سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
آقای عبدالله شهبازی در سایت خود نوشته ای را با عنوان «برخی ملاحظات تاریخی»1 منتشر نموده اند که اکثر آن شامل پاسخی به انتقادات وبگاه آفتاب و وبگاه صبحانه از مقاله ایشان می باشد . وی در این نوشته خود، از مقاله اش درباره خانم کریستین امانپور دفاع نموده و نقدهای آنرا پاسخ گفته است. با محتوا و صحت و سقم ادعاهای ایشان در خصوص خانم کریستین امانپور کاری نداریم، اما معلوم نیست که چرا ناگهان و بی دلیل، در میانه مطالب خود ، نوک تیز پیکان حمله را به سوی بهائیان دراز نموده و مطالبی خلاف واقع را در خصوص جامعه بهائی، بازگو می نمایند. برای خوانندگان نوشتجات آقای شهبازی، که حتی اندک آشنائی با جامعه بهائی داشته باشند ، ادعاها و اتهامات ایشان غیر قابل قبول است . سزاوار محققی مانند ایشان آنست که در خصوص بعضی از مطالب ذکر شده در این یادداشت امعان نظر و تحقیق بیشتر نموده و سپس به اصلاح نواقص نوشته خود بپردازند.
مدعای آقای عبدالله شهبازی در ابتدای نوشته خود نیز چنین است . وی می نویسد:
.... اولاً در پژوهشهایم وسواس و انصاف دارم؛ حرف مفت نمیزنم و در سطر سطر نوشتههایم رفرنس میدهم. ثانیاً، تازه آشنا با قلم و تحقیق نیستم؛ عمری را در این راه صرف کردهام و به دنبال پول و جاه و مقام و شهرت نیز نبودهام.2
متاسفانه خواننده وقتی به اظهار نظر های آقای شهبازی در خصوص بهائیان میرسد نه از وسواس و انصاف نشانی می یابد و نه رفرنس مشاهده می کند. ایشان قلم بدست گرفته اند و مطالبی را مطرح نموده اند که ادعای آن از طرف یک محقق، نیاز به فعالیتی آماری و تحقیقی میدانی در سطح گسترده دارد. با این حال آقای شهبازی چگونه و از کجا این آمار را جمع آوری نموده اند، رفرنسی نداده اند.
ایشان در یادداشت خود مرقوم داشته اند :
زمانی به سوس وان الزن، سردبیر مجله معتبر روشنفکری که برای مصاحبه با من به خانهام آمده بود و درباره بهائیان پرسید، گفتم که بهائیت در ایران هر چند فرقهای غیررسمی است ولی واقعاً بر بهائیان هیچ فشاری وارد نمیشود. آنان آزادند و دارای گورستان و محافل خودند. هیچ بهائی نیست که در طول سالهای پس از انقلاب صرفاً به دلیل تعلق به بهائیت به زندان افتاده و محبوس یا اعدام شده باشد.3
لازمه این ادعای آقای عبدالله شهبازی آنست که ایشان آماری دقیق از وضعیت یکایک بهائیان در ایران بعد از انقلاب ، وضعیت کلیه بهائیان زندانی و محکومین دادگاههای انقلاب ، و وضعیت جوامع بهائی در شهر های مختلف ایران داشته باشند . آیا در کدام مرجع ، آماری آمده است که گفته های ایشان را تائید کند. بالعکس منابع و آمارهای مستند و متعددی وجود دارد که خلاف مدعای ایشان را ثابت می کند و در پانویس این مقاله آمده است.4 جامعه بهائیان ایران در طول یکصد و پنجاه سال گذشته همواره مورد هجمه دشمنان خود بوده و در طول سالهای بعد از انقلاب بطور منظم و سیستماتیک حملاتت شدیدی برای تضعیف و از بین بردن این جامعه به طرق مختلف صورت گرفته است. جامعه جهانی بهائی هم به حکومت جمهوری اسلامی ، و هم به جامعه جهانی و سازمانهای بین المللی ( بعد از بی توجهی مسئولان امور در جمهوری اسلامی ) تظلم و دادخواهی خود را جهت رفع این مظالم اعلام داشته و مدارک و دلائل بی شمار و مستند نیز ارائه نموده است. امیدواریم که آقای شهبازی پس از ملاحظه در این آمار و اسناد ، و نیم نگاهی نیز به دور و بر خود و همسایگان و همشهریان بهائی که احتمالاً در اطراف ایشان ساکنند، در اصلاح مطالب خود بکوشند، زیرا اشاعه این اطلاعات نادرست به نحوی همکاری و شراکت در جرم کسانی است که در طول 160 سال گذشته حقوق جامعه بهائی ایران را پایمال نموده اند، زنان را بناحق بیوه ساخته اند، مادران را داغدار کرده اند، اطفال را بی سرپرست نموده اند، پدران را از ادامه کار و کسب بازداشته اند، دانش آموزان و دانشجویان را به صرف عقیده ، از ادامه تحصیل محروم نموده اند، اماکن متبرکه و قبرستانها را تخریب کرده اند ، منازل را غصب نموده اند ، کشاورزان را از روستاها و سرزمین آبا و اجدادی اخراج کرده ، و از همه پلید تر ، به اشاعه اکاذیب و افترائاتی پرداخته اند که افراد ناآگاه و بی اطلاع را به تعرض و دشمنی با جامعه بهائی تشویق و ترغیب نموده است .
آقای عبدالله شهبازی در نوشته خود آورده اند که بهائیت جامعه ای به شدت طبقاتی است.5 خواننده خواهد پرسید که این نتیجه گیری از چه منبعی به ذهن ایشان خطور نموده است زیرا خود ایشان ادعا فرموده اند که : حرف مفت نمیزنم و در سطر سطر نوشتههایم رفرنس میدهم. بدیهی است که خواننده محقق و اهل علم به ذکر نام چند نفر ثروتمند توسط آقای شهبازی اکتفا نحواهد کرد زیرا وجود تعدادی ثروتمند، جامعه ای را بشدت طبقاتی نمی کند. از آن گذشته، بهائیان در سیستمی اقتصادی جدا از سیستم فعلی کشور ایران زندگی نمی کنند و ادعای آقای شهبازی در صورتی معنا پیدا میکند که تفاوت طبقاتی مابین بهائیان بیش از تفاوت طبقاتی موجود در جامعه ایران باشد. برای اطلاع آقای شهبازی ذکر این نکته لازم است که همانطور که در سند گلپایگانی6مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی آمده است، قرار بود (و همچنان قرار است) حکومت جمهوری اسلامی با اعمال فشار بر بهائیان مانع از ارتقاء شغلی و درآمد آنان شود، و این سیاست مکمل اخراج وسیع کارمندان بهائی از ادارات دولتی و غصب زمینهای کشاورزان بهائی و آواره کردن آنان در شهر ها بود. معذالک، بهائیان در طول بیست و پنج سال گذشته، با تعاون و تعاضد در بین خود شرایطی را بوجود آوردند که هیچیک از آنان محتاج و فقیر نمانده است و بدین طریق اعمال فشار بیش از ربع قرن بر این جامعه مظلوم بی اثر مانده است. بهائیان از تحقیقی آماری توسط آقای شهبازی و یا هر محقق دیگری، در خصوص تفاوت طبقاتی در جامعه بهائی ایران و مقایسه آن با جامعه مرجع ایران استقبال خواهند کرد ، زیرا آقای شهبازی را به نتائجی که برایشان غیر منتظره است سوق خواهد داد و شاید انگیزه ای برای ایشان باشد که در مدعای عظیم بنیانگزاران این آئین جهانی با دقت و بدون غرض ورزی، نگاهی دوباره بیاندازند .
آقای شهبازی در قسمتی دیگر از نوشته خود ادعا نموده اند :
مواضع آدمیت و من علیه بهائیان نه به دلیل دشمنی با یک «فرقه شبه دینی» بلکه به دلیل شناخت ژرف و مستند از ماهیت ضد ایرانی و عملکرد تاریخی گردانندگان این فرقه است.7
نویسندگان و محققان بهائی و غیر بهائی نشان داده اند که مواضع آدمیت نشان از شناخت ژرف و مستند از آئین بهائی ندارد.8 افکار و نوشتجات غرض آلود و ضد تاریخی آدمیت در خصوص بهائیان او را از جایگاه یک محقق و تاریخدان منصف ساقط ساخته است و امروزه حتی استناد به خزعبلات او کافیست که یک مقاله تاریخی را در نزد اصحاب تحقیق و ارباب بصیرت بی اعتبار سازد. دست آدمیت از این عالم کوتاه است و تدارک مافات برای وی ممتنع، وی هرگز نخواهد توانست از بابت اتهامات و یاوه سرائی های خود، از افرادی که نوشته های او را خوانده اند، باور کرده اند و بواسطه آنها دچار اوهام تاریخی گردیده اند، عذر خواهی کند. ولی آقای عبدالله شهبازی هنوز قلم در دست و توان در بازو دارند تا جبران گذشته را بنمایند و اعتبار خود را بعنوان یک محقق بازیابند. در طول مطالعات یک محقق بسیار پیش می آید که مطلبی را که سالها مدعای آن را در سر داشته و ابراز نموده است با کشف نکاتی جدید و اسنادی تازه، باطل شمارد و رد نماید. حال از آقای عبدالله شهبازی بعنوان یک محقق انتظار می رود که در اتهامات بی اساسی که در سنوات اخیر بر علیه بهائیان ابراز نموده اند تجدید نظر نمایند و رودرروی بهائی ستیزان بایستند و حقایق تاریخی را که به آن اشاره شد با مستندات بی شمار آن برای آنها شرح دهند. این شان محققین است.
برای آنانکه از نزدیک با بهائیان سر و کار دارند، واضح است که بهائیان عاشق ایرانند و از جان و دل به آن خدمت می کنند. برای محققینی نیز که می خواهند از دیدگاه بنیانگذاران و رهبران آئین جهانی بهائی نسبت به ایران آگاه شوند ، منابع و کتب بسیاری9 وجود دارد که ملاحظه در آن میتواند سوءظن آقای شهبازی و امثال ایشان را مرتفع سازد و خیرخواهی و ایران دوستی بهائیان را مبرهن سازد. بعنوان حسن ختام به ذکر یکی از بیانات حضرت عبدالبهاء در خصوص ایران که در نظر بهائیان مبارک و مقدس است ، می پردازیم و از آقای عبدالله شهبازی انتظار داریم که در اصلاح اتهامات تاریخی خود بکوشند:
ایران مرکز انوار گردد این خاک تابناک شود و این کشور منور گردد و این بی نام و نشان شهیر آفاق شود و این محروم محرم آرزو و آمال و این بی بهره و نصیب فیض موفور یابد و امتیاز جوید و سرافراز گردد10
منابع:
1- //www.shahbazi.org/blog/Archive/8410.htm
2- شهبازی ، عبدالله - برخی ملاحظات تاریخی - چهارشنبه 5 بهمن 1384
3- مرجع فوق
4- تحقیقات و بررسی ها در این زمینه هم شامل آمار و اسنادی می شود که بهائیان جمع آوری نموده اند، هم شامل آمار و اسنادی می شود که گروهها و سازمانهای بی طرف ارائه داده اند و هم شامل آمار و اسنادی می شود که از طرف سازمانهای و ادارات دولتی و رسمی جمهوری اسلامی انتشار یافته است.
برای نمونه هایی از گروه اول می توانید به این لینک مراجعه نمائید: //www.bahai.org/persecution/iran
برای نمونه هایی از گروه دوم می توانید به گزارشات فرستاده های ویژه سازمان ملل و کمیسیونهای حقوق بشر در سالهای اخیر مراجعه کنید فی المثل :
//www.unhchr.ch/huricane/huricane.nsf/view01/5E72D6B7B624AABBC1257…
برای نمونه هایی از گروه سوم می توانید به مجموعه مکاتبات ریاست جمهوری اسلامی ایران و کمیسیون نظارت بر قانون اساسی منرج در منبع زیر مراجعه نمائید : مهرپور ، عباس – وظیفه دشوار نظارت بر قانون اساسی - نشر ثالث – تهران - 1384
5- شهبازی ، عبدالله - //www.shahbazi.org/blog/Archive/8410.htmبرخی ملاحظات تاریخی - چهارشنبه 5 بهمن 1384 -
6- برای ملاحظه سند و اطلاعات بیشتر به //question.bahai.org/002_2.php این لینک مراجعه کنید.
7- شهبازی ، عبدالله - //www.shahbazi.org/blog/Archive/8410.htm برخی ملاحظات تاریخی - چهارشنبه 5 بهمن 1384
8- نگاه کنید به : امینی ، تورج –//www.goftman-iran.org فریدون آدمیت و بهائیان - آذر 1385
9- نگاه کنید به : فیضی –ایران زادگاه آئین بهائی – موسسه ملی مطبوعات امری
10- پیام بیت العدل اعظم مورخ 26 نوامبر 2003
نظر خود را بنویسید