک مقارن است با دورانی که حضرت عبدالبهاء هدایت جامعه بهائی را بر عهده داشتند. در محور افکار حضرت عبدالبهاء آموزش رفتار و سلوک بهائیست مبنی بربرطرف ساختن اختلافات ، دستیابی به وحدت و یگانگی و ایجاد محبت و همبستگی بین ملل و افراد بدون آنکه تفاوت های ملی ، نژادی ، جنسیتی و غیره را نادیده انگارند :

" باري من در جميع ممالك غرب سياحت نمودم و در جميع مجامع و كنائس عظمي بموجب تعاليم حضرت بهاالله اعلان وحدت عالم انساني نمودم و ترويج صلح عمومي كردم، نعره زنان جميع را بملكوت الهي دعوت نمودم كه الحمدلله شمس حقيقت از افق شرق در نهايت لمعان اشراق نموده و بر جميع افاق پرتو انداخته، پرتو او تعاليم اسماني است و آن اعلان وحدت عالم انساني است و ترويج صلح عمومي و تحری حقيقت و تاسيس الفت و محبت بقوه ديانت و تطبيق علم و عقل و دين و ترك تعصب دينی و جنسی و وطنی و سياسی و تعميم معارف عمومی و تحكيم محكمه كبرای عمومی كه حل مشكلات مسائل مختلفه بين دولی و بين المللی نمايد و تربيت تربيت عموم اناث (زنان) نظير رجال در جميع فضائل انسانی و حلّ مسائل اقتصادی و تأسيس لسان عمومی و امثال ذلک تا عالم انسانی از ظلمت ضلالت نجات يابد و بمطلع انوارهدايت رسد و بکلّی اين نزاع و جدال و خصومت و عداوت در بين بشر از بنيان بر افتد ..." (خطابات ، جلد ٣ ، صفحه ٣٢ )

حضرت ولی امرالله در دوران حیات خود (١٩٥٧ – ١٨٩٧ ) شاهد وقوع دو جنگ جهانی اند. عواقب این دو جنگ تا حدودی زمامداران و روشنفکران را بیدار میسازد. تشکیل سازمان ملل متحد و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر با آنکه قدم های مؤثری در راه صلح و عدالت در جهان است ولی در نحوه فکر و روش اخلاقی انسانها در سطح جهانی تحول بنیادینی ایجاد نمیکند تنها با تشکیل دموکراسی حکومت های ملی رفاه و امنیت شهروندان خود را تضمین میکنند. در سطح بین المللی جنگ های ناحیه ای ، تسلیحات سنگین و تولید انواع سلاح های کشتار جمعی و استفاده ابزاری از اعمال تروریستی جهت پیشبرد اهداف سیاسی ادامه می یابد. حضرت ولی امرالله در سالهای پس از جنگ جهانی دوم خطاب به بهائیان امریکا مینویسند:

"کشوری که جامعه بهائيان امريک جزئی از آن بشمار ميرود اکنون گرفتار بحرانی است که از جهات روحانی و اخلاقی و اجتماعی و سياسی بی نهايت شديد و وخيم است، با آن که ناظرين سطحی امور ممکن است آنرا به وضع خطرناکی ساده و کم ‌اهمّيّت تلقّی نمايند." (حصن حصین شریعت الله ، صفحه ١٦٣)

در توقیعات خود خطاب به بهائیان جوامع غربی خصوصا ایالات متحده امریکا به تحلیل عمیق مسائل اجتماعی میپردازند. در مجموع حضرت ولی امرالله توجه را به سه عامل بنیادین جلب میکنند: انحطاط اخلاقی – مشکل اقتصاد – ضعف سیاسی. مسئول اصلی این مشکلات را زمامداران دینی و سیاسی میدانند :

"جوهر مطلب که بايد بر آن تأکيد کنم اين است که علّت اصلی نا آرامی اين عصر آنگونه حوادثی نيست که از مقتضيّات مرحله موقّت تحوّل اين جهان دائم التّغيير باشد بلکه علّت اصليش اين است که زمامدارانی که سرنوشت افراد و ملل را در قبضه خود دارند نتوانسته اند سيستم های اقتصادی و دستگاههای سياسی خويش را با حوائج و نيازمنديهای اين عصر سريع الانتقال هم آهنگ و مطابق سازند." (نظم جهانی بهائی ، صفحه ٤٨)

انحطاط عمیق اخلاقی

مهمترین مرجع اخلاق در تاریخ بشر ادیان بوده و حامی و مروج آن نیز مراجع و مؤسسات دینی بوده اند. سستی ارکان این مؤسسات نیز در تاریخ بشربا تدنی اخلاق وسقوط فرهنگی همگام بوده است. هنگامیکه جنایت و ترور بنام دین صورت میگیرد و مساجد و رهبران دینی جوانان را برای عملیات جنایتبار تعلیم میدهند جامعه در قهقرای تدنی اخلاقی خود غوطه میخورد. هم اکنون در بسیاری از بخش های آسیا چنین حالتی حکمفرماست در حالیکه در سایر نقاط متمدن جهان نیز مقیاس اخلاقی که مورد قبول همگان باشد وجود ندارد. کشور های پیشرفته صنعتی جهان بزرگترین تولید کننده و صادر کننده اسلحه اند بدون آنکه مرجعی این سؤال را مطرح کند که آیا آگاهید که هریک از این سلاح ها جان و خانمان هزاران انسان بیگناه را بر باد میدهد؟ انحطاط اخلاقی در دنیای کنونی تار و پود اقتصاد ، سیاست و دین را در بر گرفته و اوضاع را وخیمتر از آنی ساخته که حضرت ولی امرالله در سالهای پس از خاتمه جنگ جهانی دوم خطلب به بهائیان امریکا عنوان میکنند:

"انحطاط مستمرّ و موحش شئون اخلاقی که اثرات آن در ازدياد وحشت انگيز جنايات و فساد روز‌افزون سياسی در بين مقامات عاليه و ساير طبقات و سستی علائق و روابط ‌مقدّسه ازدواج و ميل و اشتياق مفرط به تفريحات و لذائذ مادّی و خارج شدن تدريجی زمام اختيار اولاد از کف والدين ظاهر و مشهود ميباشد، بلاشک وخيم ترين و مشخّص ترين وجهه تنزّل و انحطاطی است که در مقدّرات قاطبه ملّت حاصل گرديده است." (حصن حصین شریعت الله ، صفحه ١٦٣)

مشکلات اقتصادی

طرفداران اقتصاد بازار آزاد خاطر نشان میسازند که بشریت هیچگاه و در تحت هیچ سیستم اقتصادی دیگری تا کنون نتوانسته چنین ثروت و رفاه همگانی را تولید کند. منتقدان آن ولی گوشزد میسازند که ثروت و بهره اقتصادی نصیب درصد کمی از انسانها میشود. بعبارتی در سیستم کنونی اقتصاد ثوتمندان روزبروز غنی تر و فقرا فقیر تر میشوند زیرا توزیع ثروت بنحو عادلانه ای نیست.

پس از بحران اقتصادی سال ٢٠٠٨ مسئله اخلاق در اقتصاد در مجامع علمی مطرح شد و در برخی از دانشگاه ها به دروس اقتصادی نیز راه یافت. تنها مخاطبین و مسئولین بی اخلاق در اقتصاد مدیران و کارمندان رده های بالای بانک ها و شرکت ها هستند و حال آنکه مشکل اقتصادی بخشی از بحران عمیق اخلاق در اجتماع است. هم اکنون حل مشکلات اقتصادی حول محور تولید و توضیع عادلانه کالا و ثروت دور میزند بدون آنکه به اساس کلی فکری که پایه های سیستم اقتصادی بر آن استوار است توجه شود. آثار بهائی با نگاه عمیق تری مشکل اقتصادی را بررسی میکند :

"موازی با اين انحطاط اخلاقی مسئله ديگری که علّت اين بحران است تمسّک نفوس به فلسفه مادّی صرفه است که در جميع شئون زندگانی حکمفرما بوده و برای رفاه و آسايش ظاهری ‌اهمّيّت فوق العاده و دائم التزايد قائل و از حقائق روحانيّه که يگانه اساس ثابت و رزين جامعه بشری است عاری و مهجور است، در اين مفسده ملّت امريک و در حقيقت کلّيّه ملل تابع سيستم سرمايه داری ولو به نسبت کمتر با دشمن سر‌سخت آن سيستم و ممالک تحت نفوذ آن سهيم و شريک ميباشند... حضرت بهآءالله به کمال صراحت و تأکيد درآثار خود آن را مذموم شمرده و به آتش جهانسوزی تشبيه می فرمايند که علّت اصلی نزول بلايای عظيمه و ظهور بحران‌های شديده‌ای است که سبب احتراق مدن و ايجاد وحشت و اضطراب در قلوب کلّيّه عباد خواهد بود..." (حصن حصین شریعت الله ، صفحه ١٦٣،١٦٤ )

برخی از سؤالهائی اساسی که باید در سطوح بالا در بین دانشمندان و طراحان علم اقتصاد مطرح شوند از اینقرارند :

- آیا رفاه و سعادت انسان تنها در رفاه مادی خلاصه میشود؟

- ازدیاد آمار خودکشی ، افسردگی ، مصرف مواد مخدر و داروهای آرامش دهنده در کشورهای غربی دلیل بر این نیست که تنها رفاه مادی انسان را به سرمنزل سعادت نخواهد برد؟

- در دنیائی که طبق آمار یونیسف (صندوق کودکان ملل متحد) در هر پنج ثانیه یک کودک در اثر فقر و کمبود تغذیه جان میسپارد میتوان از عدالت و توصعه اقتصادی سخن راند؟

- وابستگی جهانی سیستم اقتصاد امروزه مسئله ای شناخته شده است. در اقتصاد نیز دانشمندان از پدیده "اثر پروانه ای" صحبت میکنند. اثر پروانه‌ای به این معناست که تغییر جزیی در شرایط اولیه می‌تواند به نتایج وسیع و پیش‌بینی نشده در ستاده‌های سیستم در آینده منجر گردد.بطور نمونه در هواشناسی میگویند پرزدن یک پروانه در برزیل میتواند در آینده به یک گردباد در مکزیکو بیانجامد.

پیشبینی حضرت بهاءالله که دنیا یک وطن است امروزه واقعیتی غیر قابل انکار است ولی تئوری های اقتصادی هنوز بر مبنای دنباله روی از منافع شخصی و در سطح جهانی منافع ملی است استوار است و حال آنکه : " اصل وحدت عالم انسانی متضمّن اين است که ملاحظات ملّی ومنافع خصوصی بايد تابع مصالح عاليه ضروريّه هيأت عمومی جامعه بشری باشد زيرا در جهانی که ملل و مردم متقابلاً محتاج و وابسته بيکديگرند البتّه منفعت جزء از طريق منفعت کلّ بهتر حاصل می شود ." (حضرت ولی امرالله ، ندا به اهل عالم ، صفحه ٨٨)

کاستی های سیاست

پس از خاتمه نهائی جنگ جهانی دوم در سپتامبر سال ١٩٤٥ وبا وجود امضای منشور سازمان ملل متحد در جولای همان سال بوسیله ٥٠ کشور جهان اختلافات سیاسی به نحوی جدید و بصورت جنگ سرد ادامه یافت. شروع جنگ سرد انقلاب اکتبر ١٩١٧ در روسیه بوسیله لنین بود که منجر به انقلاب داخلی گشت و قدرت های غربی مخالفین انقلاب را حمایت کردند ولی لنین انقلاب کمونیستی را به سطح بین المللی منتقل ساخت. در اواخر جنگ جهانی دوم بمدت کوتاهی روسیه و متفقین غربی در ائتلافی بر ضد هیتلر همعنان و موافق شدند ولی بلافاصله پس از خاتمه جنگ اروپا به دو بلوک شرق و غرب در تحت دو ایدئولوژی متضاد کمونیستی و کاپیتالیستی یا جامعه آزاد تقسیم گردید. پس از ٤٥ سال نبرد دوسیستم جنگ سرد با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ١٩٩١ خاتمه یافت. این ئاقعه در تاریخ بعنوان پیروزی سیستم کاپیتالیستی و جهان آزاد تلقی گردید و با امیدهای فراوانی جهت برقراری آرامش در جهان همراه بود ولی وقایع چند دهه اخیر نشان داد که این چشم انداز سرابی بیش نبود. حضرت ولی امرالله درنامه تاریخ ٢٨جولای ١٩٥٤ هنگامی که طرفین جنگ سرد به فتح و تقسیم جهان مشغول بودند نارسائی هردو این ایدئولوژی ها را گوشزد جامعه بهائی امریکا میسازند:

"همعنان با اين تدنّی موحش اخلاقی و علاقه روز‌افزون بشر به شئونات مادّی و رفاه جسمانی، تيرگی افق سياست است که در اثر توسعه دايره اختلاف بين طرفداران دو مکتب متضاد بوجود آمده است. اين دو مکتب هر چند از لحاظ اصول و مرام با يکديگر مخالف و متباين معهذا در نظر رافعين لوای شريعت الله بطور کلّی باطل و مردودند زيرا هر دو پيرو فلسفه مادّی بوده و از فضائل روحانيّه و حقائق کلّيّه الهيّه که يگانه اساس مدنيّت ثابته و راقيه جهان آينده است غافل و بی‌خبرند." (حصن حصین شریعت الله ، صفحه ١٦٤ )

سیستم اقتصادی و سیاسی جهان مدرن و دموکراتیک بر اساس فلسفه مادی طرح ریزی گشته به این معنی که سود و رشد دائمی اقتصاد نقش اصلی را ایفا میکند. در زمینه سیاسی قدرت طلبی و سلطه بر دیگران در محور سیاست قرار دارد اساس دموکراسی نیز با وجود مزایای بسیار بر کسب قدرت و غلبه گروهی بر گروه دیگر است در اینجا نیز مادیات نقش اساسی را بر عهده دارد. سرمایه خود نوعی قدرت است و قدرت سیاسی بشدت وابسته به آنست. در نظام بهائی نقش مادیات با همه اهمیتی که دارد تقلیل یافته و ارزش های انسانی مانند خدمت به همنوع ، رفاه همگانی و حفظ جان انسانها میزان قرار داده شده وبر مادیات ارجحیت می یابد. بر اساس چنین فلسفه میتوانند دانشمندان تحولی بنیادین در ساختاراجتماعی ایجاد نموده و عصر جدیدی در تاریخ بشری رقم زده شود. چنین تحولی بی تردید نیازمند زمینه اخلاقیست بگونه ای که در آثار بهائی به لزوم آن تأکید گشته.

مسئولیت زمامداران و صاحبان قدرت در هر مناسبتی در آثار بهائی عنوان شده. اولین گروهی که مخاطب پیام حضرت بهاءالله قرار گرفتند زمامداران سیاسی و دینی در دنیای آن زمان بودند که بنام هریک لوحی صادر شد. حضرت عبدالبهاء در رساله مدنیه اجرای صلح را منوط به اراده سلاطین و رؤسای ممالک میدانند:
"بلی تمدّن حقيقی وقتی در قطب عالم علم افرازد که چند ملوک بزرگوار بلند همّت چون آفتاب رخشنده عالم غيرت و حميّت به جهت خيريّت و سعادت عموم بشر به عزمی ثابت و رأيی راسخ قدم پيش نهاده مسئله صلح عمومی را در ميدان مشورت گذارند و به جميع وسائل و وسائط تشبّث نموده عقد انجمن دول عالم نمايند و يک معاهده قويّه و ميثاق و شروط محکمه ثابته تأسيس نمايند و اعلان نموده به اتّفاق عموم هيأت بشريّه مؤکّد فرمايند..." (رساله مدنيه: صفحه ۷۵)

حضرت ولی امرالله ملیت گرائی و پایبندی بدون قید و شرط به حاکمیت مطلق ملی را مانع اصلی اتحاد ملل و حل مشکلات جهان میدانند واقعیتی که تا به امروز مانع بسط اختیارات سازمان ملل گشته. با اشاره به خصائص حکومت ایالات متحده امریکا در سال ١٩٥٤ هنگامی که مسئله جهانی شدن ابعاد وسیع کنونی را نیافته بود در توقیع خطاب به بهائیان آن مملکت میفرمایند:

"بديهی است دولت و ملّتی که شديداً پای بند اصول و عقايد کهنه و متروک استقلال و حاکميّت مطلقه بوده و روش سياسيش صريحاً مغاير مقتضيات عالم کنونی يعنی عالمی است که ممالک و ديارش بهم نزديک شده و حکم همسايه و همجوار را حاصل کرده و تشنه وحدت است، چنين ملّت و دولتی در اثر اين بلايا و رزايا از لوث عقايد و افکار نا‌موافق پاک و مطهّر خواهد گشت و به مفاد وعود حضرت عبدالبهاء حاضر و مهيّا خواهد شد که در ارتفاع لوای صلح اصغر و اتّحاد بشر و استقرار حکومت ‌متّحده جهانی در سراسر بسيط غبراء سهم مهمّی را اداء نمايد . آتش اين مصائب و بلايا نه فقط ملّت امريک را با ساير ملل عالم در شرق و غرب متّصل و مرتبط خواهد نمود بلکه در اثر قوّه تطهيريّه‌اش آن ملّت را از اوساخ و آلودگی‌های متراکمه که در نسلهای متواليه در نتيجه تعصبّات نژادی و شيوع مادّيّت و توسعه لا‌مذهبی و سستی مبانی اخلاق به وجود آمده منزّه و مبرّا خواهد ساخت …" (حصن حصین شریعت الله ، صفحه ١٦٦)

مسئولیت جامعه بهائی

با توجه به آثار بهائی در دو زمینه پیروان حضرت بهاءالله مسئولیت خطیری بر عهده دارد: ١- آگاهی رسانی به افکار عمومی ٢- بیدارساختن وجدان سیاستمداران و مراجع تصمیم گیری.

١- بدون تردید افکار عمومی و قیام شهروندان درتغیر مسیر ودر ایجاد تحول بنیادین در اقتصاد و سیاست مؤثر خواهد بود. سریعترین روش تأثیر بر افکار عمومی رسانه هاهستند از اینرو جامعه بهائی مسئول است که پیام حضرت بهاءالله را هرچه سریعتر و با استفاده از امکانات جدید رسانه ای بگوش جهانیان رساند. ابلاغ امر بصورت فردی به دوست و همسایه با تمام اهمیتش در این دوران بحرانی و با توجه به اهمیت بنیادین پیام حضرت بهاءالله روشی کند و نارسا بنظر می آید. در دورانی که با وسائلی با سرعت صوت میتوان سفر کرد استفاده از کالسکه زرین شرط بلاغ نیست.

حضرت ولی امرلله در نامه های متعددی در جواب افرادی که قصد تأسیس رسانه ای را داشتند آنها را تشویق به اینکار مینمودند. در نامه ای در تاریخ ٢٤ آپریل ١٩٤٩ در جواب فردی که مایل به معرفی امر بوسیله اجرای برنامه های رادیوئی بود او را تشویق کرده و مینویسند که زمان بسیار کوتاه است و وقت آن نیست که ما ابتدا انسانها را تعلیم دهیم و بعد امر را معرفی کنیم بلکه برای حفظ و نجات روحانی آنها بایدهرچه سریعتر پیام حضرت بهاءالله را بگوش همگان برسانیم (٢)

٢- با توجه به نقش مهم زمامداران و سیاستمداران در پیشبرد صلح وظیفه جامعه بهائیست که پیام حضرت بهاءالله و تحلیل های موجود در آثار بهائی را بوسائل گوناگون بگوش تمامی آنان برساند. بدون تردید در موقعیت آشفته و بحرانی کنونی بسیاری ازرؤسای سیاسی و مشاوران آنان در پی یافتن جواب و راه حلی جهت برون رفت از بحران هستند. نظریه های بهائی میتواند در این برهه زمان که تمدن های بشری رو بقهقرا میروند ریشه های عمیق این بحران را گوشزد ساخته و دورنمای امید بخشی را ارائه دهد.

یادداشت ها

١) کتاب "حصن حصين شريعت الله" ترجمه فارسی پيامها و تلگرافهای انگليسی حضرت وليّ امر الله
خطاب به جامعه بهائی امريکا است که در سالهای ١٩٤٧ تا ١٩٥٧ ميلادی از قلم آن حضرت عزّ صدور يافته است . مجموعه انگليسی اين آثار تحت عنوان (Citadel of Faith ) اوّل بار در سال ١٩٦٥ ميلادی بوسيله مؤسّسه مطبوعات بهائی در ويلمت (امريکا) به طبع رسيد و سپس درسالهای ١٩٧٠ و ١٩٨٠ ميلادی تجديد چاپ شد.

٢) نقل از مجموعه "استفاده از رادیو و تلویزیون در تبلیغ" موجود در کتابخانه بهائی آنلاین :
//bahai-library.com/compilation_radio_television_teaching

نظر خود را بنویسید