×
صفحه نخستدرباره سایتشرایط استفادهحریم خصوصیتماس با ما
اصول اعتقاداتاخلاقیاتتاریخاجتماعیاحکامادیان دیگراقتصادبشاراتحقوق بشرسیاستپاسخ به اتهاماتشعر و ادبفهرست تمام مقالات
پیامهای مرکز جهانی بهائی اخبار جامعۀ بهائی گشت و گذار در اخبار بخش سردبیر

برای شروع یا قطع اشتراکتان در خبرنامه سایت، آدرس ایمیل خود را در ذیل وارد کنید.

ثبت نام
قطع اشتراک
twittertelegraminstagram
×
ببخشید کجا می‌توانم تمام پیامه ... بسیار پرمحتوی و پرمعنا بود یاد ... مهم نیست بهائیت دین است یا هرچ ... واقعا تاسف آوره.این اتفاق در ا ...
در پاسخ به فصلنامه مطالعات تاریخی شماره های 17 و 20 در پاسخ به ویژه نامه 29 ایّام جام جم ندای حق
یوزارسیف هم خاتم النبیّین بود!وقت آن است كه بدانيم دين بهايي چيستدرد دلی با خانم وزیر بهداشتآیا بهاییان در انتخابات شرکت می کنند؟تخریب گورستان‌ و عدم صدور جواز دفن بهاییان در شماری از شهرهای ایران
img

سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.

كار عبادت است يا مشقت ؟
1385/03/05

انسان آن گونه زندگی می كند كه می اندیشد. افكار و باورهای انسان، برداشتها و نحوه نگرشش را به زندگی تعیین می كنند و نحوه برداشت و نگرش او چگونگی عملكردش را سبب می شود. بدیهی است كه حصول هر گونه تغییر در باورها و افكار، نحوه نگرش و عملكرد او را تغییر خواهد داد وبالعكس هر نوع تغییر در نحوه عملكرد و نگرش، نشان دهنده تغییر در باورها و افكار اوست.
« كار» به عنوان یك اشتغال روزمره همواره بخش عمده ای از وقت و انرژی انسان را به خود اختصاص داده است. انسان برای رفع نیازهای خود باید كار كند. با وجود این نحوه نگرش همه افراد در این مهم، با هم یكسان نیست؛ اختلافی كه ریشه در تفاوت باورها و تفكرات آنها دارد. بنابر تفاوتی كه در باورها و تفكرات وجود دارد، نحوه نگرش به كار نیز متفاوت می شود؛ چنانچه اكثری كار را سختی و مشقت دانسته و برخی هم آن را عبادت محسوب می دارند.
حال به برسی این دو طرز تلقی مختلف می پرداریم:
‌كار مشقت است:
در چنین نگرشی، كار وسیله ای برای تامین احتیاجات محسوب می شود. این احتیاجات غالبأ نیاز های مادی هستند. انسان برای به دست آوردن پول لازم جهت تامین معاش و خرید وسایل مورد نیاز(اعم از ضروری و تجملی) كار می كند. بسیاری ازمردم بر این باورند كه با پول می توان هر چیزی را به دست آورد. آنها برای دستیابی به پول بیشتر، بیشتر كار می كنند و تولید می نمایند و بعد، به جهت تامین هر چه بیشتر نیاز های خود، بیشتر پول خرج می كنند و یشتر مصرف می نمایند. در این طرز تلقی انسان خوشبخت و موفق كسی است كه پول بیشتری در می آورد و جای تعجب نیست كه مفهوم « كار» فقط وفقط در رابطه با به دست آوردن، تولید و مصرف كردن خلاصه می شود. در اكثر موارد وقتی هدف از كار، تنها در كسب درآمد و رفاه مادی انحصار یابد؛ ارزش هدف در اذهان پررنگ تر از ارزش وسیله می گرددو به قول معروف «هدف وسیله را توجیه می كند.» در نتیجه چنین تصور و فكری است كه انسان برای به دست آوردن پول و رفاه به هر كاری روی می آورد. مشاغل كاذب رونق می گیرد؛ كم كاری و دزدی از كار در كلیه نهادهای اجتماعی شیوع می یابد؛ شاغلینی كه از دریافت مزد و حقوق خود در وقت معین اطمینان دارند، خود را ملزم به انجام دادن وظایف مسلمه خویش نمی ببینند؛ رشوه خواری و كلاه برداری شایع می شود؛ قشر بی كار، جهت رسیدن به هدف خود كه همان دستیابی به پول است به انحطاط كشیده می شود؛ آمار دزدی و سایرجرایم زیاد می گردد؛ ازدواج و تشكیل خانواده كه اساسی ترین بنیان جامعه است، با توجه به وضع مالی طرفین صورت می پذیرد؛ بسیاری از زندگی ها به خاطر مشكلات مالی و اقتصادی فرو می پاشد؛ معیار های اصیل زندگی جای خود را به معیارهای كاذب و پوچ می دهند؛ تجمل گرایی قوت می یابد و...انحطاط و فساد، جامعه را فرا می گیرد. از طرف دیگر قشر مرفه جامعه نیز خود را ملزم به انجام دادن كار مفید نمی بیند و به جای پرداختن به كار، تنها از بهره سرمایه خود نصیب می برد؛ یعنی سرمایه ای كه دارند برایشان پول بیشتر فراهم می آوردو نه كارشان.
در چنین اوضاعی است كه تعهد افراد نسبت به انجام دادن وظایفشان سست می شود؛ كارها به درستی انجام نمی گیرند؛ كار ساده ای كه باید در یك روز صورت گیرد، ماهها به طول می انجامد؛ نهادها و ادارات جوابگوی مراجعین نیستند و ارباب رجوع با كمك «رشوه» كار خود را پیش می برند؛ فاصله میان غنی و فقیر روز به روز بیشتر می شودو...تمام این موارد نتیجه ای جز انحطاط اخلاقی، فساد و فلج اقتصادی نخواهد داشت. آری در این صورت كار واقعأ مشقت است.
در واقع یكی از علل عمده مشكلاتی كه گریبانگیر عالم بشری است؛ باور اشتباه اكثریت نوع بشر ونحوه نگرش ناقص و محدودش به «كار» است.
كارعبادت است:
در این نگرش نیز، كار وسیله ای برای تامین احتیاجات محسوب می شود ولی احتیاجات مورد نظر در این نگرش، تنها منحصر در نیازهای مادی نیستند؛ بلكه نیاز های اساسی تری نیز مد نظر قرار گرفته اند. از جمله این نیازها، تمایل انسان به رشد، ترقی و تعالی است. انسان توانائی هایی دارد كه مایل است از آن ها استفاده نماید. انسان استعدادات بالقوه ای دارد و می خواهد زمینه ای مناسب جهت بالفعل گشتن استعدادات خود بیابد. او موجودی اجتماعی است؛ به محبت و كمك دیگران نیازمند است و دوست دارد خود نیز به دیگران محبت نماید و كمك كند. احساس مفید بودن و تاثیر گذاری در حیات (فردی، خانوادگی و اجتماعی) به او عزت نفس و اعتماد به نفس می دهد. او فطرتأ علاقه مند به كار است. تاثیرات این نگرش در حیات انسان و جامعه انسانی بسیار است. در چنین نگرشی، فرد كار را به عنوان موقعیتی جهت پیشرفت و ترقی خود می بیند. به وسیله كار است كه استعدادهای بالقوه او شكوفا می شود. بوسیله كار می تواند مراتب محبت خود را به همنوعان خویش ابراز نماید و متقابلأ می تواند از ابراز محبت و كار آنها بهره مند گردد. بوسیله كار است كه او خود را در متن اجتماع احساس می كندو از تاثیر گذاری خود احساس عزت نفس می نماید. بوسیله كار می تواند برای خود، خانواده و اجتماع خود مفید واقع شود و بالاخره بوسیله كار می تواند احساس ارزش كرده، مقام خود را در یابد.
بدیهی است كه تحت چنین شرایطی نه تنها نیاز های مادی فرد با به دست آوردن پول رفع می گردد؛ بلكه نیازهای روانی، اجتماعی و روحانی فرد نیز تامین می شود.در چنین اوضاعی افراد راضی نمی شوند تا از مقام انسانی خود تنزل كرده، به كلاهبرداری، رشوه خواری، دزدی و...بپردازند. آن ها راضی نمی شوند تا بهترین موقعیت رشد توانائیها و استعدادهای خود را كه سبب عزت نفس و اعتماد خاطرشان می شود، از دست بدهندو اوقات گرانمایه عمر خود را صرف مشاغل كاذب نمایند. آن ها راضی نمی شوند كه این اوقات را به بطالت بگذرانندو كم كاری كنند. آن ها راضی نمی شوند كه كار همنوعان خویش را به تعویق اندازند. آن ها معیار های اصیل انسانی و فطری و روحانی خود را فدای معیارهای صرفأ مادی نمی كنند.در نتیجه بساط فساد و كم كاری و دزدی و رشوه و انحطاط از میانشان جمع می شود. لذت كمك به همنوع و مثمر بودن؛ ایشان را در ارتقاء كیفیت انجام دادن وظایف محوله، ترغیب می نماید. كار را تنها برای رفع تكلیف انجام نمی دهند؛ بلكه با عشق و علاقه تا سر حد فدا كاری به انجام مسئولیت های خودمی پردازند.
آری فرد با كار خود سبب تعالی خویش و جامعه می شود و سایر افراد جامعه نیز به رشد و تعالی او كمك می نمایند. در نتیجه یكی از علل عمده مشكلات اجتماعی، ریشه كن شده، اقتصادرونق می گیرد.
چنین كاری كه سبب احساس رضایت فردمی شودو اسباب رضایت افراد دیگر و اجتماع را نیز فراهم می آورد؛ مسلمأ رضایت الهی را نیز در پی خواهد داشت و چنین كاری است كه «عبادت» محسوب می گردد.
نتیجه:
انسان آنگونه زندگی می كند كه می اندیشد و چگونگی اندیشه اوست كه نحوه زندگی اش را تعیین می نماید. اگر این اندیشه توام با محدود نگری و تنگ نظری باشد، زندگی او را دچار مخاطره خواهد كرد. لذا برای سعادت فرد و جامعه لازم است كه انسان اندیشه و نگرشی وسیع به دور از تنگ نظری و با توجه به كلیه ابعاد وجودی خویش داشته باشد.
یكی از علل عمده مشكلات نوع بشر، نحوه نگرش محدود مادی او به كار است. در این مقاله مختصر، به دو نحوه نگرش متفاوت به « كار» اشاره شد. در واقع نحوه نگرش محدود گروه اول؛ مشقت زندگی آن هاست و نه نفس كاری كه انجام می دهند و نحوه نگرش گروه دوم، به منزله عبادت ایشان محسوب می شود. البته نتایج و ثمرات این دو نحوه نگرش در زندگی فردی و اجتماعی نوع انسان نیز مشهوداست.
پس اقدام ضروری و بنیادی جهت رفع مشكلات، باید ابتدا در نحوه نگرش انسان به مسائل و از جمله به «كار» صورت پذیرد. تنها ایجاد تغییر در نوع نگرش است كه می تواند عملكرد نوع بشر و زندگی فردی و اجتماعی او را متحول سازد و پیشرفت متقابل فرد و جامعه را همگام با یكدیگر تضمین نماید.
پایان

نظر خود را بنویسید


تشكر

متين
ارسال شده در : 1387/11/13

ممنون از سايت بسيار خوبتون