×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

فریادی از دل
1385/11/05

درد دل یک بهائی ایرانی
در سر زمین پاک اهورا،
به نام خدا،
بر خلق راستین،
از سر کین،
به ناروا، چه ستم ها گشته روا . . .
با شعاری این چنین :
لا اکراه فی الدین
ننگ تاریخ است !
حمله بر یک قوم، صرفاً بهر آئین،
کشتن مردم برای دین،
شیوه نامردمی باشد چنین . . .
کجا رسم جوانمردی است؟
تاختن بر مردمی آرام،
ساقی مهر و وفا را،
با جفاکاری شکستن جام ؟
سلام عشق را،
پاسخ به شمشیر جفا دادن،
پیام دوستی را،
با نهیبی دشمنانه رد نمودن ؟
کجا رسم است ؟
محبت را با نقمت،
صلح را با جنگ،
وفا را با جفا،
پاسخ همی گفتن؟
مردمان بی دفاع را،
کجا اینسان هدف گیرند، خون ریزند ؟
با صلح جویان،
در کدام آئین ستیزند ؟
ما که با هر مسلک و هر دین،
هر قوم و هر آئین،
سر مهر و وفا داریم ،
ما که در روضه قلب،
جز گل عشق نکاریم،
با پیروان کل ادیان،
با صفا، با روح و ریحان،
ره دوستی پیمائیم،
ماکه فرزندان انسان را،
سراسربار یک دار ،
برگ یک شاخسار می دانیم،
خاک ایران را،
ز روی عشق و ایمان،
مقدس، مشکبار می خوانیم،
از چه رو آماج صد تیر جفا باشیم ؟
در آغوش وطن، آواره و محروم،
چرا پیوسته آزرده ز نیش افتراء باشیم ؟
روا نبوَد به جنگ مردمان مهربان رفتن،
به فرزندان پاک مام میهن،
آشکارا افترا بستن،
بسی جان داده در راه خدا را،
دشمن دین و خدا خواندن،
روا نبوَد ! نباشد رسم انصاف . . .
بازتاب ناله خاموش مظلومان،
فریاد است، فریادی ز دل،
در پهن دشت صحنه تاریخ،
رسا و پر طنین . . .
ظالمان را هست،
در حضور داور یکتا،
جاودانه، داغ ننگین بر جبین . . .

نظر خود را بنویسید


همدرد

بهار
ارسال شده در : 1386/11/8

همدرد مهربان من ...به زیبایی قلم را به حرکت وادار کردی و این درد مشترک را بیان کردی
دوستی دارم که دسترسی به این سایت براش مشکله این شعر زیبا را براش ارسال کردم, کلام زیبای شما خیلی در او تاثیر کرد
موفق باشید

درددل شما را شني

شكيبا
ارسال شده در : 1385/11/16

درددل شما را شنيدم. بسيار مؤثر بود. واقعاً حيف است كه چنين داغ ننگي بر پيشاني چنين ملتي باقي بماند كه از دوران باستان مدافع حقوق بشر بوده است. بايد به مسؤولين محترم نظام يادآوري كرد كه قبل از انقلاب مترتباً اين جمله را تكرار مي‌كردند كه «الملك يبقي مع الكفر و لايبقي مع الظلم» يعني سلطنت با كفر مي‌ماند و با ظلم نمي‌ماند. آيا از سي سال پيش اين قانون الهي تغيير كرده است؟!