سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
وحدت عالم انسانی ـ دو باره سازی جامعه و خلع سلاح عمومی (۱)
نوشته مایکل کِرتوتی (Michael Curtotti)(۲)
۱۵ می ۲۰۱۷
ترجمۀ مهرداد جعفری
هنگامی که نفسی دربارۀ وحدت انسانی سخن می گوید بعضی ها تصور می کنند که بیانی است بسیار «شیرین ولی غیر عملی» و یا جمله ای مانند «باید همه را دوست داشت» که هر دو فقط از جنبه ای ظاهری صادق است. حضرت ولی امرالله، نوادۀ حضرت بهاءالله در سال ۱۹۳۰ ایّامی که بعداً منجر به شروع جنگ جهانی دوّم گردید به تجزیه و تحلیل این تعلیم پرداخته اظهار فرمودند:
«اصل وحدت عالم انسانی ـ نباید اشتباه شود که اصل وحدت عالم انسانی که محور جمیع تعالیم حضرت بهاءالله است صرفاً منبعث از اظهار احساساتی ناسنجیده و بیان امیدی مبهم و نارسا نیست... بلی اصل وحدت عالم انسانی خواهان تجدید بنیان جامعه و طالب خلع سلاح کشورهای متمدّن جهان است. جهانی که به مانند هیکلی زنده در جمیع جنبه های اصل حیاتش، در نظم سیاسی اش، آمال روحانی اش، تجارت و اقتصادش، خطّ، زبانش متحّد باشد و در عین حال کشورهای عضو آن حکومت متّحده جهانی بتوانند آزادانه خصائص ملّی خود را حفظ کنند»(۳)
حضرت بهاءالله می فرمایند:
«فی الحقیقه عالم یک وطن محسوب است و مَن عَلَی الارضْ اهلِ آن.»(۴)
اظهار اصل وحدت عالم انسانی ممکن است باعث بیان دو جواب گردد: اوّل باعث ایجاد احساسی از ناامیدی و یا احساس بدبینی دربارۀ توانائی بشر است که هرگز بتواند به چنین هدفی برسد. ولی عالم انسانی تا حال ثابت کرده که بسیاری از غیر ممکن ها را امکان پذیر کرده و قادراست که جهانی متحد و صلح آمیز داشته باشد. در سال ۱۸۷۵، در ایّام حیات حضرت بهاءالله، حضرت عبدالبهاء مرقوم فرمودند:
«و بعضی اشخاص که از هِمَمِ کلیّۀ عالم انسانی بی خبرند این امر را بسیار مشکل بلکه محال و ممتنع شمرند. نه چنان است بلکه از فضل پروردگار و عنایات مقرّبین درگاه آفریدگار و همّت بی همتای نفوس کاملۀ ماهره و افکار و آراء فرائد زمانه هیچ امری در وجود ممتنع و محال نبوده و نیست. همّت، همّت؛ غیرت، غیرت لازم است. چه بسیار امور که در ازمنۀ سابقه از مقولۀ ممتنعات شمرده می شد که ابداً عقول تصوّر وقوع آن را نمی نمود حال ملاحظه می نمائیم که بسیار سهل و آسان گشته و این امرِ اعظمِ اَقوَم که فِی الحقیقه آفتاب اَنوَر جهان مَدَنیّت و سبب فوز و فلاح و راحت و نجاح کل است از چه جهت ممتنع و محال فرض شود.»(۵)
یکی از تصوّرات غلط مربوطه این است که هنگامی که ما توانستیم تمامی معضلات بشری را حل نمائیم در شرایطی هستیم که بتوانیم به وحدت بشر دست یابیم. حضرت بهاءالله شاهد امری برعکس آن نکته می باشند:
«این اصلاح و راحت ظاهر نشود مگر به اتّحاد و اتّفاق»(۶)
عدم اتّحاد، عالم بشر را به جانب رنج و اَلَم سوق می دهد. و این صدمات تا زمانی که عالم انسان متحد نشده ادامه خواهد داشت.
تصوّر غلط دیگر این است که حکومت جهانی بناچار ستمگر می باشد.
البته چنین نظری مشاهدۀ نواقص حکومت های امروزه را برای آینده پیش بینی می نماید ولی تا حال بشر تجربه ای در این مورد جهانی بودن نداشته. مجددا راهنمائی حضرت ولیّ امرُالله در این مورد بسیار مفید است. ایشان به اندرزی از حضرت عبدالبهاء اشاره می کنند که به یکی از مسؤولین دولتی داده بودند.
«چنانچه در خیر امریکا سعی می نمائی باید خیر خواه عموم ملل و ممالک باشی و چون عالم را وطن خویش شمری باید بکوشی که اصل حکومت فدرالی به نحوی که در حکومت امریک معمول معمول است در میان عموم ملل و اقوام رواج یابد.»(۷)
حال چرا سیستم حکومتی که در سطح ملی بخوبی انجام وظیفه نموده نباید قادر باشد که رفاه بشری را در سطح جهانی پرورش دهد؟
نکتۀ غیر محسوس دیگر در عدم درک این نکته سوء تفاهمی است که بشر تصوّر می کند که از بهترین امکانات رفاهی در خدمت به امور جامعه بهرمند است ـ و همه امور بجای خویش است (و دیگر چیزی لازم نیست). حضرت بهاءالله می فرمایند:
«و فِی الحقیقه اریاح یأس از جمیع جهات در عبور و مرور است و انقلابات و اختلافات عالم یوماً فیوماً در تزاید آثار حرج و مرج مشاهده می شود، چه، اسبابی که حال موجود است به نظر موافق نمی آید.»(۸)
در مقام مقایسه با ۲۰۰ سال پیش یقیناً نحوۀ حکومت رو به بهبودی گذاشته شده و بدون هیچگونه تردید پیشرفت های بسیاری حاصل گردیده ـ و در حقیقت این فوائد حاصله بطوری غیر منصفانه (در میان بشر) تقسیم گردیده. بسیاری از نفوس عالم بشری از فوائد حاصلۀ امروزه متساویاً بهره مند نیستند و در نتیجه قربانی آن می باشند. چه تعدادی از نفوس در هر کشوری از مزایای اقتصادی محروم گردیده اند؟ چه تعدادی هم قربانی جنگ و یا انواع دیگر ستمگری گردیده اند؟ حتی انسان هائی که در کشورهای مرفّه و صلح آمیز جهان زندگی می کنند مستمراً تحت خطر جنگ قرار دارند. تهدیدی که دائماً نه تنها بالای سر خود احساس می نمایند بلکه شامل حال فرزندانش هم می باشد. مشخص نیست که تا حال چه مقدار از قوای نهفته بشر از عالم انسانی از بین رفته تا به مصرف مخارج جنگ برسد. شرایط جامعۀ بشری امروزه چگونه می بود اگر تمامی دانش، اقدامات و فعالیّت های بشری متمرکز در بکار گرفتن امور صلح آمیز بود؟ حضرت ولیّ امرُالله دقیقاً در این مورد می فرمایند:
«تعالیم حضرت بهاءالله در وهلۀ اوّل با هر نوع فکر محدود و تنگ نظری و تعصّب مخالف است. هرگاه مرام های متداول و مؤسّسات دیرینه و مفاهیم اجتماعی و عقائد مذهبی نتواند به رفع حوائج و نیازهای بشری که پیوسته به سوی تکامل در حرکت است رفع نماید چه بهتر که آنها را به یک سو افکنیم و به طاق نسیانشان اندازیم و از زمره عقائد متروکشان شمریم زیرا جهان محکوم به قانون کون و فساد و ترکیب و تحلیل است لهذا آن قواعد و عقائد نیز از تغییر و تبدیل و کون و فساد که دامن همه را می گیرد مستثنی نیست. از این گذشته هر قانونی و هر مکتب سیاسی و اقتصادی فقط برای آن خلق شده که حافظ منافع بشری مِن حیث المجموع باشد و برای آن نیست که بشر برای حفظ آنها فدا شود.»(۹)
پاورقی ها:
توجّه: برای «محفوظ بودن حق چاپ» به اصل مقاله به انگلیسی مراجعه فرمائید.
(۱). این مقاله شمارۀ ۳۹ نویسنده می باشد.
(۲). مایکل کِرتوتی به مناسبت جشن دویستمین سالگرد تولد مبارک حضرت بهاءالله که در ۲۱\۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ برگزار می گردد تعهّد شخصی نموده که تا آن روز ۲۰۰ مقاله در مواضیع مختلفۀ دیانت بهائی بنویسد، برای اصل این مقاله ها مراجعه کنید به: //beyondforeignness.org/
(۳). نظم جهانی بهائی، صفحه ۳۷.
(۴). منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شماره ۱۱۶.
(۵). رساله مدنیه صفحه ۲۷
(۶). منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، شماره ۱۳۱.
(۷). نظم جهانی بهائی، ص 35.
(۸). الواح مبارکه حضرت بهاءالله بعد از کتاب اقدس، لوح مقصود، صفحۀ ۱۰۵.
(۹). نظم جهانی بهائی. صفحه ۳۶.
نظر خود را بنویسید