سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
ستایش حضرت بهاءالله (۱)
نوشتۀ مایکل کِرتوتی (Michael Curtotti) (۲)
اوّل می ۲۰۱۷
ترجمۀ مهرداد جعفری
این نوشتار دربارۀ لحظه ای از زمان در تاریخ صحبت می کند. اتفاقی کوچک ـ که بطور خلاصه بیان شده ـ ولی اتفاقی که صدای آن هنوز در طول و عرض زمان و فضا شنیده می شود. چند شب پیشین کلمات بیان شدۀ آن اتفاق به شکل آوازی در مبعدِ بهائی استرالیا و اقیانوسیه در سیدنی خوانده شده.
داستان از این قرار است.
حضرت عبدالبهاء در غرب به سفر پرداختند. در ماه اکتبر ۱۹۱۱ آنچه را که دربارۀ پاریس، یکی از شهرهای اوّلیه ای که ایشان وارد شدند مشاهدات خود را بیان می کنند:
«باعث تأسف شدید است که امروز صبح شما منتظر شدید، ولی فرصت کوتاه و امور خدمت به مَحَبّت حقیقی درگاهِ الهی بسیار زیاد است.
تصوّر بر این است که شما به این تأخیر در دیدار زیاد اهمیت نداده باشید. سالیان بسیار طولانی در زندان را صبر نمودم تا شاید بتوانم شما را ملاقات کنم.
دیروز بعد از مراجعت از منزل جناب دریفوس با این که بسیار خسته بودم نخوابیدم و در بستر در حال بیداری به تفکر پرداختم.
بخود گفتم ای خدا، من الان در پاریس هستم! پاریس کجاست و من چه کسی هستم؟ هیچ هنگام حتی در رؤیا هم نمی دیدم که از تاریکی زندان بتوانم قادر به دیدار شما گردم زیرا زمانی که حکم زندانی مرا ابلاغ کردند برایم باور کردنی نبود.
مسؤولین گفتند که عبدالحیمد حکم زندان ابدی صادر کرده و گفتم که این امکان پذیر نیست. برای ابد زندانی نخواهم بود. اگر عبدالحمید خودش ابدی بود اجرای چنین حکمی ممکن بود. مطمئناً روزی من آزاد خواهم بود. جسم من ممکن است برای مدّتی زندانی گردد ولی عبدالحمید سلطه ای بر روح من ندارد ـ آن همیشه باید آزاد باشد ـ روح را هیچ نفسی نمی تواند زندانی کند.
با قدرت الهی از زندان آزاد شده و در این مکان به ملاقات دوستانِ خداوند آمدم و از این بابت به درگاه الهی شاکرم.»(۳)
در آپریل سال ۱۹۱۲ حضرت عبدالبهاء در سفر آمریکا، در پایتخت کشور در شهر واشنگتن بودند. روزهای متوالی صدها نفر و بعضی اوقات هم هزاران نفر در جلسات متعدد به زیارت ایشان می آمدند. همگی این نفوس مایل به شنیدن پیامی که ایشان داشتند بودند. همگی این اشخاص می خواستند دربارۀ تعالیم حضرت بهاءالله مطالبی بشنوند.
در تاریخ ۲۳ آپریل حضرت عبدالبهاء در دانشگاه هوارد (Howard) برای دانشجویان آفریقائی تبار آمریکائی خطابه ایراد می فرمودند و در مراسم ناهاری که به افتخار ایشان از طرف سفارت ایران برگزار گردیده بود جدائی نژاد پرستانه سیاهان و سفید پوستان را به چالش کشیدند. در بعد از ظهر همان روز در جلسه ای که منحصر به بانوان بود با ایراد خطابه ای در باره تساوی حقوق خانم ها و آقایان بیانات فرمودند. آن روز هنوز ادامه داشت زیرا در برنامۀ شبانه که ایشان به کلیسای سیاهان تشریف برده بودند از ایشان خواستند که به ایراد خطابه بپردازند.
در صبح روز ۲۴ آپریل، در جلسۀ مورد نظرِ این مقاله، حضرت عبدالبهاء در کنفرانس مخصوص خردسالان بهائی تشریف داشتند که شعف و شادی بی اندازه قلب ایشان را لبریز نموده بود. بعداً در همان روز در منزل زوجی از دو نژاد مختلف بیانات ایراد کردند و بعد از آن جلسه عازم ملاقات مخترع مشهور، الکساندر گراهام بل گردیدند.
قلب مبارکشان مملو از سرور بود:
حضرت عبدالبهاء بحدّی مشعوف و مسرور بودند که صدای مبارک چنان هیجانی داشت که کسانی که در خیابان در حرکت بودند براحتی آنچه را که بیان می کردند می شنیدند که می گویند:
یا بهاءالله! چه کرده ای؟ یا بهاءالله! جانم فدایت! یا بهاءالله! رُوحی لِوُجُودِکَ الفِداء!
چه ایّامی که مملو از درد و اَلَم بود! چه صدمات شدیده ای که نفس مبارکت تحمّل نمود!
چه بنیان استواری که نهایتاً مستقر نمودی و چه عَلَمی که بلند نمودی!
در سال ۱۹۹۲ که به برگزاری صدمین سال صعود [وفات] حضرت بهاءالله اختصاص داده شده بود این کلماتِ مبارکِ حضرت عبدالبهاء به صورت آهنگی زیبا با تصاویری از حیات و فتوحات ایّام مبارک تنظیم گردید.
پاورقی ها:
توجّه: برای «محفوظ بودن حقّ چاپ» به اصل مقاله به انگلیسی مراجعه فرمائید.
(۱). این مقالۀ شمارۀ ۲۵ نویسنده می باشد.
(۲). مایکل کِرتوتی به مناسبت جشن دویستمین سالگرد تولّد مبارک حضرت بهاءالله که در ۲۱\۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ برگزار می گردد تعهّد شخصی نموده که تا آن روز ۲۰۰ مقاله در مَواضیع مختلفۀ دیانت بهائی بنویسد. برای اصل این مقاله ها به: //beyondforeignness.org/ مراجعه فرمائید.
(۳). ترجمۀ فارسی به مضمون یکی از خطابه های مبارک در پاریس مندرج در صفحۀ ۳۹ (Paris Talks)
نظر خود را بنویسید