سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
حضرت بهاءُالله- اصلاح قوانین (۱)
نوشتۀ مایکل کِرتوتی (Michael Curtotti) (۲)
سوّم سپتامبر ۲۰۱۷
ترجمۀ مهرداد جعفری
احکام و اَوامِرِ حضرت بهاءُالله مانند تعالیم دیگر پیامبران اِلهی از نظر تاریخی در زمان و مکان مشخصی نازل گردیده. همچنین زبانی را که در همان زمان بدان تکلم می شده و در مکالمات معمول بوده به کار گرفته شده. بسیاری معتقدند زبانی که حضرت مسیح بدان سخن می گفت زبان آرامی (Aramaic) (زبان معمول آن ایّام در مَحَلِّ زندگی ایشان) می باشد. تعالیم حضرت مسیح از حقائق موجودۀ نفوسی که در حول و حوش ایشان زندگی می کردند سخن می گوید- اکثریّت نفوس آن نواحی کلیمیانی بودند که در بیش تر ساعات خویش به بررسی و تفکّر در تعالیم حضرت موسی، رسوم موسوی و فرهنگ خویش می پرداختند. حضرت مسیح هم لزوماً همان زبان را به کار می گرفتند زیرا به کار گرفتن زبانی دیگر برای مردم آن منطقه غیر قابل در ک و استنباط بود. حال مشخّص است علائم و مطالبی را که حضرت مسیح به کار گرفتند گرچه در ارتباط با مَحَلّ بود ولی جهانی گردید و اساس مَدَنیّتی عظیم غیر قابل تصوّری را برای نفوسی که در آن زمان با ایشان در تماس بودند، بنیان نهادند.
این مطلب در مورد حضرت بهاءُالله هم صادق است. حضرت بهاءُالله به دو زبان عربی و فارسی آثار خویش را نازل فرمودند که هر دو زبان هائی بودند که در مناطقی که حیات مبارک در آن سپری شده مرسوم بود- احکام و تعالیم مبارک هم بسیار نزدیک به فرهنگ، تاریخ و مسائل مذهبی و رسوم مردم همان مناطق می باشد. همان طوری که پیروان اوّلیّۀ حضرت مسیح در ابتدا قادر به تشخیص این اَمر نبودند که دیانت حضرت مسیح در آینده به چه صورتی در خواهد آمد، بهائیان هم حال شاید نتوانند تصوّری دربارۀ آیندۀ اَمرِ حضرت بهاءُالله داشته باشند. همان طوری که در مقالۀ «قانون چیست؟» //www.noghtenazar.org/node/1664 حضرت بهاءُالله می فرمایند باید هدف از نزول احکامشان را «درک» نمود. به طوری عمومی در مورد رابطۀ بین تعالیمِ اِلهی و نَفْسِ مَظاهرِ ظهور [فرستادگان خدا] باید به این بیانات حضرت بهاءُالله که در زیر آمده توجّه نمود:
«اگر چه پیدایش ایشان [فرستادگان خدا] در جهان یکسان نه... پس دانسته شد که این نه بیشی و کمی است ولی جهان ناپایدار شایسته این گونه رفتار است چه هر گاه که خداوند بیمانند پیمبری را به سوی مردمان فرستاد به گفتار و رفتاری که سزاوار آن روز بود نمودار شد خواستِ یزدان از پدیداری فرستادگان دو چیز بود نخستین رهانیدن مردمان از تیرگیِ نادانی و رهنمائی به روشنائیِ دانائی دویّم آسایش ایشان و شناختن و دانستن راه های آن.» ۳
به علاوه همان طوری که تعلیم پیامبران فرایند تغییر و دگرگونی را شروع می کند بسیاری از پیروان اولیّۀ مَظهَرِ ظهور قادر به مشاهدۀ این تغییرات نخواهند بود لذا در مورد حضرت محمّد، حضرت بهاءُالله چنین فرمودند:
«فَانْظُرْ اِلیٰ ما نُزِّلَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ رُسولِ اللهِ وَ اِنَّهُ حینَ النُّزُولِ قُدِّرَ لَهُ کُنُوزُ المَعانیٖ عَلیٰ ما یَنْبَغیٖ لَهُ مِنْ لَدُنْ مُقتَدِرٍ قَدیرٍ وَلکِنَّ النّاسَ ما عَرَفوا مِنْهُ اِلّا عَلیٰ مَراتِبِهِمْ وَ مَقاماتِهِمْ وَ کَذلِکَ اِنَّهُ ما کَشَفَ لَهُمْ وَجْهَ الحِکْمَةِ اِلاّ قَدرِ حَمْلِهِمْ وَ طاقَتِهِمْ فَلَمّا بَلَغَ النّاسُ اِلَی البُلوغِ تَجَلّیٰ عَلَیْهِمْ بِما فیٖهِ.» ۴ [مضمون به فارسی: پس به آنچه بر محمّد رسولُ الله نازل شده بنگر و بدرستی که حینِ نزولِ آیات گنج های معانی بر آنچه شایستۀ آن است از جانب خداوند مقتدر قدیر مقدَّر شد ولکن مردم از آن جز به اندازۀ مراتب و مقاماتشان نفهمیدند. و این چنین او برای ایشان وجهِ حکمت را جز به قدر توانایی و طاقت ایشان کشف نفرمود. پس زمانی که مردم به بلوغ رسیدند بر ایشان به آنچه در آن بود تجلّی فرمود.]
تجدید احکام و اَوامری که پیامبران آغاز می نمایند همان طوری که ذکر شد فرایندی طبیعی است که تدریجاً باید به رشد و تکامل برسد. یکی از مثال هائی که بسیار آشنا می باشد مثال آفتاب است که روزانه پس از طلوع در عرض روز تدریجاً بالا آمده و گرما می بخشد.
«اِنَّکَ اَیْقِنْ بِأنَّ رَبَّکَ فیٖ کُلِّ ظهورٍ یَتَجَلّیٖ عَلَی العِبادِ عَلیٰ مِقدارِهِمْ. مَثَلاً فَانْظُرْ اِلَی الشَّمْسِ فَاِنَّها حینَ طلوعِها عَنْ اُفُقِها تَکُونُ حَرارَتُها وَ اَثَرُها قَلیلَةً وَ تَزْدادُ دَرَجَةً بَعْدَ دَرَجَةٍ لِیَسْتَأنِسَ بِهَا الأشیاءُ قَلیلاً قَلیلاً اِلیٰ اَنْ یَبْلَغَ اِلیٰ قُطبِ الزَّوالِ ثُمَّ تَنْزِلُ بِدَرایِجَ مُقَدَّرَةٍ اِلیٰ اَنْ یَغْرُبَ فیٖ مَغْرِبِها کُلُّ ذلِکَ مِنْ حِکْمَةِ اللهِ اِنْ اَنْتُمْ مِنَ العارِفینَ وَ اِنَّها لَوْ تَطْلُعُ بَغْتَةً فیٖ وَسَطِ السَّمآءِ یَضُرُّ حَرارَتُهَا الأشْیاءُ کَذلِکَ فَانْظُرْ فِی الشّمْسِ المَعانیٖ لِتَکونَ مِنَ المُطَّلِعینَ فَاِنَّها لَوْ تَسْتَشْرِقُ فیٖ اَوَّلِ فَجْرِ الظّهُورِ بِالاَنوارِ الَّتیٖ قَدَّرَاللهُ لَها لَیَحْتَرِقُ اَرْضُ العِرفانِ مِنْ قُلوبِ العِبادِ...» ۵ [مضمون به فارسی: قطعاً یقین دار که پروردگار تو در هر ظهورِ [پیامبری] بر بندگان به اندازۀ مقدارشان تجلّی می فرماید. مثلاً در خورشید بنگر همانا حین طلوعش از اُفُقش حرارت و اَثرش کم است و درجه به درجه زیاد می شود تا اَشیاء کم کم به آن اُنس بگیرند تا این که به وسط ظهر می رسد سپس به درجه های مُقدَّر شده نزول می کند تا این که در مغرب خود غروب می کند. همۀ این ها از حکمتِ خدا است اگر از عارفین باشید. و اگر خورشید ناگهان در وسط آسمان طلوع کند حرارت آن به اَشیاء صدمه می زند هم چنین در خورشید معانی [پیامبران خدا] بنگر تا از مطلعین باشی. پس اگر خورشیدِ فرستادگان خدا در اوّل سپیده دمِ ظهورشان به انواری که خداوند برای آن مُقَدّر فرمود بدرخشد حتماً زمینِ عِرفان از قلوب عباد می سوزد [قلوب عباد تحمّل آن را ندارند و از شناسایی فرستادگان خدا محروم می شوند]...]
کاملاَ واضح است که چگونه حضرت بهاءُالله به تغییر و تجدید حیات انسانی می پردازند. بیانات و اَوامرِ حضرت بهاءُالله در دوران اوّلیۀ حیات رسالت ایشان بیش تر جنبۀ عرفانی داشت و مربوط به مطالبِ اِلهی بود و سالیانی طول کشید تا این که تدریجاً حضرتشان اَوامر و احکام مشخّصی را نازل فرمایند. به علاوه حضرت بهاءُالله یاران را حتّی بعد از این که کتاب احکام و اَوامر (کتاب مستطاب اَقدَس) هم نازل گردید از اجرای نارس و بی موقع این احکام اِنذار می فرمایند. خطاب به یکی از پیروان خویش که تقاضای نسخه ای از کتابِ اَقدَس را نموده بود چنین فرمودند:
«قَدْ حَضَرَ لَدَی العَرْشِ عَرآئِضُ شَتّیٰ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ سَئَلُوا فیٖهَا اللهَ رَبَّ ما یُریٰ وَ ما لایُریٰ رَبَّ العالَمینَ...» ۶ [مضمون به فارسی: نزدِ عَرش [محلِّ استقرارِ حضرت بهاءُالله] درخواست هایِ مختلفی از کسانی که ایمان آوردند رسید و در آن از پروردگارِ آنچه دیده می شود و آنچه دیده نمی شود، یعنی پروردگارِ عالمیان، سؤال کردند.]
«باید در جمیعِ اَحوال حکمت را ملاحظه نمود تا اَمری اِحداث نشود که سببِ ضوضاء و نِفاق و نُهاقِ نُفوسِ غافله گردد... باید به کمالِ مَحَبَّت و بردباری ناس را به بحرِ معانی متذکّر نمود.» ۷
این خلاصه نشان می دهد چگونه فرایندِ «تجدیدِ احکام» که حضرت بهاءُالله شروع فرمودند حتّی هنوز هم استنباط دقیق این دگرگونی اَمری چندان آسان نیست. گرچه بسیاری از این احکامِ مبارک در مقالات قبلی ذکر شده ولی بعضی از آنها را می توان به یاد آورد.
لغو هر نوع رهبری مذهبی و نماز جماعت //www.noghtenazar.org/node/1555
استقرار مؤسسات جهت مشورت امور //www.noghtenazar.org/node/1641
لغو حکم «نجاست» //www.noghtenazar.org/node/1608
استقرار و مفتوح داشتن ابوابِ مَشرقُ الاَذکار برای همگان و رعایت اصل خدمت و عبادت
//www.noghtenazar.org/node/1761
برگزاری مراسم جشن و سرور به مناسبت های مختلفه //www.noghtenazar.org/node/1756
گردهمآیی اعضاء جامعه هر نوزده روز جهت اتّحاد نوع بشر
//www.noghtenazar.org/node/1518
لغو بردگی //www.noghtenazar.org/node/1519
عدم به کار بردن خشونت //www.noghtenazar.org/node/1533
عدم بی رحمی نسبت به حیوانات //www.noghtenazar.org/node/1594
لغو نزاع و جدال //www.noghtenazar.org/node/1628
آزادی در انتخاب نوع لباس //www.noghtenazar.org/node/1596
حرام نبودن موسیقی //www.noghtenazar.org/node/1626
معاشرت با پیروان دیگر ادیان جهت مقابله با هر نوع ستم و ظلم
//www.noghtenazar.org/node/1706
تشویق در به کار گرفتن هنر و علوم //www.noghtenazar.org/node/1521
این اصول (که در کتاب تلخیص و تدوین حدود و احکام جمع آوری گردیده) هر چند به اِتمام نرسیده دریچه کوچکی است در این که کتاب مستطاب اَقدَس چه مطالب گسترده ای را در بر می گیرد. بعضی از احکام اشارۀ مستقیمی است به جامعه ای که حضرت بهاءُالله در آن ایّام گذراندند. همان طوری که دیده شد تعالیم حضرتشان گذشته را نه تنها فراموش ننموده بلکه به نوعی بدیع ارائه نموده. به عنوان مثال نوع لباس اجباری را با مزیّن شدن به صفات انسانی تعویض فرمودند. آنچه که محدود به آن زمان و مکان بوده عمومی نمودند که اُفقی تازه در حیات بشر ترسیم می نمایند.
پاورقی ها:
توجّه: برای «محفوظ بودن حقّ چاپ» به اصل مقاله به انگلیسی مراجعه فرمائید.
(۱). این مقالۀ شمارۀ ۱۴۸ نویسنده می باشد.
(۲).مایکل کِرتوتی به مناسبت جشن دویستمین سالگرد تولّد مبارک حضرت بهاءالله که در ۲۱\۲۲ اکتبر ۲۰۱۷ برگزار می گردد تعهّد شخصی نموده که تا آن روز ۲۰۰ مقاله در مَواضیع مختلفۀ دیانت بهائی بنویسد. برای اصل این مقاله ها به: //beyondforeignness.org/ مراجعه فرمائید.
(۳). منتخباتی از آثار حضرت بهاءُالله، شمارۀ ۳۴.
(۴). ایضاً، شمارۀ ۳۳.
(۵). ایضاً، شمارۀ ۳۸.
(۶).کتاب مستطاب اَقدَس، قسمت یادداشت ها، یادداشت شمارۀ ۱۲۶.
(۷). ایضاً، صص: ۱۳، ۱۴.
نظر خود را بنویسید