سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
اقتباس از سایت گویا(1)
رسانه های گروهی چندی پیش گزارش دادند که در ایران همایش گفتگو و آشتی ادیان الهی برگزار شده که در آن علاوه بر روحانیون برجستهء سنّی و شیعه، اسقف چند کلیسای مسیحی، حاخام های یهودی ومؤبد مؤبدان زرتشتیان نیز شرکت کرده بودند. حضور این دو نمایندگان مذهبی یهودی و زرتشتی بخصوص قابل توجّه است. همانطور که میدانیم قرنها پیروان آئین زرتشتی را از راه تحقیر گبر خطاب میکردند و بهیچوجه رعایت حقوق آنان نمیشد و ایشانرا اهل کتاب نمی شمردند و پیامبر عظیم الشّأن آن، حضرت زردشت را در زمرهء انبیاءِ اوالعزم محسوب نمیکردند و همچنین نسبت به یهودیان با نهایت خواری و ذلّت رفتار مینمودند و غالباً آنان بالاجبار در محلّات خاصّی سکنی میگزیدند و بهیچوجه رابطه و آمیزش و الفتی بین مؤمنین متشرّع و متعصّب و آن اقلیّت مذهبی وجود نداشت و تا این اواخر نیز در مطبوعات و رسانه ها مورد تهمت قرار داشتند.
خلاصه این اقدام یعنی برگزاری همایش آشتی و تفاهم و گفتگوی ادیان فی نفسه در خور ستایش است. امید میرود که تنها به نشستن و گفتن و برخاستن و عکسبرداری رسمی و نمایش تلویزیونی اکتفا نشود و براستی کوشش و تلاشی برای نزدیکی و درک اصول و مبادی مشترک ادیان بعمل آید تا اینهمه دشمنی و ستیزه و بغض و کینهء مذهبی که موجب جنگها و اختلافات بین مردم جهان شده از میان برود و سپیده دم دوستی و صلح و آشتی در افق عالم بدمد.
و امّا آنچه هر ناظر دقیق و کنجکاو را به شگفت آورد آن بود که گرچه این همایش – سمینار- در ایران که زادگاه آئین جهانی بهائی است برگزار شده بود نماینده ای از این اقلّیّت مذهبی برای شرکت در آن دعوت نشده بود! اگر نیّت واقعی و هدف اصلی تشکیل این همایش آشتی و گفتگوی بین ادیان است پس تبعیض چرا؟
دیانت بهائی همچون آئین زرتشتی از ایران برخاسته و بیش از ۱۶۰ سال سابقهء تاریخی دارد. پیروان آن اکنون در بیش از ۱۸۵ کشور جهان منتشرند و ایران را که مهد آئین بهائی است تقدیس میکنند. بنابراین میپرسند که چرا نسبت باین دیانت جهان شمول تبعیض قائل شده و در واقع آنرا بایکوت کرده و وجودش را نادیده میگیرند؟
از نقطه نظر منطق شرط لازم و اساسی مصالحه و آشتی بین ادیان آنست که تبعیضات و پیش داوریهائی که قرنها موجب تفرقه و جدائی و نزاع بین آنها شده است و منجر به وقوع جنگهای خونین و حوادث غم انگیز گشته بدور ریخته شود و بجای تمرکز و توجّه به اختلافات ظاهری و آداب و شعائر خاصّ و احکام شریعتی هر یک نظر را به اصول و شالودهء مشترک همهء ادیان همچون ایمان به خداوند یکتا، عشق، محبّت و سائر دستورهای اخلاقی و وارستگی از اشتغال مفرط به مادّیات و غیره معطوف داریم.
متأسّفانه بیش از یک قرن و نیم است که نسبت به آئین بهائی در مهد پیدایش و ظهورش کمال بی انصافی، بی مهری و جور و فشار اعمال میگردد. حتّی وجود آنرا یا انکار و یا مورد انواع تهمت و افترا قرار میدهند و از ذکر دیانت بهائی بعنوان دینی مستقلّ اجتناب کرده و پیروان آنرا مورد تحقیر و تکفیر قرار داده و حتّی از حقّ زندگی، تحصیل و انجام شعائر ایمانی و روحانی خویش محروم و ممنوع میسازند.
نگارنده بیاد دارد که سی سال پیش در یک گردش توریستی همراه جهانگردان خارجی که توسّط سازمان جهان گردی در طهران ترتیب داده شده بود و با مینی بوسی برای تماشای اماکن و جاهای دیدنی و تماشائی پایتخت ایران در حال حرکت از خیابانها به گفته های راهنمای(Guide) ایرانی که بزبان انگلیسی صحبت میکرد گوش میدادم. آن راهنما از تاریخ، فرهنگ و ادیان ایرانی داد سخن میداد و تنها به ذکر اسلام، مسیحیّت –ارامنه- و کلیمیان و زرتشتیان بسنده کرد. در این اثنا یکی از توریستهای اروپائی بلحن گله و اعتراض پرسید پس چرا نام بهائی را نبردید و حال آنکه در کشور خود من –آلمان- هزاران بهائی زندگی میکنند و معبد بزرگی نیز بنا کرده اند! راهنمای ایرانی تنها به شنیدن و زیر گوشی در کردن اکتفا کرد!
اگر از مسئولان امر سئوال شود که علّت اینهمه تبعیض و انکار هویّت بهائی چیست در پاسخ غالباً میگویند: بهائیّت دین نیست. یک فرقهء ضالّه و مضلّه است و لذا آنرا به رسمیّت نمیشناسیم! از ارباب بصیرت و دانش میپرسیم معیار و محک پذیرش یک گروه و جامعه بعنوان دیانت چیست؟ اگر اصحاب هر دینی بصرف عدم قبول حقّانیّت دین دیگر آنرا مورد تحقیر قرار دهند و از گفتگو با پیروان آن سر باز زنند آیا امکان ایجاد تفاهم و آشتی بین آنها خواهد بود؟ من باب مثال اگر رهبران جامعهء مسیحیّت جهان که اکنون از حیث جمعیّت بزرگترین دین دنیا است - بالغ بر یک میلیارد و هشتصد میلیون پیرو- نظر به عدم ایمان به رسول اکرم بعنوان پیامبر الهی و قرآن کریم بعنوان کلام اللّہ از بحث و گفتگو با مسلمین در مجامع بین الادیان امتناع ورزند عکس العمل جامعهء اسلامی چه خواهد بود؟ آیا نه اینست که مسیحیان را به تعصّب و کوته فکری متّهم خواهند نمود؟
شگفت آور است که دیانت بهائی و نمایندگان آن حدود یک قرن است در عرصهء بین المللی شرکت فعّال در کنگره های ادیان که هر از چندی در یکی از کشورهای جهان تشکیل میشود داشته اند و هرگز مسئولان و برگزارکنندگان اینگونه کنفرانسها و کنگره ها جامعهء بهائی را نادیده نگرفته اند و از آنان برای ایراد نطق و خطابه و اظهار نظرات و پیشنهادها دعوت میکنند. در همین سالهای اخیر در کنگرهء بزرگ ادیان که در شهر بارسلون اسپانیا برگزار شد و از طرف جمهوری اسلامی نیز نمایندگانی در آن حضور یافته بودند از جامعهء بهائی دعوت رسمی بعمل آمد و نطق های چندی از طرف بهائیان ایراد شد که اکثراً در حول وحدت و آشتی ادیان و اتّحاد نوع بشر و صلح پایدار عمومی بود.
دیانت بهائی اکنون گسترش جهانی یافته و در ۵ قارّهء عالم میلیونها پیرو دارد که از ملل و نژادهای مختلف میباشند. معابد بهائی در همهء قارّه ها و حتّی در جزایر وسط اقیانوس آرام بنا گشته که درب آن بر روی جمیع پیروان ادیان باز است و عملاً وحدت اساس دین را نشان میدهد. این واقعیّت را در کتب و مدارک علمی و آکادمیک مانند دائرة المعارف بریتانیا (Encyclopedia Britannica) و لاروس میتوان یافت. در مأخذ نخست وسعت انتشار آئین بهائی را در ردیف دوّم ادیان جهان - پس از مسیحیّت- قرار میدهد. حتّی واتیکان که قرنها ادیان دیگر را کاذب میشمرد و در خور مطالعه نمیدانست در ۴۰ سال اخیر جدّاً مبادرت به مشاوره و گفتگو با سائر مذاهب و ادیان عالم و از آنجمله دیانت بهائی کرد. پاپ جان پل دوم، با نمایندگان جامعهء بهائی ایطالیا ملاقات و مذاکره نموده و کلیسای کاتولیک جزوه و یا رسالهء خاصّی در معرّفی آئین بهائی جهت پیروان خود منتشر کرده است. در مراسم دعای عمومی در کلیسای Assisi نیز از جامعهء بهائی برای شرکت و خواندن دعا جهت صلح و تفاهم و آشتی بین ملل و ادیان دعوت بعمل آورد. چندین دانشگاه مهمّ در جهان غرب و حتّی هندوستان کرسی مطالعات بهائی برقرار کرده و دانشجویان علاقمند به تحصیل تعالیم و تاریخ این آئین جهانی مشغولند. حال از گردانندگان همایش آشتی و تفاهم ادیان در ایران میپرسیم آیا شرط خرد و انصاف است که این دیانت جهان شمول و صلح پرور و ناشر آرمان وحدت عالم بشر را که موجب افتخار سرزمین ایران است نادیده انگاشت؟
منبع:
1- //news.gooya.ws/society/archives/049637.php
نظر خود را بنویسید
وای بر هموطن گمر
Hodaارسال شده در : 1385/12/8
وای بر هموطن گمراه(ضاله)مسلمان ماکه هنوز سر عقل نیامده است
عقل