سایت نقطه نظر تلاشی برای رفع ابهامات و تعصبات عامه مردم راجع به دیانت بهائی است.
بزرگترین انقلاب در کجا اتفاق افتاده است؟ فجیع ترین جنایت درکدام محل به وقوع پیوسته است؟ وحشتناک ترین جنگ در چه محل روی داده است؟ بهترین اختراع در کجا؟ عظیم ترین کشف درکجا؟ …
شاید شما برای هر یک از پرسشهای بالا جوابی داشته باشید و محلی تعیین کنید ولی حقیقت این است که قبل از این که هر کدام از موارد فوق در جایی اتفاق بیافتد در تفکر بشر به وقوع پیوسته است یعنی ابتدا تفکری به وجود می آید وسایر اتفاقات و مسائل، بروزات این تفکر است.
مردم ایران بخصوص جوانان ایرانی و در سطحی وسیع تر بشرّیت و تاریخ بشر از این قاعده مستثناء نبوده و نیست زیرا لازمه هر عملی ، دستور العملی میباشد که ما به آن تفکر میگوییم حال این دستور العمل می تواند سالها قبل از عمل در ذهن موجود باشد یا در کسری از ثانیه قبل از آن.
بنا به مطالب فوق، اگر نگوییم حادترین، یکی از حادترین مشکلات جوامع بشری، تفکر و طرز تلّقی آنان از مسائل پیرامون خود میباشد (اعم از مسائل شخصی یا اجتماعی) که در این مقاله سعی شده تا گوشه هایی از معضلات تفکر مورد بررسی قرار گیرد.
معضلات تفکر
1- عدم استفاده: فرآیند فکر کردن خود به تنهائی مستلزم صرف انرژی قابل توجه ای می باشد به طوری که حتی بازیهایی مانند شطرنج که انرژی فکری زیادی باید صرف آن کرد ، نوعی ورزش محسوب میشوند و شاید بتوان گفت که فکر کردن صحیح یکی از سخت ترین کارهای بشر در طول قرون و اعصار بوده و هست به همین دلیل اکثریت مردم در موارد لازم به دلیل سخت بودن این عمل از این موهبت خداداد استفاده نمی کنند که این مسئله خود باعث پیدایش انواع و اقسام معضلات می شود برخی از این معضلات عبارتند از:
الف- تقدیر گرائی افراطی : فرد به علت عدم استفاده از فرآیند تفکر ، بسیاری از مسائلی را که می شود با اتکاء به این قوه حل نمود را به تقدیر واگذار می کند متاسفانه زمینه این معضل در جوامع شرقی مانند هند و ایران بسیار مساعد می با شد که یکی از دلائل آن را می توان برداشت نادرست از مسئله تقدیر و جبر که در ادیان الهی ذکر شده، دانست.
ب- تقلید: ما ایرانی ها با لغت مرجع تقلید آشنایی کامل داریم این لغت در عمل یعنی سپردن زمام فکری ( و در نتیجه عملی ) زندگی به دست مرجعی دیگر به صورت صد در صد و کو کورانه.
در نوع سنتی تقلید، فرد یا گروه انسانی مورد تقلید قرار میگرفت که هنوز این نوع تقلید به قوت خود باقی است با این تفاوت که اگر در گذشته عموما فرد یا گروهی دینی مورد تقلید بوده امروزه علاوه بر آن شخصیتها و مراجع علمی هنری ، فلسفی ، سیاسی ، ورزشی ............. نیز به این جمع اضافه شده است.
در نوع مدرن تقلید، مراجعی مانند: رادیو، تلویزیون، مجلات، سایتهای اینترنتی، خبرگزاری ها، ماهواره و.... به مراجع قبلی اضا فه شده است.
نکته قابل توجه آنکه مسئله تقلید نه تنها برای مقلد مضر میباشد بلکه برای مراجع تقلید نیز مضر واقع میشود زیرا هنگامی که تفکری برای نقد صحیح این مراجع نباشد خود مرجع نیز از طی مدرارج کمال باز می ماند.
در پایان این مبحث لازم به تذکر است که قسمت قابل توجهی از معضلات مسئله مد وابسته به مقوله تقلید میباشد باید متذکر شد که منظور از مد فقط مد در پوشش و لباس نیست بلکه منظور یک سری جریانات پی در پی، سریع، بدون پردازش و عموما تحمیلی در کلیه سطوح اعم از فکری، عملی، کلامی، اقتصادی، هنری و .... میباشد.
2- سطحی نگری: یکی از بزرگترین معضلات دنیای کنونی سطحی نگریست . در سطحی نگری فکر به حد کافی به کار گرفته نمی شود و در لایه های بیرونی موضوع از حرکت باز می ماند. این موضوع مورد سوء استفاده بسیاری از مراجع قرار گرفته است بدین صورت که یا سوژه های تو خالی و پوچ را با ظاهری آراسته به افکار عمومی ارائه می دهند و از آن انواع و اقسام استفاده های سیاسی و مخصوصا اقتصادی می کنند و یا سوژه ها و مسائل منفی و بعضا خطرناک را با ظاهری منطقی وزیبا به خورد افکار عمومی می دهند.
گستردگی معضل سطحی نگری بسیار زیاد می با شد . شاید بتوان آن را بزرگترین و وسیع ترین معضل جهان معاصر دانست زیرا در آن به فرد این توهم القا می شود که دارای فکر می باشد و از آن استفاده می کند غافل از آنکه در بعضی از موارد فکر نکردن بسیار بهتر از اشتباه فکر کردن است.
3- تعٌصب: در تعریف می توان تعصب در فکر را وابستگی غیر اصولی و غیر منطقی به یک چهار چوب خاص فکری دانست.
این مشکل به خودی خود به معنی عدم تفکر یا سطحی نگری نیست گرچه امکان دارد شخص متعصب یک فرد سطحی نگر هم باشد ولی در بعضی موارد افراد متعصب اشخاص متفکری هستند ولی به علت وابستگی نادرست نسبت به چهار چوب و الگویی خاص از فکر کردن، از تفکر در جوانب مختلف یک موضوع باز می مانند. معضل تعصب زاینده ی مشکلات بسیاری می باشد.
الف – تک بعدی شدن فرد: همانطور که ذکر شد به علت وابستگی به چهار چوبی خاص، عموما افراد متعصب ابعاد گوناگون سوژه را نمی بینند و از طی مدارج کمال در آن موضوع باز می مانند. حتی در بعدی که در آن تفکر می کنند نیز بعد از مدتی متوقف میشوند زیرا همانطور که می دانید عموما ابعاد مختلف یک موضوع با هم پیوستگی خاصی دارند و بررسی حتی یک جنبه از موضوعی، مستلزم اطلاع داشتن و بررسی کردن ابعاد دیگر آن موضوع می باشد.
ب- تخریب: شخص متعصب فردی نیست که فقط به الگویی خاص دلبستگی داشته باشد بلکه متاسفانه این وابستگی به گونه ای می باشد که در صدد حمله و تخریب ایدولوژیها و نحله های فکری دیگر که با طرز تفکر او سازگاری ندارند برمی آید.
ج- تصمیم گیری نادرست: همانطور که مشخص می باشد فرد متعصب به دلیل حب و بغض نادرستی که نسبت به مسائل دارد در قضاوتها و تصمیم گیریهای خود مرتکب اشتباهات فروانی خواهد شد.
4- عادت: یا بهتر است بگوییم عدم بازنگری در تفکر، مقوله عادت یکی از فطریات انسان می باشد و مانند بسیاری از مسائل فطری، عادت نیز به خودی خود، بد یا خوب نیست بلکه طرز استفاده از آن خوبی یا بدی آن را مشخص می کند عادت کردن به نوع خاصی از تفکر و عدم باز نگری چهارچوبهای فکری، یکی دیگر از معضلات تفکر می باشد.
5- عقل ستیزی: این مبحث اگر چه یک مشکل جهانی است ولی در جوامع شرقی نمود بیشتری دارد.
شاید بتوان یکی از عمده ترین دستاوردهای بشریت را تا کنون، مرزبندی دانست. مرزبندی و خلق مرزهای جدید یکی از مشکلات اساسی بشر در طول تاریخ بوده و هست. منظور از مرزبندی، مرز جغرافیایی نیست بلکه منظور شناخت حدود وثغور مسائل می باشد. شناخت حدود مسائلی مانند احسا، عرفان، اشراق، مباحث دینی و اصولا مرزهای دین و در تعارض قرار ندادن آنها با یکدیگر و به خصوص در تعارض و تقابل قرار ندادن آنها با مقوله تفکر، یکی از مهم ترین وظایف جوامع دینی می باشد متاسفانه به علت احساس گرایی افراطی، عارف مسلکی (منظور از عرفان، بیشتر ظواهر عرفانی می باشد) و گرایش بهاین قبیل موضوعات در جوامع شرقی و به خصوص در جوامع دینی ، در بسیاری از موارد عقل و عموما عقلا سرزنش شده و به نوعی رفتار میشود که متفکرین در دراز مدت مهجور واقع می شوند.
در بین متفکرین سه نوع گرایش در مواجهه با این معضل وجود دارد:
گروه اول آن دسته از متفکرینی هستند که به قواعد و پندارهای نادرست اجتماعی گردن نهاده و با اینگونه قواعد به نحوی زیرکانه و عموما سود انگارانه کنار می آیند و پیشرفت چشمگیری در طی مدارج و مقامات اجتماعی می کنند یعنی قدرت تفکر خود را در جهت خواسته های غیر اصولی عموم جامعه قرار می دهند و می گویند آنچه را که مردم دوست دارند بشنوند.
این گروه از وجهه اجتماعی بالایی برخوردار شده و در دراز مدت به یکی از مراجع تقلید عمومی تبدیل می شوند گروه دوم آن دسته از متفکرینی هستند که بعد از مدتی مواجهه با اندیشه های نادرست عمومی ، کم کم در لاک خود فرو رفته و گوشه گیر می شوند و از هر گونه تقابل با جریانهای نادرست فکری درجامعه خودداری می کنند.
البته باید به این نکته توجه داشت که منظور از گوشه گیری این افراد ، صرفا گوشه گیری اجتماعی نیست ، در بعضی موارد این افراد در صحنه اجتماع به خصوص در مجامع علمی و فرهنگی فعالیت شایان توجه ای دارند ، بلکه منظور ازاین واژه ، نوعی گوشه گیری روانی و فکری می باشد.
دسته سوم افرادی هستند که از صحنه فعالیتهای اجتماعی کنار نمی روند و به مبارزه فکری خود با تفکرات نادرست رایج در جامعه ادامه می دهند نوک تیز پیکان عقل ستیزی متوجه این دسته می باشد و عموم جامعه به آنها به چشم یک فرد مشکل ساز و پر درد سر نگاه می کنند و معمولا برداشت عمومی آن است که مشکلی در اعتقادات و طرز تفکر این افراد وجود دارد.
یکی دیگر از مسائلی که تا حدی با مقوله عقل ستیزی مرتبط است، کمبود تفکر نقادانه می باشد یعنی فرد به علت تقبیح و ضد ارزش بودن نقد صحیح در مسائل اجتماعی، عقیدتی، مدیریتی، دینی، و....... قوای فکری خود را در شاخه های دیگر تفکر از قبیل تفکر خلاقه و به خصوص تفکر فنی به کار می گیرد . نبود تفکر نقادانه یکی از پایه های به وجود آمدن مشکل دیکتاتوریست. البته شایان ذکراست که عوامل متعدد دیگری نیز در کمبود تفکر نقادانه دخیلند که مهمترین آن نبود تربیت وپرورش فکر نقاد، از دوران کودکی است.
6- عدم تمرکز: این معضل نیز از مشکلات بسیار رایج است که در دو سطح عموم و متفکرین جریان دارد.
چه در سطح عموم و چه در سطح متفکرین این معضل یکی از مشکلات بزرگ امر تخصص گراییست. یعنی فرد به خاطرشاخه به شاخه شدن در مسائل، از تخصص و تعمق و آنالیز صحیح و کامل یک موضوع باز می ماند.
عوامل متعددی را می توان برای این مشکل بر شمرد. علاقمندی به مسائل مختلف و هجوم اطلاعات از دلایل بارز عدم تمرکز می باشند.
7- تفکر سود انگار: بزرگترین مشکلی که دراین مبحث خودنمائی می کند، کمبود نگرش اخلاقی و اعتقادیست.
در این معضل سیستم فکری به خوبی به کار گرفته می شود و فرآیند پردازش و نتیجه گیری به درستی انجام می شود ولی متاسفانه در اثر نبود یا کمبود گرایش اخلاقی صحیح، نتایج بدست آمده در جهت سود شخص یا گروهی خاص، اعم از سود اقتصادی ، سیاسی ........( و عموما سود کوتاه مدت و زودگذر) به کار گرفته می شود . یکی از دلایل عمده تفکر سود انگار ، گرایش به لذت گرایی مفرط است که در دنیای کنونی روز به روز رو به افزایش می باشد.
معضلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زیادی در نتیجه تفکر سود انگار به وقوع می پیوندد، زیرا نمی توان منکر این مسئله شد که در پشت جریانات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دنیای کنونی تفکرات و اندیشه های قدرتمندی خودنمایی می کنند که متاسفانه در جهت درستی به کار گرفته نشده اند.
8- مکانیزم توجیه: انسان همواره در صدد به دست آوردن علل یا عوامل اتفاقات و رویدادهاست و برای هر چیز به دنبال توجیه می باشد حتی در بعضی موارد به قدری به این مکانیزم وابسته شده که خودآگاه یا ناخودآگاه توجیهات نادرست را به عدم توجیه ترجیح می دهد.
بسیاری از افراد برای فکر نکردن و توجه نکردن به مقوله تفکر از این مکانیزم استفاده می کنند و برای این عمل خود توجیهات متعددی دارند که عموما از تنبلی یا عدم درک اهمیت مقوله تفکر می باشد، به بیانی دیگر فکر می کنند تا توجیه کنند که چرا فکر نمی کنند.
پیشنهادات
مطمئنا بحث درباره تفکر و معضلات آن مسئله ای نیست که در این چند سطر به پایان برسد و همچنین پیشنهاداتی که در این باره می توان ارائه داد بسیار زیاد و گسترده خواهد بود که در این مقاله به تعداد محدودی از آنها اشاره می شود.
مانند بیشتر مسائل پیرامون ما ، مقوله تفکر نیز رابطه مستقیم با امر تربیت دارد ، شیوه درست اندیشیدن نیاز شدیدی به آموزش دارد، تعلیم و تربیت باید از حالت اطلاعات مدار به حالت پردازشی گذر کند، این بدان معنی نیست که محفوظات نادیده گرفته شود بلکه باید همراه با محفوظات ، شیوه پردازش آنها نیز آموزش داده شود.
به دروسی مانند ریاضیات، منطق و فلسفه توجه خاص شده و در تمام مقاطع تحصیلی و متناسب با رشته تحصیلی از آنها استفاده شود زیرا این دروس در ذات خود حالت پردازشی دارند.
امر خلاقیت یکی از محصولات ویژه تفکر و یکی از فاکتورهای مهم پیشرفت جوامع بشری می باشد، به بازیهای خلاق ، کارهای هنری مخصوصا موسیقی، در مدارس و به ویژه در سنین پایین توجه خاص شده و به صورت مستمر از این موارد درسی استفاده شود.
در سنین بالاتر (نوجوانی و جوانی) مبحث تاریخ و به خصوص تاریخ تحلیلی هر جامعه ، تاریخ فلسفه (که در حقیقت تاریخ تفکر بشر است) و تاریخ بین الملل، ازجمله مواردی هستند که باعث می شود فرد با یادگیری آنها با اشتباهات و موفقیت های هر فکر و نتایج آن در جامعه بشری آشنا شده و از تکرار آن بپرهیزد، مقولات جامعه شناسی و روانشناسی رابطه مستقیم با انسان شناسی، خودشناسی و محیط شناسی دارد که این موارد نیز از اجزاء لازمه و دستمایه های اولیه مبحث تفکر می باشند.
توجه به مسائل اخلاقی و گرایشات مثبت اعتقادی و دینی در امر تربیت و بخصوص در تربیت کودکان در سنین پایین ، مهمترین مسئله در امر تربیت است زیرا اگر به این مسئله توجه ویژه نشود معضل تفکر سود انگار به شدت گسترش می یا بد ولی باید توجه داشت که این تربیت باید به گونه ای باشد که فرد دچار تعصب دینی یا هر نوع تعصب دیگر نشود.
شاید هنوز سیستم و روش خاص و مدونی برای درست اندیشدن و تفکر صحیح که مورد تائید اکثریت باشد، ابداع نشده است لذا می توان از صاحب نظران و اندیشمندان حوزه های مختلف دینی، علمی، فلسفی، هنری، تربیتی و ........
درخواست نمود که به این امر خطیر اقدام نمایند و با مطالعات فرآوان و استفاده از امر مهم مشورت ، سیستمی را برای تفکر هر چه صحیح تر پایه گذاری کنند تا در مراکز تربیتی آموزش داده شود ولی باید همیشه این نکته را مد نظر قرار داد که خود این سیستم سدی در برابر تفکر در نیآید و مراجع ذیصلاح همیشه در حال باز بینی آن باشند.
در پایان لازم است این نکته یادآوری شود که تفکر انسان مرز پذیر نیست و حقیقت چیزی نیست که بشر یک بار و برای همیشه به آن دسترسی پیدا کند بلکه انسان همیشه و در هر زمان باید متحری حقیقت باشد ، و همیشه این شک مقدس را در گوشه ای از ذهن خود بگنجاند که: شاید اشتباه می کنم.
نظر خود را بنویسید
قلبی خواهان عشق
بابکارسال شده در : 1389/3/5
مقالتون عالی بود
ممنون
نوید جان مرسیاز
بارانارسال شده در : 1386/4/1
نوید جان مرسیاز مقاله علمیو قشنگت با اینکه قبلا هم خونده بودمش ولی از خوندن دوبارش خالی از لطف نبود.بازم بنويس منتظریم
تشکر
عطاردارسال شده در : 1386/4/1
نوید جان
بسیار خوب و مناسب بود. کاش بعضی از هم میهنانمان بخوانند و فراموش نکنند!!!
نوید جان
رویاارسال شده در : 1386/4/1
سلام ،
هم در مورد شیوه نگارشی مقاله هم بعضاً در قسمتهایی ایرادهایی می بینم که حضوری بیان می کنم.
در کل بدکککککک نبید!
نکته...
عطاردارسال شده در : 1386/4/1
نیمای عزیز
آیا اصلا مقاله را خوانده اید که اینگونه نظر میدهید و سوال میکنید. احتمالا اگر یکبار مقاله را کامل بخوانید، حداقل تشخیص میدهید که نباید هیچگاه تفکر را کنار گذاشت...
بعضی از آقازاده
اندیشمندارسال شده در : 1386/3/30
بعضی از آقازاده ها که ازطرفی خود را موظف به مبارزه ومجادله با دیانت جهانی بهایی میدانند و از طرفی مطلب پرمعنایی برای ارایه ندارند لذا دست به دامن سفسطه وگاهی حتی ناسزاگویی میشوند که البته بقول مولوی این نشان از ذات و فطرت است مه فشاندنورسگ عوعو کند هرکسی در خصلت خود خو کند
فرقه ی شما یک فرق
نیما پرنیانارسال شده در : 1386/3/30
فرقه ی شما یک فرقه ی از اساس پوچ وبدون پشتوانه هست اخیرآتوبه نامه های باب در اسنادتاریخی یافت شده نظر شما در این باره چیست؟