×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

كيست كه مرا خوابيده مي‌خواهد ؟
1385/12/28

اگر بيدار باشم چه مي‌كنم ؟ سؤال مي‌كنم . چون و چرا مي‌كنم . دليل مي‌خواهم . تحقيق مي‌كنم . اين كارها به زبان ، كارهاي خيلي خوبي هستند ولي در عمل دردسرآفرينند . وقتي كسي بخواهد كاري كند كه به ضرر ديگران است يا حداقل ، فقط به سود خودش است ترجيح مي‌دهد كه كسي دربارة‌ آن كار از او سؤال نكند . وقتي به كسي از ناحية بيدارنبودن ديگران نفعي مي‌رسد ترجيح مي‌دهد كه آنها هرگز بيدار نشوند و در راه خواب نگه‌داشتن آنها خيلي تلاش مي‌كند . لالايي مي‌خواند تا آرام شوند و به خواب شيرين ادامه دهند . آرام آرام نوازش‌شان مي‌كند تا هوس بيداري نكنند . آنها را تطميع مي‌كند و چيزهاي كوچك ساده‌اي را كه مي‌خواهند در اختيارشان قرار مي‌دهد تا به آنچه دارند سرگرم شوند و سراغ بيداري را نگيرند . اگر در نهايت ، نتواند آنها را با ملايمت خواب نگه دارد به زور متوسل مي‌شود و آنها را تهديد مي‌كند كه اگر بيدار شوند مسؤولِ به‌خطرافتادن جان و مال‌شان خواهند بود . معلوم است كه اين شخص اگر با كساني مواجه شود كه نگذارند او به خواب نگه‌داشتن ديگران ادامه دهد ، به شدت با آنها مقابله خواهد كرد و به هر حربه‌اي متوسل خواهد شد تا آنها را از بيدارگري پشيمان كند .

حالا من چطور مي‌توانم بفهمم كه كسي مرا مي‌خواباند يا خوابيده مي‌خواهد ؟ شروع اين كار چندان مشكل نيست با يك سؤال ساده آغاز مي‌شود : « چرا ؟ » ولي تحمل عواقب آن شجاعت مي‌خواهد . وقتي به من مي‌گويند : با فلان كس رفت و آمد نكن او افكار تو را خراب مي‌كند و تو را از راه راست منحرف مي‌نمايد ، بايد بپرسم : چرا ؟ او چه مي‌گويد كه فكر مرا خراب مي‌كند . چطور او مي‌تواند مرا از راه راست منحرف كند ؟ آيا آنچه مي‌گويد آنقدر قانع‌كننده است كه ممكن است عقيدة مرا تغيير دهد ؟ آيا آنچه مي‌گويد آنقدر مستدل است كه نمي‌توانم در مقابل استدلال او مقاومت كنم ؟ اگر قانع‌كننده و مستدل نيست چرا بايد بترسم ؟ آيا عقايد من آنقدر سست و بي‌مايه است كه با هر استدلال ضعيفي مي‌تواند متزلزل شود ؟ آيا عقايد من آنقدر بي‌اساس است كه هر كس با هر حقه‌اي مي‌تواند آنها را تغيير دهد ؟ اگر چنين است آيا بهتر نيست كه من به‌جاي چسبيدن به‌عقايدي سست و بي‌بنيان ، تغيير عقيده دهم ؟ پرسيدن اين سؤال‌ها چندان ساده نيست . وقتي اين سؤال‌ها را مطرح مي‌كني مي‌گويند : واي ، خدا به داد برسد . او كافر شده است . او تحت تأثير شيطان قرار گرفته است . او دارد به مقدسات اهانت مي‌كند . اينجا است كه بايد شجاعت داشت و شجاعت نشان داد .

بلي ، اگر مي‌خواهم بدانم كه چه كسي مشتاق خواب‌نگه‌داشتن من است كافي است وقتي كه از من مي‌خواهد كاري را انجام بدهم از او دليل انجام‌دادن آن كار را بخواهم . جوابي كه به من مي‌دهد و نحوة جواب دادنش مي‌تواند مرا راهنمايي كند .

نظر خود را بنویسید