×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

جورج تاونزند ـ از محراب کلیسا تا ثابت قدمی
1396/05/24

جورج تاونزند ـ از محراب کلیسا تا ثابت قدمی (۱)

نوشتۀ مایکل کِرتوتی ‌(Michael Curtotti) (۲)

۲ ژوئن ۲۰۱۷
ترجمۀ مهرداد جعفری

بسیار مناسب است که این نوشتار را با کلامی از خود جناب جورج تاونزند شروع کنیم زیرا بالاتر از تمام مهارت ها، ایشان نویسنده بودند.

«"کلمات مکنونه"ی حضرت بهاءُالله صدا و ندای عشق است. زمزمۀ عاشقانۀ تمام عصرها است. رابطۀ عاشقانۀ پروردگار و بشرـ خالق و مخلوق... امر غریب است... این مجموعۀ عبادتی محضه، زمینۀ گفتار چنان فرح انگیز است که نشانۀ طهارت روحانی آن شیوۀ منحصر به خود است که شاید نمی بایست توجّه نویسنده ای انگلیسی را به خود معطوف نماید چرا که بعد از هفتاد سال حیات بی توجّه به ادیان و فرهنگ غربی باقی مانده بود.» (3)

آنچه که در بالا آمده مطلبی است که ایشان تقریباً نود سال پیش یعنی در سال ۱۹۳۰ نوشته است و آن غریبی ای که متذکّر شده است هنوز هم تا امروز باقی مانده و چه تعدادی از حجبات که تا حال مانع است؟

تفکّرات و تأمّلات ایشان را در سفر روح انسانی با توجّه به آنچه در بالا گفته شد می توان در زمزمۀ مَحَبَّتِ حقیقی که حضرت بهاءالله در "هفت وادی" نازل فرمودند در اعماق قلب احساس نمود که خود باعث سؤالی دیگر می شود:

«آن هنگام که سیر روح در هفت وادی به آخر می رسد، تمنّای قلب، که جنّت الهی است حاصل شود، دیگر چه باقی خواهد ماند برای عبد خود بجز تکرار همان سفر در خِرَد و عشقِ حقیقی تا ابدیّت که از نوری به نوری فراتر رود، از حقیقتی به حقیقتی فراتر، از جمالی به جمالی فراتر؟» (4)

جناب جورج تاونزند در سال ۱۸۷۶ در ایرلند متولّد شدند. در ابتدای حیات به عنوان روزنامه نگار برای آیریش تایمز (Irish Times) به کار مشغول و بعد از فارغ التّحصیلی در رشتۀ حقوق قضائی در دفتری حقوقی استخدام شدند. ایشان از هیچ کدام از این دو شغل رضایتی نداشتند لذا به آمریکا رفته و با هیکلی قوی برای مدت دو سال در جنگل ها به عنوان چوب بُر در مناطق کوه های راکی (Rocky Mountain) و پارک یلو استون (Yellow Stone park) مشغول شدند. عاقبت به حرفۀ کشیش روحانی روی آورده و در کلیسای انجلیکن (Angelican Church) به عنوان معاون اسقف در شهر کلونفرت ( Archdeacon of Clofert) مشغول گردید و بعداً تا سن ۷۰ سالگی در دوبلین در کلیسای سنت پاتریک (Canon of St.Patrcik) مقام اسقفی داشت.

درسال ۱۹۲۰ به اَمرِ مبارکِ بهائی [دین بهائی] اقبال آورد و در سال ۱۹۲۶ حضور حضرت شوقی افندی که رهبری جامعۀ بهائی را به عهده داشتند مرقومه ای فرستاد و داوطلب کمک در ترجمۀ آثار به انگلیسی گردید که مورد قبول و تصویب حضرت ولیِّ اَمرُلله [شوقی افندی] قرار گرفت. این امر باعث همکاری بسیار وی با حضرت ولیِّ اَمرُالله گردید و جناب تاونزند آنچه را که حضرت ولیّ اَمرُالله در رقائم خویش به پایان می رسانند ایشان مرور نموده و اگر لازم بود با پیشنهاد خود بهتر می نمودند و در بعضی اوقات مقدّمه ای بر آثار حضرت ولیِّ اَمرُالله هم می نوشتند و این فعّالیّت ها بنفسه بسیار اهمیّت داشت که در این باره حضرت ولیِّ اَمرُالله مرقوم فرمودند:

«... قضاوت عالی شما، قدرت ادبی به همراه همدردی صمیمانه و دقّت در مرور... متون که به انگلیسی ترجمه گردیده باعث قدردانی عمیق است که نظرات شما مورد استفاده قرار خواهد گرفت... آرزو چنان است که مطالبی بیشتر برای مرور ارسال گردد...» (5)

مانند بسیاری از بهائیان اولیّه که حیاتی دو جانبه داشتند، جناب تاونزند مشتاقانه مایل بودند که به ثبوتی از دو گانگی ما بین شغل خود به عنوان کشیش کلیسا که با اعتقادات قلبی خویش متفاوت بود برسد.

ایشان برای سالیان سال آرزو داشتند که شغل کلیسا را ترک نمایند ولی مسؤولیّت خانواده و عدم امکانات پیدا نمودن شغلی دیگر مانعی در این تحقّق قلبی بود. این کشمکش درونی مانع از آن نشد که ایمان خویش را به دیانت بهائی مخفی نگهدارد. در سال ۱۹۳۴ در نوشته ای مفصّل، تسلسلِ ظهورِ ادیان را بر اساس تعالیم حضرت بهاءُالله توضیح داد. به علّت این که به عنوان کشیش نظراتی خارج از مباحث مسیحیّت اظهار نموده انتظار داشت که شغل خویش را از دست بدهد. در سال ۱۹۳۸ کتاب دیگری تحت عنوان قلب کتاب مقدّس (The Heart of the Gospel) نوشت و از مسیحیان خواسته بود که به ندای حضرت بهاءُالله پاسخی مثبت دهند.

ولی علی رغم تمامی ابلاغِ آشکار اَمرُالله [دین بهائی] و معرّفی تعالیم حضرت بهاءُالله، این امر به از دست دادن شغلش نیانجامید. وی در میان همکاران مسیحی مورد احترام فراوانی بود و این نکته ای بود که محتملاً ایشان نتوانسته بود مقابله به مثل نمایند. در سال ۱۹۴۹ در بالای منبر کلیسای سنت پاتریک (St Patrick) رسماً دیانت حضرت بهاءُالله را به همگان ابلاغ نمود.

«... در مورد برادری و یگانگی که هدف دیانت حضرت مسیح و حقیقت ادیان بود صحبت کردم و اظهار نمودم که دیانت حضرت بهاءُالله تنها امری است که امروزه به آن اعتقاد داشته و زندگی می کنم و تقاضا کردم که دیگران هم آن را پیروی نمایند و اگر پیروان کلیسا مایل به سعادتمندی خویش در آینده هستند باید آن را پیروی نمایند و بیانم را خاتمه دادم... عکس العمل رهبر کلیسا چیزی بود که تا آن زمان سابقه نداشت ـ وی داوطلبانه اظهار داشت که به چه میزانی از ایراد چنان خطابه خوشش آمده بود و چه تغییری در متن و مطالب بود که از گذشته تا حال اعضاء کلیسا بدان گوش داده بودند.» (6)

شرایط خانواده مانع از استعفای ایشان بود و رهبری کلیسا هم به خدمت وی خاتمه نمی دادند و عاقبت همکارانش به این دو گانگی پی برده و جناب تاونزند با مشورت رهبری کلیسا و محفل ملّی بهائیان انگلستان کمی قبل از بازنشستگی از شغلش استعفا داد که نتیجه اش از دست دادن مزایای بازنشستگی و امکان روبرو شدن با فقر را در سنین کهولت برایش به ارمغان داشت.

جامعه بهائی به حمایت ایشان قیام نمود. ایشان برای توضیح علت استعفای خویش مقاله ای برای رهبران و پیروان کلیسا نوشت که بیش از بیست هزار نسخه در تمامی کشورهای انگلیسی زبان منتشر گردید ولی متأسّفانه نتوانست باعث ابلاغ اَمرُالله [دین بهائی] در حدّ گسترده ای گردد.

علیرغم حیاتی مَملو از خدماتِ اَمریِ [بهائی] صمیمانه مبتلا به افسردگی گردید و طی نامه ای به حضور حضرت ولیِّ اَمرُالله از سلامتی و تقلّای خویش ایشان را مطلع نمود. با تعجّب فراوان تلگرامی از حضرت شوقی افندی دریافت نمود که ایشان را به مقامِ "اَیادیِ اَمرُالله" منتصب فرمودند: خادم برازندۀ اَمرُالله. انتصاب ایشان حیاتی تازه در وی دمید و با روحی تازه در حین اسفار متعدّد به خدماتِ اَمری خویش ادامه داد.

در اواخر ایّام حیات مبتلا به بیماری پارکینسون (Parkinson ) شد ولی توقّفی در ادامۀ خدمات خویش نداد. جناب جورج تاونزند در روز ۲۵ مارس سال ۱۹۵۷ چند روز قبل از انتشار کتابش به نام مسیح و بهاءُالله (Chirst and Baha u llah) صعود نمود.

پاورقی ها:
توجّه: برای «محفوظ بودن حقّ چاپ» به اصل مقاله به انگلیسی مراجعه فرمائید.
(۱). این مقالۀ شمارۀ ۵۷ نویسنده می باشد.
(۲). مایکل کِرتوتی به مناسبت جشن دویستمین سالگرد تولّد مبارک حضرت بهاءالله که در ۲۱\۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ برگزار می گردد تعهّد شخصی نموده که تا آن روز ۲۰۰ مقاله در مَواضیع مختلفۀ دیانت بهائی بنویسد. برای اصل این مقاله ها به: //beyondforeignness.org/ مراجعه فرمائید.
(۳). قسمتی از آنچه ایشان در مورد استنباط خویش از کلمات مکنونه برداشت نموده اند. برای اصل این نوشته به انگلیسی به وبسایت زیر مراجعه نمائید:
//bahai-library.com/townshend_hidden_words_reflection
(۴). برای اصل این نوشته به انگلیسی به وبسایت زیر مراجعه نمائید:
//bahai-library.com/townshend_seven_valleys_meditation
(۵). ترجمه به مضمون از مرقومۀ حضرت ولیِّ اَمرُالله. برای اصل این نوشته به انگلیسی به وبسایت زیر مراجعه نمائید:
//bahai-library.com/wttp/PDF/SOME%20EARLY%20BELIEVERS%20IN%20THE%…
(۶). ایضاً

نظر خود را بنویسید