×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

تاریخ مختصر ائمه
1386/01/20

در این قسمت ها سعی بر این است که در حد بسیار مختصری به قسمتهایی از تاریخ ائمه هدی علیهم السلام پرداخته شود. در اینجا منظور شرح حیات و یا وقایع تاریخی هدف نیست بلکه تاریخ از آن جنبه که بتواند عبرت آمیز قرار گرفته و به تعمیق ایمان کمک نماید مورد توجه قرار خواهد گرفت. ایمان در ادیان الهی امری است که در عین سهولت بسیار دقیق و عمیق بوده و توجه به نحوه رفتار پیروان ادیان در تاریخ می تواند عبرتی قرار گیرد که چگونه یک فرد با وجود آنکه ممکن است خود را عالم ترین و مومن ترین و مقربترین بندگان حق و پیرو حقیقی رسول خود بداند در همان حال رفتار و اعمالی بکلی مغایر خواست شریعت و پیامبر خود مرتکب گردد. این خطر به شریعت خاص و یا زمانی معین اختصاص ندارد بلکه همراه با ایمان بوده و هر جا که افراد خالص و مومن سعی در تعمیق ایمان و عمل بر طریق رضای الهی را مد نظر دارند باید به این خطر نیز توجه کنند. مسئله دیگر سرعتی است که ممکن است حقایق به بوته فراموشی سپرده شده و یا مورد تحریف قرار گیرند و تشخیص اصل نصایح الهی به سهولت ممکن نباشد. در کنار این امر حقیقتی دیگر روشن می شود که تاریخ نیز بر آن گواه است یعنی اهل حق و پیروان او همواره در بلایا و مشکلات و مصائب بوده و اصحاب قدرت و شوکت و صاحبان ثروت و مکنت تنها به طرد و رد آنان رضایت نمی داده اند بلکه از تمامی امکانات خود در جهت سرکوب و متهم نمودن آنان استفاده می جسته اند. از سویی دیگر مشاهده می شود که اهل دین چنانچه باید و شاید در تاریخ خود تحقیقی ندارند و طبق نظرات غالب موجود باورهایی دارند که به نرخ روز و متناسب بازار است نه همسو با واقعیت چنانچه چندی پیش هنگام زیارت عاشورا شنیده می شد که عالمی به جهت ناس موعظه می نمود که این امام عزیز شما را مشرکین و کفار به شهادت رساندند و عامل شهادت عزیزان امام نیز آنان بودند که نمی خواستند اسلام عزیز پایدار بماند و ... چندان از این سخنها بگفت که خلق را تماما به گریه واداشت و تصدیق نمودند در صورتیکه خود این عالم نیز آگاه بود که این قصه هیچ واقعیتی ندارد بلکه قاتلین آن مظلومین تماما خود را وارث پیامبرو حافظ دین محمد رسول الله می دانستند و حاکم وقت خلیفه اسلام بود و فتوی برای قتل امام مظلوم را باید علمای اسلام نیز امضا کنند وهیچ بهانه ای بهتر از خارجی دانستن و معرفی کردن او نبود چه که حاضر نشده بود با خلیفه وقت که در راس حکومت اسلامی قرار داشت بیعت کند و ... حتی افتخار نمودند که «همانا حسین از دین جدش خارج شد و به شمشیر جدش هم کشته شد» و او را تارک الصلوه خواندند و مانع الزکوه منسوب نمودند اما الان که بساط دنیا و محبوبیت بین خلق به این حرفهاست درست مثل اجداد خود حقیقت را فراموش نموده و حاضر نیستند که حقیقت دین را عنوان نموده وافراد را موعظه نمایند که همین دین خطرات بسیار درخود نهفته دارد و ... این مطالب در قسمتهای متعدد خواهد آمد و اساس آن جزوه دستنویسی است که یادداشت آخر آن از انتساب به آقای «فناناپذیر» حاکی است. امید است که مفید قرار گیرد.
هوالله تعالی
الهی انت ذو فضل ومن
و انی ذو خطایا واعف عنی
وظنی فیک یا ربی جمیل
فحقق یا الهی حسن ظنی
پروردگارا عظمت و بزرگواری و عزت و پادشاهی ترا لائق وسزاست که بر ما ضعفا منت نهادی و ابواب معرفت گشودی ازمفاد ظلالت و غفلت و حیرت نجات دادی و بشاهراه حقیقت واصل فرمودی اینک به ریسمان محکم امرت چنگ زده ایم و به اوامر و احکامت متوسل و متشبث و از مادونت فارغ و آزاد . آن کن که سزاوار بخشش و رحمت تو است. به استعداد و قابلیت ما نظر مفرما کردگارا قلب راسخ و قدم ثابت عنایت فرما تا آخرین نفس حیات روی ما بتو باشد از تو رونگردانیم و بحسن خاتمه موفق شویم .
خوانندگان گرامی این صفحات که از نظر شما می گذرد تاریخ فضائل و مناقب ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین است که ذکر وقائع جانسوز و فجایح جگر خراش و مظالم عده ای از مسلمانان است که به نام دین و ایمان تیشه بر ریشه آئین نازنین اسلام زده اند و فرزندان منتسب به حضرت ختمی مرتبت را چنان به مصائب و بلایا مبتلا نمودند و شاهراه حقیقت و راستی را منکر شدند که حافظه تاریخ آنرا فراموش نکرده وخوبست عبرتی برای آیندگان نیز قرار گیرد. چنانچه مذکور است حقیقت تکبیر و تهلیل را کشتند و بانگ به تکبیر بلند کردند تا به خوبی معلوم و واضح گردد که اهل حق و حقیقت همواره مورد ظلم و ستم واقع شده و طعن و لعن دین نمایان حقیقت کش و متظاهرین منفعت طلب بر یاران رحمانی و دوستان یزدانی وارد می شده و این شیوه دیرینه که در طول تاریخ این دین ادامه یافته و تاریخ ابتدایی انتشار دین رسول الله را در حدود سه قرن حیات ائمه هدی مملو از حوادث تلخ و شیرین نمود امری غریب نیست. بلکه استغراب از این است که مومنان حقیقی گاهی از دست و زبان و قدرت و سلطه این متظاهرین اسلام آسوده و راحت بوده باشند و یا لختی آسایش و راحتی و رخا و فرصتی برای آسودگی به جهت حق جویان دست داده باشد (در اینجا نیز باید علت غفلت این متظاهرین را توجه به امری مهمتر به جهت ریاست ظاهری و یا قدرت دنیویه دانست و اینکه خطری از سوی ائمه اطهار و اصحاب ایشان به جهت ریاست وقدرت و ثروت خود نمی دیدند و در این حالات که به خود مشغول بودند از آزار و ظلم آنها آسودگی بود.)
چنانچه حضرت امیر مومنان می فرمایند:
لیس البلیه فی ایامنا عجبا
بل السلامه فیها اعجب العجب
بلایا و محن در ایام ما امر عجیب نیست بلکه دست دادن ایام راحت وسلامت در ایام ما عجیب ترین عجایب است.
افسوس که این امر در مورد امتی دیده می شود که به عنوان «بهترین امت1» مورد خطاب الهی واقع شدند و به موجب آیه «و جمیع به حبل الهی چنگ زنید2...» مامور به الفت و یگانگی و اتحاد بودند اما اینگونه به خصومت وعناد قیام نمودند که بر اولاد احفاد رسول خود ترحم نکرده و نه تنها بر یاری او نپرداختند بلکه به ادامه حیات آن وجودات مقدس در کنار خود نیز راضی نشدند. گویی به شهادت رساندن آنان و یا اخذ حق حیات را بر خود واجب دانستند. دریغ که هر گاه به موجب آیه کریمه «از مشرکین نباشید کسانیکه در دین خود تفرقه ایجاد کردند3…» به اتحاد ویگانگی و وحدت در دین دعوت شدند به خلاف آن عمل نموده و فرق و شعب مختلفه در دین ایجاد نموده و فتوی بر کفر یکدیگر داده و یکی دیگری را خارج از شریعت و رحمت الهی دانست.
همان دستوراتیکه در سبیل اظهار و ترویجش پیغمبر اکرم زهر هر بلایی بچشید و دمی روی آسایش و خوشی ندید قدش خمیده سرش مجروح و دندان مبارک شکسته و موهایش سفید گشت و فرمود «هیچ پیامبری به مثل من اذیت و آزار نشد» و به موجب آیه کریمه « همانگونه که ماموریت یافته ای استقامت کن4» استفامت و پایداری نمود تا آنکه ندای «خشنود و خداپسند به سوی پروردگارت بازگرد5» را اجابت کرد. ریشه بت پرستی را بر انداخت و مردم را از عبادت اصنام منع فرمود. بقول ملای رومی:
گر نبودی کوشش احمد تو هم
می پرستیدی چو اجدادت صنم
پرچم مقدس توحید را برافراخت و مردم را به خداپرستی دعوت نمود و اعراب متخاصمه را متحد ساخت آنها را از شرک پاک کرد خلاصه اینکه پیامبر اکرم برای هدایت قوم خود هر گونه محنتی را به خود هموار کرد تاآنکه بتخانه ها به مساجد مبدل گردید و کلمه طیبه توحید و یگانگی خداوند در آن شبه جزیره طنین افکند. قبل از آنکه به جوار رحمت حق برود و به ملکوت اعلی بپیوندد پس از مراجعت از حجه الوداع بعد از 23 سال زحمت این آیات بر آن حضرت نازل شد که اشاره به رحلت است واو را امر می فرماید که جانشین خود را معین و منصوب نماید. مضمون این آیات این است که «ای پیغمبر آیا سینه تو را نگشودیم و او را مملو از علوم کردیم بار گناهان تو را برداشتیم که پشت تورا سنگینی آن شکسته بود تو را به مقام رسالت رساندیم و ذکرت را در جهان بلند نمودیم البته پس از هر زحمتی رحمتی و بعد از هر مشقت و دشواری آسایش و راحتی است چون از اعمال خود فارغ شدی جانشین خود را معین و منصوب نما. پس از آن برفیق اعلی بشتاب6»
دریغ که بعد از کسر آن اصنام چوبی و سنگی بتهای دیگری را در ذهن و فکر خود ساخته و پرداختند و همین بتها به تدریج جای حقیقت دین را گرفتند. بزرگترین این بتها را همین حکومت و خلافت و مبادی زر و زور و شهرت و مقبولیت خلق تشکیل داد که چشمها را بر حقیقت بست و دلها را بر نامهربانی گشود.
بنابر این در محلی به نام خم که غدیر آبی بود خطبه غدیریه را بر همراهان القا فرمودند که مفهوم اصلی آن اشاره به ولایت علی ع بود که هر کس من مولای او بودم پس ای علی اورا مولاست ....افسوس که هزاران معنا و اجتهاد و رای شخصی بر این خطبه واقع شد و هر کس به رای خود فهمی نمود و اغراض متعدده به میان آمد و واقع شد آنچه که تاریخ این دین را به نوعی خاص رقم زد. هم چنین این خبر متفق علیه بین خاصه و عامه را بنگرید که پیامبر فرمود «در میان شمان دو چیز گرانبها و بزرگ به ودیعه می گذارم هر گاه تمسک به آنها نمایید گمراه نخواهید شد یکی از آنها قران مبین است که از جانب رب العالمین برای بندگان خود حبل المتین است. دومی عترت و اهل بیت من است این دو کلام خدا و عترت رسول از یکدیگر مفارقت نمی کنند تا در کنار خوض بمن می رسند ملاحظه می کنم که چگونه در آن اختلاف می کنید و این دو شی گرامی را رعایت کرده اید7»
هم چنین در آیه دیگری از قران8 به مودت و مهربانی با خویشان خود سفارش می فرمایند و آنرا به امت خود فرض و واجب فرموده است و پاداش زحمات خود را محبت به خویشان خود مقرر داشته است.
در آیه دیگری به اهل بیت اشاره می فرماید که خداوند اراده نمود که آنها را تطهیر کند 9 حتی احمد بن حنبل در مسند خود روایت کرده است که مقصود از اهل بیت علی ع و فاطمه و حسنین هستند. اگر فردی اراده نماید که این اخبار و اوصاف و سفارشات را در مورد اهل بیت جمع نماید کتابی کبیر بدست خواهد آمد و البته این امر نیز به کرات انجام شده است. اما در عمل هر گاه به تاریخ مراجعه نماییم معلوم می شود که با آنکه مودت و محبت سلاله طاهره به افراد و آحاد مسلمین واجب بوده است مع ذلک اهل بیت پیغمبر همه یا محبوس بودند یا از ظلم اشقیای غدار شربت شهادت نوشیده اند و باعلی افق عزت پرواز کردند. یعنی کسی از ائمه اطهار نیست که یا به شهادت نرسیده باشد و یا مسموم نشده باشد و نه تنها که «... حق آنها را نشناختند بلكه چه اندازه ظلم و اذيت بآنها كردند و چه مقدار اهانت بمقام مقدس آنها نمودند و چه نسبتهاى ناروا بآنها دادند مخصوصا بائمه طاهرين از امير المؤمنين تا حضرت عسگرى كه فرمود:
«ما منا الا مقتول او مسموم»
هيچ كدام بمرگ طبيعى از دنيا نرفتند و همچنين بذريه‏هاى آنها و اصحاب آنها و شيعيان آنها و بستگان به آنها که تمام در شکنجه ظلم واقع شدند...10» در ادامه این قسمتها برخی از وقایع حزن انگیز وارده بر این اولیای حق خواهد آمد تا صاحبان خرد بر غفلت مردم مطلع گشته و تفکر نمایند که چگونه افرادی با تمام تعلق و ارادتی که نسبت به یک حقیقت و دین دارند اما چگونه همان حقیقت را تحریف و از مسیر خود خارج می نمایند و تمام اینها به نام دین و مقدسات و با استدلال بر آیات و هم چنین تکیه بر روایات انجام می گیرد.
بر این خلق بیچاره باید گریست که مولای خود را ندانند کیست
ميكنند بلكه وجود مبارك آنها علما و عملا و اخلاقا دليل روشن و برهان قاطع است بر وجود حق و صفات ربوبى و وحدانيت او اينها تكذيب انبياء و ائمه كردند و
بستگان بآنها كه تمام در شكنجه ظلم اينها واقع شدند.

1- اشاره به آیه آل‏عمران : 110 كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ
شما بهترين امت هستيد كه براى مردم آفريده و خارج شديد. شمائيد كه امر بمعروف و نهى از منكر ميكنيد و بخدا ايمان مى‏آوريد.آیه کنتم خیر امتا اخرجت للناس و معنای آن
2- اشاره به آیه آل‏عمران : 103 وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ --- همگى به ريسمان الهى چنگ بزنيد و متفرق نشويد و به ياد آوريد نعمت الهى را كه شما با هم دشمن بوديد و خداوند دلهايتان را به هم الفت داد و صبح كرديد به فضل پروردگار، برادر يكديگر شديد در حالى كه در لبه پرتگاهى از آتش بوديد و شما را از آن نجات داد. بدين طريق خداوند آيات خود را براى شما بيان مى‏كند شايد هدايت شويد.
3- اشاره به آیات 31 و 32 سوره روم و نیز اشاره به این آیه کریمه :الأنعام : 159 إِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ آنانى كه در دين خود تفرقه انداختند و گروه گروه شدند، كارى با آنها ندارى كار آنها فقط با خداست و سپس آنها را از كارهايشان آگاه خواهد ساخت.
4- هود : 112 فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ
5- الفجر : 28 ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً
6- أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ(1)وَ وَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ(2) الَّذِى أَنقَضَ ظَهْرَكَ(3) وَ رَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ(4) فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا(5) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا(6) فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ(7) وَ إِلىَ‏ رَبِّكَ فَارْغَب(8)
7 - اشاره به حدیث تقلین است که از عامه و خاصه بصحّت پيوسته است كه رسولخدا صلى الّله عليه و آله فرمود: «انى تارك فيكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا، كتاب الله وعترتى أهل بيتى و انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض...» تفسیر خسروی ج 1 ص 10
8- الشورى : 23 ذلِكَ الَّذي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ
9- الأحزاب : 33 وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً
10 - أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏10، ص: 191

نظر خود را بنویسید